اتحاد - مبانی و مبادی اتحاد بین مذاهب و ادیان
عبور از بحرانهای کنونی جهان اسلام، نیازمند راهکاری اساسی است، راهکاری که بتواند؛ ضمن غلبه بر عناصر بحرانساز و عوامل تنشزای درونی و بیرونی، دست بیگانگان و قدرتهای بزرگی که در پشتصحنه مدیریت این بحرانها قرار دارند را کوتاه نموده و زمینه استیلای نیروی برتر و متحد و پرقدرت منطقهای به نام امت واحدهی اسلامی را بر اوضاع آشفته منطقه را فراهم نماید؛ از این منظر لازم و ضروری است که برای حل چالشها و بحرانهایی که گریبان امت اسلامی را گرفته است، راهکار ارائه و تبیین گردد، مبنی براین که چگونه در جهان بحرانزده و پر تشتت اسلام و با چه روشهایی میتوان شیعه و سنی را در عین حفظ عقاید مذهبیشان، در صف واحدى قرارداد و جهان اسلام را از بحرانهای کنونی مبتلا، رهایی بخشید. راهبردهای استراتژیک در این مرکز تعیین گردید که سرفصلهای مهم آن عبارت بود از: تبیین باورها و برداشتهای مشترک بین این دو و تطبیق و مقایسه آن با نکات اختلاف از جهت اهمیت، ایجاد آگاهی فرق اسلامی به پیامدهای تنش و درگیری، یافتن زبان مشترک برای همگرایی، معرفی تفرقهافکنان که قصد تبدیل اختلاف به یک نزاع تمامعیار را داشتهاند، یادآوری فواید سکوت و خویشتنداری هر یک در راستای تحقق اصل وحدت اسلامی، این قبیل راهبردها بهمنظور کاستن فاصله مسلمانان مذاهب اسلامی و رفع بدبینی و خصومت صورت میگرفت. شما نگاه کنید وضعیت کشورهای اسلامی منطقهی خود ما را، از پاکستان و افغانستان بگیرید تا سوریه و لبنان و فلسطین و از یمن بگیرید تا لیبی؛ حوادث گریهآور در منطقه در عراق و شام و یمن و بحرین و در کرانهی غربی و غزّه و در برخی دیگر از کشورهای آسیا و آفریقا، گرفتاریهای بزرگ امّت اسلامی است که سَرانگشت توطئهی استکبار جهانی را در آن باید دید و به علاج آن اندیشید؛ ملّتها باید آن را از دولتهای خود بخواهند و دولتها باید به مسئولیت سنگین خود وفادار باشند (پیام به مناسبت کنگره عظیم حج 27 شهریور 94). اگر خواهان عملی شدن و کار آمدی اصل عمومیت و جهانی بودن اسلام هستیم، باید از هرگونه اقدامی که موجب پراکندگی و فرقه گرایی می شود، پرهیز کنیم، زیرا وجود و وحدت امت اسلام، حقیقتی عقیدتی، تشریعی و تاریخی است و در این نکته مطلقاً جای بحثی نیست و این که امت اسلام به رغم تنوع نژادی و زبانی و مذهبی، باید در قالب وحدت و واحدی سازمان بیابند، امری است که باید به رسمیت شناخته شود و آثار این وحدت در همه روابط مسلمانان و اشتراک منافع آنان و صف بندی اشان درمقابل بیگانگان باید دیده شود. اگر مسلمین به حسب امری که خدای تبارک و تعالی فرموده است، «و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا»، عمل می کردند، تمام مشکلاتشان، مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شان رفع می شد و هیچ قدرتی نمی توانست با آن مقابله کند؛ لکن مع الاسف به واسطه غفلت بعضی و عدم توجه بعضی و تغافل بعضی، از این محروم ماندند و تا این امر الهی تحقق پیدا نکند، باید مسلمین انتظار گرفتاری های بیشتر داشته باشند. جهل پیروان مذاهب اسلامی نسبت به عقائد واحکام شان است که باعث بدگمانی، تهمت زدن، و صف آرائی آنان در برابر هم می گردد و براثر همین بی اطلاعی و ناآگاهی است که برخی ازاهل سنت، شیعیان را کسانی می شناسند که دارای قرآنی غیراز قرآن موجود و پیامبرشان علی است و حجشان کربلا و نجف،ائمه را می پرستند بر خاکشان سجده می کنند و هر عمل صحیحی را که در برابر اهل سنت انجام می دهند, برای تقیه است و. حدیثی را شیعه و سنی از رسول اکرم(ص) روایت کرده اند به این مضمون: «ثَلاثةٌ لایَغِلُّ عَلَیهنّ قَلبُ عبدٍ مُسلم: اخلاصُ العَمَل لله وَ النَّصیحةُ لاِئَمةِ المُسلمین و اللّزومُ لجماعَتهم؛ یعنی سه چیز است که هرگز دل مرد مسلمان در مورد آنها نمی لغزد و خیانت نمی کند: عملی را خالصاً لوجه الله به جا آوردن، خیرخواهی برای پیشوایان مسلمانان، همراهی و ملازمت جماعت مسلمین». «شیعیان صدر اسلام هرگز از صف اکثریت کنار نرفته و در پیشرفت امور عامه اسلامی، با عموم مسلمانان تشریک مساعی و بذل نصح می نمودند و هم اکنون نیز بر عموم مسلمانان لازم است که اتفاق خود را در اصول آیین مقدس اسلامی در نظر گرفته و از این همه فشار و ناراحتی که در طول این مدت از بیگانگان و عوامل خارجی کشیده اند، به خود آمده و تفرقه عملی را کنار گذاشته و در یک صف قرار گیرند. آنچه ما از برگزیده ی پروردگار عالم و سرور پیامبران سراسر تاریخ شناخته و دانسته ایم، سایه و شبحی از وجود معنوی و باطنی و حقیقی آن بزرگوار است؛ اما همین مقدار معرفت هم برای مسلمانان کافی است تا اولا، حرکت آنها را به سمت کمال تضمین کند و قله ی انسانیت و اوج تکامل بشری را در مقابل چشم آنان قرار بدهد و ثانیا، آنها را به وحدت اسلامی و تجمع حول آن محور تشویق کند. آیا با وضع موجود میتوان جامعه را نمونه یک جامعه متعادل اسلامیِ همسو با نظریات ائمه معصومین، امام راحل و مقام معظم رهبری دانست؟ آیا نحوه تعامل تشکلهای سیاسی و سیاستهای داخلی و خارجی ما بر اساس وحدت است؟ اگر چنین است، اینهمه مشکلات داخلی و خارجی، سیاسی و اقتصادی از کجاست؟ اینهمه منازعات و کشمکشهای عبث و خستهکننده برای چیست؟ اگر عدهای در کشورداری برای استقلال، مفهوم و جایگاهی قائل نشوند و آن را عامل بازدارندگی بدانند و متقابلاً عدهای دیگر آن را در تعارض، ستیزهجویی، پرخاشگری، دشمنتراشی و یکدندگی خلاصه کنند و ارتباطات عادی را وابستگی بدانند و سیاست تعارض را به استقلالطلبی مشتبه سازند و از دست رفتن نیروها و فرصتها و استهلاک توان ملّی را موجب گردند، آیا آرمان شهدا تحقق یافته است؟ آیا میتوان از این طریق به اقتدار ملّی و بینالمللی رسید و با ضعف، نیاز، فقر و فلاکت به عزت و استقلال دست یافت؟. نامگذاری سال 1385 به عنوان سال «پیامبر اعظم(ص)»، که پس از توهینهای برنامهریزیشده غرب به ساحت مقدس آن حضرت انجام شد و لذا برگزیدن عنوان «اتحاد ملّی و انسجام اسلامی» برای سال 1386 نشان میدهد که رهبری نظام، در اداره کشور نگاه ویژهای نیز به تحولات منطقه، جهان اسلام و حوزههای بینالمللی دارد و ازاینرو با اشاره به شرایط ویژهای که بر جهان اسلام حکمفرماست، معظم له یکپارچگی دنیای اسلام را در برابر توطئههای دنیای غرب مطالبه مینماید؛ مطالبهای که نقطه آغازین آن میتواند با طرح تدوین منشور اتحاد جهان اسلام، که ایشان در خجستهسالروز میلاد پیامبر رحمت و عطوفت، حضرت محمد مصطفی(ص)، مطرح فرمود، آغاز شود. جهانی شدن با ایجاد تغییر در جهتگیری نگرش طبقات و قشرهای مختلف از سمت موضوعات سیاسی ــ اقتصادی به مسائل فرهنگی، ساخت نابرابر نظام سرمایهداری در داخل جوامع و نظام بینالملل را، که در چارچوب نظریهپردازی اندیشمندان مارکسیست چپ و رادیکال در معرض حمله قرار داشت، با نظریهپردازیهای جدید رهاند و به جای زیر بناهای مارکسیستی، توجه را به روبناها و از جمله حوزههای فرهنگی جلب نمود و بدین وسیله فاصله بین مفهوم خودی و غیر خودی را، که در طبقات استثمارگر و استثمارشونده متبلور بود، به حوزههای فرهنگی و از جمله گروههای قومی کشاند و هویتخواهی قومی را مبنای بخش زیادی از مشکلات آینده نظامها نمود. راهکارهایی برای تقریب و وحدت مذاهب اسلامی
امت واحده (به مناسبت هفته وحدت)
اتحاد و انسجام؛ زمینه های شکل گیری