• English / العربیة / French  
  •  

     


     

     


     

     


     

     


     

     


       

      صفحه خانگي خود كنید !   ایمیل به مدیر !   اضافه کردن به علاقه مندیها !   سال89،کـــار و همت مضــاعف

       



    گل حجاب، عطر عفاف

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد


    گل حجاب، عطر عفاف

    هيچ باغباني را سرزش نمي‌كنند كه چرا دور باغ خود حصار و پرچين كشيده است؛ چون باغ بي‌ديوار، از آسيب مصون نيست و ميوه و محصولي براي باغبان نمي‌ماند. هيچ‌كس هم با نام و بهانه آزادي، ديوار خانه خود را برنمي‌دارد و شب‌ها در حياطش را باز نمي‌گذارد؛ چون خطر رخنه دزد، جدي است. هيچ صاحب گنج و گوهري نيز، جواهرات خود را بدون حفاظ، در معرض ديد رهگذران نمي‌گذارد تا بدرخشد، جلوه كند و چشم و دل بربايد؛ چون خود جواهر ربوده مي‌شود. مگر نه اينكه آثار نفيس خطي را در موزه‌ها و ويترين‌ها مي‌گذارند تا با لمس دست‌هاي اين و آن، خراب نشود و از ارزش نيفتد؟! وقتي در خانه را مي‌بندي، پا پشت اتاقت پرده مي‌آويزي، خانه خود را از ورود بيگانه و نگاه‌هاي مزاحم در پناه قرار داده‌اي؛ نه كه خود را در قيد و بند و حصار افكنده باشي.
    قرآن كريم نيز مي‌فرمايد: «اگر سَرِ پروا داريد، پس به ناز سخن مگوييد تا آن‌كه در دلش بيماري است، طمع ورزد.»[43] اينكه «دل بايد پاك باشد»، بهانه‌اي براي گريز جاهلانه از همين مصونيت است و آويختن به شاخه «لاقيدي»؛ وگرنه از دل پاك هم نبايد جز نگاه و رفتار پاك برخيزد. زن، به خاطر ارزش و كرامتي كه دارد، بايد محفوظ بماند و در بازار سوداگران شهوت، خود را به بهاي چند نامه و نگاه و لبخند، نفروشد. زن به خاطر عصمتي كه دارد و ميراث‌دار پاكي مريم(س) و فاطمه(س) است، نبايد بازيچه هوس و آلوده به گناه شود.
    سادگي و خامي است كه كسي خود را در معرض ديد و تماشاي نگاه‌هاي مسموم و چشم‌هاي ناپاك قرار دهد و به دلبري و جلوه‌گري بپردازد، و خيال كند بيماردلان و رهزنان عفاف را به وسوسه مي‌اندازد و از زهر نگاهشان درامان مي‌ماند.
    هر شاخه كه از باغ برون آرد سر
    در ميوه آن طمع كند راهگذر
    تاريخچه اندلس و شكست مسلمانان و سقوط تمدن اسلامي در اسپانيا، مگر جز به خاطر هجوم فساد غربي به كانون عفاف و تقواي مسلمانان بود؟!
    خراب كردن همه ديوارها و برداشتن همه پرده‌ها و بازگذاشتن همه پنجره‌ها، نشانه تيره‌انديشي است، نه روشن‌فكري؛ علامت جاهليت است، نه تمدن.
    مي‌گويي نه؟ به طومار كساني نگاه كن كه پس از رسوايي و بي‌آبرويي، با دو دست پشيماني بر سر غفلت خويش مي‌زنند و بر جهالت خود لعنت مي‌فرستند. كسي كه از «جماعت رسوا» نگريزد، «رسواي جماعت» مي‌شود!
    آن‌كه ايمان را به لقمه‌اي نان مي‌فروشد، آن‌كه «كودك غفلت» را جلو صدها گرگ گرسنه مي‌برد و به تماشا مي‌گذارد، روزي هم «پشت ديوار ندامت»، اشك حسرت بر دامن پشيماني خواهد ريخت. در آخرت هم به آتش بي‌پروايي خود خواهد سوخت.
    ولي... گريه بي‌حاصل است و بي‌ثمر، وقتي شاخه شكست و گل چيده شد

    به كوشش: سميه عزيزي

           




    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:48 AM   |