الگوي مصرف از زوايا و ابعاد گوناگوني قابل طرح و بررسي
است.تعديل غرايز انسان كه تمامي حركات، سكنات و فعاليتهاي دروني و بروني او را
دربرمي گيرد يكي از مهم ترين مباحث مبنايي و اساسي اصلاح الگوي مصرف است.
الگوي مصرف از زوايا و ابعاد گوناگوني قابل طرح و بررسي است و
تحقق آن نيازمند سازو كارها و بسترهاي لازم خود مي باشد. تعديل غرايز انسان كه
تمامي حركات، سكنات و فعاليتهاي دروني و بروني او را دربرمي گيرد يكي از مهم ترين
مباحث مبنايي و اساسي اصلاح الگوي مصرف است كه براي تحقق اين امر حياتي، بايد به
خوبي تبيين و مورد كنكاش و واكاوي قرار گيرد. مطلب حاضر در مقام تشريح بعد مثبت و
منفي كاربرد غرايز است كه در اصلاح الگوي مصرف بايد مورد توجه و اهتمام لازم قرار
گيرد. اينك با هم آن را ازنظر مي گذرانيم:
¤¤¤
اهميت وجود غرايز
بي شك، در وجود همه انسانها غريزه هايي وجود دارد كه تمام حركت ها و فعاليت هاي
دروني و بروني وي از آن برخاسته و متاثر مي گردد. مهم ترين اين غرايز عبارتند از:
حس كنجكاوي- حس حق جويي- حس عرفان و خداخواهي، حس ماورايي و كمال طلبي، حس زيبايي،
حس عدالت خواهي، حس فداكاري و ايثار، حس سودجويي، حس خودخواهي، حب نفس، حب بقا، حب
شخصيت، حب مال و ثروت، حب جاه و مقام و شهوت و غضب و... به عنوان مثال، يكي از
غرايز انسان كه مطرح شد حب نفس است، اين غريزه منشا بسياري از فعاليت هاي انساني
است كه چون علاقه به زندگي دارد و مي خواهد بماند، براي رسيدن به اين هدف هرچه مي
تواند كوشش مي كند. غريزه حب نفس است كه هنگام مواجه شدن با خطري از ناحيه دشمن،
انسان را وامي دارد كه با تمام نيرو و توان به دفاع از خود برخيزد. بنابراين وجود
غرايز در انسان منشا عمل و محرك او است.
كاركرد مثبت يا منفي غرايز
اين غرايز داراي دو بعد مثبت و منفي هستند كه در جهت ايجاد انگيزه ها و تنوع آن به
خوبي و بدي نقش اساسي دارد. شناخت اين غرايز و گستره اثرگذاري و اثرپذيري آن در
جهت هدايت و كنترل، ضروري و لازم است. تميز انگيزه هاي بد از خوب و شناخت هدف هاي
عالي از پست، بستگي به خودشناسي دارد. چگونه ممكن است انسان در مسير تكامل گام
بردارد در حالي كه ابزار كار را نشناخته و آن را در مسير صحيح راهنمايي نكرده است؟
علم اخلاق در اين زمينه راهنماي خوبي براي سالكان و طالبان راه حق است و ارزش ها و
وسايل تحصيل آن را معرفي مي كند و موانع و عوامل بازدارنده را باز مي نمايد.
بايد دانست كه كيفيت عمل و ارزش حقيقي آن در اخلاق اسلامي بستگي به نوع انگيزه و
اهداف عمل كننده دارد و شكل ظاهري كار و رفتار به تنهايي معيار ارزشها (خوبيها و
بديها) به حساب نمي آيد. نيت و رفتار اخلاقي انسان به اندازه اي مهم است كه سرنوشت
انسان را با آن مي توان پيش بيني كرد. اصولا قرآن كريم سرنوشت افراد و اقوام و ملل
را به تغيير در نيات و مقاصد آنها مرتبط مي داند (رعد -11)
تاثيرگذاري غرايز دروني
هر چند عوامل بيروني در ساختار انگيزه هاي انسان بي تاثير نيست ولي بايد دانست كه
عوامل اصلي در شكل گيري اهداف انسان همانا عوامل دروني است و چنانكه معلوم است
عوامل دروني بر دو گونه است: 1- طبيعي 2- اكتسابي
عوامل طبيعي عبارت است از غرايز و احساسات خداداده كه به طور طبيعي در وجود انسان
آفريده شده است. عوامل اكتسابي صفات و ملكات نفساني انسان است كه به مرور زمان در
اثر اعمال و رفتار اختياري در انسان بوجود مي آيد. فعاليتهاي انسان در تمام حالات
از اين عوامل متاثر است و اين عوامل زمينه ساز تصميم گيري ها و حركات انسان است و
استعدادهاي انسان در اين چارچوب به فعليت مي رسد.
اين همه اصرار بر شناخت نفس و كنترل و هدايت غرايز و نيز تاكيد بر تهذيب و تزكيه
نفس به خاطر نقشي است كه اين عوامل در اعمال و رفتار و كيفيت آن دارد. چنانكه
اعمال و رفتار انسان نيز متقابلا در شاكله و ساختار روحي وي اثر مي گذارد. انسان
شكمباره و شهوت پرست، انسان خود ساخته و خداپرست، انسان ترسو و بزدل و انسان شجاع
و دلير هر كدام رفتارهاي متضادي را از خود بروز مي دهند و اين نيست جز به خاطر
عوامل نفساني و غرايز طبيعي انسان تا كدام چيره گردد و زمام امور را به دست گيرد.
پس بايد انسان را ساخت يعني او را مالك خويشتن خويش قرار داد تا او بر جهان حاكم
باشد نه جهان حاكم بر او.
تعديل غرايز
همان گونه كه در ساختمان جسم انسان يك عضو بي مصرف آفريده نشده در ساختمان روح و
جان او نيز هر انگيزه و غريزه و ميلي نقش حياتي دارد، اما اگر اين غرايز به طور
صحيح هدايت و رهبري نشود و تحت كنترل دقيق قرار نگيرد خطرناك و زيانبخش خواهد بود
كه براي نمونه در اينجا به ذكر چند نمونه بسنده مي كنيم:
1- تمايلات جنسي
وجود اين غريزه سركش و مرزنشناس و طغيانگر در انسان مخصوصا در دوران جواني كه دوره
بحران غرايز به شمار مي رود از مسائل انكارناپذير است، زيرا هوسهاي سركش و غرايز و
اميال حيواني او را به هوسبازي و شهوت راني و... دعوت مي كند. اگر انسان با نيروي
عقل و ايمان نتواند خود را كنترل كند و قدرت رام كردن غريزه هاي ويرانگر را نداشته
باشد، از نظر معنوي تا آنجا سقوط مي كند كه از حيوانات هم پست تر مي شود، زيرا
انسان مانند مخلوقات ديگر خداوند (فرشتگان و حيوانات...) نيست. چرا كه علي(ع)
فرمود: «خداوند فرشتگان را تنها عقل داد نه شهوت و غضب و حيوانات را تنها شهوت و
غضب داد نه عقل؛ ولي انسان را به اعطاي همه اينها شرافت بخشيد. لذا اگر شهوت و غضب
او تحت فرمان عقلش قرارگيرد بالاتر از فرشتگان خواهدبود. چون با وجود نيروي مخالف
به چنين مقامي رسيده است.»
(جامع العادات، ج1، ص34)
و حال آنكه شهوت برعقل او غلبه كند از حيوانات هم پست تر خواهدبود. بنابراين اگر
اين غريزه تحت كنترل و هدايت قوه عاقله قرارنگرفته و تعديل نگردد، قهرا انسان از مسير
انسانيت خارج و سمت و سوي حيواني پيدا خواهدكرد و درنتيجه هيچ گونه اصلاحي بر او
موثر و مفيد نخواهدافتاد.
2- ثروت اندونزي
غريزه ديگري كه بايد تحت كنترل، هدايت و تعديل قرارگيرد، غريزه حب مال و ثروت
اندوزي است. درقرآن كريم و رواياتي كه از پيشوايان ديني رسيده است از مال و ثروت
به نيكي يادشده و انسان نيز ذاتاً علاقه به آن دارد و اين علاقه تا حدي لازم و
مطلوب است، اما بايد توجه داشت كه اگر انسان بيش از حد به فكر زراندوزي و جمع ثروت
باشد، زيانهايي به بار خواهدآورد كه در اين صورت هيچ اصلاحي در فرآيند كردارها و
رفتارهاي او موثر و مفيد واقع نخواهدشد.
بعد مثبت يا منفي مال و ثروت
الف) بعد مثبت
قرآن كريم درچند مورد از مال و ثروت تعبير به خير مي كند كه چند نمونه را يادآور
مي شويم:
«بر شما نوشته شده هنگامي كه يكي از شما را مرگ فرا رسد اگر خيري (مالي) را از خود
به جاي گذارده است وصيت براي پدر ومادر و نزديكان به طور شايسته كند. اين حقي است
بر پرهيزكاران» (بقره- 179)
مرحوم طباطبايي(ره) مي گويد: «والمراد بالخير المال» «مقصود از خير مال است»
(الميزان، ج1، ص449) و در ذيل آيه «و انه لحب الخير لشديد» (او علاقه شديدي به خير
دارد) مي نويسد: «الخير مال» «مقصود از خير همان مال است»
در مورد ديگر، خداوند متعال از مال به عنوان زينت دنيا نام مي برد، «المال والبنون
زينه الحيوه الدنيا» مال و فرزندان زينت حيات دنيا هستند (كهف، 64)
همچنين در آيه ديگر خداوند متعال مال را قوام و پايه زندگي قرار داده است و مي
فرمايد: «ولاتوتوالسفهاء اموالكم التي جعل الله لكم قياما...» اموال خود را كه
خداوند وسيله قوام زندگي شما قرار داده است به دست سفيهان ندهيد...
خلاصه، اگر مال و ثروت از راههاي مشروع كسب شود و در راه حلال ودر جهت خدمت به
مردم به مصرف برسد از نظر اسلام ارزشمند و داراي بار مثبت و ايجابي است.
ب) بعد منفي
از سوي ديگر قرآن كريم مال و ثروت را باعث غفلت از ياد خدا شمرده و مي فرمايد: «اي
اهل ايمان! مال و فرزندانتان شما را از ياد خدا غافل نسازد...» (منافقون-9)
در جاي ديگر ثروت اندوزان را (كساني كه مال و ثروت را گردمي آورند و آن را در راه
خدا انقاق نمي كنند) برحذر مي دارد و اموالي را كه ذخيره كرده اند، وسيله عذاب
آنها در قيامت مي داند، (توبه -43). همچنين مي فرمايد: «اموال و فرزندان شما نمي
تواند وسيله تقرب شما به خدا باشد» (سبا-73)
ازسوي ديگر در روايات و مال ثروت مذمت شده و به عنوان ماده شهوت و آمال و آرزوهاي
انسان (نهج البلاغه، حكمت85) و موجبات رنج و سختي و مركبي براي ناراحتيها (فهرست،
غررالحكم، ص573) توصيف شده است. بنابراين در يك جمع بندي خلاصه مي توان گفت هريك
از غرايز انسان اگر درمسير افراط و تفريط قرارگرفته و از مسير تعادل و ميانه روي
خارج گردد، آثار زيانبار، مخرب و جبران ناپذيري براي انسان به دنبال خواهد داشت و
درنهايت او را درمسير انحطاط و قهقرا سوق خواهد داد.