• English / العربیة / French  
  •  

     


     

     


     

     


     

     


     

     


       

      صفحه خانگي خود كنید !   ایمیل به مدیر !   اضافه کردن به علاقه مندیها !   سال89،کـــار و همت مضــاعف

       



    حجاب

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد


    حجاب

    حجاب
    حجاب در لغت حجاب به معناي پوشش و آنچه به وسيله آن خود را مي‌پوشانند و نيز حايل بين دو چيز آمده است. جمع حجاب به اين معنا حجب است.[1]
    در فرهنگ فارسي، حجاب به معناي پرده، نقاب و چادري است كه زنان چهره و سرتا پاي خود را با آن مي‌پوشانند.[2] منتهاي زمين سنگلاخ، ريگ دراز، بلندي كوه، نور و روشنايي آفتاب يا كناره آن، هر پرده بين دو چيز و مردن به حال شرك از ديگر معاني حجاب به شمار مي‌رود.[3] در برخي از آيات و روايات، واژه حجاب به معناي لغوي آن به كار رفته است از جمله:
    1ـ « وَمِن بَيْنِنَا وَبَيْنِكَ حِجَابٌ ؛ ميان ما و شما حاجز و فاصله‌اي در دين وجود دارد».[4]
    2ـ‌ «وَ بَينَهُما حِجابٌ؛ ميان اهل بهشت و جهنم، ديواري است كه سدي براي نرسيدن لذت اهل بهشت به اهل جهنم است».[5]
    3‌ـ «وَ اِذا قَرَأَتِ القَرآنَ جَعَلنا بَينَكَ وَ بَينَ الَّذين لا يُؤمِنونَ بِالآخِرَةِ حِجابا مَستُورا؛ زماني كه قرآن مي‌خواني، ميان تو كساني كه به آخرت ايمان ندارند، پرده‌اي قرار مي‌دهيم (كه آن‌ها از قرآن سودي نبرند)».[6]
    4‌ـ «حَتّي تَوارَتَ بِالحِجابِ؛ تا اين كه خورشيد غروب كرد».[7]
    5ـ «فَاتَّخَذَت مِن دُونِهِم حِجابا؛ در برابر آنان بر خود پرده‌اي گرفت».[8]
    6ـ «اِذا سَألتُموهُنَّ مَتاعا فَسَئَلوهُنَّ مِن وَراء حجاب؛ و هنگامي كه كالايي را از آنان (همسران پيامبر) مي‌خواهيد، از پشت پرده بخواهيد».[9]
    حجاب در اين آيات به معناي پرده و پوشاننده دو چيز بوده و معناي اصطلاحي آن مورد نظر نيست.
    اين واژه در برخي روايات به معنوي لغوي به كار رفته است. امام علي(عليه‌السلام) فرموده است: «و در پشت پرده نگاه‌شان دار تا ديده‌شان به نامحرمان نيفتد كه در پرده بودن، آنان را (از هر گزند) نگاه مي‌دارد».[10]

    حجاب در اصطلاح

    با توجه به معناي لغوي حجاب و كاربرد قرآني و روايي اين واژه، شرع مقدس حجاب را اين گونه بيان مي‌كند: «پوشانيدن تمامي اعضاي بدن به جز صورت و دست‌ها تا مچ».[11]
    از امام صادق(عليه‌السلام) پرسيدند: زن تا چه مقدار حق آشكار كردن زينت خود را دارد؟ امام صادق(عليه‌السلام) فرمود: صورت و دو دست خود.
    ام سلمه مي‌گويد: پس از آمدن دستور حجاب از سوي خدا، نزد پيامبر(صلي الله عليه و آله) بوديم و ميمونه نيز نزد ايشان بود كه ابن ام مكتوم وارد شد رسول خدا(صلي الله عليه و آله) فرمود: «حجاب خود را بگيريد...».[12]
    امام موسي بن جعفر(عليهما‌السلام) از پدرانش و از حضرت علي(عليه‌السلام) روايت مي‌كند: «يك نابينا از فاطمه زهرا(سلام‌الله‌عليها) اجازه ورود خواست. پس او حجاب خود گرفت. رسول خدا(صلي الله عليه و آله) به حضرت زهرا(سلام‌الله‌عليها) فرمود: براي چه حجاب خود را گرفتي، در حالي كه او تو را نمي‌بيند؟ حضرت زهرا(سلام‌الله‌عليها) فرمود: اگر او مرا نمي‌بيند، من كه او را مي‌بينم و علاوه بر اين او بوي مرا استشمام مي‌كند. آن‌گاه رسول خدا(صلي الله عليه و آله) فرمود: گواهي مي‌دهم كه تو پاره تن من هستي».[13]

    حجاب در تاريخ

    پوشش و لباس از نيازهاي انسان به شمار مي‌آيد كه از آغاز آفرينش به آن نياز داشته و كوشيده است تا با هر وسيله‌اي خود را بپوشاند.
    فريد وجدي در دايرة المعارف قرن بيستم مي‌نويسد: حجاب زنان سابقه‌اي طولاني دارد... سخن در مورد حجاب در ميان سخنان قديمي‌ترين نويسندگان يوناني به چشم مي‌خورد... زنان سر را مي‌پوشانده‌اند، ولي صورت‌شان باز بوده است. وقتي به بازار مي‌رفتند بر آنان واجب بود صورت‌شان را نيز بپوشانند.[14]
    از متون تاريخي به دست مي‌آيد كه حجاب مربوط به دين خاصي نيست و پيش از ظهور اسلام نيز وجود داشته است. «حجاب يا چادر بخشي از لباس زنان يونان باستان و روم قديم بوده كه براي زينت از آنان استفاده مي‌كردند. در ايران پيش از اسلام زنان نيز از چادر استفاده مي‌كردند. يوئانيان براي پوشيدن چادر و حجاب، جنبه‌هاي سحري يا جادويي آن را مورد نظر قرار مي‌دادند؛ زيرا بر سر گذاشتن چادر بيش‌تر در مراسم و مجالس ديني رايج بود و عده‌اي مي‌پندارند كه پوشيدن چادر براي زنان راهبه لازم بوده است. برخي نيز معتقدند چادري كه عروس بر سر مي‌نهد، براي پوشانيدن جمال خود از چشم حسودان است... در اروپاي قرون وسطي، چادر جزئي از زينت سر بوده است».[15]
    تا پيش از رنسانس بيش‌تر زنان حجاب داشتند، ولي با آغاز انقلاب صنعتي و جنگ جهاني دوم، جنبش آزادي زنان به نام فمينيسم شكل گرفت كه كنار گذاشتن حجاب را تشويق مي‌كرد. غلام حسين مصاحب درباره تاريخچه حجاب مي‌نويسد: در دوره فتحعلي شاه قاجار و پس از آن، چادر خارج از منزل به رنگ سياه يا بنفش بود كه آن را روي ‌«چاقچور» به سر مي‌كردند و صورت را با روبنده مي‌پوشانيدند. پس از مسافرت ناصرالدين شاه به فرنگ، تغييراتي در لباس زنان روي داد، ولي چادر و چاقچور باقي ماند... پس از كشف حجاب (سال 1314) به سر كردن چادر در خارج از منزل بين زنان روشن‌فكر به كلي و در ديگر موارد نيز با توجه به زمان و مكان و طبقه اجتماعي كم و بيش از بين رفت. آدام اولشگر مي‌گويد: «زنان ايراني هرگز در كوچه‌ها روگشاده نمي‌روند، بلكه در حجاب سفيدي مستورند كه تا زانو پايين مي‌آيد و فقط شكافي در مقابل چشمان خود باز مي‌گذارند تا بتوانند پيش پاي خود را ببينند».[16]
    حسين مكي نيز درباره كشف حجاب چنين مي‌نويسد: در تاريخ 2/4/1314 مردم ايران اعتراض به كشف حجاب در مسجد گوهر شاد (مشهد) تحصن كردند. عده زيادي به خاك و خون كشيده شدند، ولي رضا خان در 17 دي ماه به طور رسمي، با حاضر كردن بدون حجاب ملكه و دخترانش در دانشسراي مقدماتي تهران، آن را به مرحله اجرا گذاشت و چند روز بعد با زور سرنيزه به عملي كردن حجاب پرداخت.[17]

    حجاب در ادبيات

    در آثار ادبي نيز به حجاب و پوشش توجه شده است. در شاهنامه، اشعاري وجود دارد كه پوشيده بودن زن را مايه افتخار مي‌داند: ز پرده برون كس نديده مرا نه هرگز كس آوا شنيده مرا
    يا در جايي ديگر منيژه مي‌گويد: منيژه منم دخت افراسياب برهنه نديده سرم آفتاب
    در ميان اشعار عربي نيز ابياتي يافت مي‌شود كه طرفداران بي‌بندوباري و طرفداران حجاب آن را سروده‌اند. يكي از طرفداران بي‌بندوباري چنين مي‌سرايد: مزقي يا ابنة العراق الحجابا واسفري فالحياة تنبغي انقلاب
    مزقيه و احرقيه بلا ريث فـقـد كـان حـارسـا كــذابــا[18]
    اي دختر عراقي! حجاب را پاره كن و گشاده‌رو باش كه زندگي دگرگوني مي‌طلبد. بدون درنگ پاره‌اش كن و بسوزان؛ كه حجاب، نگهبان دروغين بوده است.
    در مقابل عبدالحسين ازري مي‌سرايد: حصروا علاجك بالسفور مادروا ان الذي حصروه عين الداء
    او مـــادروا الـفـتــاة بـطـبـعها كـالـماء لم يحفظ بغير انساء
    من يـحـفـظ الـفـتياة بعد ظهورها مـمـا يـحـش بخاطر السفهاء
    و مـن الـذي ينهي الغني بشابه عـن خـدع كـل فريدة حسناء
    لـيـس الـحـجـاب بمانع تهذيبها فـالـعلم لم يرفع علي الازياد[19]
    «راه چاره تو منحصر در بي‌حجابي ديدند و نفهميدند كه آن چه منحصر مي‌سازند عين درد است. يا نفهميدند كه طبيعت دختران مانند آبي است كه بدون ظرف نمي‌ماند. كيست كه دختران را پس از عريان بيرون آمدن حفظ كند از آن چه فكر سفيهان را آشفته مي‌كند؟ و كيست كه جوانان را در جواني باز دارد از فريب هر مرواريد زيبارويي؟ حجاب مانع پاكي زن نيست و دانش بر شكل و لباس مخصوص استوار نمي‌ماند».
    تفاوت ديدگاه‌ها ناشي از اختلاف در جهان‌بيني است. آن كس كه حجاب را ملاك ارزش و سعادت مي‌پندارد، آن را پاسبان دروغين نمي‌داند و در مقابل، اگر كسي سعادت را در لذت جسمي بداند، هر گونه مانع اين لذت را خرافه به شمار مي‌آورد و آن را از سر راه برمي‌دارد. با اين وجود، حتي در ميان مردمي كه سعادت را در لذت جسم مي‌دانند، حفظ گوهر عفت و حياي زن قابل توجه بوده است و تا جايي كه توان داشتند، از آن پاسداري مي‌كردند. ويل دورانت مي‌نويسد: «در بريتانياي جديد، پدران و مادران ثروتمند در طول بحران پنج ساله جواني، دختران خود را در كلبه‌هايي زنداني مي‌كنند و پيرزناني پاك‌دامن را به زندان‌باني آنان مي‌گمارند. دختران حق خارج شدن از اين كلبه‌ها را ندارند و تنها نزديكان مي‌توانند آن‌ها را ببينند».[20]
    وي در جاي ديگر مي‌نويسد: بايد چنين فرض كرد كه حساسيت جنسي هندوان، آنان را به هرزگي غير عادي مي‌كشاند. ازدواج در خردسالي، سدي در برابر مناسبات پيش از زناشويي به شمار مي‌رفت. احكام شديد ديني كه در تلفيق وفاداري همسر به كار مي‌رفت، موجب ميشود تا زنا بسيار دشوارتر و كم‌تر از اروپا يا آمريكا صورت گيرد... «مانو»[21] به مردان هشدار مي‌دهد كه «سرنوشت زنان هميشه به گمراهي مرد گرايش دارد. پس مرد نبايد با نزديك‌ترين خويش زن خود در جاي خلوتي تنها بنشيند».[22]

    حجاب در اسلام

    قرآن مجيد در آيه زير پس از بيان حكم نگاه، به مسأله حجاب و پوشش زن مي‌پردازد و به طور روشن مي‌فرمايد كه زنان بايد با پوشش كامل در جامعه اسلامي حاضر شوند و در برابر افرادي به جز شوهر و محارم‌شان، بدن خود را بپوشانند: «وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ... و لا يضربن بارجلهن ليعلم يا يحفين من زينتهن... ؛ و دامان خويش را حفظ كنند و زينت خود را ـ جز آن مقداري كه نمايان است ‌ـ آشكار نسازند. و (اطراف) روسري‌هاي خود را بر سينه خود افكنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود) و زينت خود را آشكار نسازند مگر براي شوهرانشان... و هنگام راه رفتن، پاهاي خود را بر زمين نزنند تا زينت پنهاني‌شان دانسته شود (و صداي خلخال كه بر پا دارند به گوش برسد).»[23]
    نكته‌هاي تفسيري[24]
    1ـ در روايتي از امام صادق(عليه‌السلام) آمده است: «در هر جاي قرآن كه سخن از حفظ شرمگاه آمده است، منظور از آن پاكدامني از زنا است. به جز در اين آيه كه منظور حفظ آن از نگاه ديگران است».[25]
    2ـ علامه طباطبايي با اشاره به ادب قرآن مجيد در مورد واژه فرج به نقل از راغب اصفهاني مي‌نويسد: «فرجة و فرج شكاف بين دو چيز را گويند و به زشتي انسان فرج اطلاق مي‌شود و اين استعمال قرآني باعث شده اين كلمه نص در اين معنا گردد».[26]
    3ـ كاربرد واژه حفظ به جاي ستر و پوشانيدن بر تأكيد بر پوشش دلالت دارد؛ زيرا حفظ شرمگاه از نگاه ديگران اهميت ويژه‌اي دارد و به گونه‌اي بايد پوشيده شود كه هي كس حتي محارم نيز به آن نگاه نكنند و تنها زن و شوهر هستند كه مي‌توانند به عورت همديگر بنگرند.
    4‌ـ زينت در اين آيه، هر چيزي است كه سبب زيبايي شود كه خود انواع گوناگوني به شرح زير دارد:
    الف) ظاهر؛ يعني لباس باطن، يعني خلخال و دست بند و گوشواره.
    ب) زينت ظاهر شامل: سرمه و انگشتر و دو طرف صورت و خضاب كف دست.
    ج) زينت ظاهر شامل: صورت، كف دست و انگشتان.
    5ـ واژه زينتهن دو مصداق دارد: يكي، اعضاي بدن زن كه محل زينت است و ديگري، اشياي زينتي ماند: گوشواره و دست بند و گردن بند و هر چيزي كه زن با آن آراسته گردد و بر زيبايي وي بيافزايد.
    مرحوم طبرسي، مقصود از زينتهن را اعضاي بدن مي‌داند، ولي بانوي اصفهاني با رد نظريه مرحوم طبرسي مي‌گويد:
    در عطف جمله «وليضربن بخمرهن» كه بيانگر چگونگي پوشانيدن اعضاي بدن است و از اين كه معطوف عليه و معطوف نمي‌تواند يك چيز باشد، معلوم مي‌شود زينت شامل اعضاي نام برده در آيه و اشيايي است كه زن خود را با آن مي‌آرايد و بر حسن و زيبايي او مي‌افزايد. بنابراين، لباس رنگارنگ، خوش دوخت و مد روز و سايلي كه با آن آرايش مي‌كنند زينت به شمار مي‌روند؛ زيرا زيبايي زن را مي‌افزايند و بيش‌تر مورد توجه قرار مي‌گيرد و هدف دين، حفظ آرامش در جامعه است.

    sibtayn.com

           




    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در شنبه 29 خرداد 1389  ساعت3:37 AM   |