تاريخ : جمعه 30 خرداد 1393  | 6:12 PM | نویسنده : قاسمعلی

مسئله رضایت از زندگی و شاد زیستن مقوله‌ایی بسیار مهم و حساس در زندگی بشر بوده و الان که زندگی‌ها رنگ و بوی واقعی خود را از دست داده و یک اسارت نامرئی و ناپیدا برای بشریت، به دست گردانندگان نظم نوین جهانی اتفاق افتاده است، بررسی این مسئله اهمیت ویژه‌ای پیدا خواهدکرد.

رضایت‌مندی از زندگی مسئله‌ایی‌ است درونی که باید انسان آن را از درون احساس کند و ربطی به میزان رفاه و آسایش مادی ندارد؛ مثلا این‌طور نیست که هر کس رفاه و امکانات بیشتری در اختیار داشته باشد حتما از آرامش و رضایت‌مندی بیشتر در زندگی برخوردار است. چه بسیار افرادی را که با وجود داشتن امکانات فراوان باز هم از زندگی‌شان راضی نیستند و در مقابل آنها افرادی که با کم‌ترین امکانات بیشترین احساس رضایت را از زندگی خود دارند .

رضایت از زندگی

باید باور داشت که عمده میزان رضایت‌مندی ما از زندگی، به نوع نگاه ما و باور ما نسبت به جهان پیرامون مان برمی‌گردد. تصور درست ما از دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم برای ما مشخص می‌کند چه میزان از زندگی‌مان راضی هستیم و معیار را هر چیز دیگری غیر از این قرار بدهیم راه را به بیراهه رفته‌ایم.

مطابقت داشتن باورها و به تبع آن، خواسته‌های ما نسبت به دنیای اطراف‌مان با واقعیات دنیا، تلخی‌های ظاهری دنیا را در کام‌مان شیرین می‌کند و ما را نسبت به اتفاقات واقعی اطراف‌مان رضایت مندتر می‌سازد.به طور مثال جوانی که واقعیت‌های دنیای خود را به درستی درک کرده درصورتی که گزینه مورد نظر او برای ازدواج، با شخص دیگری ازدواج کرد به راحتی با این مسئله کنار می‌آید و می‌پذیرد که یک جواب مثبت فقط به یکی از خواستگاران تعلق می‌گیرد و این مستلزم جواب منفی به خواستگار دیگر می‌باشد.

نویسنده کتاب رضایت از زندگی درکتاب خود این مطلب را این‌گونه بیان می‌کند که:"راه رضايت از زندگى و راز شاد زيستن ، فرار از واقعيت‏ها و روى آوردن به تخيّلات و توهّمات نيست ؛ بايد دنيا را آن‏گونه كه هست ، شناخت . نگرش انسان به دنيا بايد نگرشى واقع‏بينانه و هماهنگ با واقعيت‏هاى آن باشد . بنابراين، وقتى صحبت از تفكر و نقش آن در نشاط و شادابى زندگى به ميان می‌آيد، منظور، تخيّل مثبت از زندگى نيست . براى رسيدن به احساس شادمانى ، لازم نيست واقعيت‏هاى گاه سخت و تلخ زندگى را انكار كنيم . با تفكر واقع‏گرا نيز مى‏توان به شادمانى و رضامندى رسيد و بلكه شايد تنها راه ممكن همين باشد."[1]

ای کاش‌های خارج از واقعیات دنیا، فقط میزان رضایت‌مندی فرد را نسبت به دنیا کاهش می‌دهد و عمده مشکلات جوامع کنونی در این است که تبلیغات پر زرق و برق اطراف‌شان در آنها تمناهایی را به وجود می‌آورد که آنها را هر چه بیشتر از قبل از دنیای واقعی اطراف‌شان دور می‌کند مثلا مناسبات زندگی یک بچه روستایی و یا یک ایرانی را به راحتی با ماهوارها و سایت‌های انترنتی بر هم می‌زنند و فردی که تمام زندگی‌اش در زمین زراعی خود خلاصه می‌شده را در کوچه پس کوچه های آرزوهای زندگی مدرن و دور از واقع، گم می‌کنند. حال باید توجه داشت که برای یک کشاورز، مکانیزه کردن زمین زراعی‌اش یک آرزوی‌ است که با واقعیتی که او در آن زندگی می‌کند مطابقت دارد در حالی که تبلیغات غربی آن چنان بلایی را بر سر این کشاورز می‌آورد که به راحتی دل از زمین خود بکند و با پول زمینش سریع‌تر و بدون زحمت خودش را به دنیای پر تجمل غربی برساند و همه این‌ها درحالی‌است که با این کار ممکن است آینده نسل خود را به مخاطره بیندازد وآینده یک مملکت را از بین ببرد و چنگال‌های استعمار را بر گرده خود بیشتر حس کند.

در جای دیگر نویسند این کتاب ارزشمند می‌نویسد:"واقعى شدن تفكّرات ، به واقعى شدن انتظارات منجر مى‏شود و همين امر ، كلانْ شرط شاد زيستن و رضایت‌مندى از زندگى است. "[2]

وقتی نبی مکرم اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمایند:"الدنیا مزرعه الآخره"[3]یعنی ای انسان از همین آغازی که خودت را در این دنیا شناخته ایی واقعیت دنیا را بشناس و آن را بپذیر چرا که با شناخت و پذیرش واقعیات این دنیاست که می‌توان به سعادت حقیقی و رضایتمندی از زندگی رسید.

و در جایی دیگر نیز می‌فرمایند:"لَو تَعلَمونَ مِنَ الدُّنيا ما أعلَمُ لاَستَراحَت أنفُسُكُم مِنها .[4]اگر از دنيا آنچه را من مى‏دانم ، شما هم مى‏دانستيد ، جان‏هاى شما از آن ، احساس راحتى مى‏كرد ."[2]و آنچه در ذهن پیامبر گرامی اسلام نسبت به دنیا شکل گرفته است دنیایی‌است که مطابق با واقعیت‌های حقیقی آن شکل گرفته است.[5]

----------------------------
پی نوشت ها:
1.کتاب رضایت از زندگی، ص17، نویسنده عباس پسندیده
2.همان، ص21.
3.عوالى اللآلى، ج1، ص267، ح66
4.شعب الايمان ، ج7 ، ص286 ، ح10330 ؛ المستدرك على الصحيحين ، ج3 ، ص728 ، ح6640 ؛ كنز العمّال ، ج3 ، ص194 ، ح61304.
5.با تاملی در کتاب رضایت از زندگی نوشته عباس پسندیده


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : جمعه 30 خرداد 1393  | 6:11 PM | نویسنده : قاسمعلی

در دین یهودیت و مسیحیت و زرتشت، عقایدی است که ما مسلمانان آن عقاید را قبول نداریم، ولی با این حال مانع اجرای اعتقادات واجب دینی آنان در کشورمان نمی‌شویم، زیرا قائلیم انسان‌هایی که دین را قانون الهی می‌دانند، سعی می‌کنند با عمل کردن به این قانون، آخرت و زندگی حقیقی و ابدی خود را نابود نکنند، و برای حفظ آن حتی از جان خود نیز بگذرند.

با توجه به این مقدمه باید عرض کنم، اگر ما به کشوری  وارد می‌شویم که آن کشور بر خلاف عقاید دینی ما قانونی وضع کرده باشد ما هم نمی‌توانیم قانون بشری را مقدم بر قانون دین بدانیم و به همین علت است که در مورد مسائلی مثل حجاب براحتی کوتاه نمی‌آییم.
ممکن است بپرسید پس چرا به مسیحیان و یهودیان و ادیان الهی دیگری که از کشورهای مختلف وارد کشور شما می‌شوند و دارای عقاید دینی دیگری هستند سخت می‌گیرید و از آنان می‌خواهید که از عقاید خود کوتاه بیایند و پوشیده باشند؟

حضرت مریم

پاسخ این سوال اینست:

همانطور که عرض شد ما مخالف با عقیده مسیحیان و یهودیان و دیگر ادیان در کشور خود قانون وضع نکردیم که این اشکال صحیح باشد بلکه از آنجا که در ادیان آسمانی دیگر حجاب امری پذیرفته شده است و حجاب جزئی از دین آنان است لذا قانون کشور ما منافات با عقیده آنان ندارد[1] و به بیان دیگر قوانین ما حتی اگر موافق با اعتقادات ادیان دیگر نباشد و به نوعی مطابق با قوانین و تعالیم یهود و مسیح  و دیگر ادیان نباشد، مخالف هم نیست.

مثلا قوانین ما اینگونه نیست که اگر به یک یهودی بگوییم از حجاب استفاده کن و بعد به کشور ما وارد شو، بگوید جواب خدا را چه بدهم ولی قانونی که در حال حاضر یک کشور غربی می‌ریزد مخالف با قانون الهی و دینی ماست و از آنجا که قانون الهی همیشه بر قانون بشری اولویت دارد، و بنا به فرموده قران که می فرماید:« إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ [ال عمران/19]هر آينه دين در نزد خدا دين اسلام است» و  کشورهای غربی این را نسبت به مسلمانان  در مورد پوشش لحاظ نمی‌کنند لذا ما خودمان تا حد امکان نباید این قانون بشری را تمکین کنیم و با توجه به مطالبی که بیان شد، آنان اگر بخواهند وارد کشور ما شوند چون قانون ما تعارض با قانون دینی آنان ندارد آنان نیز باید با حجاب مناسب وارد کشور ما شوند.

و البته ناگفته پیداست که ما نیز تمامی قوانینی که در کشور آنان جاریست و منافات با قوانین دینی ما ندارد را بخاطر التزامی که به قانون داریم براحتی انجام می‌دهیم.

--------------------------------------------------------------------

پی نوشت:
[1]حجاب در آیین یهود و مسیحیت


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : جمعه 30 خرداد 1393  | 6:08 PM | نویسنده : قاسمعلی

اولین  طرح استعمار برای رخنه کردن و برچیدن فرهنگ  یک کشور اسلامی، اشاعه فحشا و فساد در این کشورهاست. برای این منظور، زن مسلمان به عنوان یک سدّ بزرگ بر سر راه آنان بود و اولین اقدامی که برای برداشتن این سدّ انجام دادند؛ برداشتن حجاب بود و در این حجاب‌زدایی از حجاب سر شروع کردند.

فساد از برهنگی سر که سرآغاز برهنگی‌هاست، به تدریج به دیگر اعضا سرایت می‌نماید؛ نمی‌توا‌ن زنی را دید که سر خود را در حجاب داشته امّا  اعضای دیگرش برهنه باشد. 

برهنگي سر، سرآغاز برهنگي‌ها


همین که بخواهند ملّتی را عریان نمایند، از سرها شروع می‌کنند. مثلاً در مورد زنان، ابتدا سر برهنه می‌شود و سپس مینی‌ژوب و آنگاه مرد در لباس زن و زن به شکل مرد در می‌آید.

با نگاهی به تاریخ در می‌یابیم که حتی زنان اروپایی دارای حجاب بودند که از رنسانس به بعد، آهسته ابتدا زنان را بی‌حجاب كردند و به جايي رسيد كه امروز زنان فرانسوی کاملاً برهنه در پشت ویترین‌ها برای سو استفاده جنسی  قرار می‌گیرند.
در  مدارس راهنمایی‌شان کلاس آموزش روابط جنسی برگزار می‌نمایند و در خبری از میزان تجاوزات جنسی می‌خوانیم: از هر چهار دختر در اروپا یک نفر زیر سن هجده سال مورد تجاوز قرار می‌گیرد.[1]

مبارزه دشمنان اسلام با حجاب صرف مبارزه با یک نماد و سمبل مذهبی و فرهنگی نیست، بلکه آنان می‌خواهند با تغییر حجاب، یک فرهنگ را تغییر داده و در سايه آن اندیشه‌ها و عقاید را به نفع خود تغییر دهند.
متاسفانه این روند خطرناک در کشورهای اسلامی نیز در جریان است که تاحدودی موفق بوده‌اند، این امر ایجاب می‌کند که همه برادران و خواهران به مساله حجاب اهمیت و توجه بیشتری داشته باشند.

--------------------------------------

پی‌نوشت:

1. کیهان 18\3\71 صفحه 7.


ادامه مطلب
نظرات 0