ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)
بهادر نوذرى در سال 1314 در شهر شعر و هنر، موطن بزرگان نامى ایران، سعدى و حافظ دیده به جهان گشود. یازده ساله بود كه به جهت عشق و علاق مفرطى كه به موسیقى پیدا كرده بود، روز و شب خود را درك نمىكرد و وضعى غیر عادى داشت و این رفتار و حالات او از دید تیزبین مادر دور نمىماند تا اینكه روزى از وى پرسید پسرم تو را چه مىشود كه این گونه مضطرب و مشوشى؟ وى در جواب مادر گفت كه دوست دارم یك ویولن داشته باشم و براى خود آهنگهایى را كه دوست دارم بنوازم. مادر قول داد كه ویولن را براى وى تهیه نماید و روزى به اتفاق براى خرید این ساز به تنها فروشگاهى كه در شیراز بود رفت و ویولن را خریدارى كردند. نوذرى مىگوید: «به مجردى كه ویولن را به دست من دادند، آن را به سینه فشردم و بدون اینكه منتظر مادرم بمانم، از همانجا تا خانه كه فاصله زیادى هم داشت یك نفس دویدم كه هرچه زودتر برسم و آهنگهایى را كه در ذهن و خاطر داشتم و سالها مرور مىكردم به ساز منتقل و آنها را بنوازم، ولى افسوس وقتى كه مشغول نوازندگى شدم نه مىتوانستم ویولن را درست زیر چانه بگذارم و نه مىتوانستم كه آرشه را به طور صحیح دست گیرم و نه اصولا قادر بودم كه آهنگى را بنوازم و خیلى زود متوجه گردیدم كه این ساز آنقدر سخت و وحشى است كه سالها وقت لازم دارد كه رام من شود واین موضوع طى روزها و هفتهها و ماهها بعد كاملا دستگیرم شد. به هر حال پس از مدتى تلاش و كوشش كه نزد خود براى فراگیرى این ساز نمودم عاقبت مرا نزد دو نوازنده محلى بردند كه موسیقى و نواختن ویولن را از ایشان فراگیرم پس از مدتى كه نزد ایشان مىرفتم، دیدم طرز درس آنها با خواستهاى بزرگ و عجولانهاى كه من داشتم جور در نمىآید لذا مجبور به ترك ایشان گردیدم ولى هیچگاه مأیوس نشدم و پس از مدتى خدمت یكى از هنرمندان قدیمى كه تار را به خوبى مىنواخت به نام هاتفى رفتم، ایشان علاوه بر نواختناین ساز بهطرزى شیرین و ماهرانه، نت هم مىدانست و مدتها نزد این هنرمند ارجمند و عزیز به تمرین و مشق پرداختم سپس چند سالى هم نزد دانشجویى كه در كلاس استاد صبا به مشق و فراگیرى موسیقى پرداخته بود و ردیفهاى ایشان را مىنواخت رفتم و با كمك وى و سه نفر دیگر از بچههاى علاقمند شیرازى به موسیقى، ترتیب كلاسى خصوصى را دادیم كه پس از چند سال به كلاسى عمومى موسیقى تبدیل گرددید و تا سالها قبل از مرگ این هنرمند فقید فعالیتش ادامه داشت، این مرد بزرگ و خدمتگزار شیرازى مرحوم جواد بهروزى بود كه شاگردان خوبى در این شهر تربیت كرد و كمك شایانى به موسیقى سنتى كشور نمود. خوب به یاد دارم كه در سالهاى 1328 و 1327 بود كه هنرمند عزیزى به نام دكتر صفا كه ویولن كلاسیك كار كرده بود در شیراز كلاسى خصوصى جهت تعلیم موسیقى تأسیس نموده بود، من چند سالى را نزد وى كتابهاى ویولن كلاسیك رامشق كردم و در سال 1333 با یك دنیا امید و آرزو به تهران آمدم كه از همان روزهاى اول ورودم به این شهر پرغوغا با هنرمند بزرگ، استاد فرزانه كه لحظات و ساعات عمر پربار و گرانبهاى خویش را صرف تعلیم و تربیت شاگرد و خدمت به فرهنگ صوتى و موسیقى اصیل و سنتى ایران نموده استاد على تجویدى برخورد و افتخار آشنایى با ایشان را پیدا كردم و به خدمت این استاد درآمدم كه در اینجا اقرار مىكنم كه هرچه دارم و خوب آموختم، بیشتر از محضر وجود گرامى این استاد توانا است و هرچه كمبود و نواقص در راه این ساز داشتم برایم مرتفع گردید به خصوص در كلاس شبانه هنرستان موسیقى ملى با مرحوم نورعلىخان برومند آشنا شدم كه بسیارى نیاموختهها را آموختم. با این كه كارم و شغلم با امور هنرى و موسیقى كاملا منافات داشت، اما وجودم سراپا از عشق به هنر موسیقى بود و هر لحظه و هر زمان كه فرصت مىیافتم براى بالا بردن سطح كیفى و كمى آموزشى خود، از مكتبهاى اساتیدى چون: موسىخان معروفى، مهدى خالدى، حبیباله بدیعى نیز بهره مىگرفتم و این فراگیرىها و اندوختههاى هنرى از این بزرگان علم موسیقى كشور عزیزمان ایران را چند سالى است، در كلاسهاى «خانههاى فرهنگ شماره یك» شیراز در اختیار هنرجویان قرار مىدهم و علاوه بر این كلاسها اداره كلاس خصوصى تدریس ویولن را در شیراز به عهده دارم.» بهادر نوذرى، علاوه بر فعالیتهایى كه در بالا از آن ذكر كرد، در سالهاى 1357 و 1356 قطعاتى را از طریق شوراى عالى موسیقى كه تصویب گردیده بود، در اختیار رادیو قرار داد كه پارهاى از آنها آهنگ و تنظیم آن توسط خود وى اجرا شد و در سالهاى اخیر، بیشتر فعالیت وى صرف نوشتن و جمعآورى ردیفهاى آوازى موسیقى اصیل و سنتى ایران گردیده است كه نسخههاى خطى آن را از طریق زیراكس شده در اختیار هنرجویان شیرازى قرار گرفته است.