خداوند مالك حقیقى همه چیز در همه وقت است، ولى مالكیّت او در روز قیامت و معاد جلوهى دیگرى دارد در آن روز تمام واسطهها و اسباب قطع مىشوند.
نسبتها و خویشاوندىها از بین مىرود. مال و ثروت و فرزندان، ثمرى ندارند. بستگان و نزدیكان نیز فایدهاى نمىرسانند. نه زبان، اجازه عذر تراشى دارد و نه فكر، فرصت تدبیر. تنها راه چاره لطف خداوند است كه صاحب اختیار آن روز است.
الحمد لله رب العالمین
مالك حقیقى كیست؟
مالِكِ یَوْمِ الدِّینِ (حمد4)(خدایى كه) مالك روز جزاست.
در اینجا تعبیر به" مالكیت خداوند" شده است، كه نهایت سیطره و نفوذ او را بر همه چیز و همه كس در آن روز مشخص مىكند، روزى كه همه انسانها در آن دادگاه بزرگ براى حساب حاضر مىشوند، و در برابر مالك حقیقى خود قرار مىگیرند، تمام گفتهها و كارها و حتى اندیشههاى خود را حاضر مىبینند، هیچ چیز حتى به اندازه سر سوزنى نابود نشده و به دست فراموشى نیفتاده است، و اكنون این انسان است كه باید بار همه مسئولیت هاى اعمال خود را بر دوش كشد، حتى در آنجا كه خود فاعل نبوده، بلكه بنیانگذار سنت و برنامهاى بوده است، باز باید سهم خویش را از مسئولیت بپذیرد.
مالكیّت خداوند، حقیقى است و شامل احاطه و سلطنت است، ولى مالكیّتهاى اعتبارى، از سلطهى مالك خارج مىشود و تحت سلطهى واقعى او نیست.
این مالكیت خدا نتیجه خالقیت و ربوبیت است، آن كس كه موجودات را آفریده و تحت حمایت خود پرورش مىدهد، و لحظه به لحظه فیض وجود و هستى به آنها مىبخشد، مالك حقیقى موجودات است.
اعتقاد به روز رستاخیز، و ایمان به آن دادگاه بزرگ كه همه چیز در آن بطور دقیق مورد محاسبه قرار مىگیرد، اثر فوق العاده نیرومندى در كنترل انسان در برابر اعمال نادرست و ناشایست دارد، و یكى از علل جلوگیرى كردن نماز از فحشاء و منكرات همین است كه نماز انسان را هم بیاد مبدئى مىاندازد كه از همه كار او با خبر است و هم بیاد دادگاه بزرگ عدل خدا
اما با آنكه خداوند مالك حقیقى همه چیز در همه وقت است، ولى مالكیّت او در روز قیامت و معاد جلوهى دیگرى دارد در آن روز تمام واسطهها و اسباب قطع مىشوند. «تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ» (بقره، 166) نسبتها و خویشاوندىها از بین مىرود. «فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ» ). مؤمنون، 101)
مال و ثروت و فرزندان، ثمرى ندارند. «لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ» (شعراء، 88) بستگان و نزدیكان نیز فایدهاى نمىرسانند. «لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحامُكُمْ» (ممتحنه، 3) نه زبان، اجازه عذر تراشى دارد و نه فكر، فرصت تدبیر. تنها راه چاره لطف خداوند است كه صاحب اختیار آن روز است.
به تعبیر دیگر
انسان در این دنیا گاه به كمك دیگرى مىشتابد، با زبانش از او دفاع مىكند، با اموالش از او حمایت مىنماید، با نفرات و قدرتش به كمكش برمىخیزد، و گاه با طرحها و نقشههاى گوناگون، او را زیر پوشش حمایت خود قرار مىدهد.
ولى آن روز هیچ یك از این امور وجود ندارد،
و به همین دلیل هنگامى كه از مردم سؤال شود لِمَنِ الْمُلْكُ الْیَوْمَ" حكومت امروز از آن كیست"؟! مىگویند:
لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ:" براى خداوند یگانه پیروز است!" (سوره مؤمن آیه 16).
اعتقاد به روز رستاخیز، و ایمان به آن دادگاه بزرگ كه همه چیز در آن بطور دقیق مورد محاسبه قرار مىگیرد، اثر فوق العاده نیرومندى در كنترل انسان در برابر اعمال نادرست و ناشایست دارد، و یكى از علل جلوگیرى كردن نماز از فحشاء و منكرات همین است كه نماز انسان را هم بیاد مبدئى مىاندازد كه از همه كار او با خبر است و هم بیاد دادگاه بزرگ عدل خدا.
در حدیثى از امام سجاد (علیه السلام) مىخوانیم:
«كان على بن الحسین اذا قرء مالِكِ یَوْمِ الدِّینِ یكررها حتى یكادان یموت» : هنگامى كه به آیه" مالِكِ یَوْمِ الدِّینِ" مىرسید، آن قدر آن را تكرار مىكرد كه نزدیك بود روح از بدنش پرواز كند.( تفسیر نور الثقلین جلد اول صفحه 19)
اما كلمه" یَوْمِ الدِّینِ":
لفظ «دین» در معانى گوناگون به كار رفته است:
الف: مجموعهى قوانین آسمانى. «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ» (آل عمران، 19)
ب: عمل و اطاعت. «لِلَّهِ الدِّینُ الْخالِصُ» (زمر، 3)
ج: حساب و جزا. «مالِكِ یَوْمِ الدِّینِ» «یَوْمِ الدِّینِ» در قرآن به معناى روز قیامت است كه روز كیفر و پاداش مىباشد. «یَسْئَلُونَ أَیَّانَ یَوْمُ الدِّینِ» (ذاریات، 12)
قیامت
مىپرسند روز قیامت چه وقت است؟
قرآن در مقام معرّفى این روز، چنین مىفرماید: «ثُمَّ ما أَدْراكَ ما یَوْمُ الدِّینِ. یَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَیْئاً وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ» (انفطار، 18 19)
(اى پیامبر!) نمىدانى روز دین چه روزى است؟ روزى كه هیچ كس براىكسى كارآیى ندارد و آن روز تنها حكم و فرمان با خداست.
و نیز در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) مىخوانیم كه فرمود: یَوْمِ الدِّینِ، روز حساب است.( مجمع البیان ذیل آیه مورد بحث.)
«مالِكِ یَوْمِ الدِّینِ» نوعى انذار و هشدار است، ولى با قرار گرفتن در كنار آیهى «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» معلوم مىشود كه بشارت و انذار باید در كنار هم باشند. نظیر آیه شریفه دیگر كه مىفرماید: «نَبِّئْ عِبادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ. وَ أَنَّ عَذابِی هُوَ الْعَذابُ الْأَلِیمُ» (حجر، 49 50) به بندگانم خبر ده كه من بسیار مهربان و آمرزندهام، ولى عذاب و مجازات من نیز دردناك است.
همچنین در آیه دیگر خود را چنین معرّفى مىكند: «قابِلِ التَّوْبِ شَدِیدِ الْعِقابِ» ( غافر، 3)
خداوند پذیرندهى توبه مردمان و عقوبت كنندهى شدید گناهكاران است.
در اوّلین سورهى قرآن، مالكیتَ خداوند عنوان شده است، «مالِكِ یَوْمِ الدِّینِ» و در آخرین سوره، مَلِكیت او. «مَلِكِ النَّاسِ»
پیامهای آیه:
1ـ خداوند متعال، از جهات مختلف قابل عبادت است و ما باید حمد و سپاس او را به جا آوریم. به خاطر كمال ذات و صفات او كه«الله» است، به خاطر احسان و تربیت او كه«رَبِّ الْعالَمِینَ»است و به خاطر امید و انتظار رحم و لطف او كه«الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» است و به خاطر قدرت و هیبت او كه«مالِكِ یَوْمِ الدِّینِ» است.
2ـ قیامت، پرتوى از ربوبیّت اوست. «رَبِّ الْعالَمِینَ» «مالِكِ یَوْمِ الدِّینِ»
3ـ قیامت، جلوهاى از رحمت خداوند است. «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ مالِكِ یَوْمِ الدِّینِ»
آمنه اسفندیاری
تبیان
منابع:
1- تفسیر نور ج1
2- تفسیر نمونه ج1
3- مجمع البیان
4- تفسیر نور الثقلین جلد 1
هفته نامه اكونوميست در مقاله اخير خود با عنوان "قدرت زن، زنان در نيروي كار " به اين مطلب اشاره ميكند كه "قدرت اقتصادي زنان در سراسر جهان، يكي از چشمگيرترين انقلابها در 50 سال گذشته بوده است. "
افزايش حضور زنان در عرصه تجارت همواره موضوع جالب و رايجي بوده است و زنان هم علاقهمند به بحث پيرامون اين موضوع هستند كه چگونه ميتوانند تعادلي بين كار بهتر و زندگي شخصي خود بوجود آورند. اين موضوع به طور قابل توجهي تا زماني كه زنان به طور جدي وارد عرصه كاري نشده بودند، مورد بحث نبود و طبق گفته مقاله، زنان به تعهدات خود پايبند هستند. به منظور درك بهتر برخي از عوامل اصلي افزايش حضور زنان در محيطهاي كاري در 50 تا 75 سال گذشته، تحقيقاتي انجام گرفته است كه نخست به آنها ميپردازيم و سپس پيامدهاي حضور زنان در جامعه را بررسي ميكنيم.
دلايل افزايش حضور زنان در جامعه
كمبود نيروي انساني در جنگ جهاني دوم
عدم حضور فعال زنان در عرصههاي گوناگون جنگ سبب كمبود نيروي كار شده بود. دولت آمريكا هم با كمك گرفتن از نماد فرهنگي زنان در جنگ جهاني دوم به نام "رزي "، آنان را به حضور و كار كردن در جبهههاي جنگ تشويق كرد. از سال 1940 تا 1945 نيروي كار زنان رشد 50 درصد داشت و اشتغال زنان در صنايع دفاعي تا 46 درصد افزايش يافت. همچنين تغييري در نگرشهاي فرهنگي ايجاد شد و زنان طبقه متوسط كه پيش از آن كار كردن را بد ميدانستند به اين مهم پرداختند.
ظهور جنبش طرفدار حقوق زنان
افكار عمومي بر تساوي حقوق و آزادي زنان متمركز شد. همانطور كه در هفته نامه اكونوميست عنوان شده طرفداران حقوق زنان مانند "بتي فريدن " سوءاستفاده از زنان را به چالش كشيدند و تبعيض را به باد انتقاد گرفتند.
نياز اقتصادي
با افزايش هزينه زندگي كار يك ضرورت اقتصادي به منظور حمايت از خانواده به شمار ميرود.
تصويب قانون تساوي حقوق دولتي
مواردي چون تصويب تساوي حقوق در سال 1963، قانون حقوق مدني در 1964، دستور اجرايي رياستجمهوري در 1967 و حقوق و لايحه اصلاح تساوي حقوق در قانون اساسي در سال 1972.
رشد بخش خدمات و كوچك شدن بخش توليد
اين امر منجر به افزايش تقاضاي بازار كار براي كارگران زن شده است. طبق روزنامه اكونوميست در زمينه كار، وقتي كه جنبه فيزيكي افراد (مانند قدرت بدني) بيش از قدرت تفكر اهميت داشته باشد مردان صاحب امتيازاتي موروثي ميشوند، اما حال كه نقش قوه ادراك حياتي است مردان و زنان به صورت عادلانه با هم برابر ميشوند.
توسعه و افزايش دسترسي به آموزش عالي
در حال حاضر، زنان از تحصيلات عاليه برخوردارند و در نتيجه امكان دستيابي به شغل مورد نظر نيز افزايش پيدا كرده است. (طبق آمار آموزش و پرورش) زنان در سال تحصيلي1950- 1949 موفق به كسب تعداد 120796 مدرك دانشگاهي شدند يا به عبارتي 24 درصد از تمام مدارك را از آن خود كردند. در سال تحصيلي 2009- 2008، اين رقم به 1849200 رسيد و 60 درصد كل مدارك را شامل ميشد.
پيامدهاي افزايش حضور زنان در عرصه كار
افزايش قدرت خريد زنان
85 درصد خريدها به عهده مصرفكنندگان زن است. زنان 7 تريليون دلار خرج كرده و 78 درصد از آنها با دقت بيشتري خريد ميكنند و درآمد زنان در مقايسه با گذشته تغييرات چشمگيري داشته است.
توسعه نتايج تجاري
طبق گزارش شركت پژوهش و مشاوره، شركتهايي كه تعداد اعضاي هيات مديره زن بيشتري دارند، از عملكرد مالي بالاتري نسبت به شركتهاي ديگر برخوردار هستند، براي مثال 53 درصد بازده در دارايي خالص، 42 درصد بازده فروش، 66 درصد بازده بيشتر در سرمايهگذاري بنيادي دارند.
افزايش توليد ناخالص داخلي
طبق گفته "گلدمن ساچ " در مقاله اكونوميست: اگر تمام مسائل را يكسان فرض كنيم، افزايش مشاركت زنان در بازار كار نسبت به مردان موجب افزايش سطح توليد ناخالص داخلي در بسياري از كشورها شده است. براي مثال اين افزايش در ايتاليا 21 درصد، اسپانيا 19 درصد، ژاپن 16 درصد، آمريكا 9 درصد، فرانسه، آلمان و بريتانيا 8 درصد بوده است.
افزايش تعداد زنان صاحب كسب وكار
زنان، صاحب 10.4 ميليون شركت (50 درصد يا بيشتر) در ايالات متحده هستند كه بيش از 12.9 ميليون نفر كارمند و فروشي در حدود 1.9تريليون دلار دارند.
كاهش زمان سپري شده زنان شاغل با فرزندان خود به دليل برنامه كاري
فعاليت زنان در عرصه اجتماعي، نقاط ضعفي نيز به همراه دارد. به عنوان مثال، مادران شاغل كه تمام وقت كار ميكنند برنامه فشردهاي دارند و در نتيجه، زمان كمتري را با فرزندان خود سپري ميكنند. يك سوم تمام كودكان مدرسه رو در ايالات متحده آمريكا زماني از هفته را بدون والدين و تنها در خانه هستند. اكونوميست همچنين هشدار ميدهد كه حتي والدين مرفه نيز به دليل مشغله زياد، زمان اندكي را با فرزندان خود هستند كه اين مساله نگرانكننده است.
افزايش ميزان استرس و تغيير وظايف
"هارپر و ليچت " ميگويند: مهمترين مشكل خانوادههاي شاغل يا دو درآمده مشكلات مالي نيست، بلكه مشكل مديريت برنامهها و تقسيم وظايف بين والدين است. زناني كه به طور تمام وقت مشغول به كار هستند، به كارهاي روزمره منزل رسيدگي كرده و همچنين از والدين سالخورده خود مراقبت ميكنند. بنابراين در مقايسه با زنان نسل گذشته، ميزان استرسي كه روزانه با آن مواجهه ميشوند به ميزان قابل توجهي افزايش يافته است. روابط در چنين خانوادههايي دچار تغيير شده و روابط به گفتوگوهاي منعطفتر و روابط تساوي بين زوجين تبديل شده است.
مشكلات نگهداري كودكان
يكي ديگر از مشكلاتي كه در ارتباط با افزايش حضور زنان در جامعه وجود دارد، استفاده از مهدكودكهايي است كه مسووليت نگهداري از كودكان را به عهده دارند و تعدادشان بسيار اندك و گران ميباشد و براي خانوادههاي كم درآمد كه قسمت عظيمياز بودجه خانواده صرف مراقبت كودك ميشود تامين هزينه مهد كودك مشكلتر است، همچنين دست كشيدن از كار به منظور مراقبت از فرزندان نيز فاجعه مالي به همراه خواهد داشت.
تغييرات در نحوه انجام كار
اكثر شركتها به منظور كمك به وضعيت مالي كارمندان خود اين امكان را فراهم ميكنند تا بخشي از كار، از طريق ارتباط راه دور و كار در منزل صورت بگيرد كه بسيار هم اين روزها متداول شده است.
تغييرات در برنامه مدارس
برخي از مدارس تغييراتي را در ساعات كاري خود ايجاد كرده اند تا تطابقي بين ساعات كاري بچهها با والدين ايجاد كنند. تا از بار مراقبت والدين اندكي كاسته شود. دانش آموزان بعضي از مدارس معروف در آمريكا ساعات طولاني تري در مدرسه هستند و تعطيلات تابستاني كوتاه تري هم دارند.
تجزيه و تحليل پيامدهاي افزايش تعداد زنان شاغل نشان ميدهد كه تغييرات فراواني در زمينه كسب و كار و زندگي خانوادگي رخ داده است كه بسياري از اين تغييرات مثبت هستند، اما نكات منفي فراواني هم وجود دارد كه درپارهاي موارد تاثيرات كلي در اجتماع احساس ميشود.
مترجم: هوتسا عسكري نسب
منبع: روزنامه دنياي اقتصاد
از سخنان پيامبر و ديگر ائمه عليهمالسلام فهميده مىشود كه چقدر كار كردن و كار داشتن از نظر پيشوايان اسلام مقدّس است. درست برعكس آن چيزى است كه در ميان برخى متصوّفه و زاهد مآبان و احيانا در فكر خود ما رسوخ داشته است.
شهيد مطهري در كتاب تعليم و تربيت در اسلام درباره اهميت كار و جهاد اقتصادي در نگاه اسلام و پيشوايان دين مي نويسد:
«بىكارى، در اسلام مردود و مطرود است و كار به عنوان يك امر مقدّس شناخته شده است. در زبان دين، وقتى مىخواهند تقدس چيزى را بيان كنند، به اينصورت بيان مىكنند كه خداوند فلان چيز را دوست دارد. مثلاً در حديث وارد شده است: «اِنَّ اللّهَ يُحِبُّ المُومِنَ المُحتَرِف؛ خداوند مؤمنى را كه داراى يك حرفه است و بدان اشتغال دارد، دوست دارد» يا اينكه گفتهاند: «اَلكادُّ عَلى عِيالِهِ كَالمُجاهِدِ فى سَبيلِ اللّهِ؛ كسى كه خود را براى اداره زندگى[اهل و عيالش] به مشقّت مىاندازد، مانند كسى است كه در راه خدا جهاد مىكند.» آن حديث نبوى معروف نيز فرموده است: «مَلعون مَن اَلقى كَلَّهُ عَلَى النّاسِ»؛ هر كسى كه بىكار بگردد و سنگينى [اقتصادى] خود را بر دوش مردم بياندازد، ملعون است و لعنت خدا شامل اوست. اين حديث در وسائل و بعضى كتب ديگر است. حديث ديگرى در «بحار» و برخى كتب ديگر هست كه وقتى در حضور مبارك رسول الله صلىاللهعليهوآله درباره كسى سخن مىگفتند كه فلانى چنين و چنان است، حضرت مىپرسيد: كارش چيست؟ اگر مىگفتند كار ندارد، مىفرمود: «سَقَطَ مِن عَينى؛ يعنى در چشم من ديگر ارزشى ندارد». در اين زمينه متون زيادى داريم. در همين كتاب كوچك «داستان راستان» از حكايات و داستانهاى كوچكى كه از پيامبر و اميرالمؤمنين على عليهالسلام و ديگر ائمه عليهمالسلام نقل كردهايم، فهميده مىشود كه چقدر كار كردن و كار داشتن از نظر پيشوايان اسلام مقدّس است. درست برعكس آن چيزى است كه در ميان برخى متصوّفه و زاهد مآبان و احيانا در فكر خود ما رسوخ داشته است كه كار را فقط در صورت بيچارگى و ناچارى درست مىدانيم. يعنى هر كسى كه كارى دارد، مىگوييم اين بيچاره محتاج است و مجبور است كه كار كند. فى حدّ ذاته، آن چيزى كه آن را توفيق و مقدس مىشمارند، بىكارى است كه خوشا به حال كسانى كه نياز ندارند كارى داشته باشند. حال كسى كه بيچاره است، ديگر چه كار مىتوان كرد؟!
در صورتى كه اصلاً مسئله نياز و بىنيازى مطرح نيست. اولاً كار يك وظيفه است. حديث «مَلعُون مَن اَلقى كَلَّهُ عَلَى النّاسِ» ناظر به اين جهت است، ولى ما اكنون درباره كار از اين نظر بحث نمىكنيم كه كار يك وظيفه اجتماعى است و اجتماع حقّى برگردن انسان دارد و يك فرد هرچه مصرف مىكند، محصول كار ديگران است. اگر نظريه ماركسيستها را بپذيريم، اساسا ثروت و ارزش و هر چيزى كه ارزش دارد، تمام ارزشش به كارى بستگى دارد كه در راه ايجاد آن انجام گرفته است. يعنى كالا و كالا بودن كالا در واقع تجسّم كارى است كه روى آن انجام شده است. حال اگر اين نظريه صد در صد درست نباشد،1 باز هر چيزى كه انسان مصرف مىكند، دست كم مقدارى از ارزش آن در برابر كارى است كه روى آن انجام گرفته است. لباسى كه مىپوشيم، غذايى كه مىخوريم، كفشى كه به پا مىكنيم، مسكنى كه در آن زندگى مىكنيم، هرچه را كه نظر كنيم، مىبينيم در نتيجه كار ديگران غرق هستيم. كتابى كه جلومان گذاشته و مطالعه مىكنيم، محصول كار ديگران است؛ آنكه تأليف كرده؛ آنكه كاغذ ساخته؛ آنكه چاپ كرده؛ آنكه جلد نموده و غيره. انسان در اجتماعى كه زندگى مىكند، در محصول كار ديگران غرق است و به هر بهانهاى بخواهد، از زير بار كار شانه خالى كند، همان فرموده پيامبر است كه سنگينى او روى دوش ديگران هست بدون اينكه كوچكترين سنگينى از ديگران به دوش گرفته باشد.»
كار وجهاد اقتصادي عامل هويت بخشي و تشخص
يكى از فوايد كار، مسئله حفظ شخصيت و حيثّيت و استقلال است كه تعبيرهاى مختلفى دارد، مثلاً آبرو. انسان آنگاه كه شخصيّتش ضربه بخورد، آبرويش برود و تحقير بشود، ناراحت مىشود. انسان در اثر كار ـ و مخصوصا اگر مقرون به ابتكار باشد ـ به حكم اينكه نيازش را از ديگران برطرف كرده است، در مقابل ديگران، احساس شخصيّت مىكند؛ يعنى ديگر احساس حقارت نمىكند.
دو رباعى منسوب به اميرالمؤمنين [على] عليهالسلام در ديوان منسوب به ايشان [است]، در يكى مىفرمايد: «براى من سنگ كشى از قلّههاى كوه ـ يعنى چنين كار سختى ـ گواراتر و آسانتر است از اينكه منّت ديگران را به دوش بكشم».
به من مىگويند: در كار و كسب ننگ است؟ و من مىگويم: ننگ اين است (مىدانيم على عليهالسلام همين كارهايى را كه ما اسمش را عملگى مىگذاريم، انجام مىداد. مثل حفر چاه و قنات، كشت درخت، آباد كردن باغها و احيانا كار به شرط مزد گرفتن، هرچند براى غير مسلمان. گاهى على عليهالسلام در باغهاى مدينه مىرفت و براى بنىقريظه و بنىالنّضير كه يهوديان مدينه بودند، كار مىكرد و مزد مىگرفت و با آن پول، زندگى مىكرد. قهرا چنين انسانى مورد تهاجم قرار مىگيرد كه تو [عار نمىكنى] از چنين كارها؟!
) كه انسان نداشته باشد و از ديگران بخواهد.
در رباعى ديگر مىفرمايد: اگر مىخواهى آزاد زندگى كنى، مثل برده زحمت بكش و آرزويت را از مال هركسى كه باشد، بِبُر. نگو اينكار مرا پست مىكند؛ زيرا از مردم خواستن، از هر چيزى بيشتر ذلّت مىآورد.
وقتى كه از ديگران بىنياز باشى، هر كارى داشته باشى، از همه مردم بلند قدرتر هستى.
1 . استاد شهيد در نوشتههاى اقتصادى خود ثابت كرده كه اين نظريه مردود است و كار فقط يكى از منشأهاى ارزشى به شمار مىرود.
كار وجهاد اقتصادي عامل رشد استعدادهاى انسان
كار علاوه بر اينكه مانع انفجار عملى مىشود، مانع افكار و وساوس و خيالاتشيطانى مىگردد. پس در مورد كار مىگويند كه هر كسى بايد كارى را انتخاب كند كه در آن استعداد دارد تا آن كار، علاقه او را به خود جذب كند. اگر كار، مطابق استعداد و مورد علاقه نباشد و انسان آن را فقط به خاطر درآمد و مزد بخواهد انجام دهد، اين اثر تربيتى را ندارد و شايد فاسد كننده روح هم باشد. انسان وقتى كارى را انتخاب مىكند، بايد استعداديابى هم شده باشد. هيچ كس نيست كه فاقد همه استعدادها باشد، ولى انسان خودش نمىداند كه استعداد چه كارى را دارد. چون نمىداند، دنبال كارى مىرود كه استعداد آن را ندارد و هميشه ناراحت است. مثلاً وضع دانشجويان ما با اين كنكورهاى سراسرى وضع بسيار ناهنجارى است. دانشجو مىخواهد به شكلى كه هست، اين دو سال سربازى را نرود و عجله هم دارد به هر شكلى كه هست در دانشگاه راه پيدا كند. وقتى آن ورقهها و پرسشنامهها را پر مىكند، چند جا كه ديپلمش به او اجازه مىدهد، نام نويسى مىكند. هرجا را كه در آمدش بيشتر است، انتخاب مىكند و چه بسا جايى را انتخاب مىكند كه اصلاً ذوق آن را ندارند؛ يعنى سرنوشت خود را تا آخر عمر به دست يك تصادف مىدهد. اين آدم تا آخر عمر خوشبخت نخواهد شد. چه بسا اين فرد ذوق ادبى اصلاً ندارد، ولى با وجود ديپلم رياضى احتياطا در ادبيات يا الهيّات [هم اسم] مىنويسد. بعد آنجاها قبول نمىشود و مىآيد اينجا؛ جايى كه نه استعدادش را دارد و نه ذوقش را و تا آخر عمر كارى دارد كه آن كار، روح و ذوقش را جذب نمىكند.
[بيشتر] كارهاى ادارى هم اين[گونه] است. البتّه ممكن است به بعضى كارها شوق داشته باشند، ولى در اكثر موارد، خود كار ادارى ابتكار ندارد و فقط تكرار است و شخص اجبارا براى اينكه گزارش غيبت ندهند و حقوقش كم نشود، با وجود بىميلى شديد، آن چند ساعت را پشت ميز مىنشيند. اين مسئله هم صدمهاى به فكر و روح انسان مىزند. انسان بايد كارى را انتخاب كند كه آن كار عشق و علاقه او را جذب كند و از كارى كه علاقه ندارد، بايد صرف نظر كند هرچند درآمدش زياد باشد.
منبع: كتاب تعليم و تربيت در اسلام شهيد مطهري
این کتاب از آثار و تالیفات آیت اله عبداله جوادی آملی است. این کتاب که پیرامون ارزش کار در نظام اسلامی است نگاهی اجمالی و کوتاه به مطالب خطیر و عمده نظام کار در اسلام دارد و صرفا به منظور آشنایی اولیه تنظیم شده است. این کتاب به سه زبان فارسی، عربی، انگلیسی در یک مجلد به چاپ رسیده است.
زندگینامه (آیت اله عبداله جوادی آملی)
آیت اله عبداله جوادی آملی در سال 1312 هـ.ش در شهر آمل به دنیا آمد. پدر و جد ایشان از مبلغین اسلام و ارادتمندان به آستان ولایت بوده اند. آیت اله جوادی آملی پس از به پایان رساندن دوره ابتدایی در سال 1325 وارد حوزه علمیه آمل شد و تا سال 1329 در آن شهر به تحصیل علم پرداخت و پس از آن عازم حوزه علمیه مشهد شد ولی چون طلاب آنجا نسبت به علمای بزرگ مشهد تکریمی نداشتند، آنجا را ترک گفته و وارد حوزه علمیه تهران شد. ایشان با ورود به مدرسه مروی به خواندن رسائل و مکاسب اشتغال یافتند و پس از آن به فراگیری کفایة الاصول و علوم عقلی و نقلی پرداختند و پس از 5 سال عازم حوزه علمیه قم شدند و تاکنون در آنجا حضور داشتند. یکی از خدمات فرهنگی ایشان تاسیس موسسه تحقیقاتی و نشر اسراء در سال 1372 است. ایشان در مجلس خبرگان قانون اساسی و مجلس خبرگان رهبری در دوره های اول و دوم عضویت داشتند و همچنین یکی از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بوده اند و هم اکنون امامت نماز جمعه شهر مقدس قم را برعهده دارند. از اساتید و دوستان ایشان می توان به آیت اله عزیراله طبرسی، میرزامهدی محی الدین الهی قشمه ای، آیت اله بروجردی، امام خمینی (ره) و علامه سید محمد حسین طباطبایی و ... اشاره کرد. ایشان آثار و تالیفات بسیاری دارند از جمله: تسنیم، تفسیر قرآن کریم، تفسیر موضوعی قرآن کریم، رحیق مختوم، اسرارالصلوة، صهبای حج، ولایت فقیه و...
ساختاربندی کتاب:
این کتاب شامل مباحث زیر می باشد:
1- کار در اسلام:
1. ارزش کار در اسلام
2. رابطه کار هستی شناسی
3. گستردگی عرصه کار
4. کار و کسب عزت
5. اسناد کار به خدای سبحان
2- اصول و ضوابط کار:
1. تخصص و تعهد
2. اتقان در کار
3. پایداری در کار
4. اخلاص در کار
5. انتخاب شغل مناسب
6. اعمال هوشمندی متخصصانه در طلیعه کار
7. خلاقیت در کار
8. کار دل و کار گل
9. کار هدفمند
این کتاب با عنوان قیمة العمل فی الاسلام توسط محمد عبدالمنعم الخاقانی به زبان عربی ترجمه شده و با عنوان value of work in Islam توسط آقایی ترجمه شده است. این کتاب در سال 1379 توسط دفتر نشر برگزیده و موسسه اوج فرهنگ به چاپ رسیده و منتشر گردیده است.
www.tahoordanesh.com
راهکارهای فرهنگی اجرای عدالت اجتماعی در نظام اسلامی
«جان رالز» میگوید: «جامعهی کاملاً نظم یافته[66]به طور مؤثری با مفهوم عمومی عدالت سامان مییابد. به این معنا که جامعهای است که همهی اعضای آن میپذیرند و میدانند که دیگران نیز همان پایهها و مفاهیمی را از عدل پذیرفتهاند که جامعه، پذیرفته است.»[67]
*سیدکاظم میرباقری؛ عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی
گروه فرهنگی - اجتماعی برهان؛ در کشور ما بحث عدالت متأسفانه آن چنان که شایسته و بایسته است، تبیین نشده است و عموماً در سطح شعار مطرح شده در حالیکه زیربنای این نظام عدالت است از این رو در قسمت اول گفتوگویی داشتیم با آقای دکتر «حسین عیوضلو» استاد اقتصاد و عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع) در خصوص ضرورت پرداختن به بحث عدالت به عنوان یک زیربنا و معیار عدالت پسینی و پیشینی و بررسی چالش های موجود در آن در ادامهی این بحث میخوانید:
با تشکر از فرصتی که در اختیار «برهان» قرار دادید
با تشکر از فرصتی که در اختیار «برهان» قرار دادید
*حجتالاسلام سیدحسین میرمعزی؛ عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی و عضو شورای عالی الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت
4. «به خدا سوگند! بیتالمال تاراج شده را هر کجا بیابم به صاحبان اصلی آن باز میگردانم، گرچه با آن ازدواج کرده، یا کنیزانی خریده باشند.»؛ نهج البلاغه/خطبه ی15
با تشکر از فرصتی که به «برهان» اختصاص دادید
*حجتالاسلام و المسلمین دکتر «محمدجواد محققنیا»؛ عضو هیأت علمی پژوهشکدهی اموراقتصادی وزارت اقتصاد
با تشکر از اینکه وقت خود را به «برهان» اختصاص دادید
با تشکر از فرصتیکه در اختیار «برهان» اختصاص دادید
در برههی کنونی از فقدان یک قانون مدوّن، منسجم و کامل رنج میبریم.
با تشکر از اینکه وقت خود را به «برهان» اختصاص دادید
* دکتر شاهین شایان آرانی؛ فوق تخصص مدیریت ارشد اجرایی