يك خانواده متوسط شهري در يك سال معادل 5/15 بشكه نفت خام انرژي مصرف مي‌كند و در همين مدت باعث توليد و پراكنش 67/4 تن گازهاي گلخانه‌اي مي‌شود. با مصرف هوشمندانه انرژي همان خانواده قادر خواهند بود مصرف انرژي خود را حدود يك سوم آن هم از راه‌هاي ساده‌اي نظير استفاده از وسايل برقي خانگي كم‌مصرف و يا ساير شيوه‌هاي علمي صرفه جويي كاهش دهند.
همه مي‌توانند در اين صرفه جويي سهيم باشند. حتي يك صرفه جويي كوچك در محل سكونت مي‌تواند اثرات وسيعي در حفظ محيط زيست داشته باشد.
بر اساس استانداردهاي سازمان بهينه سازي مصرف سوخت در مورد ساختمان‌هاي بزرگ و عمدتاً ادارات سهم انرژي مصرفي به شرح زير تعيين شده است.
درصد تقريبي روشنايي انواع لامپ‌هاي رشته‌اي، فلورسنت، نئون = 40 درصد
وسايل گرمايشي و سرمايشي شوفاژ، تهويه مرکزي، چيلر، بخاري برقي، کولر آبي و کولرگازي = 45 درصد
مصارف ثابت و ساير مصارف انواع لامپ‌هاي دائم روشن يخچال، آسانسور و بالابر = 15 درصد
رعايت موارد زير مصرف برق اداره‌ها و ساختمان‌هاي بزرگ را به حداقل ممکن کاهش خواهد داد:
• لامپ‌هاي معمولي را با لامپ‌هاي کم مصرف و فلورسنت تعويض کنند، روشنايي راهروها و محل عبور و مرور اتاق ملاقات را به حد ممکن که مي‌تواند 25درصد اتاق مطالعه و کار اداري باشد کاهش دهند.
• ميزها در جاي مناسب طوري قرار داده شوند که در روز از حداکثر نور طبيعي استفاده شود و نور مصنوعي تنها در نقاطي که امکان استفاده از نور طبيعي وجود ندارد به کار برده شود.
• با توجه به فصل، شرايط محل و ساختمان ترموستات وسايل سرمايشي و گرمايشي در حد نياز طبيعي، ثابت و غيرقابل تغيير شوند.
• درجه حرارت آب گرم مورد استفاده در ساختمان در حد نياز کاهش يابد.
• برج خنک‌کننده و... به موقع به طور مرتب تعمير و تميز شود.
• برنامه‌اي تنظيم شود که تاسيسات گرمايشي و سرمايشي مرکزي در ساعات اوليه بامداد روشن و حداقل دو ساعت قبل از خروج کارکنان و تعطيل اداره خاموش شود.
• پنجره‌ها دو جداره شوند.
• آسانسورها چنان تنظيم شوند که در طبقات اول و دوم توقف نداشته باشد و در بقيه طبقات نيز يک در ميان متوقف شوند.
• به منظور بهبود ضريب قدرت وسايل موتوري از تجهيزات مناسب چون خازن استفاده شود.
• شبکه‌هاي برقي داخلي ساختمان‌ها به منظور تجهيز به سيستمهاي فرمان خودکار تحت بررسي قرار گيرد.
منبع:روزنامه اطلاعات /س 

ادامه مطلب

 

امام علی(ع): دور اندیش كسی است كه از ولخرجی كناره و از اسراف دوری كند.[1]
امام علی(ع): بیچاره اسراف‌كار! چه دور است از اصلاح نفس و جبران كردن كار خود.[2]
امام علی(ع): اندازه نگه‌داشتن معیشت به قدر نیاز، بهتر از زیاده‌روی كردن است.[3]
امام علی(ع): بخشش نكردن صرفه‌جو، بهتر از بخشیدن اسراف‌كار است و امساك كسی‌كه مال خود را حفظ می‌كند، نیكوتر از بخشش كسی است كه مالش را بر باد می‌دهد.[4]
امام علی(ع): هرگاه خداوند خیری را برای بنده‌اش بخواهد، ميانه‌روى و خوش‌تدبيري را به او الهام مي‌كند و او را از تدبير و اسراف دور مي‌سازد.[5]
امام علی(ع): ميانه‌روى و اسراف نكردن، از شخصیت است.[6]
امام علی(ع): شاكرترین مردم قانع‌ترین آنهاست و ناسپاس‌ترین آنان در مقابل نعمت‌ها، حریص‌ترین آنهاست.[7]
امام علی(ع): كسی‌كه به اندك قانع نیست، چگونه می‌تواند خودسازی كند.[8]
امام علی(ع): ای فرزند آدم! اگر از دنيا به قدري كه تو را كفايت كند خواهى، بدان كه كمترين چيز دنيا كفايتت مي‌كند و اگر از دنيا به اندازه‌اي كه تو را كفايت كند نخواهى، بدان كه همه دنیا هم بسنده‌ات نخواهد كرد.[9]
امام علی(ع): میوه قناعت، ميانه‌روى در كسب و كار است و خويشتن‌داري از دست درازكردن به سوي مردم.[10]
امام حسن(ع): بدان كه مردانگيِ قناعت و خرسندى، بیش از جوان‌مردیِ بخشش است.[11]
امام زین‌العابدین(ع): و مرا از زیاده‌روی بازدار و روزی‌ام را از تلف شدن نگاه‌دار و دارایی‌ام را با بركت دادن به آن، افزون گردان و راه مصرف آن را در كارهای خیر به من بنمایان.[12]
امام صادق(ع): به آنچه خداوند قسمت تو كرده قانع باش و به آنچه دیگران دارند چشم مدوز و آنچه را بدان نمی‌رسی آرزو مكن؛ زیرا كسی‌كه قانع باشد، سیر می‌شود و كسی‌كه قانع نباشد، سیر نمی‌شود و بهره آخرتت را دریاب.[13]
امام صادق(ع): در آنچه بدن را سالم نگه می‌دارد اسراف نیست، بلكه اسراف در چیزهایی است كه مال را تلف كند و به بدن زیان رساند.[14]
امام صادق(ع): كسی‌كه به معاش اندك از سوی خدا خرسند باشد، خداوند به عمل نیك او خرسند گردد.[15]
امام رضا(ع): قناعت، سبب خویشتن‌داری و ارجمندی و آسوده شدن از زحمت فزون‌خواهی و بندگی در برابر دنیاپرستان است. راه قناعت را جز دو كس نپیماید: یا عبادت‌پیشه‌ای كه خواهان خرد آخرت است یا بزرگواری كه از مردمان فرومایه دوری كند.[16]
امام حسن عسكری(ع): به درستی‌كه برای جود اندازه‌ای است كه اگر از آن زیاده شود، اسراف است.[17]

پي نوشت :

[1]. غررالحكم، ح 1530.
[2]. همان، ح 10092.
[3]. همان، ح 4812.
[4]. همان، ح 3406-3407.
[5]. همان، ح 4127.
[6]. غررالحكم، ح 10053.
[7]. همان، ج 77، ح 422.
[8]. غررالحكم، ح 6979.
[9]. اصول كافى، ج 2، ح 138.
[10]. غررالحكم، ح 4634.
[11]. بحارالانوار، ج 78، ح 111.
[12]. صحیفه سجادیه، دعای 20.
[13]. اصول كافى، ج 8، ح 243.
[14]. بحارالانوار، ج 75، ح 303.
[15]. اصول كافى، ج 2، ح 138.
[16]. همان، ج 78، ح 349.
[17]. درة الباهره، ح 43.

برگرفته از : ماهنامه گلبرگ - شماره 111
منبع: http://www.hawzah.net

ادامه مطلب

 

اشاره

حضرت آيت‌الله خامنه‌اى، رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت آغاز سال 1388 فرمود: « با توجه به اهمیت حیاتی و اساسی مصرفِ مدبّرانه و عاقلانه منابع كشور، سال جدید را در همه زمینه‌ها و امور، «سال اصلاح الگوی مصرف» مي‌دانم. »
ایشان در تشریح زمینه‌هایی كه نیازمند تغییر و تحول جدی است، به موضوع اسراف‌های شخصی و عمومی و مصرف بی‌رویه كشور اشاره كرد و افزود: اسلام عزیز و همه عقلای عالم بر این نكته تأكید می‌كنند كه مصرف باید مدبّرانه و عاقلانه مدیریت شود.
با توجه به اینكه جامعه ما، جامعه‌ای به شدت مصرف‌گراست و در بسیاری از امور، اسراف، مایه تفاخر و تعالی جایگاه اجتماعی مردم شده است، در این نوشته قصد داريم مقايسه‌اي اندك ميان الگوی مصرف ميان جوانان ايراني و جوانان ديگر مناطق دنيا انجام دهيم.

مقدمه

در دنیای فن‌آوری و پیشرفت‌های علمی دوران معاصر، جمهوری اسلامی ایران دارای جایگاهی ارزشمند و مهم در سطح جهانی است؛ به‌گونه‌ای كه با سیری كوتاه در اخبار علم و فن‌آوری در ایرانِ پس از انقلاب، خواهیم دید كه متخصصان جوان ایرانی در این سال‌ها، بارها پدیده‌های نوین علمی ارائه داده و چشم جهانیان را خیره ساخته، آنان را شگفت‌زده كرده‌اند.
بسیاری از دانشمندان خارجی و غربی پس از بازدید از اختراعات جوانان ایرانی و دیدار با نخبگان جوان، موفقیت‌های علمیِ فرزندان این سرزمین را ستوده و انگشت تحیّر به دندان گرفته‌اند. برای نمونه، «امروز ایران به عنوان دهمین كشور جهان به پیشرفت‌های بسیار مهمی در علم پزشكی و درمان بیماری‌های مختلف دست یافته كه از آن با عنوان انقلاب پزشكی نام می‌برند».[1]
متأسفانه با وجود تمامی پیشرفت‌هایی كه جوانان عزیز ما داشته‌اند، در سال‌های اخیر پیشرفت فن‌آوری و ساخت لوازم رفاهی پیشرفته و عواملی دیگر، سبب شده كه خرید كالاهای لوكس و همچنین تهیه كالاهای غیرضرور، به هدف و آرزوی افراد بسیاری به‌ویژه در میان قشر جوان تبدیل شود. این در حالی است كه در هیچ دینی مانند اسلام به درست مصرف كردن و صرفه‌جویی سفارش نشده است.
برگزيدن این الگوی مصرف نادرست، در برخی موارد، مشكلاتي چون زندگي قسطى، وام‌هاي دايمى، مشكلات اجتماعی و خانوادگی و حتی بزهكاری و دزدی را به همراه آورده است.
در بسیاری از موارد، نبود این كالاها نیز تأثیر چندانی بر زندگی نمی‌گذارد. برخی از این كالاها پس از خرید حتی یك بار هم به صورت جدی مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. از كفش، لباس و لوازم خانگی گرفته تا گوشی تلفن همراه كه بیشتر مردم در سال‌های اخیر همواره درصدد تعویض و خرید آخرین مدل‌های آن هستند.
بدون هرگونه حب و بغض و تنها به تكیه با آمار و ارقام، مصداق‌هایی را از هزینه‌های غیرضروری كه برخی جوانان كشورمان انجام می‌دهند، با دیگر كشورها مقایسه می‌كنیم.

1. خريد لوازم آرايشى

تلاش و تمنای نوجوانان و جوانان برای كسب زیبایی بیشتر، سبب رونق بازار فروش لوازم آرایشی و بهداشتی گردیده است.
«ایراني‌ها از نظر رشد مصرف لوازم آرايشى، رتبه سوم را در دنیا دارند. این در حالی است كه بازار قاچاق لوازم‌آرایشی بسیار وسیع است و فرآورده‌های قاچاق معمولاً تقلبی هستند. تقلب در حوزه لوازم آرايشي و بهداشتى، بسیار بیشتر از حوزه غذا و داروست».[2]
«در كشور ما تنها 10 درصد لوازم آرایشیِ موجود در بازار از مجاری قانونی وارد كشور شده‌اند و 90 درصد آن به صورت غیرقانونی وارد كشور می‌شود. ایران پس از عربستان، دومین مصرف‌كننده لوازم‌آرایشی در خاورمیانه است. طبق بررسی‌هایی كه زنان جهان را در برمی‌گیرد، مقوله زيبايى، سالانه 160 ميليارد دلار براي زنان جهان خرج دارد و البته در این میان، زنان ایرانی سالانه چیزی حدود یك میلیارد دلار برای زیبایی خود هزینه می‌كنند».[3]
«سرانه مصرف لوازم آرایشی هر فرد در خاورمیانه، سالانه 334 دلار است. امارات متحده عربى، پررونق‌ترین بازار خرده‌‌فروشی محصولات آ‌رایشی و بهداشتی را به خود اختصاص داده است».[4]
«ایران، هفتمین واردكننده لوازم آرایشی در جهان است. سن مصرف لوازم آرایشی نیز به 15 سال رسیده است و این در حالی است كه در كشورهای توسعه‌یافته، تمایل به آرایش، بیشتر در بین زنان مسن دیده می‌شود كه طراوت و شادابی پوست خود را از دست داده‌اند».[5]
استفاده بيش از حد از لوازم آرايشى، پدیده‌ای روانی و اجتماعی است و متأسفانه در طی سال‌های اخیر، مردان نیز به سمت مصرف لوازم آرایشی روی آورده‌اند. گرایش به مصرف افراطی لوازم ‌آرایشی در جامعه، و گسترش تبلیغات در مورد این‌گونه كالاها، از نشانه‌های بارز مصرف‌گرایی است و مصرف برخی از این اقلام، نه تنها دارای هزینه‌های هنگفت مالی است، بلكه گاه زیان‌های روحی و جسمی را نیز در پی دارد و مهم‌تر از آن اینكه، افزايش ناگهاني استفاده از لوازم آرايشى، قطعاً نسبتی با آرایش خانم‌ها در منزل ندارد و بیشتر مرتبط با آرایش كردن خارج از خانه است. آیا بِهْ از این نمی‌توان بود؟!

2. هزينه براي جراحي زيبايى

«ایران از نظر تعداد جراحي زيبايي بيني، در دنیا اول است. بعد از ایران، كشورهای امریكا، انگلستان و تا حدی فرانسه در ردیف‌های بعدی قرار دارند. عمل جراحی زیبایی بینی در كشورها به صورت یك كار تقلیدی و ناشی از چشم و هم‌چشمی درآمده است».[6]
پرستیژ عمل جراحی بینی آن‌قدر زیاد است كه داروخانه‌ها نیز باند و چسب‌هایی برای باندپیچیِ بینی كسانی كه عمل نكرده‌اند، می‌فروشند تا آنها به عمل بینی تظاهر كنند.
«75 درصد متقاضیان زیبایی مشكل روانی دارند. 80 درصد از زنان و 60 درصد از مردان، تمایل به انجام‌دادن عمل جراحی زیبایی دارند كه تنها حدود 10 درصد آنها از چهره جدید خود راضی هستند و كار 50 درصد آنها نیز به عمل دوباره می‌كشد».[7]
«رئیس انجمن جراحان پلاستیك و زیبایی ایران می‌گوید: 60 تا 70 درصد از تقاضاهاي جراحي‌هاي زيبايى، به‌ویژه جراحی بینی غیرضروری است. در كشورمان زنانی را داریم كه بیش از 9 بار بینی خود را به تیغ جراحی سپرده‌اند و در واقع از بینی‌شان چیزی نمانده است».[8]
«در حال حاضر، جراحي بينى، شایع‌ترین و درآمدزاترین جراحی زیبایی در ایران است. بيشتر متقاضيان جراحي بينى، جوانان 17 تا 30 ساله هستند. حدود90 درصد از بیمارانی كه بینی خود را جراحی می‌كنند، دچار مشكلات تنفسی می‌شوند. هزينه جراحي بينى، بین 300 هزار تا 5 میلیون تومان است».[9]
در كشور ما جراحي بينى پديده‌اي آشناست، ولی آنچه تازه و غریب است، سرایت‌آن به تمام گروه‌های جامعه و حتی آقایان است. نوجوانان 14 15 ساله نیز برای این‌گونه جراحی‌ها به پزشكان مراجعه می‌كنند؛ در حالی‌كه طبق نظر پزشكان، سن مناسب جراحي بينى، 18 سال است.
«در سال 2006 حدود 35000 عمل زیبایی بینی فقط در تهران انجام شد؛ در حالی‌كه در انگلستان، 6000 عمل صورت گرفت. ایران در سال 1386، پايتخت عمل جراحي بينى جهان نام گرفته است».[10]
این است حكایت صنعت زیباسازی چهره‌هایی كه در كشورمان در پی نارضایتی از مشكل ظاهرشان، دل به تیغ می‌سپارند و زیبایی را به شرط چاقو می‌خرند! آیا ما در جهان كاری جز كوچك كردن بینی‌مان نداریم؟ آیا این‌گونه هزینه‌كردن‌ها، مصداقی از اسراف نیست؟
به قول مقام معظم رهبرى:
آیا جز این است كه بیماری اسراف، از لحاظ اقتصادى، اجتماعي و فرهنگى، آسیب‌ها و مشكلات گوناگونی به وجود آورده و آینده كشور را تهدید می‌كند.[11]

3. مدگرايى

«مد» واژه‌ای است كه بیشتر و به‌ویژه هنگام خرید پوشاك، وردِ زبان بعضی از خانم‌هاست.
یكی از ابزارهایی كه از سوی كشورهای تولیدكننده، برای افزایش مصرف استفاده می‌شود، بحثِ از مد افتاده اعلام كردن كالاهای خودشان است. آنها درباره كالاهایی كه عمر طولانی دارند، به گونه‌ای تبلیغ می‌كنند كه مصرف‌كننده هرچند وقت یك‌بار كالای جدیدی را بخرد كه نمونه روشن این مسئله، لباس و پوشاك زنانه است.
امروزه مد، همانند ویروسی در میان بسیاری از ما ایرانیان پخش شده است. اما باید توجه داشت كه لباس و مد، نباید به وسیله‌ای برای اسراف در سرمایه تبدیل شود و باید از هرگونه احتمال تجمل‌پرستی و فخرفروشی به دور باشد و به تقلید كوركورانه از دیگران نینجامد. گاه شخص برای فرار از بی‌هویتی و كامل كردن ضعف شخصیت خود، به ایجاد تغییر در شكل لباس و نوع آرایش سر و صورت می‌پردازد، آن هم با تقلید از مدهایی كه بسیاری از آنها از كشورهای بیگانه سرچشمه می‌گیرد و با فرهنگ اسلامی ما سازگاری ندارد. در واقع، شایسته پوشیدن است كه جوان با هویت ایرانی را زیباتر نشان می‌دهد، نه مدگرايى و پيروي از سليقه ديگران.
بسیاری از اقسام لباس و كفش‌های پاشنه‌‌بلند و نوك‌تیز، مخالف ظرافت و سلامت انسان است. با این حال به سرعت همه‌گير مي‌شود و مورد استقبال مدپرستان قرار مي‌گيرد، به طوری‌كه دیر یا زود جمع زیادی از آن تقلید می‌كنند. امام علی(ع) می‌فرماید:
بدان كه اگر برای چیزهایی كه دوست می‌داری یا آنچه خوشایند تو نیست، خود را باز ندارى، هوس‌ها تو را به زیان‌های فراوانی خواهند كشید. پس نَفْس خود را باز دار و از آن نگهبانی كن.[12]
گردانندگان مد برای تبلیغات خود، به‌سبب ویژگی‌های خاص زنان و جوانان، از آنان بهره می‌گیرند. رهبر معظم انقلاب در یكی از سخنان خود در این مورد می‌فرماید:
به اعتقاد من، گرايش به سمت مدگرايى و تجمل‌گرایی و تازه‌طلبي و افراط در كار آرايش و خودنمايي در مقابل مردان، یكی از بزرگ‌ترین عوامل انحراف جامعه و انحراف زنان ماست. در مقابل اینها، خانم‌ها بایستی مقاومت كنند.[13]
چه بسیارند افرادی كه ابزار و لوازم و لباس نو و قابل استفاده خود را تنها به دلیل از مد افتادنِ رنگ یا شكل آن، دور می‌اندازند و لباس و مدِ روز را می‌خرند و در همراهی با مد، هزینه‌های گزافی را متحمل می‌شوند و اسراف می‌كنند. به یقین مدپرستي، آدمی را از اهداف بلند اجتماعی بازمی‌دارد و توان مالی و انسانی جامعه را نابود می‌كند.
مؤثرترین و گسترده‌ترین ایده‌های مد، در فرانسه خلق و به جهان صادر می‌شود. در شرق نیز توكیو، بزرگ‌ترین كانون تولید مد شرق و یكی از مراكز مهم طراحی دنیاست. با نفوذ انكارنشدنی فرهنگ غرب در ژاپن، هنوز هم پارچه‌های نقش‌دار، رنگ‌های شاد و دیگر نمادهای پوشش شرقی را می‌توان در الگوهای ژاپنی دید، ولی ما... ؛ حكایت ما و مد، حكایت خیاطان حقّه‌باز و پادشاه فریب‌خورده است.
«دو خیاط به شهری وارد شدند و پادشاه را فریفتند كه ما در فنّ خیاطی استادیم و از آن مهم‌تر اینكه، می‌توانیم لباسی برای پادشاه بدوزیم كه فقط حلال‌زاده‌ها قادر به دیدن آن باشند. اگر اجازه فرمایید، چنین لباسی برای شما نیز بدوزیم. پادشاه موافقت كرد و مقدار زیادی طلا و نقره در اختیار آنها گذاشت. خیاط‌ها كارگاهی عریض و طویل دایر كردند و دوك و چرخ و قیچی و سوزن را به راه انداختند و بدون آنكه پارچه و نخ و طلا و نقره‌ای صرف كنند، دستِ خود را چنان استادانه در هوا تكان می‌دادند كه گویی مشغول دوختن لباس هستند. روزی پادشاه، صدراعظم و مأموران عالی‌رتبه حكومتی را به دیدن لباس فرستاد و آنها پس از آنكه با ندیدن لباس به حرام‌زادگی خود پی بردند، این حقیقت تلخ را پنهان نمودند و به تمجید از لباس پرداختند. سرانجام نوبت به خودِ پادشاه رسید و به خیاط‌خانه رفت و پس از آنكه او نیز لباس را ندید، پیش خود گفت معلوم می‌شود فقط من یكی در میان این همه حلال‌زاده نیستم. پس در كمال دیرباوری زبان به تمجید از لباس گشود. خیاطان او را لخت و لباس فرضی را بر تن او كردند و آن بیچاره لخت ایستاده بود. سرانجام قرار شد جشن عظیمی در شهر به‌پا شود و مردم نیز لباس تازه پادشاه را ببینند.
مردم در دو سمت خیابان ایستادند و پادشاه لخت با آداب از برابر تمام آنها عبور می‌كرد. مردم نیز كه هیچ‌كدام لباسی بر تن پادشاه نمی‌دیدند، از ترس تهمت حرام‌زادگى، فریاد شادی سر می‌دادند. ناگاه كودكی از میان جمعیت فریاد زد: اینكه لباس بر تن ندارد. این چرا لخت است؟ و یكی دو بچه دیگر نیز این حرف را تكرار كردند. دیری نگذشت كه جمعیت یك‌پارچه فریاد زدند كه: چرا پادشاه لخت است و چرا و چرا؟
اینك تمدن غرب چنین وانمود می‌كند كه می‌خواهد برای انسان لباس بدوزد، ولی در واقع او را برهنه ساخته است و هیچ‌كس جرئت نمی‌كند فریاد برآورد كه لباسی در كار نیست و حاصل این همه پارچه و مد و چه و چه، برهنگی انسان است. آیا مردمی پیدا می‌شوند كه صداقتی كودكانه داشته باشند و جرئت كنند فریاد برآورند؟ چرا آن مردم ما نباشیم؟[14]

4. مصرف آدامس

«ایراني‌ها با مصرف 45 هزار تن، سالانه بیش از 500 میلیارد تومان آدامس می‌جوند. بیش از 80 درصد آدامس‌های تولید داخلی نیز به كشورهایی چون افغانستان، عراق و تاجیكستان صادر می‌شود و حدود نیمی از آدامس‌های وارداتی از طریق مبادی غیرقانونی و قاچاق به بازارهای كشور تزریق می‌گردد. بیش از 80 درصد آدامس‌های قاچاق را نیز آدامس‌های تقلبی و تاریخ مصرف گذشته تشكیل می‌دهد».[15]
در حالی نوجوانان و جوانان كشور ما برای خرید آدامس مبالغ قابل توجهی هزینه می‌كنند كه در برخی از كشورها مصرف آدامس به طور كلی ممنوع شده است. «دولت و پلیس سنگاپور با فروش آدامس در این كشور به شدت مقابله می‌كند و جریمه‌های سنگینی برای فروش و مصرف آدامس به كار برده و از ورود آدامس به این كشور جلوگیری می‌كند. جريمه انداختن آدامس در سطح شهر و مكان‌هاي عمومى، برای بار اول بین 500 تا 1000 دلار امریكاست و اگر شخص مجدداً این عمل را تكرار كند، مبلغ جریمه به 2000 دلار نیز خواهد رسید. تنها داروخانه‌های این كشور حق فروش آدامس، آن هم از نوع درمانی را دارند».[16]

5. خرید وسایل مارك‌دار

آیا این جمله را از زبان فروشندگان شنیده‌اید: «خاطرتون جمع باشه، شما پول مارك این جنس را می‌دهید!»
برخی جوانان، عاشق مارك‌های مشهور هستند؛ لباس‌های مارك‌دار، كفش‌مارك‌دار و ساعت مارك‌دار. چنین افرادی حتی برای خرید چیزهای كوچك هم تنها به سراغ مارك‌های بزرگ و معروف می‌روند و حاضرند با صرف وقت زیاد، برای پیدا كردن چنین كالاهایی با سخاوت تمام دست به جیب شوند و مبالغ كلانی را بابت محصولی با مارك مشهور بپردازند.
به همین دلیل، شركت‌های مشهور، هرچند وقت یك‌بار برای به دست آوردن دلِ این‌گونه مشتریان وفادار، محصول جدیدی را تولید و روانه بازار می‌كنند. اگر دو جنس یكسان، یكی با كیفیت بهتر و دیگری با كیفیت پایین‌تر و مارك معروف‌تر عرضه شود، قطعاً دومی مورد توجه جامعه جوان قرار می‌گیرد. گران‌پوشي و خريد لباس‌های مارك‌دار، تبدِل به امری عادی شده و همه و همه، حتي طبقه متوسط به فكر خرید وسایل مارك‌دار هستند.
نوعي باور غلط فرهنگى موجب شده تا اجناس خارجى، با كیفیت‌تر پنداشته شود و حتی اجناس داخلی با كیفیت، گاه با مارك كشورهای دیگر به نام جنس خارجی فروخته شود. گویا استفاده از كالاهای خارجی و مارك‌دار، به فرهنگی فراگیر تبدیل شده است. در حالي‌كه ايران در ميان كشورهاي اسلامى، بزرگ‌ترین تولیدكننده مانتو به شمار می‌رود، بازار مانتو در چند سال گذشته با پدیده‌ای به نام مانتوهای مارك‌دار خارجی مواجه شده است. به راستى، مانتوهای تُرك و ایتالیایی در كجا تولید می‌شود؟ آیا لباسی كه «نشان آدمیت» نیست، نیازمند ماركی مشهور در بالای جیب آن است. ظاهراً این روزها ملاك شهرتِ بعضی از انسان‌ها مارك‌ها هستند؛ در حالي‌كه به قول سعدى:
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

6. مصرف نوشابه

«ایرانيان سالانه بيش از 2 ميليارد و 900 ميليون تومان نوشابه استفاده مي‌كنند. بنابراین، از نظر سرانه مصرف نوشابه گازدار در ایران، رتبه اول جهان را داریم.»[17] «سرانه مصرف نوشابه در ایران، 42 لیتر است، در حالی‌كه این سرانه مصرف،‌4 برابر سرانه مصرف دنیاست. كارشناسانِ سلامت معتقدند مصرف نوشابه با توجه به قند مصنوعى، رنگ و گاز موجود در آن، زیان‌های جبران‌ناپذیری برای دستگاه گوارش، كلیه‌ها و دیگر اعضای بدن دارد؛ به‌ویژه در مورد كودكان و نوجوانان كه متأسفانه به خاطر شیرین بودن، علاقه زیادی به مصرف آن دارند».[18]

7. ارسال پیامك

آیا این خبرها را شنیده‌اید؟
«مشتركان همراه اول در شب و روز عید غدیر، بیش از 194 میلیون پیامك ارسال كردند كه حدود 94 میلیون آن به مناسبت عید غدیر بود و در عید سعید قربان در طول 36 ساعت، حدود 187 میلیون پیامك رد و بدل كردند».[19]
«در روز نیمه شعبان، 103 میلیون پیامك بین مشتركان اول رد و بدل شد. این در حالی است كه در سال گذشته در همین زمان، 63 میلیون پیامك ارسال شده است».[20]
امروزه تلفن همراه، به یكی از بایدهای زندگی ما تبدیل شده است. «در كشور ما طبق آمار رسمى، هر روز به‌طور متوسط 60 میلیون پیامك بین كاربران تلفن همراه اول رد و بدل می‌شود، در حالی‌كه در انگلستان كه زادگاه پیامك است، روزانه حدود شش میلیون پیامك فرستاده می‌شود. بعید نیست در آینده‌ای نزدیك، رتبه اول استفاده از سرویس پیام كوتاه را در جهان به خود اختصاص دهیم. اعضای هر خانواده ایرانی به‌طور متوسط دو تلفن همراه دارند. براساس آمار شركت مخابرات ایران، هر مشترك تلفن همراه اپراتور اول، ماهانه بیش از 120 پیام كوتاه رد و بدل می‌كند. استفاده ایرانیان از این سرویس، در مقایسه با دیگر كشورها، رشد بسیار سریع‌تری داشته است».[21]
«به گفته یك پژوهشگر ارتباطات، مشتركان تلفن همراه در ایران، جزو بالاترین آمار استفاده از سرویس پیامك هستند. كاربرد پیامك در ایران با اغلب كشورهای توسعه‌یافته متفاوت است و عوارض اجتماعی آن هم شاید فقط مختص كشور ما باشد.
آمار استفاده از پیامك در ایران و مقایسه آن با دیگر نقاط جهان، نشان از استفاده بیش از حد یا حتی افراطی از این رسانه دارد. آمار 60 میلیون ارسال پیام كوتاه در یك روز، كشور ما را در بین كشورهایی كه بیشترین آمار استفاده از پیامك را دارند، قرار می‌دهد. سرویس پیامك، ماهیانه حدود 30 میلیارد تومان برای شركت مخابرات درآمد دارد».[22]
آيا به راستى ارسال این حجم انبوه پيامك در كشور الزامي است؟

هشدار!

ز دریای الطاف پروردگار خورید و بنوشید در روزگار
نورزید اسراف اما در آن كه نَبْوَد خدا دوست با مسرفان
آمارهایی كه به آن افتخار نمی‌كنیم:
• ایرانی‌ها70 درصد سفرهای خود را با خودروهای شخصی انجام می‌دهند، در حالی‌كه این شاخص در كشورهای توسعه‌یافته، برعكس است.[23]
• براساس گزارشی كه انجمن جهانی انرژی در سال 2008 با عنوان سیاست‌های بهره‌وری انرژی در كشورهای جهان منتشر كرده است، در سال 1990 تا 2006، كشور ايران بيشترين افزايش شدت مصرف انرژي را در بين كشورهاي دنيا داراست و ادامه این روند در آينده مي‌تواند ايران را از يك كشور صادركننده، به یك كشور واردكننده منابع انرژی تبدیل كند.[24]
• نگاهی به مصرف سرانه كالاهای اساسی در كشور و مقایسه آن با دنیا، نشان می‌دهد در مصرف سرانه شكر و روغن، بالاتر از میانگین جهانی هستیم. مصرف سرانه برنج در كشور ما كمتر از متوسط دنیاست و ما چهاردهمین مصرف‌كننده بزرگ جهان هستیم، ولی عنوان بزرگ‌ترین مصرف‌كننده نان را در جهان به خود اختصاص داده‌ایم. سرانه مصرف شكر در ایران حدود 30 كیلوگرم است كه 3 كیلوگرم بالاتر از میانگین مصرف جهانی است و ایران بعد از روسیه، دومين واردكننده بزرگ شكر در جهان است و اندونزى، امریكا و امارات در رده‌های بعدی هستند.
• مصرف سرانه روغن در ایران، حدود 17 كیلوگرم و 5/4 كیلوگرم بالاتر از میانگین جهانی است و بیش از 80 درصد نیاز داخلی از راه واردات تأمین می‌شود. همچنین سالانه سه میلیون تن گندم در كشور اتلاف می‌گردد.
سرانه مصرف نان در ایران 160 كیلو است، در حالی‌كه در كشور فرانسه، سرانه مصرف نان 56 كیلو و در آلمان 70 كیلوگرم در سال است.[25]
• ایران در حال حاضر به لحاظ عرضه بنزین ارزان در جهان، بعد از ونزوئلا در رتبه دوم است و عربستان بعد از ایران در رتبه سوم قرار دارد. میزان مصرف انرژی در ایران، به ازاي هر واحد توليد ناخالص داخلى، معادل 5/2 تا 3 برابر مقداری است كه در كشورهای صنعتی و در حال توسعه مصرف می‌شود.
• «92 درصد آب مصرفی كشور، در بخش كشاورزی به دلیل استفاده از روش منسوخ غرق آبی هدر می‌رود. ضایعات مصرف نان در كشور 30 درصد است. در سالی كه گذشت، یك میلیون و 200 هزار تن روغن نامرغوب خام خوراكی وارد كشور شده است».[26]
• «هنگام سوخت‌گيرى، در هر روز 200 هزار لیتر سوخت اتلاف می‌شود. بنابراین، سالانه 73 ميليون ليتر سوخت هنگام سوخت‌گيري به هدر مي‌رود كه این مقدار در زمينه مصرف انرژى، 10 برابر اتحادیه اروپا و 15 برابر ژاپن است».[27]
• «سرانه مطالعه در ایران، روزانه 18 دقیقه است».[28] «در سبد هر خانوار ايرانى، كمتر از نیم درصد به خرید كتاب اختصاص دارد. در كشورهای توسعه‌یافته، سرانه كتاب‌های امانتی از كتابخانه‌ها، 70 برابر كشور ماست».[29]
• «یك سوم نان تولیدی و حداقل یك پنجم آب مصرفی به هدر می‌رود».[30]
• «متوسط مجموع انرژی مصرفی در ایران، بیش از 2 برابر متوسط جهانی است».[31]
• «نسبت انرژی مصرف‌شده به كالای تولیدشده، هشت برابر كشورهای پیشرفته است».[32]
• «متوسط مصرف جهاني برق در دنيا براي مشتركان خانگى، 900 كیلووات ساعت در سال است؛ در حالی‌كه مشتركان ایرانی سالانه 2900 كیلووات ساعت برق مصرف می‌كنند. در متوسط سالانه مصرف انرژی در رتبه سیزدهم قرار داریم؛ در حالی‌كه امریكا در رتبه اول است و چین در رتبه دوم. 9 درصد سوخت جهان در ایران و از سوی تنها یك درصد جمعیت جهان مصرف می‌شود. هر ساله 38 درصد بودجه سالانه دولت به یارانه بنزین اختصاص می‌یابد. مصرف آب در كشور، 70 درصد بیشتر از الگوی جهانی است. در مصرف گاز نیز بعد از امریكا و روسیه سوم هستیم».[33]
• «متوسط مصرف بنزین در دنیا 3 لیتر است؛ در حالی‌كه در ایران 10 لیتر می‌باشد. مصرف سرانه فولاد در كشور ما بالاتر از چین است. به لحاظ مصرف دارو، در میان 20 كشور نخست جهان هستیم و در آسیا مقام دوم را داریم. ایران از نظر ضایعات موادغذایی در جهان مقام اول را دارد. كار مفید در هفته در ژاپن 49 تا 60 ساعت، در كره جنوبی 54 تا 72 ساعت و در صنایع كشور ما 6 تا 9 ساعت است».[34]
• «میزان استاندارد مصرف نمك بین 4 تا 5 گرم در روز است؛ در حالی‌كه ایرانیان به‌طور متوسط روزانه 13 تا 15 گرم نمك مصرف می‌كنند».[35]
تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل...

پى نوشت ها :

[1]. روزنامه كیهان، ش 19286، ص 5.
[2]. خبرگزاری پانا، 29/1/1388.
[3]. روزنامه دنیای اقتصاد، ش 1495، 25/1/1387.
[4]. سایت آفتاب، 21/10/1387.
[5]. سایت خبر آنلاین، 18/9/1387.
[6]. همشهری onLINE، 11/11/1386.
[7]. همان، 2/11/1387.
[8]. روزنامه سرمایه، ش 385، 14/11/1385.
[9]. سایت خبری ایران iran newsssite، 7/2/1388.
[10]. سایت Farda news، 20/12/1386.
[11]. سخنرانی رهبر معظم انقلاب در مشهد، 1/1/1388.
[12]. نهج‌البلاغه، ترجمه محمد دشتى، نامه 56، ص 423.
[13] سخنان مقام معظم رهبری در تاریخ 22/8/1370.
[14]. نك: غلامعلی حداد عادل، ‌فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگى، تهران، سروش.
[15]. روزنامه سرمایه، ش 444، 11/2/1386، ص 14.
[16]. سایت خبرخوان، 7/2/1388.
[17]. روزنامه ابتكار، ش 1437، 15/1/1388.
[18]. پایگاه اطلاع‌رسانی دولت www.dolat.ir، 30/1/1388.
[19]. سایت شركت ارتباطات سیار ایران، همراه اول، 30/9/1387.
[20]. خبرگزاری فارس، 2/6/1387.
[21]. سایت تابناك، 7/8/1387.
[22]. گروه علمی تحلیلی طیف، Teyf group، 15/11/1387.
[23]. خبرگزاری فارس، 3/2/1388.
[24]. سایت رجانیوز www.rajanews.com، 30/1/1388.
[25]. خبرگزاری فارس، 21/1/1388.
[26]. خبرگزاری فارس، 2/2/88؛ سایت ایران پترو، شبكه خبري نفت و انرژى، 8/2/1388.
[27]. پایگاه اطلاع‌رسانی دولت www. dolat.ir، 30/1/1388.
[28]. خبرگزاری ایسكا نیوز (باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران).
[29]. سایت آفتاب، 9/10/1386.
[30]. سخنان رهبر معظم انقلاب در مشهد در تاریخ 1/1/1388.
[31]. همان.
[32]. همان.
[33]. سایت خبری توانیر، 7/2/1388.
[34]. روزنامه ابتكار، ش 1437، 15/1/1388.
[35]. پایگاه اطلاع‌رسانی نوآوری ایران و جهان، 23/1/1388.

برگرفته از : ماهنامه گلبرگ - شماره 111
منبع : http://www.hawzah.net


ادامه مطلب

 

توجه به الگوى صحيح و اصلاحى مصرف در نظام اجتماعى عاملى بنيادين جهت هدفدارى آن و ايجاد اصولى پايدار و قوانين نظام‌مند براى زندگى اجتماعى انسان‌ها به شمار مى‌آيد. الگوى اصلاحى مصرف، به آدمى شناخت هدف صحيح زندگى را آموخته و نشاط، شادابى و تلاشى اميدوارانه را براى وى به ارمغان مى‌آورد. همچنين بر آگاهى آدمى از ارزش‌ها و هنجارهاى ايده‌آل اجتماعى جهت افزايش كاركردهاى مثبت نظام خانواده و عمل بدان‌ها مى‌افزايد و به او مى‌فهماند كه هر گونه عبث گرايى و بيهودگى در آفرينش انسان منتفى است.(1 )
به طور كلى هدفدارى نظام اجتماعى با الگوى صحيح مصرف و اصلاح اساسى آن رابطه‌اى متقابل دارد؛ زيرا :
1 ـ انسان را مقيد به عمل پسنديده و صالح جهت سعادت دنيوى و اخروى نموده و حضور سرافرازانه وى را بدين جهت در اجتماع موجب مى‌شود .
2
ـ انسان را از افسردگى و پوچى و احساس بى‌شخصيتى در درون فردى و نظام اجتماعى رها مى‌سازد و مصونيت مى‌بخشد .
3
ـ مهمترين هدف انسان را دستيابى بر كمال انسانى و رحمت والاى الهى مى‌داند و برنامه نظام‌مند فردى و اجتماعى وى را بر اين اساس تنظيم مى‌كند .
4
ـ موجب مى‌گردد انسان‌ها در نظام اجتماعى و در عرصه‌هاى مختلف آن تلاش و كوشش فراوان نموده و هيچگاه از آن دست برنداشته، بلكه تلاش‌هاى خود را در زندگى دنيوى جهت‌دار نموده و بدان‌ها رنگ و بوى الهى و اخروى دهند .
5
ـ انضباط و تعهد اجتماعى را به انسان‌ها هديه مى‌كند .
6
ـ از اتلاف بيهوده‌ى عمر و اوقات زندگى انسان‌ها را رها مى‌سازد و بارقه‌ى نااميدى و پريشانى را از دل‌هاى پاك آنان دور مى‌سازد .
7
ـ به انسان‌ها تعليم مى‌دهد كه عبادت‌ها را به موقع انجام دهند، آنها را با رياكارى و زهد دروغين نابود نسازند، حقوق ديگران را رعايت نموده و به گناه و گناهكارى مبتلا نشوند .
8
ـ هدفدارى نظام اجتماعى، سير تربيتى انسان‌ها را در مصرف و مسير اقتصادى خانواده و اجتماع اصلاح نموده و برنامه‌هايى اساسى، چون اداى امانت، راستگويى و حسن همجوارى را براى آنان تنظيم مى‌نمايد و راس همه‌ى اين برنامه‌ها را تقوا و ترس از خدا مى‌داند .
9
ـ جامعه‌ى اسلامى را از زيان‌هاى اسراف و تبذير آگاه نموده و محيط آن را از بى‌دينى و بى‌بند و بارى رها مى‌نمايد و آشوب‌ها و فسادهاى اجتماعى را از سطح جامعه پاك نموده و دور مى‌كند .

سيماى قرآنى فاصله گيرندگان از الگوى صحيح مصرف در جامعه اسلامى

فاصله گيرندگان از الگوى صحيح مصرف، از ديدگاه قرآن، همان »مسرفين و مبذرين « هستند كه به دليل عدم رعايت و اصلاح الگوى مصرف، به اين نام و صفت خوانده مى‌شوند و تعابير سخت و جانكاهى در مورد آنان در قرآن به عنوان سيماى ظاهرى، درونى و سرنوشت دنيوى و اخرويشان به كار رفته است :
1
ـ مسرفان اهل هلاكت و از اصحاب دوزخند.(1) و (2 )
2
ـ جامعه اسلامى و نظام اجتماعى را به فساد مى‌كشند. آنان در زمين فساد مى‌آفرينند و در پى اصلاح نيستند. (3 )
3
ـ خدا آنها را هدايت نمى‌كند و عامل انحراف ارزش‌ها در جامعه اسلامى هستند(4 )
4
ـ اعمال آنها شيطانى است و شيطان اعمال نارواى ايشان را آراسته و زيبا مى‌نمايد(5 )
5
ـ آنان عامل گمراهى و ضلالت اعضاى جامعه اسلامى و برادران و همراهان شيطانند(6 )
6
ـ الگوهاى عملى ايشان، ستمگران و مستبدان هستند، لذا برنامه‌ها و طرح‌هاى عملى آنان موجب خسارت‌هاى جبران‌ناپذير براى اجتماع انسانى محسوب مى‌گردد(7 )
7
ـ محبوب خدا نيستند و اهل تعامل و معاشرت‌هاى پايدار و صحيح اجتماعى نمى‌باشند(8 )
8
ـ فاقد اهداف عقلايى در برنامه‌هاى مصرف و كاربرد امكانات مادى و معنوى هستند و الگوى آنان افرادى چون فرعون و نظام طاغوتى اوست(9 )
9
ـ سرچشمه‌ى بسيارى از فقرها و تبعيض‌ها و شكاف‌هاى طبقاتى هستند .
10
ـ پايه و اساس بسيارى از ناكامى‌ها، خودنمايى‌ها و همچنين اضمحلال شخصيت‌هاى اجتماعى انسان‌ها به شمار مى‌روند و عاقبتى بس وخيم و خطرناك دارند(10 )

پى نوشتها :

1. سوره انبياء، آيه 9
2.
سوره شعرا، آيات 151 و 152
3.
همان
4.
سوره غافر، آيه 28
5.
سوره يونس آيه 12
6.
سوره اسرا، آيه 27
7.
سوره يونس، آيه 83
8.
سوره انعام، آيه 141
9.
سوره يونس، آيه 83
10.
سوره حجر، آيه 3

منبع :http://isfahanziba.isfahan.ir

 

ادامه مطلب

 

هنگامی كه پس از اعلام تحويل سال، رهبر معظم انقلاب سخنان خود را آغاز كردند، به سياق متعارف سال‌های اخير همه منتظر بودند تا ببينند ايشان چه موضوعی را برای عنوان و نام سال جديد تعيين خواهند كرد... صادقانه اعتراف می‌كنم، زمانی كه ايشان پرهيز از اسراف را مورد اشاره قرار دادند، گويی يك لحظه بر دلم گذشت: چه مسأله‌ی ساده‌ای! در چنين شرايطی كه همه‌ی اذهان به موضوعاتی چون انرژی هسته‌ای و رابطه با آمريكا درگير است، آيا موضوع اسراف اين‌قدر اهميت دارد؟
...دقايقی بعد با ديگر ايرانيان در حياط باغ سفارت برای خوردن ناهار آماده می‌شديم و من موضوع اسراف را از ياد برده بودم. پذيرايی به روال معمول مهمانی‌های رسمی و عروسی‌ها سلف‌سرويس بود؛ يعنی هركه محترم‌تر و محجوب‌تر بشقابش خالی‌تر! سفير محترم و محجوب هم با تواضع و فروتنی داشت به همكاران خود در پذيرايی از مهمانان كمك می‌كرد و همه در تكاپو بودند.
مدتی نگذشت كه اكثر مهمانان ناهار خوردند و محجوب‌ترها بی‌آن‌كه به روی كسی بياورند، مشغول جمع كردن ظرف‌ها از اطراف باغ بودند. در بسياری از بشقاب‌ها مقدار زيادی زرشك‌پلو دست‌نخورده مانده بود؛ قطعه‌های درشت مرغ در بعضی ظرف‌ها ديده می‌شد، در حالی‌كه هنوز بعضی هيچ نخورده بودند. انگار خدا می‌خواست در همين فاصله‌ی كوتاه به من نشان دهد موضوع جدی‌تر از آن است كه فكر می‌كردم.
پس از آن وقتی تصميم گرفتم در جلسات هفتگی با برخی دانش‌آموزان و دانشجويان ايرانی به اين موضوع بپردازم، به روايات شگفت‌آوری در اين موضوع برخوردم كه برای خودم تازگی داشت و گمان می‌كنم اگر با نگاهی نو مورد مطالعه قرار گيرند، حتی از خلال آن‌ها بتوان به‌خوبی سبك زندگی اسلامی و مدرن عرضه كرد. به عنوان مثال ما در آموزه‌های روايی تعبير "لباس آبروداری" و "لباس كار روزانه" داريم. چيزی مثل تعبير لباس پلوخوری خودمان! و تأكيد بر اين‌كه چند دست لباس داشتن به خودی خود عيب ندارد، بلكه گاهی خوب است و اسراف، استفاده از لباس مهمانی برای كار روزانه و آسيب رساندن به آن است. در حالی‌كه گاهی متأسفانه ما چنين توجهی را از مصاديق اشرافی‌گری و ضد ارزش و برعكس، بی‌توجهی به آن را مصداق ساده‌زيستی و ارزش می‌دانيم.
به هر حال تغيير باورها و در نتيجه رفتار يك فرد طی مسيری طولانی و پيچيده رخ می‌دهد. اگر قرار باشد اميدی به تغيير داشته باشيم، اين اميد به نسل آينده و نيازمند گذشت زمان است؛ البته در صورتی كه شرايط برای تأمين اين هدف محقق گردد.

تربيت، راه تغيير

همه‌چيز برای تغيير در آينده‌ی انسان‌ها تنها از طريق تربيت و از دو مسير قابل تصور است:
1. تربيت رسانه‌ای كه به آن "التربية الإعلامية" می‌گوييم،
2. تربيت آموزشی كه آن را "التربية التعليمية" می‌ناميم.
امروزه در تمام جهان نه تنها نظام‌های فكری و سياسی بلكه حتی مؤسسات بزرگ اقتصادی از اين دو طريق در پی تحقق برنامه‌ريزی‌های درازمدت خود هستند. يعنی نخست وضعيت موجود را با مطالعات دقيق و پژوهش‌ها و ارزيابی‌های عالمانه به‌درستی می‌سنجند و آن‌گاه برای هرگونه تغييری به چند دهه بَل چند صده‌ی آينده می‌انديشند و اقتضای اين برنامه‌ريزی را به اهتمام مراعات می‌كنند.
تغييراتی كه طی سال‌های اخير در وضعيت فرهنگی- اجتماعی كشورهای اسلامی و عربی رخ داده و به‌سرعت در همه‌ی زمينه‌ها در حال بروز و ظهور است، شاهد بسيار زنده‌ای برای مسير پيچيده‌ای است كه طی چند دهه‌ی اخير در جريان بوده و همچنان ادامه دارد.
تربيت رسانه‌ای بيشتر سبك زندگی(life style) را نشانه می‌گيرد و با برجسته‌سازی نوع زندگی چهره‌های شاخص از گروه‌های مرجع مخاطبان خود، می‌كوشد تا اهداف مورد نظر را محقق سازد؛ و تربيت آموزشی بيشتر به حوزه‌ی مهارت‌های زندگی(life skills) می‌پردازد و تلاش می‌كند تا انسان‌های آينده را چنان كه برنامه‌ريزی شده، بپرورد.
اين هر دو از خلال مشاهده‌ی عينی مخاطب و اقناع قلبی وی آن‌هم معمولاً به‌شكل غيرمستقيم صورت می‌گيرد. نخستين مشكل ما در فضای فعلی از همين‌جا شروع می‌شود؛ بگذاريد صريح و بی‌تعارف سخن بگويم؛ ما همين شيوه‌ها را برای تبليغ نياموخته‌ايم يا از سر تنبلی و بی‌حوصلگی دنبال راه كوتاه‌تر و كار بی‌زحمت‌تر هستيم.

به سخن‌رانی عادت كرده‌ايم!

ما به دليل پيشينه‌ی تاريخی و موقعيت اجتماعی و نوع شكل‌گيری ارتباطمان با فرهنگ غرب و پذيرش مدرنيته و لوازم آن، همچنان در دنيای گذشته به سر می‌بريم و با مخاطبان خود به همان شكل سخن می‌گوييم. هم در مراكز علمی آموزشی‌مان همچنان از ميان شيوه‌های گوناگون تربيتی تنها به سخن گفتن مستقيم معلم اكتفا می‌كنيم و هم در محافل دينی و مذهبی‌مان تنها همان شيوه‌ی خطابه‌ی مستقيم سنتی را به‌كار می‌بريم.
برای ما تنها صداست كه به رسميت شناخته می‌شود؛ حتی تصويرمان هم متكی به صدا و گفتار و كلام است! تقصيری هم نداريم؛ بخواهيم يا نخواهيم بر بنيانی از غلبه‌ی فرهنگ گفتاری ايستاده‌ايم؛ در حالی‌كه رهنمود پيشوای ششم آئين‌مان امام جعفر صادق عليه‌السلام چنين است:
"كونوا دعاة لنا صامتين. به خاموشی برای ما تبليغ كنيد!" حرف كمتر بزنيد، سر و صدا و فرياد لازم نيست؛ سكوت كنيد. وقتی صدا خاموش شود، كار تصوير آغاز می‌گردد و ناچار بايد جور صدا را هم، تصوير بكشد‌؛ تصويرِ كردار و عمل، نمايش حركت و فعل كه واقعی‌تر است و جدی‌تر و... دو صد گفته چون نيم‌كردار نيست!
اما ما به حرف زدن عادت كرده‌ايم؛ عادت چند صدساله را كه يك‌شبه و دو روزه و حتی ده‌ساله نمی‌توان از كسی گرفت... مشكل اما اين‌جاست كه رقيبان ما چنين عادتی ندارند و كالای فرهنگی‌شان اگر نه بهتر، سريع‌تر، جذاب‌تر و مؤثرتر از ما، لااقل همچون كالای ما در دسترس مخاطب ماست.
بايد پذيرفت كه كار آموزشی و فرهنگی، تخصص، تدبير و تجربه می‌خواهد و هركسی به مجرد چندسال حضور در دانشگاه و حوزه يا فعاليت در يك مركز آموزشی يا به صرف علاقه به كتاب و فيلم، متخصص فرهنگی آموزشی نمی‌شود.
بايد پذيرفت كه زبان نسل جديد، تفاوت كرده است و سرعت تحولات اجتماعی فاصله‌ی ما را با او روزبه‌روز بيشتر می‌كند و هرچه می‌گذرد، ميانگين سواد و اطلاعات و روزآمدی مخاطب بالاتر می‌رود.

سپيدنمايی به‌جای واقع‌نمايی

از سوی ديگر اجزا و عناصر مختلف اجتماعی با هم پيوندی ناگسسستنی دارند. بايد پذيرفت كه عملكرد عناصر گوناگون نظام اداره‌ی جامعه به ‌هم مربوط است و مستقيماً بر هم اثر می‌گذارد. در جامعه‌ای كه حاكميت دينی دارد، پيام دينيِ صادر شده از جانب اين حاكميت، در گردونه‌ای از آموزش و رسانه و قوه‌ی قضائيه تا نيروی انتظامی و دستگاه‌های اجرايی تعريف می‌شود. نمی‌توان از مخاطب انتظار داشت پيام دينی را در يك مجموعه‌ی رسمی دينی جدا از بقيه‌ی اجزای مجموعه و به شكل انتزاعی و مجرد دريافت كند و بپذيرد. به‌طور طبيعی اين‌گونه پيام‌ها در يك مجموعه‌ی همگون و يك منظومه‌ی هماهنگ اثر دارد و نتيجه می‌دهد؛ مشروعيت و روايی آن نيز در مخاطب كاملاً با تصدی حكومتی صاحبان پيام، مرتبط است.
متأسفانه با سخنان و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب به‌شكل رسمی و تعارف‌آميز برخورد می‌شود. اين سياه‌نمايی نيست بلكه يك بررسی و مطالعه‌ی ساده، ثابت می‌كند كه واقع‌نمايی است. نبايد خيلی دلخوشانه برخورد كرد. سپيدنمايی هم به اندازه‌ی سياه‌نمايی خطرناك است و آنچه اقتضای تعهد و التزام دينی است، واقع‌نمايی است.
اگر باور نداريد، در هفته‌ها و ماه‌های آينده عملكرد نهادهای مختلف در موضوع فرهنگ‌سازی برای اجتناب از اسراف را رصد كنيد و ببينيد آيا اتفاقی جز آن رخ می‌دهد كه در طول سال‌های گذشته رخ داده است؟ قرار است رهبر انقلاب به‌عنوان راهنما و پيشوای جامعه‌ی اسلامی مشكلات را شناسايی كنند و بر درد، انگشت بگذارند. اين رهبر انقلاب است كه سخن می‌گويد، هدايت می‌كند و فرمان می‌دهد؛ ديگران از مجريان آموزشی و متوليان فرهنگی و رسانه‌ای تا ساير نهادهای رسمی و دولتی، بايد كارشناسانه و هوشمندانه راهكارهای عملی برای تحقق آن رهنمود بيابند.
اتفاقی كه در عمل رخ می‌دهد اما برعكس است: بسياری از نهادها به جای اجرا و تدبير عملی، به سخن گفتن و بيانيه دادن و گفتار و شعار مشغول می‌شوند. گويی رهنمود رهبری نيازمند تأييد ديگران بوده است.
چه فايده اگر از ناپسندی اسراف سخن بگوييم اما جريان غالب در فرهنگ عمومی، اسراف را تقبيح نكند يا برعكس، پرهيز از اسراف را ضد ارزش برشمارد؟ چه سود اگر در برنامه‌های بی‌رمق و توصيه‌گونه‌ی تبليغی بر دوری از اسراف تأكيد شود اما در سريال‌های پرمخاطب تلويزيونی مصرف‌گرايی ترويج گردد؟ چه حاصل اگر آنان كه مقبوليت كمتری در ميان مخاطب دارند به زبان از قُبح اسراف بگويند اما آنان كه محبوبيت و تأثير دارند، در عمل برعكس باشند؟

فرهنگ، توصيه‌پذير نيست

تأثيرگذاری بر مخاطب، اقتضائات و لوازمی دارد و پيچيده‌تر از آن است كه با يك دعا و توصيه‌ی ساده محقق شود. همان خدايی كه ما را به تبليغ دين خود امر كرده "و أعدوا لهم ماستطعتم من قوة" فرموده و به اشاره‌ی"لاتنفذون إلا بسلطان" خردمندان را هشدار داده كه مقدمه‌ی واجب را هم واجب بدانند و بپذيرند كه هرچه كار، گران‌تر و گرامی‌تر، سخت‌تر و پرهزينه‌تر است.
به هر روی، برای تأمين هدف ارزشمندی كه رهبر انقلاب در آغاز سال از آن سخن گفته‌اند، ناچار بايد سه مرحله را طی كرد:
1. سال جديد سرآغازی برای حركت در اين راستاست، نه يك دوره‌ی زمانی انحصاری؛ چنان‌كه سال‌های پيش سرآغاز حركت به سوی بزرگداشت مقام "پيامبر أعظم" صلّی‌الله عليه و آله يا سرآغاز توجه بيشتر به اهميت "وجدان كاری" يا "انضباط اجتماعی" بوده است. در مجموع قرار است هر سال چيزی به جريان مستمر حركت‌های قبلی اضافه شود نه اين‌كه موضوعی جايگزين موضوعات پيشين گردد؛ اما در عمل می‌بينيم چنين نيست. اگر امسال نويسنده‌ای درباره‌ی اميرمؤمنان عليه‌السلام بنويسد، كارش مورد حمايت قرار نمی‌گيرد، چون امسال تنها سال "اصلاح الگوی مصرف" است! طبيعتاً اگر فيلم‌سازی سال بعد درباره‌ی مذمت اسراف فيلم بسازد، مورد حمايت قرار نمی‌گيرد، چون سال اصلاح اسراف تمام شده است! در حالی‌كه برعكس، اگر كاری بخواهد با تأمل و اتقانْ سامان يابد، به شتابی چند ماهه صورت نمی‌پذيرد؛ در نتيجه همه به سرِهم‌بندی و كارهای شتاب‌زده و شعاری عادت می‌كنيم و راضی می‌شويم. اين‌گونه افق بلند تدبير و اميد رهبر انقلاب را تنگ و تاريك می‌كنيم.
2. زمينه‌های عملی و اجرايی دوری از اسراف و اصلاح الگوی مصرف بايد در نهادهای مختلف و عرصه‌های گوناگون مطالعه و فراهم شود. تنها به يك نمونه اشاره می‌كنم: ما اكنون در زمينه‌ی نان مشكل جدی داريم و حتی اگر كسی بخواهد اسراف نكند، وضعيت فعلی عرضه‌ی نان در كشور و چرخه‌ی توليد و مصرف و بازيافت نان، خود اسراف‌زاست. در حالی‌كه تجربه‌ی نوع نان مصرفی در بسياری كشورها- همچون لبنان- برعكس است؛ يعنی اگر كسی بخواهد اسراف كند، به‌راحتی نمی‌تواند! بايد نهادهای مربوط در عرصه‌های گوناگون بدون دخالت در حوزه‌ی كار ديگری به اقدام اجرايی مشغول شوند. پژوهشگر مطالعات اجتماعی بايد با نظرسنجی و پيمايش ميدانی، نقطه‌های آسيب‌زا را شناسايی كند. مسؤولين رسانه‌ای بايد از امكانات و فرصت‌های تبليغی بهره بگيرند. مديران صنعتی و اقتصادی بايد برای روان شدن مصرفِ صحيح سياست‌گذاری كنند و خلاصه هركسی بايد كار خودش را بكند.
3. موضوعی چون دوری از اسراف، بيش از ساير موضوعات به حوزه‌ی فرهنگ عمومی تعلق دارد و اين حوزه بسيار پيچيده و دقيق است. از سويی نبايد با عجله و شتاب انتظار داشت نتيجه‌ی عملی سريع و محسوسی مشاهده شود؛ چون فرهنگْ توصيه‌پذير و سفارش‌بردار نيست و از سوی ديگر بايد كار را به كاردان سپرد. اگر به جای كارشناس صاحب‌نظر فرهنگی يا جامعه‌شناس باتجربه، فهيم و دلسوز كسی كه آشنا به رمز و راز مفاهيم فرهنگی و اجتماعی نيست كار را به‌دست بگيرد، يكی از همان چهار خواهد شد كه اميرمؤمنان عليه السلام فرمود:
"يستدل علی إدبار الدول بأربع: ...بتضييع الاصول و التمسك بالفروع و تأخير الأفاضل و تقديم الأراذل"
منبع:http://farsi.khamenei.ir

ادامه مطلب

 



کاش مي دانستم چرا همه فراموش کرده اند که آب مايه حيات است و نان هنوز هم برکت خداست. کاش مي دانستم چرا ديگر هيچ کس خم نمي شود تا خرده نان هاي زير پا را ببوسد و گوشه اي بگذرد.
کاش مي دانستم چرا ديگر هيچ کس به ارزش قطره هاي زندگي بخش آب نمي انديشد. چرا هيچ دستي از به هرز رفتن آب در کوچه ها و خيابان ها جلوگيري نمي کند. کاش مي دانستم چرا ديگر هيچ کس به حرام بودن اسراف نمي انديشد؟
در کتاب ها خوانده ام که مولايم علي (عليه السلام) دو پيراهن بيشتر نداشت و چون يکي را مي شست، ديگري را بر تن مي کرد. در کتاب ها خوانده ام که بزرگان به نان و نمکي، روزه مي گشودند و به نان و خرمايي، مهمان را عزيز مي داشتند. تکه اي بوريا، زير اندازشان بود و کاسه و کوزه اي سفالين ، اسباب ولوازم منزلشان. در کتاب ها خوانده ام که پيشوايم کفشي با چهل وصله مي پوشيد. خدايا! ياري مان ده تا بتوانيم تمام تصويرهاي تابلوي زندگي مان را به رنگ سبز سيره و زندگي اين بزرگان بياراييم.
خدايا! از تو مي خواهيم که همت هايمان را بلند سازي تا ريشه اسراف را بخشکانيم. پروردگارا! انديشه هايمان را وسعت بخش تا کمر خودپسندي و خودبيني را بشکنند و آيندگان را در داشته هاي امروزيان سهيم سازند. اي قادر متعال! ياري مان کن تا چشم هايمان به روزمرگي ها عادت نکنند و ديدگان عبرت بين، چون سدي در مقابل چشم و هم چشمي هاي خانمان برانداز بايستند. ياري مان کن تا دست در دست هم ، بتوانيم تلخي هاي اسراف کردن را به شيريني درست مصرف کردن بدل سازيم.
خدايا! تو مي روياني و آباد مي کني، مي بخشي و نثار مي کني، بي منت ارزاني مي داري و ايجاد مي کني. تو باران را مي فرستي تا جوانه ها بنوشند و از خاک سياه سر برآرند و آفتاب را در آغوش گيرند. پس در اين هنگام است که دانه اي، برنج مي شود و دانه اي، گل و دانه اي، درخت. اينک دستان من سرشار از اين نعمت هاي بي دريغ الهي که تو باز هم بر آن مي افزايي. به شکرانه اين همه نعمت، من نيز انگشت هايم را محکم به هم مي چسبانم تا ثروت هاي بي شماري که بر من ارزاني داشتي، بر زمين نريزد و به هدر نرود. خدايا! ياري ام کن تا من اين سفرنامه هاي رنج را به پايان دردناک حيف و ميل شدن نرسانم.
چشم طمع فرد مال اندوز و ثروت دوست را يا قناعت پر کند يا خاک گور.
چه نيکو گفته اند که طمع، صاحبش را تا ابد خاکستر نشين مي سازد؛ چرا که مي اندوزد بدون اينکه کوچک ترين لذت و بهره اي از اندوخته هايش ببرد. زياده روي مي کند و تباه مي سازد تا گرفتار کمبودها مي شود.
پروردگارا!
اللهم اني أعوذ بک من نفس لا تشبع؛
خداوندا پناه مي برم به تو از نفسي که سير نشود؛
و من قلب يا يخشع؛
و دلي که بيم نکند؛
و من علم لا ينفع؛
و از علمي که سود نبخشد؛
و من صلوه لا ترفع؛
و از نمازي که بالا نرود؛
و من دعاء لا يسمع؛
و از دعايي که شنوده نشود.(1)
نمي دانم وقتي دار فاني را وداع مي گويم و به سراغ باقي مي شتابم، اعمالم چگونه خواهد بود و در کوله بارم چه مي توان يافت. همين اندازه مي دانم که خوبان و بدان، همه حسرت زده اند. بدان از اينکه چرا چند روز مهلت عمر را تباه کردند و براي بدي ها سپري اش کردند و خوبان از اينکه چرا خوب ترين نبودند و از اين مهلت چند روزه بهترين بهره را نبردند.
پروردگارا! «نبهني لذکرک في أوقات الغفلة؛ در اوقات غفلت مرا به ياد خود آگاه و متذکر فرما»، «واستعيني بطاعتک في ايام المهلة؛ و مرا به راه طاعت خود هنگام مهلت عمر موفق بدار»؛ «وانهج لي الي محبتک سبيلاً سهلة؛ و راه صحبت و دوستي خود را هم آسان ساز» ؛ «اکمل لي بها خير الدنيا و الاخرة ؛ تا به محبت خود، خير دنيا و آخرت را به حد کمال رساني».(2)

پي نوشت :

1-شيخ عباس قمي، کليات مفاتيح الجنان، دعا تعقيب نماز عصر.
2-همان، دعاي مکارم الاخلاق، ص 909.

ادامه مطلب

 

1. چیستی الگوی مصرف

الف) مفهوم‌شناسی مصرف

مصرف در اصطلاح اقتصادی عبارت است از «ارزش پولی كالاها و خدماتی كه از سوی افراد خریداری و تهیه می‌شود.»[1] برخی دیگر در تعریف مصرف می‌گویند: ثروت، منبع درآمد است و درآمد خالص (درآمد منهای استهلاك) به دو منظور استفاده می‌شود: بخشی از آن به انباشتن ثروت و پس‌انداز اختصاص می‌یابد و بخش دیگر، صرف تحصیل لذت می‌شود. آن قسمت از درآمد كه صرف به دست آوردن لذت می‌گردد، مصرف نام دارد.[2]
در دانش اقتصاد، مصرف، دو گروه عمده خوراكی‌ها و غیرخوراكی‌‌ها را دربرمی‌گیرد. خوراكی‌ها، شامل آشامیدنی‌ها، دخانیات، انواع نان، برنج، گوشت، لبنیات، روغن، میوه و سبزی و غیر‌خوراكی‌ها، شامل گروه‌های پوشاك و كفش، مسكن، اثاثیه منزل، بهداشت و درمان، حمل‌ونقل و ارتباطات، تفریحات و سرگرمی‌ها، خدمات فرهنگی و كالاها و خدمات متفرقه است.[3]
به عبارت ساده، مصرف، يعني بهره‌گيري از چيزي براي برآوردن يك يا چند نياز ذاتى. بنابراین، شناخت شيوه‌هاي درست مصرف و رعايت آن و آشنايي با راه‌هاي درست استفاده از سرمايه و ابزار كار و لوازم زندگى، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.

ب) الگوی مصرف در اسلام و غرب

دنیای غرب می‌كوشد الگوهایی در مصرف به جوامع ارائه دهد كه رهاوردی جز فرسایش ثروت و امكانات زندگی آنها ندارد. این تلاش غربی‌ها در محورهای زیر خلاصه می‌شود:
ایجاد احساس نیاز و ضرورت به مصرف كالاهای تجملی و كم‌فایده؛
گسترش روحيه مصرف‌گرايى؛
انحراف ذهن‌ها از توجه به واقعيت‌هاي زندگى؛
اعلام پايان روزگار قناعت و فرارسيدن دوران مسابقه و رقابت در مصرف و زندگي لوكس و تشريفاتى.
غرب سعي مي‌كند این اهداف را با شيوه‌هاي گوناگوني مانند تبليغ و اشاعه مدگرايى، تنوع‌‌طلبی در مصرف و بزرگ نشان دادن اشرافی‌گری و تجمل‌گرایی پی‌گیرد و در این راه، از دولت‌ها، رادیو، تلویزیون، مجلات، روزنامه‌ها، سینما، تئاتر و وسایل ارتباطی دیگر بهره می‌برد.
بنابراین، پایه‌های الگوی مصرف در غرب عبارتند از:
1. تمتع و بهره‌وری هرچه بیشتر؛
2.‌رقابت و مسابقه در مصرف؛
3.‌تجمل‌گرایی و تشریفات زاید.[4]
آمار و ارقام به‌دست‌آمده در زمینه مصرف انرژی در كشورهای به‌ظاهر پیشرفته نشان می‌دهد این كشورها بیشترین مصرف انرژی را در سطح جهان دارند. برای مثال، مصرف سرانه انرژی در امریكا در دهه 1970 حدود شش برابر مصرف سرانه انرژی در جهان بوده است[5] یا یك فرد فرانسوی سیصد بار بیش از یك فرد رواندایی انرژی مصرف می‌كند. نكته قابل تأمل این است كه مقدار زیادی از انرژی به مصرف‌های غیرضرور و صرفاً لوكس اختصاص دارد.
شركت‌هاي جهانى، گرچه به اصطلاح، خود را موتور توسعه و عامل اساسی توسعه در جهان می‌دانند، ولی واقعیت چیز دیگری است. آنان به چیزی جز افزایش سود خود نمی‌اندیشند. آلبرت استریدزبرگ، از متخصصان تبلیغات جهانی می‌گوید:
ما باید خود را از شرّ یك سلسله عقاید متعارفی درباره اینكه چه چیزهایی برای رفع نیازمندی‌های مادی فقر لازم است، خلاص كنیم.[6]
انسان اقتصادی در اسلام، مساوی با نیازهای مادی نیست كه مصرف او به این نوع از نیازها محدود باشد، بلكه برخی از خواسته‌های معنوی نیز انگیزه مصرف اوست؛ مثل ادای برخی از فریضه‌ها مانند انفاق.
از مجموعه آموزه‌های دینی اسلام می‌توان پایه‌های اصلی الگوی مصرف را در اسلام در موارد ذیل خلاصه كرد: بهره ‌بردن از نعمت‌هاي الهى؛ اعتدال و میانه‌روی و پرهیز از اسراف و تبذیر كه به هر كدام جداگانه می‌پردازیم.

1) بهره بردن از نعمت‌هاي الهى

در آموزه‌های اسلام، همه آنچه در آسمان‌ها و زمین وجود دارد،‌به پاسخ‌گویی به نیازهای بشری به‌عنوان اشرف مخلوقات مربوط است و از همین رو، از بندگان خود می‌خواهد از آنها به درستی بهره‌برداری كنند. قرآن كریم در موارد متعددي از نعمت‌هاي الهي با عناويني چون رزق الهى، طیّبات و زینت یاد می‌‌كند. از نظر اسلام، استفاده از نعمت‌های الهی در حدی كه انسان بتواند سلامت خود را حفظ كند و با نشاط كامل به ادای وظایف فردی و اجتماعی خود بپردازد، امری مطلوب و بلكه واجب است.
خداوند متعال در آیه 114 سوره نحل می‌فرماید:
فَكُلُوا مِمّا رَزَقَكُمُ اللّهُ حَلالاً طَیِّبًا وَ اشْكُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِیّاهُ تَعْبُدُونَ.
پس، از نعمت‌های حلال و پاكیزه‌‌ای كه خداوند روزی‌تان كرده است، بخورید و اگر فقط خدا را می‌پرستید، سپاسگزار نعمت‌های او باشید.
زيبايي و آراستگى، محبوب فطری انسان‌هاست. ازاین‌رو، خداوند متعال نیز كه انسان را موجودی اجتماعی آفریده، آموزه‌هایی را برای آراستن به او الهام كرده است تا از این راه، هم مورد پسند و رغبت ديگران باشد و هم با برقراري روابط اجتماعى، نیازهای روحی و مادی جامعه تأمین شود.[7]
از ديدگاه اسلامى، هر چیزی كه سبب عیب‌پوشی انسان و آراستگی او گردد، زینت است، مانند كمالات اخلاقی یا لباس‌هایی كه موجب آراستگی انسان می‌شود.
از آنچه بیان شد، به دست می‌آید كه خداوند متعال نعمت‌های خود را برای همه بندگان، به‌ویژه بندگان نیكوكارش آفریده است و این درست نیست كه بگوییم افراد باایمان از نعمت‌های دنیایی بهره نبرند. امام صادق(علیه السّلام) می‌فرماید:
زمانی كه نعمت‌ها وفور یافتند و دنیا به انسان روآورد، بندگان صالح و شایسته و افراد باایمان به استفاه از آنها سزاوارتر هستند.[8]
قرآن كریم می‌خواهد كه انسان‌ها از نظر روحی و معنوی به‌گونه‌ای تربیت شوند كه با افزایش معرفت در خصوص مقام والای خویش، انگیزه‌شان برای مصرف از حد تأمین نیازهای مادی فراتر رود و تمام مصارف و تلاش‌های ایشان معطوف به ادای وظایف فردی و اجتماعی و خدمت به بندگان خداوند شود. در این صورت، همه تلاش‌های فرد عبادت خواهد بود.
بنابراین، هرگاه اعمال انسان و حتی زندگی مادی او رنگ الهی بگیرد، او همواره در حال عبادت است. در آیه 138 سوره بقره آمده است:‌»رنگ خدايى، و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است و ما تنها او را عبادت می‌كنیم.» در تحلیل قرآن كریم، برخورداری انسان یا جامعه از نعمت‌های الهی و ثروت، به معنای عنایت الهی به شخص یا جامعه مطرح می‌شود؛[9] زیرا بر اساس آیات قرآن، سعادت و خوشبختی واقعی آدمی از راه توحید و سلامت امور اقتصادی و دستیابی به ثروت فراهم می‌شود.[10]

2) اعتدال و ميانه‌روى

هرگونه فعالیت اقتصادی شامل تولید، توزیع و مصرف باید بر اساس اعتدال و میانه‌روی صورت گیرد. در قرآن كریم نیز به مسئله اعتدال و قناعت توجه ویژه‌ای شده و به صراحت اعلام گردیده است كه در هرگونه تصرف و مصرف آشامیدنی‌ها و خوردنی‌ها باید از اسراف پرهیز شود.[11]
در نگرش اسلامى، مصرف مطلوب، مصرف در حد كفایت است؛ یعنی مصرف برای زندگی و تأمین نیازها كه به گونه معقول و منطقی و بر اساس امكانات شكل گیرد، حقوق دیگران در آن رعایت شود و به محیط زیست انسان و دیگر جانداران آسیب نرساند.
قناعت و زهد، از ویژگی‌های ستوده‌شده در دین مقدس اسلام است. این دو صفت سبب می‌شود كه فرد به رفع نیازهای خود بسنده كند و برای به دست آوردن زیادی مال به زحمت نیفتد. بنابراین، مصرف مناسب و پسندیده در عرصه‌های گوناگون، مصرف بدون اسراف و در پیش گرفتن راه اعتدال است.
از دیدگاه برخی از صاحب‌نظران، اعتدال و حدّ ‌وسط، مفهومی نسبی است كه با اختلاف انسان‌ها، زمان‌ها و مكان‌های گوناگون، تفاوت پیدا می‌كند. ازاین‌رو، ممكن است رفتاری برای فردی اعتدال داشته باشد، ولی برای شخص دیگر رفتار معتدلی نباشد.[12]
امام صادق(علیه السّلام) نیز درباره معیار اعتدال و اسراف می‌فرماید:
ميانه‌روى، كاری است كه خداوند عزوجل آن را دوست دارد و اسراف، كاری مبغوض نزد خداوند است. حتی اسرافی كه در حد دور انداختن هسته خرما باشد نیز چنین است؛ زیرا آن چیزی است كه به كار دیگری می‌آید [مانند خوراك حیوان]، و نیز حتی اگر دور ریختن زیادی آب باشد.[13]
بنابراین، اعتدال در مصرف، یعنی بهره‌گیری از امكانات زندگی به‌گونه‌ای كه مستلزم تلف كردن و هدر دادن مال و نیز مازاد بر نیاز نباشد و كمّ و كیف آن، از نگاه عرف، هماهنگ با شرایط زمانی و مكانی و متناسب با شأن و موقعیت مصرف‌كننده باشد.[14]
با آنكه در آموزه‌های دینی بر انفاق تأكید فراوانی شده است، بايد در این امر مستحبي نيز اعتدال و ميانه‌روى را رعايت كرد. انسان باید در انفاق به دیگران یا انجام دادن امور خیریه به گونه‌ای رفتار كند كه بالاتر از شأن انفاق‌كننده نباشد و خود و خانواده‌اش را به زحمت نیندازد. اگر این الگو رعایت شود، تمكن مالی برای انفاق‌های دیگر باقی می‌ماند و فرد برای تأمین نیازمندی‌های شخصی و خانوادگی قدرت خواهد داشت.[15]

3) پرهیز از اسراف و تبذیر

سطح ممنوع مصرف در اسلام، سطح اسراف و تبذیر است. برخی معتقدند اسراف، غیر از تبذیر است. اسراف، یعنی مصرف بیش از شأن (مانند اینكه شخصی با درآمد كم كه فقط نیازهای اندك او را برطرف می‌سازد، كالاهای لوكس مصرف كند) و تبذیر یعنی مصرف بیهوده كه با اتلاف مال همراه است. برخی دیگر می‌گویند اسراف و تبذیر هر دو یكی هستند.
اگر كسی در میزان یا شكل استفاده از نعمت‌های الهی زیاده‌روی كند و بیش از آنچه نیاز دارد، مصرف كند، اسراف‌كار شمرده می‌شود. قرآن كریم، اسراف را در معنای بسیار گسترده‌ای به كار برده و حتی از اسراف در اعمال و عقاید نیز سخن گفته است. برخی از موارد اسراف در آیات و روایات عبارتند از: خوردن و آشامیدن بیش از حدّ،[16] دادن مال به كسی كه شایستگی آن را ندارد،[17] مصرف بيش از شأن در جهت مصالح شخصى،[18] و اسراف در مخارج كيفى.[19]
در حدیثی از امام صادق(علیه السّلام) نقل است كه به یاران خود درباره اسراف فرمود:
كمترين حد اسراف این است كه لباسي را كه بيرون خانه براي حفظ آبرو مي‌پوشى، در داخل خانه نیز بپوشی یا باقی‌مانده آب و غذا را كه در ظرف می‌ماند، دور بريزي يا خرما را بخوري و هسته آن را دور اندازى.[20]
در برخی از روایات با صراحت، اسراف و تبذیر از گناهان كبیره معرفی شده است. در روایتی كه فضل بن شاذان از امام رضا(علیه السّلام) نقل می‌كند، حضرت در نامه‌ای به مأمون، به شمارش گناهان بزرگ می‌پردازد و یكی از آنها را اسراف و تبذیر می‌داند.[21]

ج) الگوی مصرف مطلوب در اسلام

شناسايي نيازهاي واقعى، رعایت اعتدال و صرفه‌جویی و بهره‌برداری از امكانات را الگوی صحیح مصرف بیان می‌كند. به دیگر سخن، الگوی مصرف، از یك سو راهنمای حركت درست جامعه در مسیر بخش وسیعی از منابع كمیاب، و از سوی دیگر، عامل تنظیم نیازهای واقعی جامعه است.
به نظر می‌رسد فرهنگ حاكم بر جامعه، از عوامل مؤثر در تعيين الگوی مصرف است؛ زیرا اعمال و تصمیم‌گیری افراد، آیینه تمام‌نمای عقاید، اندیشه‌ها و نوع نگرش به جهان هستی و ارزش‌های مورد پذیرش آنهاست.
معرفی الگوی صحیح در مصرف، آثار فردی و اجتماعی فراوانی در پی دارد. در سطح كلان تا زمانی كه امكانات جامعه با نیازها و خواسته‌های افراد آن متناسب نباشد،‌كسب استقلال اقتصادی و رسیدن به عزت و سرافرازی ممكن نمی‌گردد. در سطح فردی نیز بدون پرهیز از مصرف‌های غیرضرور، آرامش روحی و روانی به دست نمی‌آید.
جوان مسلمانی كه می‌كوشد برای یافتن مسیر درست در زندگی از وحی و سخنان معصومان بهره ببرد، باید در امر مصرف نیز الگویی در پی گیرد كه مطلوب اسلام باشد. يكي از مهم‌ترين ويژگي‌هاي الگوی مصرف اسلامي این است كه داراي حدود است. از نظر عالمان اسلامى، در اسلام سه سطح مصرف وجود دارد:‌مصرف مجاز، كمتر از حداقل مصرف و بیش از حداقل مصرف تا مرز اسراف. بنابراین، حد مصرف كافی از نظر اسلام، سطحی است كه سختی و دشواری را از زندگی برطرف سازد.

1- ديگرگرايى

یكی از مهم‌ترین ویژگی‌های الگوی مطلوب مصرف این است كه جوان مسلمانی كه به دنبال سعادت در دنیا و آخرت است، نباید تنها به خود و خانواده‌اش بیندیشد، بلكه بايد افزون بر تأمين نيازهاي فردي و خانوادگى، ‌به فكر محرومان جامعه نیز باشد. با این كار، ‌روحیه ایثار و فداكاری و دیگر كمالات انسانی در او رشد خواهد كرد و به خودخواهی و كبر و غرور دچار نخواهد شد. قرآن كریم از ديگرگرايي با عنوان انفاق ياد مي‌كند و مسلمانان را به انجام آن تشويق كرده است.
قرآن گاهی در وصف خوبان، ‌انفاق را یكی از شاخصه‌های ایمان، تقوا، احسان، صداقت و فروتنی می‌داند[22] و اهمیت انفاق تا حدی است كه در برخی از آیات در كنار نماز ذكر شده است.[23] در برخی از آیات نیز تصریح گردیده كه انفاق، قرض به خداوند است[24] و خداوند، گیرنده آن است.[25] البته تمام این اجر و پاداش در صورتی است كه انفاق به دور از ریا و خودنمایی و تنها با هدف الهی صورت گیرد.
از امیر مؤمنان علی(علیه السّلام) نقل است كه «اگر كسی مالش را در راه خدا صرف كند، خدا در جایگزینی آن مال تعجیل می‌كند.»‌[26] بر این اساس، خداوند وعده داده كه به‌گونه‌ای پاداش می‌دهد كه هرچه را فرد در راه خدا صرف كرده است دوباره جایگزین شود.
كسی كه مالش را در راه خدا صرف نمی‌كند، از آن مال بهره نخواهد برد. كسی كه در مصرف مال در راه فرمان الهی و رضای خدا بخل می‌ورزد، گویی از این مال هیچ سودی نخواهد داشت:
كسانی را كه طلا و نقره را گنجینه (پنهان) می‌سازند و در راه خدا انفاق نمی‌كنند، به مجازات دردناكی بشارت ده! (توبه: 134)

2- ایثار و گذشت

دوست من! يك جوان مسلمان همراه با بهره‌برداري از نعمت‌ها و امكانات الهى، باید در حد توان به كمك محرومان جامعه، ‌فقر را در جامعه كم كند و بكوشد با رعایت این الگو به رضایت و خشنودی خداوند برسد. نقطه اوج و مرتبه عالي سخاوت و ديگرگرايى، مقام ایثار است. خداوند ایثارگران را این‌گونه ستوده است:
دیگران را بر خود مقدم می‌دارند؛ هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند. (حشر: 9)
انسان سخاوتمند كسی است كه بخشی از مال خود را به دیگری می‌دهد،‌ولی اهل ایثار كسانی هستند كه در آنچه نیاز دارند، دیگران را بر خود ترجیح می‌دهند. در روایتی از پیامبر اعظم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) آمده است:
كسی كه به چیزی نیازمند باشد و دیگری را بر خود ترجیح دهد، مشمول غفران الهی می‌شود.[27]
البته این بدان معنا نیست كه انسان آنچه خود نیاز دارد، در اختیار دیگری بگذارد و خود پیش دیگران دست دراز كند، بلكه او باید عزت نفس خود را حفظ كند. در تعبیری از امام صادق(علیه السّلام) نقل شده است:
خداوند همه اختیارات شخصی انسان را به خودش واگذاشته، مگر جایی كه رفتار او موجب ذلت وحقارتش شود.[28]
بنابراین، ایثار كردن نباید به ناتوانی شخص بینجامد و او را برای تأمین نیاز،‌محتاج دیگران كند.

پى نوشت ها :

[1]. احمد اخوى، اقتصاد كلان، تهران، شركت چاپ و نشر بازرگانى، 1380، ص 151.
[2]. باقر قدیری اصل، كلیات علم اقتصاد، تهران،‌مركز نشر سپهر، 1379، ص 274.
[3]. طهماسب محتشم دولتشاهى، نظریه‌ها و سیاست‌ها در اقتصاد كلان، تهران، ویستار، ص 145.
[4]. سيد مهدي موسوي كاشمرى، پژوهشی در اسراف، قم، بوستان كتاب، 1377، ص 121.
[5]. حسن فاطمى، گرسنگى؛ ارمغان استعمار، تهران، ‌شركت سهامی انتشار، 1362، ص 94.
[6]. ریچارد بارنت و رونالد مولر، سيطره جهانى، ترجمه: مصطفي رحيمى، تهران،‌هاشمى، 1363، ص 298.
[7]. علامه طباطبايى، تفسیر المیزان، تهران، دارالكتب الاسلامیة، 1379 ه .ق، ج 8، ص 79.
[8]. علامه مجلسى، بحارالانوار، تهران، ‌دارالكتب الاسلامیة، 1404 ه .ق، ج 47، ص 232.
[9]. سباء: 15.
[10]. نك: اعراف: 85؛ هود: 84 86.
[11]. نك: انعام: 141؛ اعراف: 31.
[12]. نك: محمدعلي انصارى، الموسوعة الفقهیة المیسره، قم، مجمع الفكر الاسلامى، 1415 ه .ق، ج 3، ص 186.
[13]. شيخ حرّ عاملى، وسائل الشیعه، قم، آل‌البیت(علیه السّلام)، 1409 ه .ق، ج 21،‌ص 551.
[14]. علي‌اكبر كلانترى، اسلام و الگوی مصرف، قم، بوستان كتاب، 1387، ص 43.
[15]. برای نمونه، از امام باقر(علیه السّلام) روایت شده است فلان شخص از انصار كه مزرعه‌ای داشت، هرگاه محصول آن را جمع می‌كرد، تمام آن را صدقه می‌داد و خود و عیالش تهی‌دست می‌ماندند. سپس خداوند این عمل را اسراف قرار داد. (وسائل الشیعه، ج 6، باب 16، ابواب زكات الغلات)
[16]. «كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنّهُ لا یُحِبّ الْمُسْرِفینَ» (اعراف: 31)
[17]. امیرمؤمنان علی(علیه السّلام): «بترسید از فساد، به درستی كه دادن مال به غیر جایگاه آن، تبذیر و اسراف است. آن‌چنان كاری كه نام صاحبش را نزد مردم بالا می‌برد، در حالی كه مقامش را نزد خداوند پایین می‌آورد». (نهج‌البلاغه: 390)
[18]. امام صادق(علیه السّلام): «لقمان به فرزندش گفت: ای پسرم! هر چیزی نشانه‌ای دارد كه با آن شناخته می‌شود و برای مصرف نیز سه نشانه است: چیزی كه در شأن او نیست، می‌خرد؛ چیزی كه در شأن او نیست، مي‌پوشد و چیزی كه در شأن او نیست، می‌خورد». (بحارالانوار، ج 12، ص 415)
[19]. امام صادق(علیه السّلام): «كسی كه بیش از آنچه برای سكونت لازم دارد، مسكن بنا كند، باید در روز قیامت آن را بر دوش خود حمل نماید». (همان، ج 4، ص 54)
[20]. میزان الحكمه، ج 4، ص 448.
[21]. وسائل الشیعه، ج 11، ص 260.
[22]. انفال: 2 4؛ سجده: 15 و 16؛ حجرات: 15؛ توبه: 88.
[23]. بقره: 3 و 110؛ انفال: 3.
[24]. بقره: 254؛ تغابن: 17.
[25]. توبه: 99 و 104.
[26]. تصنیف غررالحكم و درر الكلم، ص 379.
[27]. ملامحسن فيض كاشانى، محجة البیضاء، قم، نشر جامعه مدرسین، ج 6، ص 79.
[28]. محمدبن يعقوب كلينى، الكافى، تهران، دارالكتب الاسلامیه، 1365، ج 5، ص 63.

ادامه دارد .....

ادامه مطلب

 

2.‌عوامل و زمینه‌های مصرف‌گرایی در جوانان

الف) رفاه‌زدگى

رفاه‌زده به كسی می‌گویند كه از نعمت بسیار برخوردار است، ولی هیچ حد و مرزی نمی‌شناسد و هیچ منعی را نمی‌پذیرد. بنابراین، رفاه‌زدگى، نوعی تصرف و مصرف كردن ناهنجار و ضد اخلاقی در نعمت‌های الهی است.
صاحبان ثروت، مصرف به شیوه غربی را نشان تمدن و رهایی از عقب‌ماندگی می‌دانند. آنان كه لذت‌طلبی بدون حد و مرزی دارند، بیش از نیازهای واقعی خود مصرف می‌كنند و مصرف كردن را ارزش می‌دانند.[29]
آنها می‌كوشند كالاهای لوكس و تجملی را وارد كشور كنند و از این راه، درآمدهای ارزی كشور را صرف واردات این‌گونه كالاها می‌كنند.[30] این گروه با وارد كردن كالاهاي مصرفي لوكس مانند لوازم آرايشى، لباس‌های بدن‌نما،‌خودروهای سواری پر زرق و برق، تجمل‌گرایی و مصرف‌زدگی را تبلیغ می‌كنند.
به طور كلی نمی‌توان گفت ثروت و رفاه فراوان فسادانگیز است. با این حال، از آنجا كه طبع اولیه انسان، راحتی و عیش و نوش را دوست دارد و ثروت هم مقدمات این راحت‌طلبی را فراهم می‌آورد، می‌گوییم رفاه زیاد، سبب بالا رفتن فرهنگ مصرفی در جامعه می‌شود.
رفاه‌زدگی و افتادن در دام دنیا همواره نابودی جامعه‌ها را در پی داشته است. در كتاب الحیاة آمده است: تكاثر و اتراف، باعث نابودی و شقاوت انسان است و ثروتمندان مترف كسانی هستند كه هم خود نابود می‌شوند و هم دیگران را نابود می‌كنند. آنان كسانی‌اند كه نسل‌ها را تباه می‌سازند و جامعه را به حضیض بردگی اقتصادی و بی‌حالی و مستی و عقب‌ماندگی می‌كشانند. برای اینكه بر این واقعیت اجتماعی اشراف و اطلاع كامل یابیم، به مسائلی اشاره می‌كنیم كه از آثار جدایی‌ناپذیر زندگی تكاثری و اترافی است:
اول: تكاثر و اتراف، جو و حالتی را در نفس انسان پدید می‌آورند كه نتیجه‌اش نابودی و تباهی عقل و قلب و دین است.
دوم: تكاثر در داشتن ثروت و زیاده‌روی در مصرف، عواطف انسانی را می‌میراند و پایه‌های فضیلت و اخلاق را منهدم می‌سازد.
این دو، پایه‌های همیاری اجتماعی و تعاون را متزلزل می‌سازد و به این وسیله، اساس توازن و تبادل را نابود و توده مردم را ضایع و هلاك می‌كند.[31]
ابن خلدون نیز در كتاب خود، در فصلی با عنوان «فراخی معیشت و تجمل و فرورفتن در ناز و نعمت، ‌از موانع پادشاهی و كشورداری است» ثروت، رفاه‌زدگى و تن‌پروري را از عوامل مهم سقوط و نابودي اجتماعي مي‌شمارد.[32]

ب) الگوگیری از رسانه‌ها

الگوگيرى،‌امری فطری است كه از دوران كودكی در انسان وجود دارد. حتماً دیده‌اید كه اگر به كودكی لبخند بزنید، او نیز مثل شما لبخند می‌زند. هر چه سن كودك بالاتر می‌رود، تقلید تا حدی حالت هدفدار به خود می‌گیرد و در عالی‌ترین و مطلوب‌ترین حالت، تقليد و تكرار عمل ديگرى، با آگاهی كافی از حُسن كار و هدفمندی است.[33] بنابراین، در تعریف الگوپذیری می‌توان گفت: ‌رضايت فرد به انطباق رفتارش با الگوهاي وسيعى، در جهت هماهنگی و انسجام رفتاری با آنها.[34]
براساس اصولی مانند اصل لذت، فردگرایی و توجه صرف به علوم تجربی بود كه مادی‌گری در غرب به اوج خود رسید.
آنها با توجه به این اصول و با مطالعه دقیق حالات جوانان، ‌مانند قهرمان‌خواهى، نیاز به محبوبیت،‌خودنمايى، حادثه‌جويى، بلندپروازى، رقابت، استقلال‌طلبی و... ، الگوهای جدید و جوان‌پسندی را مطرح می‌كنند.[35]
در این نظام، از روش الگویی بیشترین استفاده برای كسب منفعت بیشتر صورت می‌گیرد. دستگاه‌هاي تبليغاتى، اكنون حرف خود را از زبان یك قهرمان ساختگی یا یك شخصیت مزدور می‌زنند و از دیگر سو،‌مشغول پرورش و ساختن قهرمانان و آرایش چهره‌هایی هستند كه بتوانند، بهره‌گیری از آنها، جذابیت كاذب به وجود آورند و پیام خود را به طور كامل به مخاطب القا كنند.[36]
در جامعه ما،‌ پس از جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران، ارزش‌های اسلامی و فرهنگی به تدریج كم‌رنگ شد و اسراف نكردن، قناعت ورزیدن، ساده‌زیستی و مانند آن به تدریج ارزش خود را از دست داد. در كنار عوامل بسیاری كه در این زمینه مؤثر بودند، نقش وسایل ارتباط جمعی بیش از دیگر عوامل بود.
دانشمندان ارتباطات برای وسایل ارتباط جمعی سه كاركرد مهم بیان می‌كنند:
خبري و آموزشى: ‌نقش وسايل ارتباطى، انتشار جریان رویدادهای اجتماعی است، ولي برخي از این وسايل به‌ويژه تلویزیون، اینترنت و ماهواره، با پخش برنامه‌ها و فیلم‌ها می‌كوشند آموزه‌هایی را با مُدهای تازه و مناسب با فرهنگ خودشان به گیرندگان برنامه ارائه كنند.
راهنمايي و رهبرى: رسانه‌ها با توجه به ارزش‌های خاص هر جامعه، باید به عنوان ابزاری در جهت خدمت به ارزش‌ها و هنجارها باشند؛ امری كه در كشور ما نادیده گرفته شد و تلاش گردید تا افكار و ایده‌هایی به مخاطب القا شود كه با هنجارهای جامعه منافات داشت.
تفریحی و سرگرمى: وسایل ارتباط جمعی می‌توانند با ارائه برنامه‌های گوناگون، اوقات فراغت خانواده‌ها را پر كنند و به طور موقت ذهن آنان را از مشكلات روزمره دور سازند.[37]

جريان الگوپذيري جوانان

در ادامه، به بررسي جريان الگوپذيري جوانان از رادیو، ‌تلویزیون، سینما، ماهواره و اینترنت می‌پردازیم.

1) رادیو، ‌تلویزیون و سینما

امروزه رسانه‌ها به‌عنوان يكي از ابزار سمعي و بصرى، به صورت مستقیم با روح و جان انسان در ارتباط است. رسانه‌ها در كنار نهادهای دیگری كه طرز تفكر جامعه را می‌سازند، نقش مهمی بر عهده دارند. بررسي‌هاي روان‌شناسي اجتماعي نشان مي‌دهد رسانه‌هاي گروهى، دارای چنان قدرتی هستند كه می‌توانند نسلی تازه در تاریخ انسان پدید آورند.
رسانه‌ها از راه ارائه هنجارهاي خاص اجتماعى، به افراد القا می‌كنند كه رفتار ارائه‌شده در رسانه‌ها، رفتار مناسب اجتماعی است. به این ترتیب، رسانه‌ها با ارائه الگوها و هنجارهای خاص، سبب ایجاد هم‌نوایی در افراد می‌گردند. شركت‌هاي بزرگ جهان با استفاده از وسايل ارتباط جمعي مانند تلویزیون و رادیو در كشورهاي مختلف، می‌كوشند فرهنگ مصرفی را در جامعه رواج دهند.[38]
رسانه‌ها از راه پخش آگهي‌هاي تجاري در تلویزیون، رادیو و سینما و پخش سريال‌هاي داستاني و مانند آن مي‌توانند بيش از نظام آموزشي بر ذهن مخاطب خود تأثير بگذارند.[39] در كتاب سیطره جهانی از پروفسور اوانجلینا گارسیا، استاد ارتباطات اجتماعي نقل مي‌كند كه آهنگ موزيك و شعارهايي كه در فاصله هر چند دقيقه از رادیو و تلویزیون پخش مي‌شود، به‌ویژه در منازلی كه ارتباط افراد با دنیای خارج كمتر است، ‌اثر مهمی را در ذهن شنونده به وجود می‌آورد كه او از آن به قالب‌های فكری تعبیر می‌كند.
او معتقد است تبليغات تجارى، نوعی اتكای روانی در افراد پدیدار می‌سازد و احترام، شخصیت و ارزش افراد براساس آنچه می‌خرند و مصرف می‌كنند، معنا می‌شود.[40]
برنامه‌های صدا و سیما، ‌فيلم‌هاي سینمايي و تئاترها و انواع آگهي‌هاي تبليغي‌ تجاري مي‌تواند مردم را به سمت الگوی مصرفي مثبت يا منفي سوق دهد. چه‌بسا افرادی كه از این راه به سمت مصرف كالاهای لوكس و تجملی هدایت می‌شوند.[41]
همان‌گونه كه بیان شد، يكي از مهم‌ترين ويژگي‌هاي دوران جوانى، حس الگوپذیری است. جوانان برای تكوین شخصیت روحی و فكری و اجتماعی خود، همواره می‌كوشند بهترین افراد را الگوی خود قرار دهند؛ گرچه گاه اشتباه می‌كنند و افراد ناشایست را الگوی خود می‌دانند.
دنیای غرب با سوءاستفاده از این ویژگی جوانان، ‌مي‌كوشد هنرپيشه‌هاي فاسد سینما، ورزشكاران بی‌بندو‌بار و خوانندگان بی‌شخصیت را در مقام الگوی كاذب به جوان معرفی كند. امروزه، وضعیت ارتباطات رسانه‌ها در كشور به گونه‌ای است كه ایمان و هویت جوانان به تاراج می‌رود. اگر به خوبی بنگریم، می‌بینیم كه در دوره‌اى، هنرپیشه‌هایی مانند اوشین الگو بودند و اكنون یانگوم و جومونگ؛ و حتی در برخی از خانواده‌ها سبك غذای كُره‌ای جای خود را باز كرده است.
استفاده از نام‌های غربی و نامأنوس بر روی فرزندان، تابلوها و شركت‌ها، مد، تبليغ كالاهاي لوكس خارجى، تجمل‌گرایی و...، از دیگر مصداق‌های الگوپذیری از رسانه‌هاست.
رسانه‌های عمومی به دنبال عرضه كالاهایی هستند كه موردپسند مردم و برای رسانه‌ها از نظر اقتصادی سودمند است. اساس كار رسانه‌ها را محورهایی تشكیل می‌دهد كه از راه آن به پول و سرمایه بیشتری برسند و یكی از این محورها، تبلیغ آگهی‌های گوناگون تجاری و تبلیغاتی است. برخی عنوان می‌كنند كه آگهی‌های تجاری به نفع مصرف‌كننده تمام می‌شود؛ چون از این راه، فروش انبوه كالاها آسان می‌شود و فروش انبوه، تولید انبوه را به همراه دارد. اما اقتصاددانان معتقدند آگهی انبوه به جای كاهش قیمت‌ها، سبب تورم قیمت كالاها می‌شود. افزون بر این، رسانه‌ها در تبلیغ، هیچ‌گونه مسئولیت و نظارتی بر كیفیت كالاها ندارند و هركه پول بیشتری بپردازد، در اولویت قرار می‌گیرد.[42]
همچنين در بيشتر فيلم‌هاي سینمايي و سريال‌هاي ايراني، به هنرپیشه‌ها تازه‌ترین لباس‌های مُدشده را می‌پوشانند و در هر صحنه از فیلم، لباس‌ها و زیورآلات جدیدی جایگزین می‌شود. در كشور ما، بیشتر فیلم‌ها در خانه‌های بزرگ و بسیار زیبا ساخته می‌شوند. وسایل خانه مانند مبلمان، سرويس غذاخورى، آشپزخانه و وسایل آن، آخرین مُدهایی هستند كه به كار می‌روند.
تقليدهاي شگفت‌آور از انواع آرايش مو و لباس وحركات هنرپيشگان فيلم‌هاي غربى، بلافاصله پس از نمایش آن فیلم‌ها در خیابان‌های تهران، آن‌چنان به چشم می‌خورند كه می‌توان گفت یك شبه مانند قارچ پا به عرصه وجود می‌نهند. دنباله‌روي تماشاگران از قهرمانان فيلم‌ها به قدري آشكار است كه صاحبان مؤسسات و شركت‌هاي تجارى، در سال، صدها میلیون دلار به سازندگان فیلم‌ها و هنرپیشگان برای مد كردن و تبلیغ پاره‌ای از كالاهای خود می‌پردازند؛ هرچند كالاهای بی‌ارزش و نامرغوبی باشند.[43]
بيشتر فيلم‌هاي ايرانى، خانواده‌های طبقه بالا را به نمایش می‌گذارند كه تقلید طبقه متوسط و پایین را از آنان در پی دارد. به بیننده طوری القا می‌شود كه هركس ماشین، مبلمان، تلفن همراه، رایانه و مانند آن نداشته باشد، بیچاره است. حتی در برنامه‌های خانوادگی و تركیبی نیز چنین روندی را شاهد هستیم.
در برنامه آموزش آشپزی «بهونه» كه با اجرای سامان گلریز پخش می‌شود، گرچه ادعای سازندگان برنامه این است كه غذاهای ساده و كم‌خرج را آموزش می‌دهند، ولی انتخاب نوع وسایل آشپزی مانند همزن و مخلوط‌كن، تابه و دیگ كه همگی مارك‌های خارجی دارند، چیدمان آشپزخانه،‌گاز فر صفحه‌ای ومانند آن ترویج فرهنگ مصرف‌گرایی است. حتی در این برنامه، مارك ظروف آشپزخانه Dessini معرفی می‌گردد كه از شبكه‌های ماهواره‌ای نیز تبلیغ می‌شود.
در برنامه «به خانه برمی‌گردیم» كه هر روز عصر از شبكه تهران پخش می‌شود، در يكي از بخش‌هاي كارشناسى، دكوراسیون‌خانه آموزش داده می‌شود. در حالی‌كه بسیاری از خانواده‌های جوان ایرانی اجاره‌نشین هستند و در آپارتمان‌های با متراژ كم زندگی می‌كنند، خانم كارشناس درباره نحوه قرار گرفتن میز كنسول در راهروی خانه و وسایل لازم برای تزیین آن صحبت می‌كنند.
در حقیقت، رسانه ملی در سالیان اخیر، عامل اصلی ترویج مصرف‌گرایی در میان خانواده‌ها و جوانان بوده است؛ چراكه رسانه ملی كالا را تبلیغ نمی‌كند، بلكه مصرف را تبلیغ می‌كند.

2) ماهواره و اینترنت

پیشرفت روزافزون فن‌آوری و در نتیجه، به وجود آمدن شبكه‌های ارتباطی و ماهواره‌ای بر تمام زوایای پنهان و آشكار زندگی تأثیرگذار بوده است. رسانه‌هاي گروهى، فاصله میان سطوح گوناگون را از بین می‌برد و با كمك تبلیغات می‌كوشد تا با رواج مُدهای جدید، امیال جدیدی را در افراد به وجود آورد. به عبارت دیگر، تولیدكنندگان با تبلیغ و تلفیق این‌گونه نیازهای كاذب و با تغییر جایگاه نیازها و تقاضاها، سعی در فراهم آوردن شرایطی دارند تا فرد بر اساس آن، نیازهای كاذب ایجادشده، مانند لباس با طرح نو و مُد جدید را جایگزین نیازهای اساسی خود كند.
در این میان، ماهواره و اینترنت نقش مهمی در ترویج و جهانی شدن مصرف یك كالا بازی می‌كنند؛ زیرا مُد جدید، نیازمند تقاضا و بازاریابی است. بنابراین، این‌گونه وسایل، نقش بارزی در اشاعه فرهنگ مصرفی در جوامع دارند؛ زيرا بسياري از مدل‌هاي رايج آرايشى، پوششی و...، از سوی تولیدكنندگان و مصرف‌كنندگان از مدل‌های ماهواره‌ای و اینترنتی الگوبرداری می‌شود.
در برنامه‌هاي ماهواره‌اى، جدیدترین لباس‌های فَشِن از معروف‌ترین طراحان لباس جهان نمایش داده می‌شود. از زنان برای تبلیغ خمیردندان، وسایل آرایشی و ظروف آشپزخانه بهره برده می‌شود و بیشتر تبلیغات در مورد رژ لب، كرم‌پودر، قرص‌هاي لاغرى، نوشیدنی‌های انرژی‌زا و... است كه به سرعت در جامعه رواج می‌یابند.
در كشور ما دسترسی به شبكه‌های ماهواره‌ای به دلیل امكان تهیه آسان و ارزان تجهیزات دریافت برنامه‌های ماهواره، بسیار آسان است و بیشتر جوانان به دیدن برنامه‌هایی تمایل دارند كه آنها را در برنامه‌های داخل كشور نمی‌یابند و در واقع به خاطر برنامه‌های مبتذل از ماهواره استفاده می‌كنند.[44] این روند سبب شده كه بسیاری از جوانان و به‌ویژه دختران به آرایش چهره و خرید لوازم آرایشی روی آورند. به گزارش ذیل دقت كنید:
گرایش روزافزون زنان، دختران و دختران كم سن و سال به استفاده بي‌رويه از لوازم آرايشى، به مرز بحران رسيده و نگراني‌هاي عميقي را برانگيخته است و موج فزاينده استفاده از لوازم آ‌رايشى، چنان سرسام‌‌آور است كه مهار این بحران دشوار به نظر می‌رسد.
چشم‌روشن‌ها، لنز تیره می‌خواهند؛ چشم‌تیره‌ها، لنز روشن. اگر پوست دختری برق بزند، مات‌كننده چاره‌كار است؛ در این صورت ديگر برق نمي‌زند. گاهی به علت نوع پوست یا هزینه بالای جراحی با لیزر، ترمیم آسیب‌های صورت ممكن نیست. در این هنگام است كه انواع پودرها و لوازم آرایشی سفیدكننده به كار می‌رود. در بیشتر اوقات، زنان و دختران جوانی كه عارضه‌ای در صورت ندارند وشادابی و طراوت پوست آنها، در حالت معمولی است، به طور بی‌وقفه، از لوازم زیباكننده استفاده می‌كنند. این افراد، شب‌ها كه به منزل بازمی‌گردند، با شیرپاك‌كن‌های مختلف و صابون‌های رنگی متفاوت، شلوغي و آرايش چهره‌هايشان را كه در اثر استفاده بي‌رويه مواد آرايشى، حالتی زمخت و مكدّر پیدا كرده، مرتب می‌كنند.[45]
همچنین تبلیغات ماهواره‌ای سبب شده است كه بسیاری از افراد به سمت جراحی‌های زیبایی بروند. استفاده از ژل‌هاي غيردايم نيز بسيار روايج يافته است و از آن براي گونه‌گذارى، افزایش حجم لب و برطرف كردن چین و چروك پوست استفاده می‌كنند. استفاده از این ژل‌ها در كشورهای اروپایی و امریكایی برای افراد با سنین بالاست، ولی در ایران، افراد زیر هیجده سال برای این كار اقدام می‌كنند. [46]
درباره اینترنت نیز وضع همین‌گونه است. امروزه سهم رسانه‌هايي مانند تلویزیون و رادیو در پُر كردن اوقات فراغت جوانان بسيار كاهش يافته است و سهم ضبط صوت و رسانه‌هايي مانند اینترنت بيشتر شده تا بتوانند از راه فعاليت‌هاي آنلاين و غير آنلاين، مانند به اشتراك گذاشتن موسيقى، گوش دادن به موسيقى، بازی‌های رایانه‌ای و.. اوقات خود را بگذرانند. به همین نسبت، تمایل افراد برای یاد گرفتن سازهای موسیقی افزایش یافته است.

پى نوشت ها :

[29]. روزنامه اطلاعات، 25/11/1382 و 15/1/1373.
[30]. همان،‌/4/1373.
[31].محمدرضا،‌محمد و علي حكيمى، الحیاة، ج 3، صص 326 و 327.
[32]. مقدمه ابن خلدون، ترجمه محمد پروين گنابادى، ج 1، ص 267.
[33]. مصطفی عباسی‌مقدم، نقش اسوه‌ها در تبلیغ و تربیت، تهران، سازمان تبليغات اسلامى، 1381، ص 48.
[34]. همان، ص 43.
[35]. نك: علي‌قائمى، شناخت، هدایت و تربیت، تهران، امیر بهادر، 1378، ص 13.
[36]. نقش اسوه‌ها در تبلیغ و تربیت، ص 333.
[37]. نك: ‌علي اسدى، افكار عمومی و ارتباطات، تهران، سروش، 1371؛ فرامرز رفیع‌پور، وسايل ارتباط جمعي و تغيير ارزش‌هاي اجتماعى، تهران، كتاب فرا، 1378.
[38]. سيطره جهانى، ص 240.
[39]. همان، ص 289.
[40]. همان،‌ص 287.
[41]. مقاله «تهاجم فرهنگى و الگوی مصرف»، روزنامه سلام، 6/11/1372.
[42]. احمدعلی قانع، محدوديت‌هاي پيام‌رساني در قوانين ديني و بشرى، قم، بوستان كتاب، 1385، ص 40.
[43]. نزهت قائم‌مقامى، مقدمه‌اي بر جامعه‌شناسي وسايل ارتباط جمعى، ص 36.
[44]. www.nyoir.com
[45]. روزنامه خبر جوان، 22/12/1383.
[46]. www.Bornanews.ir

ادامه مطلب

 

ج) مُد و مُدگرايى

اگر به چهره افرادی كه در خیابان‌ها می‌بینیم، دقت كنیم، بارها افرادی را با ابروهای تیغ‌زده، موهاي سيخ‌سيخى، شلوارهای تنگی كه تا دیروز آن‌قدر گشاد بود كه به زور به كمر بسته می‌شد، بلوزهای تنگ با مارك‌ها و شكل‌های عجیب، شال‌هایی كه فقط وسط سر را می‌پوشانند، می‌بینیم. سخنی كه آنها می‌گویند این است كه «مُد است».
شاید بتوان ریشه تاریخی مُدگرایی را به زمان قاجار رساند. از اوایل سلطنت فتحعلی شاه قاجار كه پای مستشاران خارجی به ایران باز شد، پدیده‌های نوظهور غربی نیز به تدریج به ایرانیان شناسانده شد و آداب و رسوم فرنگی كه ابتدا از سوی خاندان سلطنتی تقلید شده بود، به مرور در طبقات زیرین اجتماع نیز نفوذ پیدا كرد.
ناصرالدین شاه، نخستین شاه ایران بود كه به طور رسمی به فرنگ سفر كرده و توانسته بود مظاهر نوپای تمدن غربی را از نزدیك ببیند. او با هدیه‌هایی كه از سفر اروپا برای حرم‌سرای خود آورد، تغییری در پوشش بانوان طبقات بالای جامعه داد. سلطنت پنجاه‌ساله این شاه مستبد، سرآغاز آشنایی ایرانیان با تمدن غربی بود. فرستادن افرادی به فرنگ برای تحصیل از سوی عباس میرزا و بازگشت آنها پس از اتمام تحصیل به ایران، آشنايي ايرانيان و به‌ويژه دربار با ماشين‌آلات صنعتي و غربى، آمدن سینما توگراف، تأسیس مدرسه جدید دارالفنون و روزنامه‌ها، همه و همه مؤلفه‌های این آشنایی بودند.
این جریان تا زمان سلطنت دیكتاتوری رضاشاه ادامه یافت. رضاشاه كه با كمك انگلیس توانسته بود نظام حاكم را در دست گیرد، در تنها سفر خود به تركیه، تحت‌تأثیر مظاهر و فرهنگ غربی قرار گرفت و به این نتیجه رسید كه تنها راه پیشرفت ایران، ملبس شدن و متظاهر شدن به تمامی ظواهر فرنگی است. رضاشاه با فرمان كشف حجاب و متحدالشكل شدن لباس، نخستین گام را در راه مبارزه با سنت ایرانی و اسلامی برداشت. روند تحول به تدريج در ظاهري‌ترين شئون فرهنگى و اجتماعى، یعنی نوع پوشش مردان و زنان اثر همه‌جانبه‌ای گذاشت كه یكی از پی‌آمدهای آن، شیوع مد و مدگرایی در ایران است.[47]
مدها، الگوهایی فرهنگی هستند كه از سوی بخشی از جامعه پذیرفته می‌شوند و دوره زمانی نسبتاً كوتاه دارند و سپس فراموش می‌گردند.[48] بنابراین، مدگرایی آن است كه فرد، سبك لباس پوشیدن و شیوه زندگی و رفتار خود را براساس آخرین الگوها تنظیم كند و به محض آنكه الگوی جدیدی در جامعه رواج یافت، از آن پیروی كند.[49]
امروزه، پیروی از مد نه‌ تنها در نوع پوشش جوانان، بلكه در بخش‌های مختلف زندگی افراد تأثیر دارد. از سبك لباس و آرایش‌های ظاهری گرفته، تا وسایل منزل و حتی گرایش‌ها و علاقه‌های خاصی كه در قشری از جامعه ناگهان بیش از دیگر علایق مورد پسند قرار می‌گیرد، مانند روي آوردن به ورزش يوگا و ايروبيك تقاضا براي جراحي‌هاي پلاستيك و سفر به دبى.
مُد به خودی خود بد نیست، ولی آنجا كه شكل افراطی به خود می‌گیرد، خطرناك است. مدگرايى افراطى، نشان‌دهنده تزلزل و بحران هویت افراد جامعه است. در این وضعیت، جامعه دچار انحراف شده است و افراد می‌كوشند خود را به یك نوع مدل و گرایش خاصی نسبت دهند. مدگرايى افراطى، سبب از بین رفتن اراده مدگرایان می‌گردد؛ آنگاه كه آنان در انتخاب نوع پوشش از خود اختیاری ندارند و مطیع مد می‌شوند.
جوانی كه شیفته مد و فرهنگ كشور دیگر می‌شود، حاضر نیست در مقابل آن كشور بایستد و از خاك خود دفاع كند. حتی گاهی اوقات دیده می‌شود كه جوانان، لباس‌هایی به تن می‌كنند كه پرچم كشور بیگانه یا نام آن كشور بر آن نقش بسته است. مُد و مدگرایی مظاهری در جامعه داشته است.

مظاهر مُد و مدگرایی

خرید اجناس مارك‌دار و مصرف كالاهای ساخت خارج، از آن نمونه‌اند كه اینك به آنها می‌پردازیم.

1) خرید اجناس مارك‌دار

یكی از مظاهر مصرف‌گرایی در میان جوانان، استفاده از پوشاك مارك‌دار است. منظور از لباس‌های مارك‌دار، لباس‌هايي هستند كه به نحوي مانند نحوه دوخت از جهت گشادي و تنگى، تركیب رنگ، كوتاهی و بلندی و نوشته‌های روی آن، نشانه فرهنگ غرب است. امروزه، رنگ و شكل و مارك اجناس است كه قیمت آنها را مشخص می‌كند و گران‌پوشی و خرید لباس‌های مارك‌دار، به امری عادی تبدیل شده است.
اگر سری به مراكز اصلی خرید تهران بزنیم، با قیمت‌های باورنكردنی روبه‌رو می‌شویم كه به قول فروشنده، تنها پول مارك این اجناس را می‌پردازیم.
حتی در برخی مراكز، مانتوهای ترك و ایتالیایی عرضه می‌شوند. اما جای این سؤال باقی است كه چگونه بازار ایران كه یكی از بزرگ‌ترین تولیدكنندگان مانتو و چادر در میان كشورهای اسلامی است، از مانتوهای ایتالیایی(!) اشباع شده است.
حتی در نمایشگاه بین‌المللی مد و لباس كه چندی پیش در محل دایمی نمایشگاه‌های بین‌المللی تهران برپا شد، با وجود ادعای برگزاركنندگان آن كه سعی داشتند از نهادهای ایرانی و اسلامی بهره بگیرند، اجناس مارك‌دار عرضه شد. این نمایشگاه، بیشتر معرف پوشش و‌آرایش مدل‌های ماهواره‌ای بود؛ به‌‌ویژه در مورد پوشاك آقایان كه عمدتاً لباس‌های مارك‌دار خارجی با تبلیغ گسترده عرضه می‌شد.
شاید یكی از دلایل عمده‌ای كه تولیدكنندگان و طراحان خارجی توانسته‌اند در سطح جهانی برای خود جایی باز كنند، آشنایی آنها با مبانی روان‌شناختی تأثیرگذاری و به‌كارگیری روش‌ها و اصول فنی مناسب در كار است.

2) مصرف كالاهای ساخت خارج

در حال حاضر، بیشتر بیلبوردهای سطح شهر تهران در تسخیر شركت‌های خارجی است و حتی از ورودی شهر و محل پرداخت عوارض می‌توان این فضا را مشاهده كرد. فضای تبلیغاتی تهران و دیگر كلان‌شهرها، اعم از تابلوهاي اعلانات خيابانى، بدنه اتوبوس‌ها و ایستگاه‌های مترو را تبلیغ كالاهای خارجی پُر كرده است. اگر هم تبلیغی از كالاهای داخلی صورت می‌گیرد، مربوط به كالاهايي است كه تركيبي از كالاهاي خارجي است مانند چاى، كه تنها بسته‌بندی آن داخلی است. بسیاری از جوانان، خرید كالای خارجی را نشانه تثبیت موقعیت اجتماعی خود می‌دانند و مصرف كالاهای خارجی را بر تولیدات داخلی ترجیح می‌دهند. درباره علت این رفتار، دلايل فراواني عنوان مي‌شود كه مي‌توان به تبليغات جهانى، سودجویی برخی از تولیدكنندگان داخلی و كیفیت پایین كالاهای داخلی اشاره كرد.
این گرایش به حدی شدید است كه حتی كودكان نیز بسته‌بندی‌های پرزرق و برق اسباب‌بازی‌ها و آدامس‌های خارجی را می‌پسندند؛ معضلی كه به‌ویژه درباره دختران مشهود است و هنوز عروسك‌های ملی نتوانسته‌اند جایگزین عروسك غربی «باربی» شوند.
در این میان، برخی از تولیدكنندگان داخلی نیز كالاهای خود را با انواع مارك‌های خارجی به فروش می‌رسانند. این روند، آثار نامطلوبي بر جاي خواهد گذاشت و ممكن است این باور در ذهن همگان شكل گيرد كه غرب از هر جهت بهتر است و بنابراین، رواج خوراك، پوشاك و آداب و رسوم و نوع تربیت فرزندان به شیوه غربی پسندیده است.[50]

عوامل و زمینه‌های مدگرایی در جوانان

عوامل و زمینه‌های مدگرایی در میان جوانان عبارتند از:

1) نوگرايى

يكي از ويژگي‌هاي دوره جوانى، نوگرایی و تمایل به تجدد است. جوان به دنبال چیزهایی است كه نو هستند و چیزهای تازه را انتخاب می‌كند. به دلیل این روحیه در جوانان، آنان به اشعار تازه و نو علاقه‌مند هستند و به سمت اجناسی كشیده می‌شوند كه به روش تازه‌ای معرفی و عرضه می‌گردند.
تمایل به امروزی شدن و نوگرایی در هر جوانی وجود دارد و نشان‌دهنده نیاز او به شكستن قالب‌های موجود و فاصله گرفتن از هنجارهای گذشته است تا از این راه هویت مستقلی به دست آورد.
جوانان بنا به میل ذاتی خود، تنوع‌طلب و خواهان تغییر و تحول هستند. بنابراین، آنها علاقه دارند خود را به شكل افراد و گروه‌های محبوب اجتماعی یا سوپراستارهایی درآورند كه تبلیغات زیادی روی آنها صورت می‌گیرد.

2) چشم و هم‌چشمى

رقابت و چشم و هم‌چشمى، از دیگر زمینه‌های رواج مدگرایی در میان جوانان است. اگر رقابت در جهت صحیح صورت گیرد، سبب پیشرفت و تكامل انسان می‌شود، اما اگر به سمت امور مادی و مدپرستی هدایت شود و فرد بكوشد با نوع پوشش و آرایش خود از دیگران عقب نماند، سرانجام خوبی نخواهد داشت.[51]
گاهی اوقات افراد طبقه پایین سعی می‌كنند هرچه بیشتر شبیه افراد طبقات بالا شوند. از دیگر سو، افراد طبقات بالا كه می‌بینند بین آنان و افراد دیگر طبقات تفاوتی نیست، می‌كوشند با خرید كالاها و لباس‌های گران‌قیمت، مانع شبیه شدن افراد طبقات پایین شوند.[52]
یكی از صاحب‌نظران می‌گوید كه مُد، یكی از ویژگی‌های هم‌رنگی با جماعت است كه سعی می‌كند افراد را با یكدیگر هم‌رنگ كند. او معتقد است كه مد، برعكس تشریفات، سبب مي‌شود افراد شبيه اشخاص طبقه بالاتر شوند و در حقیقت نوعي رقابت بين افراد است.
طبقات متوسط و پایین با مشاهده ولخرجی‌های ثروتمندان، خود را در دام مصرف غیرمنطقی گرفتار می‌كنند و مصرف را نوعی منزلت اجتماعی می‌پندارند. هم‌چشمی سبب می‌شود كه فرد مانند افراد فامیل، همسایه یا دوست یك لباس بخرد كه نیاز واقعی به آن ندارد یا مراسم ازدواج و مهمانی دوستانه خود را طبق عادات طبقه ثروتمند برگزار كند.
ممكن است چنین فردی به تغییر دكورخانه، خرید لوازم لوكس و غیرضرور دست بزند كه اصلاً به آنها نیاز ندارد. این امر به زندگي اقساطي مي‌انجامد و در حقیقت، درآمدی را كه باید به مصرف بازسازی اقتصادی می‌رسید، به جیب آرایشگران و فروشندگان می‌ریزد.[53]

3. پی‌آمدهای روند مصرف‌گرایی در كشور

امروزه عوامل متعددی مانند رسانه‌های جمعی و تبلیغات فراگیر و توده‌ای سبب شده است نیازهای كاذب در جامعه نمودار شود و افزایش یابد. در چنين شرايطى، استفاده از مدهای لباس، اجناس لوكس و حتی افكار و عقاید مختلف به نحو فزاینده‌ای بروز می‌كنند.
يكي از صاحب‌نظران مي‌گويد كه امروزه فرهنگ توده‌اى، عوام‌گونه، مصرف‌گرا، غیر خلّاق و منفعل است.[54] بايد توجه كرد كه ادامه این روند، عواقب خطرناكي را در پي خواهد داشت كه وابستگي فرهنگى، اقتصادی و بحران هویت از جمله این پی‌آمدهای شوم است.

الف) وابستگي اقتصادى

پس از انقلاب صنعتی و نیاز روزافزون صنایع غرب به مواد اولیه، آنان بدون در نظر گرفتن حقوق دیگر انسان‌ها، تسلط بر سرزمین‌های دیگر را در برنامه خویش قرار دادند و با استفاده از طرح‌های كارشناسی دقیق، كنترل منابع جهان سوم را در دست گرفتند. بدین ترتیب، سیل مواد اولیه از شرق به غرب سرازیر شد و در نتیجه، غرب به پیشرفتی بی‌نظیر دست یافت و جهان سوم در درّه فقر فرورفت.
در این جدال نابرابر، آنان تنها به غارت منابع كشورهای جهان سوم بسنده نكردند، بلكه با تحميل سياست تك‌محصولى، اقتصاد این كشور را به نابودی كشاندند و هر یك از سرزمین‌های غرب را به صورت انبار ارزان یكی از محصولات مورد نیاز خود درآوردند. به این ترتیب، برزیل، انبار قهوه؛ آرژانتین، انبار گوشت و پشم؛ كشورهای نفت‌خیز ،انبار انرژي و بوليوى، گنجینه قلع شد. این‌ها از نظام سلطه غرب، اختاپوسی هزارپا پدید آورد كه با حرص و طمع به بلعیدن منابع جهان مشغول است.
از دیگر سو، سردمداران غرب، فرهنگ مولّد و پویای جوامع را به فرهنگی نامتحرك و مصرفی تبدیل كرده‌اند. آنان مي‌كوشند با تبليغات فرهنگى، مصنوعات خود را جایگزین كالاهای محلی كنند و این‌گونه القا می‌كنند كه كالاهای خارجی به علت مرغوبیت و بادوام بودن، برای دیگر جوامع مقرون به صرفه‌تر است.

ب) وابستگي فرهنگى

دوام هر جامعه به فرهنگ آن جامعه است. اگر كشوری در پاسداری از فرهنگ خود كوشا نباشد، بدون تردید افزون بر پذیرش سلطه فرهنگی بیگانگان، ناچار است سلطه‌های سیاسی و اقتصادی و نظامی آنان را نیز بپذیرد؛ زیرا فرهنگ، مایه شكوفایی ذهن‌های خلاق و مستعد است و در سایه فرهنگ زنده و پویاست كه افراد جامعه به رشد و استقلال سیاسی اقتصادی می‌رسند.
سرمایه‌داران غرب پس از سال‌ها به این نتیجه رسیده‌اند كه مهم‌ترین مانع توسعه‌طلبی آنها در دیگر كشورها، قدرت فرهنگی این ملت‌هاست و تا زمانی كه باورهای مذهبی جامعه‌ای پایدار باشد، چپاول آن كشورها مشكل خواهد بود. بنابراین، تلاش كردند سلطه فرهنگی خود را پی بگیرند.
اگر سلطه فرهنگی گریبان‌گیر جوانان كشور شود، احساس حقارت و پوچی و ناتوانی در روح آنان ایجاد می‌شود و آنها به این باور دروغین می‌رسند كه قدرت هیچ كار مهمی را ندارند یا تنها با استفاده از كالاها و مدهای غربی می‌توانند به تشخّص و موفقیت برسند.
آنان كه از ناحیه فرهنگ اسلامی احساس خطر می‌كنند، با پوچ‌انگاري و نفي فرهنگ‌هاي بومى، به گسترش فرهنگ مصرفی خود می‌پردازند. آنان كالاهایی را صادر می‌كنند كه افسونگری خاصی دارند. این كالاها بر اثر توانايي‌هاي فن‌آورى، با جذابیت بالایی كه دارند، جوانان را مسخ می‌كنند و به ذهن آنان چنین القا می‌كنند كه چون صادركنندگان این كالاها از قدرت علمی و فنی بالایی برخوردار هستند، از نظر روابط اجتماعی و معنوی زندگی و رفتارهای خانوادگی و غیره نیز بهترند.[55]
بیشتر تهاجم‌های فرهنگی در جوامع دینی صورت می‌گیرد؛ چرا كه عامل اصلی و محوری در جلوگیری از سودجویی و سوداگری و سلطه‌جویی دشمنان، دین و فرهنگ دینی است. دین اسلام كه حامی شخصیت و استقلال بشر است، به انسان اجازه نمی‌دهد خود را در برابر دیگران ذلیل كند.
دشمنان از حقارت برخی از افراد سوءاستفاده می‌كنند و روح استقلال‌خواهی را با انبوه تبلیغات از یك جامعه می‌گیرند. آنان با بهره‌گيري از این افراد، بازار مصرف‌گران و كارگران ارزان را از بین جوانان برای خود فراهم می‌آورند و با كمال تأسف، جوانان، اولین و بیشترین فریب‌خوردگان این مسئله هستند.

ج) بحران هویت

گراهام ای فولر، معاون پیشین شورای اطلاعاتی امنیت ملی در سازمان سیا می‌گوید: «اسلام و نهضت‌های اسلامی در زمان ما، منبع كلیدی كسب هویت را برای اقوامی فراهم می‌آورند كه قصد دارند هم‌بستگی اجتماعی خود را در مقابله با تهاجم فرهنگی غرب تقویت كنند.»[56] براساس این برداشت، چندی پیش مؤسسه امور امنیت ملی یهودیان در واشنگتن در كنفرانسی به صراحت اعلام كرد: «باید هویت دینی مسلمانان را از آنان بگیریم».[57]
فقر شخصيتى، مهم‌ترین آسیب اجتماعی امروز ایران است كه مظاهر آن در جامعه دیده می‌شود. الگوهای رسمی تبلیغ‌شده در سال‌های گذشته، با نیازهای جوانان و ویژگی‌های جامعه مطلوب تضاد اساسی دارد.
جوان امروز ایرانی در سرگشتگی و حیرانی برای خود هویتی نمی‌یابد، به‌ویژه آنكه هیچ بینش و محتوایی در زندگی خود ندارد. در چنين شرايطى، با اینكه یك جوان مدرن از انواع مدها و وسایل لوكس بهره‌مند است، اما هیچ فضیلت و رشدی پیدا نكرده است.
دوست من! سرزمین ایران، سرزمین زیبایی‌هاست و مردم آن، از فرهنگی عمیق و ریشه‌دار برخوردارند كه از دین اسلام و تاریخ كهن پیشینیان سرچشمه می‌گیرد. چنین مردمی نباید به هر شكل و ظاهر فریبنده‌ای دل ببندند و كوركورانه از دیگران پیروی كنند.

پى نوشت ها :

[47]. روزنامه همشهرى، 22/6/1384.
[48]. احمدرضا غروی‌زاد، درآمدي بر تئوري‌ها و مدل‌هاي تغييرات اجتماعى، تهران، جهاد دانشگاهى، 1373، ص 196.
[49]. لغت‌نامه دهخدا، ج 12، ص 18115.
[50]. مقاله «جست‌وجوي الگوی مصرف مناسب براي خانوار»، اطلاعات، 9 و 16/3/1373.
[51]. فرامرز رفیع‌پور، آناتومی جامعه، تهران، شركت سهامی انتشار، 1378، بخش 7 و 8.
[52]. نك: همو، كندوكاوها و نداشته‌ها، تهران، شركت سهامی انتشار، 1380، صص 175 178.
[53]. دفتر تبلیغات اسلامی شعبه خراسان، پدیده‌شناسی فقر و توسعه، قم، بوستان كتاب، 1380، ج 2، ص 215.
[54]. هربرت ماركوزه، انسان تك‌ساحتى، ترجمه: محسن مؤيدى، تهران، امیركبیر، 1378، ص 227.
[55]. ستيز با تهاجم فرهنگى غرب، ص 67.
[56]. نشریه نصر، (ویژه اطلاعات و تحقیقات بین‌الملل)، ش 2، ص 33.
[57]. همان، ص 36.

ادامه دارد .....

ادامه مطلب

 

4. نقش جوان مسلمان در اصلاح الگوی مصرف

بدون تردید، جوانان، از مهم‌ترین سرمایه‌های بشری در هر جامعه‌ای هستند و آثار مادی و معنوی فراوانی بر جای گذاشته‌اند. همواره انقلاب‌های مهم جهان با پشتوانه جوانان به وقوع پیوسته است و نقش برجسته و ماندگاری دارند.
جوانان، بازوی قدرتمند سازندگی هر جامعه هستند. قدرت‌طلبان داخلی و خارجی برای رسیدن به اهداف جاه‌طلبانه خود می‌كوشند نیروی بزرگ جوانان را تسخیر كنند. امروز برخی تلاش می‌كنند ذهن جوانان را به امور واهی و پوچ مشغول سازند تا به فكر سازندگی و آبادانی كشور خود نباشند. در همین راستاست كه بسیاری از افراد، كشور را با دام مصرف و خرید لباس‌ها و كالاهای لوكس فریفته‌اند. جوان ایرانی اگر بخواهد، می‌تواند در این دام نیفتد و سرمایه كشور را به بیگانگان تقدیم نكند، اما راه‌كارهای این امر:

الف) تقويت ايمان و روح پرهيزكارى

به اعتراف بسیاری از روان‌شناسان، در آغاز دوران جوانى، میل به پرستش به شدت فعال می‌شود و رشد می یابد. توجه به سخنان پيشوايان دينى، به روشنی این واقعیت را بیان می‌كند كه جوانان هرگاه در فقر دینی قرار گرفته‌اند، به‌طور وسیعی به دین گرویده‌اند؛ مانند ایمان‌آورندگان به حضرت موسی(علیه السّلام) و عیسی(علیه السّلام) و پیامبر اعظم(صلّی الله علیه و آله و سلّم). افزون بر این، فطرت و سرشت انسان براساس دین‌خواهی و خداجویی است و این فطرت همراه دیگر نیروهای بشری در دوره جوانی رشد می‌كند و قدرت می‌یابد.
بر اساس آموزه‌هاي دينى، انسان از دوران نوزادی با زمینه فطری خداشناسی به دنیا می‌آید و ممكن است تحت تأثیر محیط در مراحل بعد گمراه شود. پیامبر اعظم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) می‌فرماید:
هر مولودی براساس فطرت خداشناسی به دنیا می‌آید، تا اینكه والدینش او را به دین یهودی یا نصرانی (تحریف شده) در می‌آورند.[58]
تمایل فطری جوانان به مذهب آن‌قدر شدید است كه همه روان‌شناسان می‌گویند: بين بحران تكليف و جهش‌هاي مذهبى، ارتباط انكارناپذیری وجود دارد.[59]
اگر ایمان و باور مذهبی در دل و جان جوان ریشه كند، آثار مفیدی بر جای می‌گذارد. چنین فردی به ارزش‌های اخلاقی گرایش خواهد یافت. كسی كه ایمان مذهبی دارد و باورمند است كه انسان اشرف مخلوقات است و اعتقاد دارد كه انجام كارهای ارزشمند اخلاقی گرچه گاهی با محرومیت مادی همراه است نزد خداوند پاداش دارد.
چنین فردی در خود شادی و نورانیت احساس می‌كند و جهان را هدف‌دار می‌داند و از لذت‌های عالی بهره‌مند می‌شود. جوان مسلمان نعمتی را كه خداوند در اختیار او قرار داده است، به هر شكل و شیوه‌ای كه خواست مصرف نمی‌كند، بلكه می‌داند كه یا باید آن را در راه خدا یا در راه تحصیل رضای الهی مصرف كند. خداوند فرمان داده كه از مال و ثروتی كه در اختیار دارید، به اندازه نیاز معیشت، آسایش و رفاه خود و خانواده مصرف كنید. پیامبر اعظم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیز می‌فرماید:
از ما نیست كسی كه به او توسعه مالی داده شده است، ولی او بر خانواده‌اش تنگ می‌گیرد.[60]
در روایتی نقل شده است فردی پیش از آنكه از دنیا برود، تمام اموالش را در راه خدا انفاق كرد. پس از مرگ او به رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) خبر دادند كه او چنین كرده است. حضرت فرمود: پس به فرزندان او چه رسیده است؟ آیا چیزی باقی گذاشته است؟ عرض كردند: خیر یا رسول‌الله! حضرت فرمود: اگر پیش‌تر به من خبر داده بودید، اجازه نمی‌دادم او را در قبرستان مسلمانان دفن كنید.[61]
بنابراین، جوان مسلمان نباید تصور كند هرچه را به دست می‌آورد، فقط باید به دیگران بدهد و خودش را از حاصل زحمتش محروم كند. امیر مؤمنان علی(علیه السّلام) می‌فرماید:
نافع‌ترین مال آن است كه واجبات زندگی انسان به وسیله آن فراهم آید.[62]
انسان نباید تصور كند كه تمام مال متعلق به اوست و می‌تواند آن را در راه هوس‌ها و امیال خود صرف كند. امیرمؤمنان علی(علیه السّلام) می‌فرماید:
بدترین مال آن است كه انسان در راه خدا هیچ چیزی از آن را مصرف نكند و زكات مالش را نپردازد.[63]
بدترین مال، مالی است كه حق خداوند از آن مال ادا نشده باشد.[64]
قرآن كریم از مالی كه در اختیار انسان قرار می‌گیرد به «مال‌الله» تعبیر می‌كند و می‌فرماید:
«آتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِی آتَاكُمْ». (نور: 33)
حال كه اموال، همه مال خداست، باید آن‌گونه كه او فرمان داده و مورد رضایت اوست، مصرف شود.

ب) پرداخت صدقه

زمانی كه انسان به توصیه‌های اخلاقی درباره رسیدگی به نیازمندان می‌نگرد، به این باور می‌رسد كه اگر به این قوانین و توصیه‌ها ترتیب عمل داده شود، هیچ نیازمند و فقیری در جامعه اسلامی یافت نخواهد شد. امام صادق(علیه السّلام) در این‌باره می‌فرماید:
اگر مردم زكات مال خود را ادا می‌كردند، هرگز در جامعه اسلامی فقیری یافت نمی‌شد.[65]
همچنین دقت در این دستورها روشن می‌كند كه فایده رسیدگی به حال نیازمندان، بیشتر و پیش‌تر از آنكه به فرد نیازمند برسد، به بخشنده خواهد رسید؛ زیرا او با این عمل خود به خداوند نزدیك‌تر می‌شود. پیامبر اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می‌فرماید:
صدقه پیش از آنكه به دست نیازمند برسد، به دست خداوند می‌رسد.[66]
این سخن به آیه 104 سوره توبه اشاره دارد كه خداوند می‌فرماید:
آیا نمی‌دانستند كه فقط خداوند توبه را از بندگانش می‌پذیرد و صدقات را می‌گیرد؟ و خداوند توبه‌پذیر و مهربان است.
با وجود این، افرادی هستند كه بدون داشتن نیاز، به درخواست و تكدّی می‌پردازند و در جامعه سوءظن ایجاد می‌كنند. كم‌ترین اثر این رفتار این است كه فرد بخشنده در برابر محتاجان دچار تردید شود و از كمك به آنها امتناع كند.
كسی كه چنین عملی را مرتكب شود، از ناحیه پیشوایان طرد شده است؛ زیرا از رأفت و رحمت دین اسلام سوءاستفاده كرده و عزت و آبروی خود را به مال دنیا فروخته است. از همین روست كه در روایت می‌خوانیم:
دست نیاز به سمت این و آن دراز كردن، طوق ذلت و بردگی است كه مسائل به گردن خود می‌افكند. بنابراین، با این كار انسان عزیز، عزت خود را سلب كرده است و انسان شریف، شرافت خود را.[67]
از سوی دیگر، خداوند به توانمندان توصیه می‌كند كه حق نیازمندان بر آنان این است كه هرگز آنان را از خود نرانند. خداوند در قرآن به پیامبر اعظم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) می‌فرماید: «آیا تو را یتیم نیافت و پناه داد؟ و تو را گم‌شده یافت و هدایت كرد».[68]
در مقابل از او می‌خواهد: «و درخواست‌كننده را از خود مران».[69]
در حدیث قدسی آمده است كه خداوند به موسی(علیه السّلام) فرمان داد: ‌«هرچند كم و ناچیز، بايد به سائل كمك كني و او را دست خالي برنگرداني و اگر هم نمي‌توانى، با لطافت و سخن نيكو او را جواب گويى.»[70] حتی در روایتی از پیامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل شده است كه: «نیازمند را رد نكنید، هرچند با دادن نیمی از خرما».[71]
در هر صورت، انسان بخشنده از چنان جایگاهی برخوردار است كه دست عطاكننده در كنار «یدالله» ذكر شده است. رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:
دست‌ها سه نوعند: دست خد كه فوق همه دست‌هاست؛ دست عطاكننده كه در كنار «یدالله» است و دست نیازمند كه در مرتبه پایین‌تر قرار دارد.[72]
ای جوان مسلمانی كه می‌دانی صدقه تو، وديعه و امانت در پيشگاه پروردگار است و آن را در جايگاه مطمئني ذخيره مي‌كنى، بهتر است این كار را به صورت پنهانی انجام دهی و كسی از این راز آگاه نشود. امام صادق(علیه السّلام) می‌فرماید:
فضيلت و كمال صدقه پنهانى، بیشتر از صدقه آشكار و علنی است.[73]
اسحاق بن عمار از یاران امام صادق(علیه السّلام) می‌گوید: روزی امام به من فرمود: برای پرداخت زكات مال، چگونه عمل مي‌كنى؟ عرض كردم: فقرا را خبر می‌كنم، به خانه می‌آیند و حقشان را می‌دهم. امام فرمود:
تو با این كار موجبات ذلت و خواري مؤمنان را فراهم مي‌كنى. اسحاق مراقب باش و از این كار بپرهیز. خداوند متعال می‌فرماید: كسی كه ولیّ‌ای از اولیای مرا ذلیل كند، در حقیقت به جنگ من آمده است.[74]
افزون بر این، خداوند در آیه 264 سوره مباركه بقره می‌فرماید كه صدقات خود را با منت‌گذاری باطل نكنید. در حدیث آمده است:
كسی كه صدقه می‌دهد و اعتقاد دارد كه كاری برای خودش انجام داده، معنا ندارد كه از دیگری توقع اجر و پاداش داشته باشد. نبايد انتظار داشته باشي كه ديگران به خاطر كاري كه به نفع خود انجام داده‌اى، از تو شكرگزاری كنند.[75]

ج) پرداخت زكات

عنوان صدقه در شرع مقدس اسلام، هم بر حقوق واجب مالي مانند زكات اطلاق مي‌شود و هم بر انفاق‌ها و اعانه‌هاي مستحبى. در بحث گذشته درباره صدقه و انفاق مستحبی سخن گفتیم و اكنون درباره زكات كه یكی از حقوق واجب مالی است، سخن خواهیم گفت.
اسلام بر پنج چیز بنیان نهاده شده است: نماز، زكات، حج، روزه و ولایت اهل‌بیت(علیه السّلام).[76] در آیات قرآن و در روایات، هر جا سخنی از نماز به میان آمده، از زكات نیز یاد شده است: «أَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ». (بقره: 43، 83 و 110)
امام باقر(علیه السّلام) می‌فرماید:
خدا زكات و نماز را قرین هم قرار داده و كسی كه نماز بخواند و زكات مالش را ندهد، درست مانند این است كه نماز هم نخوانده است.[77]
در برخی از روایات نیز تصریح شده است فردی كه زكات مالش را نمی‌پردازد، اصلاً‌مسلمان نیست:
كسی كه یك قیراط از زكات را نپردازد، نه شیعه است و نه مسلمان.[78]
پرداخت زكات، موجب رونق، بركت و رحمت الهی می‌شود. امام موسی‌كاظم(علیه السّلام) می‌فرماید:
اموال خود را به‌وسیله زكات از نابود شدن حفظ كنید.[79]
در سخنی از امام صادق(علیه السّلام) آمده است:
به یقین، شایسته است خداوند رحمتش را از كسانی كه حقوق واجب مالی خود را ادا نمی‌كنند، دریغ كند. قسم به خدایی كه همه آفریده‌ها را خلق كرد و روزی آنها را تقسیم فرمود، هیچ مالی در خشكی و دریا از بین نمی‌رود، مگر اینكه در كنارش زكات تعطیل شده باشد.[80]
نپرداختن زكات، اثر وضعی بر روی شخصی كه آن را پرداخت نمی‌كند، می‌گذارد. از امام صادق(علیه السّلام) نقل شده است:
كسی كه یك درهم از حقوق واجب الهی را نپردازد، او دو برابر آن را در غیر حق مصرف می‌كند. اگر كسی یك درهم از حقوق الهی را نپردازد، خداوند در قیامت طوقی از آتش به گردن او می‌اندازد.[81]
اگر افراد حقوق واجب خود را پرداخت نكنند، زمین هم بركاتش را از بندگان برمی‌دارد و فقر عمومی به صورت بلای الهی نمایان می‌شود؛ در حالی‌كه اگر زكات پرداخت شود، همه انسان‌ها در خیر و سعادت زندگی می‌كنند.

د) الگوگيرى از سخنان و رفتار پيشوايان ديني و بزرگان

جایگاه فرهنگ مصرف در مكتب اهل‌بیت، از مناجات امام زین‌العابدین(علیه السّلام) با خداوند به‌خوبی نمایان است. آن حضرت در یكی از دعاهای خود می‌فرماید:
پروردگارا! بر محمد و آل او درود فرست و پرده‌اي بين من و اسراف و افزون‌طلبي حايل كن و با در پيش گرفتن انفاق و ميانه‌روى، به زندگی من قوام بخش و راه‌های صحیح مصرف و اندازه‌گیری در معیشت را به من تعلیم فرما و به لطف خود مرا از ارتكاب تبذیر بركنار دار.
پيامبر اعظم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و معصومان(علیه السّلام) كه بالاترين نمونه‌هاي عيني الگوی مصرف در اسلام هستند، همواره كناره‌گیری راهبانه از لذت‌های مشروع را محكوم می‌كردند و خود نیز هیچ‌گاه به رهبانیّت روی نیاوردند. از دیگر سو، آنان در بالاترین مرتبه قناعت و مناعت نفس قرار داشتند و درباره رعایت اعتدال و پرهیز از اسراف و تبذیر در زندگی حساسیت فراوانی داشتند. در ادامه به چند نمونه مختصر از رفتارهای بزرگان درباره مصرف می‌پردازیم:
عثمان بن حنیف از طرف امیر مؤمنان علی(علیه السّلام) فرماندار بصره بود. روزی ثروتمند اسراف‌كاری او را به ناهار دعوت كرد. او این دعوت را پذیرفت و به خانه او رفت و در كنار سفره بسیار رنگین او نشست. امام علی(علیه السّلام) از این ماجرا آگاه شد و نامه تندی به عثمان بن حنیف نوشت و او را به شدت سرزنش كرد. در قسمتی از این نامه آمده است:
من گمان نمی‌كردم تو دعوت جمعیتی را بپذیری كه نیازمندانشان ممنوع و ثروتمندانشان دعوت شوند. به آنچه می‌خوری بنگر كه آیا حلال است یا حرام؟ آنگاه آنچه حلال بودنش برای تو مشتبه بود، از دهان بينداز و آنچه را به حلال بودنش يقين دارى، بخور. ...هیهات! كه هوا و هوس بر من غلبه كند تا غذاهای لذیذ را برگزینم، در حالی‌كه ممكن است در سرزمین حجاز یا یمامه كسی باشد كه حتی از دسترسی به یك قرص نان عاجز باشد! آیا من با شكمی سیر بخوابم، در حالی‌كه در اطرافم شكم‌های گرسنه و جگرهای سوزانی باشند؟[82]
بشر بن مروان می‌گوید: با گروهی به محضر امام صادق(علیه السّلام) رفتم. حضرت خرما طلبید و با هم به خوردن آن مشغول شدیم. دراین‌میان، یكی از ما هسته خرما را به دور افكند. در این حال، امام دست از خوردن كشید و به او فرمود:
چنین نكن! همانا این كار از تبذیر و اسراف به شما می‌رود و خداوند تباهی را دوست ندارد.[83]
مردی از انصار رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) درختی داشت كه شاخه‌های آن در خانه مرد مستمندی بود. گاهی كه آن مرد بالای درخت می‌رفت، دانه‌های خرما در خانه آن مستمند می‌افتاد. او از روی درخت پایین می‌آمد و دانه‌های خرما را از دست اطفال آن مرد مستمند می‌گرفت. آن مرد نزد رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) رفت و ماجرای خود و صاحب درخت را بیان كرد. حضرت به دنبال صاحب درخت فرستاد و فرمود: ای مرد! درخت خرمای خود را بفروش، من در عوض ضامن می‌شوم كه در بهشت خداوند درخت خرمایی به تو عنایت كند.
مرد راضی نشد. حضرت فرمود: به من بفروش، در عوض ضامن می‌شوم كه خداوند باغی در بهشت به تو عنایت كند. مرد باز هم امتناع كرد و بهانه آورد كه این درخت خرمایش اعلاست و من آن را نمی‌فروشم.
ابوالدحداح كه مردی انفاق‌كننده و بخشنده بود، عرض كرد: یا رسول‌الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) اگر این درخت را من از آن مرد خریداری كنم در اختیار شما بگذارم، آیا آن باغ را كه در بهشت وعده فرمودید، برای من ضامن می‌شوید؟ حضرت فرمود: آرى.
ابوالدحداح نزد آن مرد رفت و آن درخت را به چهل درخت خریداری كرد و به رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بخشید. آن حضرت نیز آن درخت را به آن مرد مستمند و كودكانش انفاق كرد.[84]
فقیه بزرگوار، مرحوم آيت‌الله اسماعيل صالحي مازندرانى، در استفاده از نان بسیار دقت می‌كرد تا اسراف نشود. به همین دلیل، هیچ‌گاه در خانه، نان خشكی جمع نمی‌شد و اگر گاهی نان، بیات می‌ماند، می‌فرمود: امروز، آبگوشت درست كنید تا این نان‌ها استفاده شود. ایشان بسیاری از اوقات، نان‌هایی را كه خشك می‌شد، با نم آب، نرم می‌كرد و استفاده می‌نمود.[85]
مشهور است كه رئیس‌جمهور شهید، محمدعلي رجايى، برای یادداشت‌های كوچك، برگه‌های سفید را از كاغذهای باطله جدا می‌كرد تا در جای خود و به تناسب موقعیت از آنها استفاده كند. همچنین در ایامی كه نخست‌وزیر بود، تعویض موكت فرسوده دفتر نخست‌وزیری را نپذیرفت و گفت: من چگونه نخست‌وزیری باشم كه روی موكت با كفش راه بروم، اما باشند مردمی كه چیزی نداشته باشند روی آن بخوابند؟[86]
علامه ميرزا محمدعلي مدرس تبريزى، نویسنده كتاب ریحانة الادب، از شخصيت‌هاي درخشنده علم و ادب معاصر است كه يكي از آثار گران‌بهاي خود را درباره مترادفات زبان فارسى، هنگام صرف صبحانه نوشت.[87]
یكی از اعضای دفتر استفتائات مرحوم امام خمینی می‌گوید: من دو مرتبه وضو گرفتن امام عزیز را دیدم. درست مثل وضوی رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) كه در روایات آمده بود. ایشان فقط برای هر یك از صورت و دست‌ها به یك مشت آب بسنده می‌كرد و با یك مرتبه شستن، وضو می‌گرفت.[88]
یكی از فرزندان آیت‌الله میرزا جواد آقا تهرانی می‌گوید: ایشان هنگام وضو گرفتن، با آب يك قوري معمولى، دو و گاهي سه بار وضو می‌گرفت و از اسراف جداً پرهيز داشت. باقي‌مانده آب وضويش هم در ظرفي جمع مي‌شد و می‌فرمود آن را در باغچه خانه بريزيد.[89]

پى نوشت ها :

[58]. بحارالانوار، ج 3، ص 279.
[59]. محمدتقي فلسفى، جوان از نظر عقل و احساسات، تهران، نشر فرهنگ، ج 1، ص 343.
[60]. محدث نورى، مستدرك الوسائل، قم، مؤسسه آل البیت(علیه السّلام)، 1407 ه .ق، ج 15، ص 256.
[61]. وسائل الشیعه، ج 9، ص 432.
[62]. عبدالواحد محمد تميمي آمدى، تصنیف غررالحكم و دررالكلم، قم، دفتر تبليغات اسلامى، ص 367.
[63]. همان، ص 369.
[64]. همان.
[65]. وسائل الشیعه، ج 9، ص 12.
[66]. محمد بن علي بن ابراهيم احسايى، عوالي اللئالى، قم، انتشارات سیدالشهداء، 1403 ه.ق، ج 2، ص 70.
[67]. تصنیف غررالحكم و دررالكلم، ص 361.
[68]. ضحى: 6 و 7.
[69]. ضحى: 9.
[70]. كافى، ج 1، ص 45.
[71]. محمد بن محمد شعيرى، جامع الأخبار، قم، آل البیت(علیه السّلام)، 1414 ه.ق، ص 385.
[72]. شیخ صدوق، الخصال، قم، نشر جامعه مدرسین، 1403 ه .ق، ج 1، ص 133.
[73]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، تهران، دارالكتب الاسلامیه، 1390 ه .ق، ج 2، ص 38.
[74]. شیخ مفید، امالى، قم، نشر جامعه مدرسین، 1403 ه .ق، ص 177.
[75]. كافى، ج 4، ص 28؛ وسائل الشیعه، ج 16، ص 305.
[76]. كافى، ج 2، ص 18.
[77]. كافى، ج 3، ص 506؛ وسائل الشیعه، ج 9، ص 22.
[78]. كافى، ج 3، ص 503؛ وسائل الشیعه، ج 9، ص 32.
[79]. كافى، ج 4، ص 61؛ وسائل الشیعه، ج 7، ص 40.
[80]. عوالي اللئالى، ج 1، ص 370.
[81]. كافى، ج 3، ص 504.
[82]. نهج‌البلاغه، نامه 45.
[83]. بحارالانوار، ج 75، ص 303.
[84]. عوالي اللئالى، ص 251.
[85]. نك: محمدعلي صالح مازندرانى، فقیه صالح، قم، اشارات صالحان.
[86]. نك: حسن عسكری‌راد، رمز جاودانگى، قم، بوستان كتاب.
[87]. رضا باقی‌زاده، رمز موفقیت بزرگان، قم، گاه سحر، ص 178.
[88]. حسين ديلمى، هزار و یك نكته درباره نماز، قم، حرم، 1381، چ 7، ص 72.
[89]. همان، ص 59.

برگرفته از : ماهنامه گلبرگ - شماره 111
منبع : http://www.hawzah.net


ادامه مطلب

 


صفحات وبلاگ
تعداد صفحات :25   1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 >