مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد
حجاب و اداره حسبه |
![]() یكى از ثمرات هجوم غرب به ایران تغییر لباس و رواج برهنگى در میان قشرهایى از جامعه بوده است و از آن در رژیم طاغوت تحت عنوان «كشف حجاب » و در این اواخر «رفع حجاب »یاد مى شد و در حقیقت چیزى جز مبارزه با پوشش اسلامى و ترویج لباس غربى نبود. اجراى این برنامه محتاج دو شرط بود. نخست، وجود زمینه فرهنگى و اجتماعى براى پذیرش لباس غربى و دوم یك عامل اجرا كه زور داشته باشد و به اسلام اعتقاد نداشته باشد. عامل دوم رضاخان بود. شرط اول یعنى زمینه فرهنگى و اجتماعى پذیرش لباس غربى راغربزده ها تامین كردند. آنان اسلام را نمى شناختند و به غرب خوشبینى مطلق داشتند. بیگانه با خویش وچشم بسته، دلبسته بیگانه بودند. در واقع این قشر معدود همان قشرى بودند كه قبل از فرو رفتن در لباس غربى و قبل از به دست گرفتن پرچم فرهنگ غرب، آن فرهنگ را پذیرفته بودند و تغییر لباس آخرین و بیرونى ترین پوسته اى بود كه در وجود آنها تغییر مى كرد. این امر به ظاهر كم اهمیت تنها در جامعه ما اتفاق نیفتاد. در همه مشرق زمین، بسیارى از مردم به دنبال تسلیم در برابر فرهنگ غرب،جامه غربى به تن كردند. دلایلی بر لزوم پوشش: 1. برهنگى ارزش زن را از بین مى برد و او را تا حد یك كالا وجنس پست مى كند ، ارضاى غریزه جنسى به معنى همگانى و همه جایى كردن مساله جنسیت نیست. زنى كه تن و اندام خود را در معرض دید مى گذارد مى خواهد با زنانگى خود جایى براى خود در دل ها یاشخصیت ها بیابد نه انسانیت خود2. بى بندوبارى در پوشش، بى بندوبارى در تحریك است وبى بندوبارى در تحریك بنیاد خانواده را متلاشى مى كند. غریزه جنسى یكى از علل مهم ازدواج و به وجود آمدن خانواده است. اماپس از ازدواج هرچه زمانى مى گذرد، نقش غریزه جنسى در حفظ دوام خانواده كمتر مى شود و به جاى آن نقش عشق تفاهم و وفادارى دربقاى خانواده بیشتر مى شود. در اینجا باید گفت كه بى لباسى،عریانى وخود نمایى، آفت زندگى خانوادگى است ما در مورد سیاستگذاری حجاب سه روش درحوزه فریضه امر به معروف ونهی از منكررا سراغ داریم : میان فردی ،جمعی ، حكومتی (اداره حسبه) الف:میان فردی؛ بسط این دوفریضه در جامعه اسلامی درارتباط میان فردی به شدت مورد توجه بوده وهست چنانكه بحث فقهی در این حوزه بیشتر ناظر به این شكل ازامرونهی می باشد(امر ونهی در ارتباط میان فردی) درروایات نیز ما تأكید براین شكل ازدوفریضه راشاهد هستیم:وصیت امام امیر المؤمنین(ع) به امام حسن(ع): «و امر بالمعروف تكن من اهله و انكر المنكر بیدك و لسانك وباین من فعله بجهدك و جاهد فی الله حق جهاده و لا تاخذك فيالله لومة لائم و خض الغمرات للحق حیث كان.» ب: جمعی؛ بخش دیگری كه برای این دوفریضه می توانیم قائل شویم امربه معروف ونهی ازمنكر بصورت جمعی است؛ درسیره اهل بیت (ع) این شكل ازامرونهی جمعی را می بینیم ،البته در فتاوی مراجع نیز این موضوع موردتوجه قرار گرفته است : وجود مقدس حسین بن على (ع) و از او بیشتر،بعد از شهادت ابا عبد الله (ع) اهل بیتبزرگوار آن حضرت،از بعد از روز عاشورا،از همان روز یازدهم و حداقل از روز دوازدهم به عنوان یك گروه امر به معروف و نهى از منكر در آمدند و تا پایان این ماجرا هر جا كه بودند امر به معروف و نهى از منكر كردند(مطهری، تاثیر امر به معروف و نهى از منكر اهل بیت امام پس از حادثه كربلا)آیت الله نوری همدانی مسأله 2785: اگر اقامه معروف و جلوگیری از منكر موقوف بر اجتماع جمعی از مكلفین باشد واجب است اجتماع كنند. ج:حكومتی؛ قال الحسن قال النبی صلى الله علیه و- سلم: «من أمر بالمعروف أو نهى عن المنكر فهو خلیفة الله فی أرضه و خلیفة رسوله و خلیفة كتابه» (فخر رازی مفاتیح الغیب التفسیر الكبیر ، ج7،ص 258)روایتی كه فخر رازی در تفسیر كبیر بدان پرداخته است اهمیت والای این دوفریضه رابیش از پیش نمایان می سازد شكل حكومتی امر به معروف ونهی از منكر(ادره حسبة) به سده های اول اسلام باز می گردد درسیره نبی مكرم اسلام(ص)وظیفه حسبه محدود به نظارت بر بازار مسلمین بود(عبدالحی الكتانی،التراث الاداریة فی الحكومة النبویة) دردوران خلیفه دوم این وظیفه به اوج خودش رسید به نحوی كه عمر بن خطاب حكومت را وارد حریم خصوصی افراد هم كرد بنابراین واضع این شكل از ادره حسبه خلیفه دوم است، لكن در ادوار بعدی استمرار چنین سیاستی را شاهد هستیم چنانكه حتی تا دوره قاجاریه نیز اداره احتساب در حكومت جایگاهی منیع را به خود اختصاص داده است. در قلمرو حسبة و نمونه هاى آن دو دیدگاه وجود دارد: دیدگاه نخست حوزه حسبة را به سرپرستى اموال ایتام و دیوانگان و سفیهان بى سرپرست محدود مى داند.دیدگاه دوم قلمرو و حوزه حسبة را گسترده مى داند كه هم امور مذكور در دیدگاه اول را در بر مى گیرد و هم مسائل فرهنگى، اجتماعى، سیاسى و اقتصادى را. براساس این دیدگاه بین امورحسبى و حكومت پیوندى عمیق وجود دارد و بسیارى ازآن امور بدون ایجاد حكومت ،مجریان ،مسؤلان قدرتمند،شایسته و با كفایت امكان پذیر نمی باشد. بى گمان در عرف عمومى و منطق خردمندان برقرارى نظم و نظام و ایجاد حكومت و هیأت هاى كارشناسى براى اداره جامعه امرى بایسته و از نمونه هاى روشن نیكى به شمار مى رود. ابن خلدون حسبه را وظیفه اى در راستاى انجام امر به معروف و نهى از منكر مى داند و یادآور مى شود:(رهبر مسلمانان باید شایستگانى را براى معروف گسترى و بازدارى مردمان از منكر بگمارد تا این مهم به درستى به انجام رسد.)(المقدمه ابن خلدون 225) خواجه نظام الملک طوسی وزیر دوره سلجوقیان در باره محتسب و وظائف آن می نویسد: هم چنین به هرشهری محتسبی باید گماشت، تا ترازها و نرخها را راست دارد و خرید و فروختها می داند تا اندر آن راستی رود.. و امر به معروف و نهی از منکر به جای آرند و پادشاه و گماشتگان باید دست محتسب قوی دارند. خواجه نظام الملک در ادامه می نویسد: نوشتکین ،سپهسالار خراسان ،به رغم رابطه نزدیکی که با سلطان محمود داشت ،هنگامی که پس از نوشیدن شراب،مستانه از پیش سلطان بیرون می آید،محتسب شهر او را مانند دیگر گناهکاران . تازیانه می زند و شکایت وی نزد سلطان سودی جز ملامت به او نمی بخشد.در دوران صفویه ، محتسب الممالک از مناصب رسمی حکومت بود و مرکز آن در پایتخت مستقربوده و در شهر های مختلف نمایندگی داشت. در دوره قاجاریه ، یکی از دو ادره مهم دولتی «دایره الاحتساب» بود و در زمان حکومت طویل المدت ناصرالدین شاه قدرت قابل توجهی کسب کرد.محمّد حسن خان اعتماد السّلطنه رئیس دایره حسبة و در زمان ناصر الدین شاه در یاداشتهای خود می نویسد: هر چند امر احتساب از تکالیف طبیعیة است و جعل جدید در آن تصویر نمی شود . چه از وقتی که جنس انس را در عالم اجتماعی به هم رسیده است ، به دایره احتساب که از فنون شجره قانون است و شجون حدیث ذاکون احتیاج افتاده است . هرکس در تواریخ اسلام تتبع تمام دارد . می داند که منصب احتساب را همراه به علمای بزرگ تفویض کرده اند . نهی از منکر از تکالیف اولیه آن اداره حسبة بوده است . پس از انقلاب مشروطه «قانون امورحسبی» وضع گردید. در ماده یک این قانون آمده است : امور حسبی اموری است که دادگاهها مکلف هستند نسبت به آن امور اقدام نموده و تصمیمی اتخاذ نمایند. بدون اینکه رسیدگی به آنها متوقف بر وقوع اختلاف و منازعه بین اشخاص و اقامه دعوا از طرف آنها باشد. در ماده سه همین قانون آمده است : رسیدگی به امور حسبی در دادگاههای حقوقی به عمل می آید. با محدود کردن اختیارات محتسب به تدریج از این پس دایره حسبة و به تبع آن امر به معروف و نهی از منکر رو به افول نهاد و در دوران استبدادی پهلوی محو گردید. در مقابل از این دوران به بد امر به معروف و نهی از منکر مردمی در گروه های اجتماعی ، مذهبی و سیاسی قوت بیشتری یافت. حرکت فردی و پراکنده آحاد مردم با رهبری بی بدلیل بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی در 15 سال «42 تا 57 » به حرکتی متحّد و یکپارجه تبدیل شد و نظام استکباری را در هم فرو ریخت. با تجلی حکومت اسلامی ، امر به معروف و نهی از منکر روحی تازه یافت. از یک سو مردم در پی تحکیم و تثبیت انقلاب و ارزش های اسلامی تا پای جان به میدان امر به معروف و نهی از منکر آمدند و از سوی دیگر امام راحل(ره) در مورخ 10/12/57 طی یک سخنرانی در مدرسه فیضیه تشکیل دایره امر به معروف و نهی از منکر را بشارت داد و فرمود: ما مبارزه با فساد را با دایره امربه معروف و نهی از منکر که یک وزارتخانه مستقل بدون پیوستگی به دولت ، که تاسیس خواهد شد ان شاءالله مبارزه با فساد می کنیم. فحشا را قطع می کنیم ، مطبوعات را اصلاح می کنیم ، رادیو را اصلاح می کنیم. ( صحیفه امام 6/274 ) سپس امام راحل به شورای انقلاب اسلامی چنین دستور داد: بسم الله الرحمن الرحیم ، شورای انقلاب اسلامی به موجب این مرقوم ماموریت دارد که اداره ای به اسم امر به معروف و نهی از منکر در مرکز تاسیس نماید و شعبه های آن در تمام کشور گسترش پیدا کند و این اداره مستقل و در کنار دولت انقلاب اسلامی است و ناظر به اعمال دولت و ادارات دولتی و تمام اقشار مختلف است . به هر صورت که باشد جلوگیری نماید و حدود شرعیه را تحت نظر حاکم شرعی یا منصوب از قبل او ، اجراء نماید و احدی از اعضای دولتی و قوای انتظامی حق مزاحمت به متصدیان این اداره ندارد . در اجرای حکم و حدود الهی برای احدی مستثنی نیست حتی اگر خدای نخواسته رهبر انقلاب یا رئیس دولت مرتکب چیزی شود که موجب حد شرعی است ، باید در مورد او اجراء شود . ( صحیفه امام ،ج9،ص13 ) . البته درفرمان 8 ماده ای امام و كتاب شرح حدیث جنودعقل وجهل( باب شانزدهم، دررفق و ضد آن كه خرق است) می توان این مطلب را فهمید كه در نظر امام (ره ) اولاً حریم خصوصی از احترامی ویژه برخوردار می باشد لذا نباید این موضوع با امورحسبه خلط شود،ثانیاً امام روش قهری وتوسل به زوررا تجویز نمی كنند وبیشتر نگاه ایشان در ایجاد داعی است تا تولید مانع و روش های قهری! حضرت امام خمینی(ره) در فرمان 8 ماده ای صراحتا می فرمایند: هیچكس حق ندارد به خانه یا مغازه یا محل كار شخصی كسی بدون اذن صاحب آن وارد شود، یا كسی را جلب كند، یا به نام كشف جرم و یا ارتكاب گناه تعقیب و مراقبت نماید و یا نسبت به فردی اهانت نموده و اعمال غیرانسانی، اسلامی مرتكب شود و... یا برای كشف گناه و جرم، هرچند بزرگ باشد، شنود بگذارد و یا دنبال اسرار مردم باشد و تجسس از گناهان غیر نماید. البته این فرمایش امام در ماده 97 قانون آیین دادرسی كیفری به صورتی کاملتر ایضاح شده است: چنانچه تفتیش و بازرسی با حقوق اشخاص مزاحمت نماید در صورتی مجاز است كه از حقوق آنها مهم تر باشد.(بدین ترتیب دست دولت در این امربسته نیست) واژه شناسان (حسبه) را به معناى كوشش و تلاش در كارهاى پسندیده بدون چشم داشت و مزد از كسى جز خداوند دانسته اند. (النهایة ابن اثیر ج382/1) بحرالعلوم مى نویسد: الحسبة هى بمعنى القربة المقصود منها التقرب الى اللّه.( لغة الفقیه علامه بحرالعلوم ج290/3 ) شهید اول در دروس، كتاب الحسبة را در شمار سایر كتابهاى فقهى نگاشته و در آن به مسائل و شرایط امر به معروف و نهى از منكر پرداخته است. ایشان ضمن بر شمردن مراحل امر و نهى و برخورد روشمند و پله پله اى و منطقى با لغزش كاران به سه مرحله اشاره مى كند و در پایان مى نگارد: اما الجرح والقتل فالأقرب تفویضهما الى الأمام. (الدروس الشرعیة فى فقه الأسلامیة شهید اول محمد بن مكى عاملى ج48/2) عالمان اهل سنت نیز از حسبه همین مفهوم را ارائه داده و گفته اند: (الحسبة من قواعد الأمور الدینیة وقد كان ائمة الصدر الأول یباشرونها بانفسهم لعموم صلاحها و جزیل ثوابها و هى امر بالمعروف اذا ظهر تركه و نهى عن المنكر اذا ظهر فعله.) (معالم القربة فى احكام الحسبه، ابن اخوة،51)محمد بن احمد القرطبی در بیان مراتب امربه معروف ونهی از منكر ،شكل حكومتی آن را اینگونه توضیح می دهد: إن الامر بالمعروف لا یلیق بكل أحد، و- إنما یقوم به السلطان إذ كانت إقامة الحدود إلیه، و- التعزیز إلى رأیه، و- الحبس و- الإطلاق له، و- النفی و- التغریب، فینصب فی كل بلدة رجلا صالحا قویا عالما أمینا و- یأمره بذلك، و- یمضی الحدود على وجهها من غیر زیادة (محمد بن احمد القرطبی، الجامع لأحكام القرآن ج4،ص47 و48) ادره حسبة كاركرد بسیارمؤثری را در جامعه اسلامی ایفا می كرده است ،مضاف براینكه وجود چنین ادره ای جامعه را از امر به معروف و نهی از منكر بصورت میان فردی و جمعی مستغنی نمی كرده لكن ادره مذكور به شیوه ای نظام مند وقانونی موجبات بسط معروف ونهی منكر را در جامعه فراهم می كرده است. حال سؤال اساسی اینجا ست كه چرا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران این اداره باوجود تأكیدات امام راحل (ره) تشكیل نشد !؟ منابع: |