سیدشهیدان اهل قلم، شهید سيد مرتضي آويني در ميان نوشتههاي فراوان خود،
اثر ارزشمندي به يادگار گذاشته است به نام "توسعه و مباني تمدن غرب". البته
وجه اشتراک مجموعه نوشتههاي آويني اين است که همه در راستاي تبيين مباني
انقلاب اسلامي در حوزههاي مختلف است، (البته تا جايي که مجال پيدا
کرد)اما توسعه و مباني تمدن غرب از آن جهت براي اين مقاله برگزيده شد،که
به طور مفصل در آن به بررسي و ريشه يابي پديده مصرف گرايي و تب تند
مدرنيزه شدن در جوامع عصر حاضر پرداخته است. آويني کتابش را در
سالهايي مينويسد، که تازه شعارهاي توسعه اقتصادي و مدرنيزه شدن در فضاي
عمومي جامعه مطرح شده است.او با بينشي عميق از وضعيت جوامع عصر خود و به
ويژه شناخت دقيق از دين اسلام و آداب و رسوم مردم کشورش ناهمخواني و عدم
تطابق ملزومات توسعه غربي را با دين و فرهنگ مردم خود تشخيص داده
بود.اينگونه بود که احساس خطر ميکرد و اين احساس را با ضميمه عقل و منطق
به رشته تحرير در ميآورد،تا گرچه به مذاق برخي خوش نميآيد،اما شايد
تلنگري باشد. قسمتهاي کوتاهي از مقاله "تمدن اسراف و تبذير" کتاب توسعه و مباني غرب او در ادامه ميآيد: «آرمان
توسعهيافتگي از اصالت دادن به رشد اقتصادي و غلبهي اقتصاد بر ساير وجوه
حيات بشر زاييده شده و آنچه باعث شده تا بشر براي اقتصاد اينچنين مقام و
اهميتي قايل باشد مادهگرايي و نسيان حق است. نگرشي که انسان امروز
نسبت به خود و جهان يافته است اينچنين اقتضا دارد که او خود و نيازهاي
ماديش را اصل بينگارد و همهي عزم و همت خويش را در جهت برآورده ساختن اين
نيازها متمرکز کند، و از آنجا که بشر، مادام که در محدودهي حيواني وجود
خويشتن توقف دارد و بر عادات خود غلبه نکرده است، تنها حوايج مادي است که
او را به جانب خود ميکشد، اين توهم رخ نموده که نيازهاي مادي بشر داراي
اصالت است، حال آنکه اينچنين نيست. مهمترين علتي که جامعهي غرب را به
اتراف و اسراف و تبذير کشانده است همين است که ارادهي او را در جهت ارضاي
شهوات و تبعيت از غرايز و اهواي خويش هيچ چيز جز قراردادهاي اجتماع محدود
نميکند. چه علتي باعث شده است تا بشر غربي اعمالي اينچنين را براي خود
مجاز بشمارد؟ وقتي ارادهي بشر را در جهت ارضاي شهوات و اهواي خويش هيچ
چيز محدود نکند، انسان در مسير تمتع از لذايذ دنيايي به آنچنان زيادهطلبي
و تکاثري دچار ميشود که از آن بايد به خدا پناه برد. بشر غربي از آنجا که
براي وجود انسان قايل به حقيقتي غايي نيست و به حيوانيت بشر اصالت ميدهد،
براي اهوا و تمايلات حيواني خود نيز هيچ محدوديتي جز قراردادهاي اجتماعي
نميشناسد و قراردادهاي اجتماعي را نيز صرفا به منافع فردي باز ميگرداند. در
تمدن غرب قراردادهاي اجتماعي ـ و به تعبير خودشان قانون ـ جانشين اخلاق
شده است و سعي بشر غربي در اين است که با اصالت دادن به قوانين مدني و
مقررات اجتماعي از اخلاق مذهبي و شريعت بينياز شود؛ يعني به عبارت بهتر،
جامعهاي بسازد که در آن هيچ کس نيازي به خوببودن نداشته باشد، و در عين
حال که هيچ کس التزام اخلاقي در برابر وجدان خويش ندارد، همه بتوانند بدون
تجاوز به حقوق يکديگر از حداکثر آزادي و ولنگاري براي ارضاي شهوات حيواني
و تمتع از لذايذ مادي برخوردار باشند ـ و الحق بهترين نظام سياسي که
ميتواند اهداف مذکور را تأمين کند، سيستم دموکراسي است.» راهش پر رهرو باد . منبع: سايت برنا
امام علی(ع) می فرمایند: فرصت ها مانند ابر می گذرند، پس فرصت های نیکو را
از دست ندهید.
هدف از اصلاح
الگوی مصرف، دستیابی به الگویی بهینه و پایدار در استفاده از منابع در تمام مراحل
تولید تا مصرف است که نه تنها موجب افزایش بهره وری است که امکان عبور موفق یک
جامعه از رکودهای احتمالی اقتصادی آینده را نیز فراهم می کند و این خود نیازمند
نیازمند اصلاح الگوی مدیریت در استفاده بهینه از زمان است.
برنامه ریزان
و رهبران سازمانی باید به ارتباط میان اجزای تولید تا مصرف به دقت توجه کنند تا
مشخص شود الگوهای کنونی در هر زمینه ای چگونه شکل گرفته اند و چگونه می توان بدون
ایجاد آثار جانبی و صدمه به دیگر بخش ها، آنها را به شکلی بهینه و پایدار اصلاح
کرد.
نکته بسیار
مهمی که در اصلاح الگوی تولید و به ویژه مصرف باید به آن توجه کرد، این است که
تغییر در جهت اصلاح مثبت، روندی بلندمدت است، زیرا اگر تغییرات به حدی سریع اعمال
شود که عوامل تولید و مصرف با آن هماهنگ نشوند، ناخواسته به آن به عنوان یک تهدید
نگاه می شود و نتیجه آن که به جای اصلاح این الگو زمینه تخریب آن فراهم می شود.
البته منظور از روند بلندمدت به معنای این نیست که صرفا منتظر تصمیم های مجلس و
دولت ماند بلکه باید هر فردی در حیطه کاری و فعالیت های روزمره خود نسبت به رفتار مناسب
در تولید و مصرف اقدام کند.
از نکات
بسیار با اهمیتی که کمتر به آن توجه می شود، نقش زمان به عنوان مهم ترین منبع چرخه
تولید تا مصرف است. همه فعالیت های بشری حتی آن فعالیت هایی که بعد فیزیکی نیاز
ندارند، مانند اندیشیدن، در بستر زمان شکل می گیرند؛ از این رو همه افراد باید تلاش
کنند تا زمینه اصلاح الگوی استفاده از زمان را برای خود و دیگران فراهم کنند و از
همین روست که نقش قانونگذاران، برنامه ریزان و مدیران به عنوان کسانی که تصمیم هایشان
تاثیر بسیار مهمی در غنای اوقات و زمان افراد می گذارد، همچنین نقش استادان و
دبیران که به طور مستقیم زمان افراد را برای راهنمایی و هدایت آنها در جهت اصلاح عادات
و الگوها در دست دارند، نمایان تر می شود؛ از این رو برای دستیابی به الگویی پایدار
باید همزمان با شروع اقدام های ساده و موثر در اصلاح رفتارهای روزمره فردی در
زمینه مصرف، در جهت رشد علمی و ارتقای اندیشه افراد به منظور ایجاد الزام غیر مستقیم
در جامعه برای بهبود عادات مصرفی نیز اقدام کرد.
آثار مثبت
اصلاح الگوی تولید و مصرف تنها منحصر به زمان حال نخواهد بود بلکه به عنوان میراثی
ارزشمند برای نسل های آینده نیز باقی خواهد ماند. به قول فرانسوا ولتر، عملی اگر
کاشتید، عادتی درو خواهید کرد؛ عادتی اگر کاشتید، اخلاقی درو خواهید کرد و اخلاقی
اگر کاشتید، سرنوشتی درو خواهید کرد.
سوال: آیا مدیریت شورای اسلامی کارخانه
یا هر موسسه ای می تواند به عناوینی شبیه کمک به جنگ زدگان بدون کسب رضایت از
کارکنان مبلغی از حقوق آنان را قبل از پرداخت برداشت نماید، در صورتی که به این نحو
عده ای رضایت خاطر ندارند؟
جواب: نسبت به حقوق کارکنان
باید طبق قرارداد عمل شود.
حق ماموریت
حضرت امام خميني (ره)
سوال: راننده ای بنا به دستور رئیس
اداره برای انجام کاری برای ده روز به منطقه ای سفر می کند ، اما این راننده کار
ده روز را در شش روز به پایان می رساند، در ضمن اداره مربوطه هم کار را می خواهد
نه مدت را. آیا حقوقی که این راننده باید بگیرد همان ده روز را باید بگیرد یا حقوق
شش روز را ؟ «ضمنا حقوق ماهیانه و حقوق ماموریت علی حدّه می باشد».
جواب: چنانچه کارمزد باشد، نه روز
مزد، تمام مزد کار را استحقاق دارد.
سنوات خدمت
حضرت امام خميني (ره)
سوال: قریب سه سال دفتردار تجارتخانه
ای بوده ام و حقوق ماهیانه و پاداش را دریافت داشته ام ولی عرفاً و قانوناً سالی
یک ماه حقوق به نام سنوات خدمت نیز به کارمند پرداخت می شود . آیا شرعاً این مبلغ
قابل پرداخت است یا خیر؟
جواب: اگر متعارف و قانونی است
گرفتن آن مانع ندارد.
حقوق و مزایا
مقام معظم رهبري (مدظله العالي )
سوال: در تشکیلات نظامی اساس و
مبنا درجه می باشد و اولویت به غیر از درجه فاقد و جاهت می باشد هرچند که در اعطای
درجه صلاحیت های مختلفی لحاظ می شود و اگر شخص واجد آنها نباشد ، یا بازخرید و یا بازنشست
می شود.
1- علاوه بر درجه شخص ، درجه دیگری در نیرو های
مسلح مرسوم می باشد به نام درجه جایگاه که مربوط به پست و شغل شخص می باشد که بر
حسب اصول نظامی گری نمی توان فرد نظامی را در جایگاه کمتر از درجه خودش قرار داد و
از حقوق و مزایای آن نیز بهره مند شود.
2- در سپاه پاسداران علاوه بر درجه فرد نظامی و
درجه جایگاه، درجه حقوقی نیز متعارف می باشد، بدین توضیح که فردی مدت معین توقف در
آخرین درجه خود را طی نموده، اما به لحاظ مشکلات اداری و تشکیلاتی ، درجه بعدی
(ترفیع) به او داده نمی شود، مثلا درجه فرد که نصب شده ، 14 (سرگردی) است و درجه
بعدی ، 15 (سرهنگ دومی) به او به رغم استحقاقش داده نشده لکن جهت عدم تضییع حقوق ،
حقوق درجه 15 به وی داده می شود که آن را به اصطلاح درجه حقوقی می گویند.
بنابراین
اگر فرد نظامی پس از مدت معینی مستحق اخذ درجه ای بشود اولا بایستی یا آن درجه یا
حداقل حقوق آن درجه به او داده شود و ثانیا حسب ضوابط و اصول نظامی مجاز نیستیم که
وی را در جایگاه کمتر از درجه اش بکار بگیریم.
حال
این سوال مطرح می باشد (با فرض صحت مطالب مذکور) ، حقیر درجه حقوق ام به 18 رسیده
است و حقوق 18 پرداخت می شود. لکن در جایگاه کمتر (17) اشتغال دارم و به لحاظ بهره
مندی از حقوق و مزایای جایگاه 18 ، متقاضی آن درجه شده و تشکیلات مطبوع نیز با آن
موافقت نموده اند. اخذ حقوق و مزایای جایگاه 18 که در آن عملا اشتغال ندارم، از
لحاظ شرعی چگونه می باشد.
جواب: اگر پرداخت حقوق و مزایای مذکور ، مطابق مقررات و قوانین مربوطه باشد،
اشکال ندارد.
سوال: بعضی از برادران نظامی از سازمان خود به محل دیگر مأمور می شوند و حقوق
شان را برابر سازمان خود دریافت می کنند؛ لیکن حقوق هر فرد برابر رسته اش محاسبه
می گردد مثلا عملیاتی ، با امور اداری اختلاف زیادی دارد در شرایطی که هر دو سرهنگ
کار اداری انجام می دهند . این اختلاف چه صورتی دارد؟
1- برای برادران پاسدار (عملیاتی) در نیروی زمینی
سپاه ، صرفا بخاطر نیروی زمینی و عملیاتی یک درجه امتیاز بیشتر قائل می باشند و
حقوق آن را دریافت می کنند. در زمانی که مامور به محل دیگر می شوند ، صرفا کار
اداری انجام می دهند اضافه حقوق آنها چه حکمی دارد؟
2- بعضا برادرانی که اضافه کار می ایستند ، محاسبه
اضافه کار هم برابر با حقوق عملیاتی محاسبه می گردد. وجه اضافی چه حکمی دارد؟
جواب: تمام موارد ذکر شده اگر
مطابق مقررات سپاه باشد، بلامانع است.
سوال: اینجانب فرمانده یکی از پادگانها
بودم و از مزایای شغل آن پادگان که 150% درصد بود استفاده می کردم اکنون در قسمت
دیگری که مزایای آن 90% می باشد انجام وظیفه می کنم ، پس آیا می توانم از مزایای
آن پادگان استفاده نمایم یا خیر؟
در صورت عدم جواز آنچه را
که دریافت نموده ام، چه کنم؟!
1- اینجانب نیروی فنی سپاه می باشم که دارای
مزایای مخصوص فنی است اکنون به کار ستادی (دفتر فرماندهی و نیروی انسانی ...) که
دارای مزایای کمتری است، مشغول هستم . آیا می توانم از مزایای فنی استفاده کنم یا
خیر؟!
2- در صورت عدم جواز آن مقداری که دریافت
کرده ام ، چه کنم؟
جواب: بستگی به مقررات پادگان دارد
، و با فرض تغییر سمت فقط می توانید از مزایای سمت فعلی استفاده کنید و اگر چیزی
زائد بر آن دریافت نمودید، باید مسترد دارید.
1- همان حکم مسأله قبل را
دارد.
سوال: گرفتن حق ماموریت بدون انجام
آن و اضافه کاری بدون کار با عنایت به اینکه بر اساس دستورالعمل و بخشنامه صادره
از سلسله مراتب جهت کمک به پرسنل پرداخت می گردد. آیا اخذ آن جایز یا خلاف شرع
مقدس و حرام می باشد؟
جواب: ملاک در اینگونه امور قوانین
و مقررات مربوطه است و باید طبق آن عمل شود.
سوال: معمولاً در تعدادی از روزهای
هفته و جهت انجام وظایف محوله در محل کار حضور داشته و طبیعی است در پایان هر ماه
مبالغی به عنوان اضافه کاری بابت این ساعات به حقوق بنده اضافه می گردد لذا با
توجه به اینکه در هر یک از روزهای مذکور ساعاتی جهت اقامه نماز، صرف نهار و ... سپری
می گردد ، آیا باید ساعات صرف شده در امور مذکور از میزان اضافه کاری کسر گردد؟
اگر کارمندی علیرغم اعلام
نظر مقامات مافوق در زمینه کسر این ساعات از مجموع ساعات اضافه کاری های ماهانه،
در این زمینه اقدام ننماید، عمل او چه حکمی دارد؟
جواب: ملاک در اینگونه امور ، قانون
و مقررات مربوطه می باشد و باید طبق آن عمل شود.
سوال: شخصی کارمند یکی از
نهادها یا ادارات دولتی می باشد و طبق چارت پرسنلی (طبق مقررات اداری) در آن واحدی
که آن شخص کار می کند ، باید دو نفر کار کنند.
1- آیا آن شخص می تواند در همان وقت اداری و کاری
و یا در صورت کسری وقت در منزلش هم کار خود و هم کارفرد دیگری انجام دهد و شرط کند
که ماهیانه 120 ساعت اضافه کاری و امتیازات دیگر اداری به من بدهید؟
2- اگر ایشان وظایف خودش را انجام دهد
و حق او را ندهند، گناهی مرتکب شده اند؟
جواب: باید هر طور مقررات اداری
است و برای آن استخدام شده کارکند و طور دیگر کافی نیست و موجب ضمان است.
1- میزان مقررات است و باید طرفین طبق
مقررات عمل کنند.
سوال: نظر به اینکه اکثر مدیران
با احتساب اضافه کار ساعتی و یا ماموریتهای صوری اقدام به حمایت از پرسنل تحت امر خود
در مقطع کنونی می نمایند. لذا مستدعیست اولاً در صورتی که صلاح می دانید وظیفه شرعی
در این مورد را مرقوم فرمائید . ثانیاً اگر كسانی حقوقی طلبکارند و مدیران مربوطه
بخواهند تا این حق را به صاحب آن برگردانند، آیا مجازند با احتساب اضافه کار ساعتی
و یا ماموریتهای صوری اقدام به این امر نمایند.
جواب: استفاده از مزایای
ماموریت بدون انجام ماموریت یا از حقوق اضافه کار ساعتی بدون انجام اضافه کار صورت
شرعی ندارد، و مدیر مسئول مجاز به چنین اقدامی نیست، مگر آنکه قانوناً مجاز
به اعطاء چیزی به کارمندی به اسم صوری ماموریت یا اضافه کار باشد.
سوال: کارمند یکی از واحدهای دولتی
هستم که به لحاظ جایگاه شغلی و اطلاعاتی که دارم، به دستگاه ها و واحدهای دولتی
دعوت می شوم و به عنوان نماینده سازمان متبوع خودم برای آنها فعالیت هایی انجام می
دهم . آن واحدها در ازای خدمت من ، معمولا حق الزحمه در نظر می گیرند. آیا من مجاز
هستم قبول کنم یا نه؟
جواب: ملاک اینگونه امور ضوابط
و مقررات مربوطه می باشد و باید طبق آن عمل شود و لذا اگر طبق مقررات و
قوانین حق الزحمه، پرداخت می شود، اشکال ندارد و گرنه جایز نیست.
سوال: کسی که به خاطر دستور
صریح فرمانده اش از تجهیزات و روشهای پدافندی مربوطه استفاه نکرده و در نتیجه دچار
صدمات و بعضاً فوت می شود ، چه حکمی دارد؟ در این فرض فرمانده مربوطه چه وضعیتی
دارد؟
جواب: تابع مقررات و قوانین
موضوعه است.
اسرار شخصی و سری دیگران
مقام معظم رهبري (مدظله
العالي )
سوال: آیا سخن گفتن از اسرار شخصی
و امور خصوصی و سری در برابر مردم جایز است؟
جواب: کشف و بیان امور خصوصی و شخصی
در برابر دیگران اگر به نحوی مربوط به افراد دیگر هم باشد و موجب ترتب مفسده شود
جایز نیست.
جوایز ، هدایا
مقام معظم رهبري (مدظله
العالي )
سوال: معمولا به مناسبت اعیاد
، بعضی از بانک ها ، شرکت ها و سازمان های دولتی و غیر دولتی هدایائی که جنبه تبلیغاتی
نیز دارد همچون سررسید ، تقویم، ساعت، خودکار و خودنویس برای مسئولین – ادارات
دولتی ارسال می نمایند. بعضاً برای روسای دادگستری نیز چنین هدایائی را
ارسال می نمایند . آیا استفاده از این هدایا مباح می باشد یا خیر؟
جواب: هدیه در محیط کار و از جانب
ارباب رجوع ، یکی از خطرناک ترین چیزهاست و هر چه بیشتر از آن اجتناب کنید به صرفه
دنیا و آخرت شما ، خواهد بود فقط در یک صورت دریافت آن جایز است و آن این است که
هدیه دهنده با اصرار زیاد و با امتناع مامور از قبول، بالاخره به نحوی آن را اهدا
کند آن هم بعد از انجام کار و بدون مذاکره و حتی توقع قبلی.
سوال: بعضی مسئولین اداره جات و
سازمان ها و نیرو ها و .... هدایای در هنگام تودیع به وداع کننده می دهند، آیا از نظر
شرعی حق دادن چنین هدیه هایی را از بیت المال دارند یا نه؟
جواب: بستگی به مقررات اداری دارد
اگر بر حسب مقررات قانونی مجاز نباشد، جایز نیست و گیرنده هم حق دریافت و تصرف
ندارد.
سوال: عده ای از مودیان مالیاتی
ادارات امور اقتصادی و دارائی (اعم از اشخاص حقیقی و حقوقی) در مراجعات مستمری که به
حوزه های مالیاتی دارند ، علاقمندند از تولیدات خود مثل واکس کفش ، صابون ، کبریت،
و ... یا وسایل تبلیغاتی با نشان و علامت مؤسسه یا شرکت خود مثل خودکار – جا
کلیدی- ساعت رومیزی و یا انواع تقویم و سر رسیدهای گرانقمیت (در آغاز سال نو)
به کارکنان حوزه های مالیاتی تحویل نمایند. با توجه به اینکه ، تلاش و تاکید
مدیریت و مسئولین محترم اداره در جهت سلامت شغلی و روحی کارکنان شریف و زحمتکش می
باشد و اینکه اکثریت قریب به اتفاق کارکنان، بر سر دوراهی قبول یا رد چنین وسایل
قرار می گیرند ، خواهشمند است در صورت امکان نظر مبارک و وظیفه شرعی همکاران را
بیان فرمایند.
جواب: دریافت چنین هدایائی از مراجعین
برای کارمندان دولت جایز نیست.
اسراف
حضرت امام خميني (ره)
سوال: زیاده روی در مصرف آب و برق
در صورتی که موجب کمبودهایی در سطح عمومی شود چه حکمی دارد؟ به خصوص که دولت اسلامی
بر صرفه جویی تأکید نموده است؟
جواب: زیاده روی به نحو غیر
متعارف حرام است و چنانچه موجب اتلاف و ضرر باشد موجب ضمان است.
خسارت آوردن به اموال
عمومی
مقام معظم رهبري (مدظله
العالي )
سوال: برخی افراد در اتوبوس های
عمومی یا تلفنهای عمومی خساراتی را وارد آورده، و صندلی ها را پاره کرده یا شیشه
ها را می شکنند ، آیا این افراد ضامن هستند و به چه کسی باید بپردازند؟
جواب: ضمان ثابت است و باید
خسارات را به ادارات مربوطه بپردازند.
گذرنامه
حضرت امام خميني (ره)
سوال: اشخاصی گذرنامه افراد
دیگر را برای گرفتن ارز می گیرند و قصد سفرندارند بعد آن را می فروشند و استفاده
می کنند آیا این پول حلال است یا حرام؟
امام علی علیه السلام : هر چیزی آفتی دارد ؛ آفتِ علمْ فراموشی است ، آفتِ عبادتْ
ریا ، آفتِ خردْ خودپسندی ، آفتِ نجیب زادگی تکبّر ، آفتِ زیرکی خودستایی ، آفتِ
بخشندگی اسراف ، آفتِ حیا ناتوانی ، آفتِ بردباری خواری وآفتِ نیرومندی زشت گفتاری
وبدکرداری .2
امام علی علیه السلام : کم خوری گونه ای خویشتنداری است وپرخوری گونه ای اسراف
وزیاده روی .3
«همانا او اسراف کنندگان را دوست ندارد» . الانعام - ١٤١
امام کاظم علیه السلام : با برآوردن خواسته حلال خود ، تـا آن جـا که به مروّت
لطمه ای نزند وبه اسراف نینجامد ، به نفسهای خویش از دنیا بهره ای دهید واز این
طریق برای انجام امور دین خود کمک بگیرید ؛ زیرا روایت شده است که : از ما نیست کسی
که دنیایش را به خاطر دینش رها کند یا دینش را برای دنیایش فرو گذارد .4
«ای فرزندان آدم! در هر مسجد زیور خودرا بر گیرید وبخورید وبیاشامید واسراف نکنید
که او اسرافکاران را دوست نمی دارد» . الاعراف - ٣١
امام عسکری علیه السلام : بخشندگی اندازه ای دارد که اگر از آن فراتر رود اسراف
است .5
امام علی علیه السلام : اسراف موجب هلاکت است ومیانه روی مایه زیاد شدن ثروت ....
6
امام علی علیه السلام : خرج کردن به ناحقّ مال ، حیف ومیل واسراف است ....
اسحاق بن عمّار : از امام صادق پرسیدم : آیا مؤمن می تواند ده پیراهن داشته باشد ؟
حضرت فرمود : آری . عرض کردم : بیست پیراهن چه ؟ فرمود : آری . اینها اسراف نیست ؛
اسراف آن است که لباس بیرونت ومهمانیت را لباس خانه ودم دستی قرار دهی ....
امام عسکری علیه السلام : همانا بخشندگی را اندازه ای است ، که اگر از آن فراتر
رود اسراف است ....
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله : این که هرچه دلت بخواهد بخوری،اسراف است.... 7
امام صادق علیه السلام : کمترین اندازه اسراف ، دور ریختن ته مانده ظرف (آب یا
غذا) وتبدیل لباس بیرون به لباس خانه ودم دستی ، ودور انداختن هسته ها (ی خرما
ومیوه) است ....
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله : در اسراف خیری نهفته نیست ودر کارهای خیر اسراف
نیست ....
امام صادق علیه السلام : در آنچه بـدن را سـالم نـگه می دارد اسراف نیست ... بلکه
اسراف در چیزهایی است که مال را تلف کند وبه بدن زیان رساند .... 8
بحار الأنوار : از امـام کـاظـم علیه السلام سؤال شد : آیـا داشـتـن ده پیراهن
اسراف است ؟ فرمود : خیر . بلکه داشتن پیراهن زیاد باعث می شود که پیراهنهایش
بیشتر عمر کند . اسراف آن است که لباس بیرونت را در جای کثیف بپوشی .9
امام علی علیه السلام : ضایع کردن رهتوشه ، از جمله موارد فساد (و اسراف) است .10
امام رضا علیه السلام : از جمله فساد (و اسراف) است شکستن درهم ودینار (پول مسکوک
سالم برای مصرفی دیگر) ودور انداختن هسته میوه .11
نقد مقالات در مجلات علمي به خصوص فقهي فوايد بسياري دارد و باعث اصلاح و تكميل و
رشد و تحرّك و تبادل علمي و نضج فرهنگ و افكار خواهد بود. حتّي اگر نقد به منظور
حراست از احكام دين اسلام و جلوگيري از انحراف و بدعت باشد واجب خواهد بود. با
توجه به اين نكات بر آن شدم كه نقدي بر مقالؤ «نگاه فقهي ملا احمد نراقي به اسراف»
بنويسم، تا نويسنده فاضل و محترم درجريان امر قرار گيرند، نيز مسئولان و مديران
محترم فصلنامه فقه اهل بيت ملاحظه فرمايند.
قابل ذكر است كه فعلاً خواستم نكات و شبهات بدوي را مطرح نمايم و برخورد عميقِ
علميتر را به فرصت مناسبتر واگذار ميكنم.
1. نويسندؤ محترم در مقاله نوشتهاند:
فقر و تنگدستي در فرهنگ و باورهاي اسلامي نكوهش شده و از آنها به عنوان همسان كفر
ياد شده است.
1امّا هر فقري نكوهش نشده بلكه ثروتمند بخيل و ستمگر، و فقير بي صبر نكوهش
شدهاند.
تذكر: اوّلاً، «فقر» به معناي احتياج است2و فعل اختياري نيست تا قابل نكوهش باشد
بلكه كارها و امور اختياري كه يك فرد يا مجموعه ممكن است بر اثر فقر انجام دهند
قابل نكوهش ميباشد.
ممكن است اشكال شود كه در بعضي روايات فقر نكوهش شده است،3 ليكن اين نكته نبايد
موجب شود كه در مورد مقاله فقط جنبؤ نكوهش به طور مجمل ذكر شود درحالي كه در بعضي
روايات فقر مدح گرديده است. مانند: «الفَقْرُ فَخْري» اگر چه آن وجه، بسيار زيباست
كه مراد فقر، وابستگي ممكن الوجود به واجب الوجود باشد.
خلاصه، اين امر بحث مفصّل دارد و اين گونه مطالب را بهتر است در مقالات مستقل مورد
بررسي قرار داد. اگر بنا شد به طور اجمال آورده شود لازم است نكتههاي مقابل گفتن
مطرح شود تا ناصحيح و شبههانگيز نباشد.
2. در ادامه مطالب نويسندؤ محترم آورده است:
در برابر، از رفاه و آسايش به عنوان يك امتياز ياد شده تا جايي كه كار و تلاش براي
كسب آن هم از عبادات و واجبات به شمار آمده است.
4آيا در آموزههاي اسلامي رفاه به طور عام و فراگير يك امتياز مشروع و معقول و
مستحسن است؟ اوّلاً، رفاه كه به تن آسايي5 معنا شده نه تنها امتياز نيست بلكه
مذمّت نيز شده است. ثانياً، آسايش نيز كه دراين مقاله مورد تأييد قرار گرفته و به
عنوان يك امتياز معرّفي گرديده، در فرهنگ فارسي به معناي استراحت و فراغ6 آمده،
روشن است كه استراحت و فراغ درحد ضرورت و عقلايي مورد تأييد است نه زايد بر آن.
اين بحث نيز قابل بررسي و تحقيق جامع است.
به فرض رفاه و آسايش در حدّ مشروع باشد، به چه دليلي كار و تلاش براي كسب آن يك
واجب شرعي است كه در مقاله چنين مطرح شده است؟
نياز به استدلال نيست كه كار به مقدار تأمين زندگي معتدل مستحسن و لازم است و كار
به مقدار تأمين نفقههاي واجب، لازم است و براي آسايش اهل و عيال بهتر است. اگر
مقدمه منحصر به فرد واجبي باشد نيز واجب است، تا آن جا كه حضرت امام فرمودهاند:
لاريب في أنّ التكسب و تحصيل المعيشة بالكدّ و التعب محبوب عنداللّه.
7اگر رهايي از وابستگي كشور اسلامي به اجانب مشروط به كاري باشد يا كار طوري باشد
كه اگر رها شود، ضرر مهمّي به جامعه يا فرد وارد ميشود، آن جا واجب است.
امّا واجب بودن كار براي آسايش و رفاه بيشتر چه حكم شرعي دارد اگرواجب شرعي است
دليل آن چيست؟
جهت روشن شدن مطلب، عبارتي از شهيد ثاني ميآوريم:
فالواجب منها ما توقف تحصيل موءنته... و مطلق التجارة التي يتمّ بها نظام نوع
الإنسان فإنّ ذلك مِن الواجبات الكفائية... و المستحب ما يحصل به المستحب و هو
التوسعة علي العيال و نفع الموءمنين و مطلق المحاويج غير المضطرين و المباح ما
يحصل به الزيادة...
38. نويسنده محترم آوردهاند:
...بنابر اين هر گونه تجاوز از حد، اسراف نيست. تجاوز از حدّي كه غرض عقلايي در پي
نداشته و مورد تقبيح عقلا باشد، اسراف است.
9دراين باره ميگوييم: نويسنده ارزشمند، در ادامؤ بيان معناي اصطلاحي و نتيجهگيري
از سخنان بعضي فقها عبارت فوق را آورده است، ايشان در صفحه 167 مقالؤ خود به نقل
از عوائد الايام نراقي آورده است:
حدّ يعني حدّ استوا و وسط، يعني فاصلؤ ميان تقتير به معني تضييق و اسراف و اين حدّ
فاصله، «قصد» و «اقتصاد» ناميده ميشود؛ زيرا اقتصاد عبارت است از: اعتدال و ميانه
روي.
اينك توجه كنيد، درصورتي كه حدّ چنين معنايي داشته باشد، قطعاً هم از نظر شرع و هم
از نظر عقلا تجاوز و خروج از آن قبيح است، حال جاي اين سوءال است كه تجاوز از حدّي
كه به قول نويسنده «از حدّ اسراف نيست» كدام است؟ آيا تجاوز از حدّ طبق توضيحي كه
آوردند، كه خروج از حدّ درست افراد است، اسراف نيست؟ درحالي كه موردي نمي توان
يافت كه خروج از حد باشد و اسراف نباشد.
نكته ديگري كه به نظر ميرسد بايد مورد توجه باشد، آن است كه هرجا اعتدال باشد و
مال به صورت شايسته مصرف شود و عقلا و شارع نيز آن را تأييد كنند، تجاوز از حدّ و
اسراف نيست و هر جا فوق خطّ اعتدال باشد، اسراف است.
اگر زياد مصرف كردن عطر و امثال آن از طرف شارع تأييد شده در حقيقت به آن جهت است
كه زياده روي در آن، شايسته و به جا و در محدودؤ اعتدال قرار گرفته؛ زيرا اعتدال
از عدل است و عدل، «وضع الشي موضعه» است.
ديگر آن كه در اين جا عرف عقلا با شارع كه اعقل عقلا است وحدت نظر دارند و عرف
عقلاي متديّنها، مراد است و موردي كه تجاوز از حدّ اعتدال باشدولي تقبيح نشود
يافت نمي شود، از اين رو كه اگر كسي قائل شود استعمال زياد عطر اسراف است با عدم
تقبيح عقلا مواجه خواهد شد. قرآن كريم دراين زمينه فرموده است:
هر چند بعضي از مصاديق اسراف، قطعي و مورد اتفاق همؤ فقها است ليكن ادّعاي ضروري
بودن حرمت اسراف درتمام موارد، صحيح به نظر نمي رسد؛ زيرا اصطلاح ضروري بودن دين
در مواردي به كار ميرود كه شائبؤ هيچ گونه اختلاف نظري نباشد در حالي كه در حرمت
بعضي از مصاديق اسراف جاي بحث و گفتگو است .
اوّلاً، با توجه به مطالبي كه نويسنده محترم در صحفؤ 172 آوردهاند كه حدود 23 آيه
از واژؤ «سرف» دارد، حدود هفت آيه با نهي صريح و برخي از آنها مانند نهي است، به
گونهاي كه اگر صريح در حرمت نباشد دست كم ظهور در حرمت دارند تا آن جا كه دارد:
پس آيه بر حرمت هر نوع اسراف دلالت دارد.
عملي كه اين گونه مورد نهي قرار ميگيرد آيا ضروري دين نيست؟
ثانياً، مراد مرحوم نراقي از اين كه «اسراف» را به ضروري دين حرام ميداند، موارد
استثنا شده و اختلافي نيست، بنابر اين ردّ استدلال نراقي مبني بر ضروري بودن حرمت
اسراف، صحيح نيست.
5. در ادامؤ مقاله ايشان آمده است:
ادّعاي اجماع از جهاتي قابل اشكال است، از جمله مدركي بودن آن؛ زيرا اگر به قطع آن
را مدركي ندانيم دست كم احتمال مدركي بودن آن بسيار قوي است، پس كاشف از قول معصوم
يا نصّ معتبر نيست.
11نقد و بررسي:
1.اجماع يا نبود اجماع را بايد با بررسي كلمات فقها، اثبات يا ردّ كنيم، نه به صرف
ادعا.
2. احتمال مدركي بودن براي احتمال دهندؤ آن موءثر است نه براي كسي كه اطمينان به
وجود اجماع دارد.
بايد بيفزاييم كه وجود روايات و يا آيات موجب سستي صلابت اجماع نمي شود. در اين
زمينه لازم است از مطالب استاد بزرگوارمان حضرت آيت اللّه شاهرودي بهره بگيريم.
ايشان در اثبات صحّت استدلال به اجماع پس از ذكر سخنان فقها در مورد ارث بردن
مسلمان از غير مسلمان فرموده است:
ادله و استدلالات ديگر كه در سخنان فقها در بارؤ اين حكم وجود دارد بلكه وجود
روايات معصومين(ع) رخنهاي در اجماع ايجاد نمي كند و موجب مدركي شدن اجماع نمي
شود، زيرا آهنگ سخن فقهاي پيشين و تصريح آنان به اين كه اين مسأله از مسائل
اختصاصي مذهب اماميه بوده و مورد اجماع است يا حكم آل محمد اين است با آن كه اين
مسأله از قديم مورد اختلاف دومذهب بوده و هر دو طرف در كتبخود اقرار كردهاند كه
در اين مسألهقول علي و حسن بن علي و زينالعابدين(ع) مخالف قول عامّه است، همؤ اين
قراين و نكات به ما اطمينان ميبخشد كه اين حكم نزد شيعه، واضح و مسلّم بوده و حتي
نزد عامه نيز به عنوان ديدگاه مذهب شيعه شناخته شده است. جاي هيچ گونه اشكالي
ندارد، زيرا اين گونه اجماع، كاشف از رأي معصوم است. بنابر اين قويترين دليل اين
مسأله، همين اجماع است.
12نتيجه: طبق آنچه حضرت آيت الله شاهرودي بيان فرمودهاند، همچنان كه در ارث وجود
روايات مانع از حجّيت اجماع نيست در باب اسراف نيز وجود ادلّؤ ديگر مانع از انعقاد
حجّيت اجماع نيست، و اعتماد به آن جملؤ معروف كه «الاجماع دليل حيث لا دليل»
درمواردي كه اجماع به طور مستقل وجود دارد صحيح نيست.
در پايان از نويسندؤ انديشمند مقالؤ مذكور كه با سعه صدر با نقد اينجانب برخورد
خواهند كرد، قدرداني مينمايم.
1. مجموعه مقالات كنگره نراقي، ج1، ص 295.
2. مجمع البحرين و مصباح المنير واژؤ «فقر».
3. مجمع البحرين ، واژؤ «فقر»، «نعوذ بك من الفقر و القلّة».
4. مجموعه مقالات كنگره نراقي، ج1، ص 295.
5. فرهنگ معين.
6. همان .
7. تحرير الوسيله، ج1، ص 500.
8. شرح اللمعة الدمشقيه، ج3 ،ص 211ـ220.
9. مجلؤ فقه اهلبيت، ش29، ص 169.
10. اسراء، آيؤ 29.
11. مجله فقه اهل بيت، ش 29، ص 171.
12. مجله فقه اهل بيت، ش 29، ص 11 ـ 10، با اندكي تغيير در عبارت.
هنگامي خداوند (نعمت هايش را) به شما بخشيد شما نيز (به نيازمندان) بخشش کنيد.
امام صادق(ع) به امام صادق(ع)گفتم:«خداوند مي فرمايد: اسراف نکنيد،
خداوند اسراف کاران را دوست ندارد. معني اين آيه چيست؟» امام صادق(ع) گفت:«يکي
از مردم مدينه مزرعه اي داشت. وقتي مزرعه اش بار مي داد، آن قدر از آن به مردم فقير
مي داد که براي خود و خانواده اش چيزي نمي ماند. خداوند کار او را زياده روي و
اسراف خواند.» يکي از ياران امام صادق(ع) روزي زني پسرش را نزد
پيامبر (ص) فرستاد و به او گفت: «از پيامبر کمک بخواه. اگر گفت: نزد ما چيزي نيست
بگو: جامه ات را به من بده.» پسر نزد پيامبر (ص) رفت، اما نزد پيامبر چيزي نبود.
پسر گفت: «جامه ات را به من بده.» پيامبر پيراهنش را به او داد و خود جامه اي
نداشت. خداوند فرمود: نه دستت را بر گردنت چفت کن (که به جيبت نرسد و نتواني بخشش
کني) و نه کاملاً آن را باز نگه دار (که هرچه داري- حتي تنها جامه ات را ببخشي) پس
سرزنش شوي و در کارت در بماني (بلکه راهي ميانه در پيش گير.) دعاي چهارکس به
اجابت نمي رسد. يکي از آن ها کسي است که دارايي دارد، آن را بيهوده (و بيش از
مقداري که نياز دارد) مصرف مي کند و از بين مي برد. سپس دعا مي کند و مي گويد:
«خدايا به من ببخش .» خداوند به او مي گويد: «مگر تو را به ميانه روي فرمان ندادم؟»
امام صادق(ع) به امام صادق(ع)گفتم:«کم ترين حد اسراف کدام است؟»
فرمود:«از بين بردن جامه ي نو (با استفاده از آن به جاي لباس کار)، دور ريختن
اضافه ي آب و دور انداختن هسته خرما.» (1)
پي نوشت ها:
*يکي ازياران امام صادق(ع) 1-با اضافه ي آب مي توان نهالي را
در قلب باغچه نشاند و از دل هر هسته خرما نخلي بلند سر مي کشد.
اعتدال به معنی میانه روی و میانه است و در مقابل، انحراف از اعتدال گرایش
به
فزونتر است كه افراط یا اسراف گفته
میشود و گرایش به كمتر كه تفریط خوانده میشود.(1)
گر همی خواهی كه
گیرد كار
نور معتدل می باش در خیرالامور(2)
در قرآن كریم این اصل، وجه تمایز مسلمانان با سایر فرق و ادیان و سبب برتری
آنها
دانسته شده است؛
«همان گونه كه قبله شما قبلهای میانه است، شما را نیز امتی میانه قرار
دادیم.
(در حد اعتدال میان افراط و تفریط.) تا بر مردم گواه باشید و پیامبر نیز بر
شما
گواه باشد.»(3)
اعتدال همان صراط مستقیم در سوره حمد است و با مزاج انسان سازگار است.
در مكتب انسانساز اسلام میانهروی همواره در رأس امور قرار دارد. از حرام
بودن
طلا بر مرد و استفاده نكردن زیاد زنان از طلا «در حد اعتدال» و نهی از
استفاده ظروف
طلا و نقره و به كار نبردن ابریشم خالص و یا طلابافت برای كفن مرده ملاحظه
میشود
كه اسلام بر شخصیت الهی انسان تأكید دارد و سفارش میكند حتی جسم انسان را
با
احترام باید غسل داد و كفن كرد و دفن نمود، ولی بر خلاف برخی مكاتب با دفن
اشیاء
گران قیمت همراه میت مخالف است.(4)
اعتدال همان صراط مستقیم در سوره حمد است و با مزاج انسان سازگار است.
«تبذیر مكن. زیرا تبذیر كنندگان برادران شیطانند و
شیطان به پروردگارش بسیار كفر
ورزیده است.»(5)
اعتدال در مكتب تشیع
در عقاید اسلامی، غلو، شرك، جبر، تفویض، تشبیه و سایر عقاید افراطی جایی
ندارد و
این در حالی است كه مسلمانان از زمان امام باقر علیه السلام از میدان جنگ و
لشگركشی
با دشمنان متوجه فتح دروازههای علم و فرهنگ شدند. افكار جبریه كه به
اشاعره نسبت
داده میشود و جبرگرایی و ارجاء كه به وسیله بنیامیه برای توجیه حكومت خود
به وجود
آمده بود از جمله افكار افراطی آن زمان بود. در این میان برخی شیعیان كه در
عشق
اهلبیت افكار افراطی داشتند، نیز با برخورد شدید امامان معصوم
علیهمالسلام مواجه
میشدند.
«گروهی از بنیهاشم و سایر شیعیان خدمت امام باقر علیه السلام رسیدند. امام
به
آنها فرمودند: بپرهیزید از شیعیان غالی آل محمد و میانه روی پیشه كنید كه
زیادهروها و غلات به شما برگردند و عقب مانده و تالی نیز به شما برسد. عرض
كردند:
غالی كیست؟ فرمود: كسی است كه درباره ما مقامی معتقد است كه ما خود آن مقام
را برای
خویش قائل نیستیم. گفتند: عقب مانده و تالی كیست؟ فرمود: كسی است كه به
دنبال خیر و
نیكی است و این پیگیری او موجب افزایش خیر برایش میشود. قسم به خدا بین ما
و
خداوند قرابتی نیست و نه ما به خدا حجتی داریم و نمیتوان به خدا نزدیك شد
مگر با
اطاعت. هر كس از شما مطیع خدا باشد و عمل به دستور او نماید ولایت ما برایش
سودمند
است و هر كس معصیت خدا را نماید ولایت ما او را سودی نخواهد بخشید.(6)
اعتدال در علم آموزی
امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بنیانگذاران دانشگاه اهل البیت هستند
كه
حدود شش هزار رساله علمی از فارغ التحصیلان آن به ثبت رسیده است.
ایشان در علم آموزی مردم را به طریق صحیح رهنمون میكردند و میفرمودند:
«علم
سلاحی است علیه دشمنان». در عین حال به ممنوعیت سوء استفاده از دانش
اذعان داشتند و
میفرمودند: كسی كه با انگیزهای نادرست به دانش دست یافته باشد هر چند از
عهدهكاری برآید، از نظر روحی شایستگی تصدی امور و ریاست را ندارد.
امام باقر علیه السلام با آن كه همواره مومنین را به كسب علم دعوت
مینمودند،
ولی همواره سفارش میكردند كه: خداوند متعال از قیل و قال و تباه نمودن مال
و زیاد
سوال كردن نهی مینماید، زیرا هر انسانی ظرفیت تحمل پاسخ برخی سوالات را
ندارد. (7)
امام باقر علیه السلام نه فقط در علوم اسلامی شهره آفاق بود، بلكه دارای
شخصیتی
عظیم در سایر علوم بودند.
معیار اعتدال قرب الهی است
در زمان امام باقر علیه السلام رومیان بر سكههای خود نقش صلیب را حك كرده
بودند
و به سبب رواج این سكهها میان مسلمانان عقاید مسیحیت و تثلیث رواج یافته
بود(8)
هنگامی كه عبدالملك خلیفه اموی كوشید تا علامات مسیحیان را از روی سكهها
محو كند،
امپراطور رم تهدید كرد كه در این صورت دستور خواهد داد، رومیان بر روی
سكهها دشنام
بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را حك نمایند. عبدالملك از امام باقر
علیه
السلام یاری خواست. امام با آشنا كردن مسلمانان به صنعت ضرب سكه و روش تهیه
آن
جامعه اسلامی را از سكههای رمی بینیاز كرد.(9)
ملاحظه میكنید كه ایشان حتی در برخورد با غاصبان، در حق امامت نیز رعایت
میانهروی را مینمودند و مصلحت جامعه اسلامی را بر حق مسلم خویش مقدم
میداشتند.
ایشان میفرمودند: «اگر بر تو ظلم كردند،
تو ظلم نكن. اگر به تو خیانت
كردند، تو خیانت نكن. و اگر از تو تعریف كردند، خوشحال نشو. اگر از تو
بدگویی كردند، ناراحت نشو. دقت كن در مورد حرفی كه دربارهات گفتهاند.
اگر
آنچه گفتهاند، در خود مییابی خشم تو بر یك واقعیت موجب افتادنت از نظر
خدا میشود كه این بزرگتر است از ترسی كه از افتادن از چشم مردم داری. و
اگر خلاف گفته آنها هستی ثوابی به دست آوردهای، بدون آن كه در كسب این
ثواب بدن خود را به رنج بیاندازی.
امام علیه السلام میفرمودند: «مومن نسبت به خداوند نه وصل است و نه قطع
است.»
نه وصل است كه خدا باشد و نه از او قطع است كه غیر خدا و از او جدا باشد. و
هر
چه قضای الهی باشد خیر مومن در آن است.
ایشان همواره مومنان را سفارش مینمودند كه تمام امور را با ملاك الهی
بسنجند و
در هر مورد رضای الهی را در نظر بگیرد. چرا كه اگر انسان هر مسئلهای را با
عقل
خویش بر اساس خوبی و بدی آن بسنجد به خطا رفته و از دامنه اعتدال خارج
میگردد.
ایشان میفرمودند: «اگر بر تو ظلم كردند، تو ظلم نكن. اگر به تو خیانت
كردند، تو
خیانت نكن. و اگر از تو تعریف كردند، خوشحال نشو. اگر از تو بدگویی كردند،
ناراحت
نشو. دقت كن در مورد حرفی كه دربارهات گفتهاند. اگر آنچه گفتهاند، در
خود
مییابی خشم تو بر یك واقعیت موجب افتادنت از نظر خدا میشود كه این بزرگتر
است از
ترسی كه از افتادن از چشم مردم داری. و اگر خلاف گفته آنها هستی ثوابی به
دست
آوردهای، بدون آن كه در كسب این ثواب بدن خود را به رنج بیاندازی. كسانی
كه وقتی
خشمگین میشوند ستم نمیكنند و وقتی خوشحالند،
اسراف و زیادهروی ندارند باعث بركت
برای اطرافیانند.
و نیز فرمودهاند: «سه چیز است كه در هر شخصی باشد، ایمان به خدا در او
كامل
است:
1- كسی كه وقتی خشنود است این خشنودی او را داخل كار
باطل نكند.
2- وقتی خشم گرفت، خشمش او را از حق خارج ننماید.
3- وقتی قدرت یافت، بیشتر از حق خود برندارد.» (10)
اعتدال در خانواده
گروهی از مردم آنچنان دلبسته به فرزند و زندگی هستند كه همه قوانین و
ارزشهای
دینی و اجتماعی را فدای آنان میكنند و دستهای چنان دچار جهالت گشتهاند
كه محبت
به خدا را مستلزم بیمهری به غیر خدا میدانند.
یكی از اموری كه در عواطف انسانی ممكن است به سهولت جنبه افراطی به خود
بگیرد،
محبت است. محبت اگر چه كاملاً پاك و بی آلایش باشد، سبب اشتغال فكری میشود
و فراغت
دل را كه لازمه ذكر خداست، از بین میبرد. محبتهای پاك و بی آلایش گاه با
دخالتهای شیطانی رو به تزاید مینهد و روح انسان را تسخیر میكند.
انسان باید در همه احوال مراقب باشد، تا از هرگونه افراط و یا تفریط در
محبت و
علاقه جلوگیری به عمل آورد. به طور كلی در ارزیابی محبت میتوان به یك ملاك
كلی
توجه داشت و آن این كه آیا محبت موجب تقویت توجه انسان به خدا شده و محبت
الهی را
در دل تقویت مینماید و یا با ایجاد حواسپرتی و یا هر اثر دیگری انسان را
از توجه
به خدا و انجام وظایف الهی باز میدارد. (11)
نكتهای كه در محبت به اطرافیان مخصوصاً فرزندان باید در نظر داشت رعایت
اعتدال
است. محبت بیش از حد به فرزندان میتواند به گستاخی و سوء استفاده كودكان و
تباهی
آنها بیانجامد و از سوی دیگر خردهگیری بیش از حد میتواند زمینه سرپیچی و
سركشی را
فراهم آورد.
امام باقر علیه السلام در این باره فرمودهاند: «بدترین پدران كسانی هستند
كه در
نیكی به فرزندان خود افراط میكنند و بیش از حد به آنان مهر میورزند.»
(12)
سعدی نیز با الهام از آموزههای اسلام به میانهروی تأكید میورزد:
«درشتی نگیرد خردمند پیش نه
سستی كه ناقص كند قدر خویش»
«نه مر خویشتن را فزونی نهد
نه یكباره تن در مذلت نهد»
(13)
عدهای خدمت امام باقر علیه السلام مشرف شدند. فرزند آن حضرت در بستر
بیماری
بود. جماعت آثار غم و اندوه را در چهره امام مشاهده میكردند. لحظاتی بعد
آن كودك
بیمار مُرد ولی با تعجب بسیار دیدند كه از شدت اندوه، در صورت حضرت كاسته
شده است.
مردم عرض كردند: فدای تو شویم، از آن حالی كه در شما مشاهده كردیم،
ترسیدیم، كه اگر
اتفاقی روی دهد حال شما دگرگون شود و موجب ناراحتی ما شود. حضرت فرمودند:
به درستی
ما دوست میداریم كه عاقبت آن چیزی نصیب ما شود كه ما دوست داریم اما زمانی
كه مشیت
الهی بر چیزی قرار گیرد ما راضی به رضای او هستیم.(14)
قرآن مجید هم در این باره میفرماید:
«هرگز به آنچه از دست شما میرود دلتنگ نگردید و به
آنچه به شما میرسد دلشاد
نشوید.»(15)
امام باقر علیه السلام همواره به رعایت حقوق و نیازهای روحی همسر توجه خاص
داشتند. حتی خود را برای همسرشان میآراستند. آن حضرت حتی به القای
ایدههای خویش و
تحمیل آن به همسرانشان به شخصیت انسانی آنها توجه داشتند و نهایت میانه روی
و تساهل
را به كار میبستند. از حسن زیات بصری روایت شده است كه:
«روزی به نزد امام باقر علیه السلام كه در منزل همسرشان بودند برای در میان
گذاشتن مسائلی رفتیم و ایشان را در اتاقی زیبا با لباسهای مرتب و رنگین
یافتیم.
فردای آن روز كه به دیدار ایشان در خانه خودشان رفتیم، امام را با لباسهای
خشن و
اتاقی مفروش به حصیر دیدیم. علت را جویا شدیم. امام فرمودند:
«اتاقی كه دیشب دیدید، اتاق همسرم بود كه همراه آن وسایل و امكانات به او
تعلق
داشت و با خود جهیزیه آورده و من هم به احترام او خود را آراسته بودم.»(16)
آنچه از این حدیث استفاده میشود این كه امام باقر علیه السلام در قلمرو
اعمال
فردی خود از تجمل پرهیز دارد ولی در زندگی خانوادگی نهایت اعتدال را به كار
میگیرد.
همچنین:
«ترس از خدا در پنهان و آشكار و میانه روی در فقر و ثروت نجات بخش انسان
است.»(17)
درآمدي بر چگونگي مصرف بر اساس آموزههاي فقه و الگوهاي اخلاق اسلامي در كتاب
«اسلام و الگوي مصرف» نوشته دكتر علياكبر كلانتري از سوي موسسه بوستان كتاب منتشر
شد./ به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، اين كتاب با هدف نشاندادن الگوي
مطلوب و مناسب در عرصههاي گوناگون، نحوه مصارف خوراكي، پوشاكي، بهداشتي، حقوقي،
اخلاقي، رفاهي، تفريحي، آرايشي، تشريفاتي و نيز هزينههاي مربوط به مسكن و مصرف
انرژي بر اساس فقه و اخلاق اسلامي به رشته تحرير در آمده است.
با استناد به
مضامين اين اثر، گرچه از نگاه ديني، زندگي حقيقي در سراي آخرت تحقق مييابد و به
گفته قرآن كريم؛ «زندگي دنيا، جز سرگرمي و بازيچه نيست و بيترديد زندگي حقيقي تنها
[در] سراي آخرت است. (عنکبوت، آیه 64)» ولي باز از نگاه قرآني، چگونگي گذران زندگي
انسان از جمله نحوه دخل و خرج او تاثيري گريزناپذير و حتمي بر چگونگي حيات جاويدان
او در سراي آخرت دارد. بر همين اساس ميتوان چگونگي مصرف و هزينهكردن اموال را از
مباحث مهم ديني به حساب آورد و آن را از موضوعات صرفا اقتصادي، فرهنگي و ... قلمداد
نكرد.
به ديگر سخن، گرچه اين موضوع، از ابعاد و زواياي گوناگون نظير جايگاه
مصرف در دانش اقتصاد، پيوند مصرف با توليد، تاثير فرهنگ، اخلاق و آداب اجتماعي بر
مصرف و ... قابل طرح و بررسي است ولي با توجه به شكلپذيري رفتار فردي و اجتماعي
مردم از دين و تاثير ملموس و انكارناپذير آموزههاي ديني بر كم و كيف مصرف، بررسي و
كاويدن آن از اين نگاه نيز داراي اهميت فراوان است.
نويسنده كتاب در سرآغاز
اين نوشتار آورده است: «اهميت پرداختن به اين موضوع با رويكرد ياد شده بدان جهت است
كه چنان كه توضيحات بعدي نيز نشان ميدهد، اگر در نگاهي كلي و فراگير، مصرف آحاد
جامعه را در سه بخش ضروريات، رفاهيات و تجمليات، مورد مطالعه قرار دهيم، معالاسف،
مقدار مصرف بسياري از مردم ما در بخش اخير، بيشترين و در بخش نخست، كمترين است.
بديهي است، ريشهيابي اين كاستي بزرگ و شناخت علل آن بدون مطالعات و كاوشهاي همه
جانبه ميسر نيست، ولي بيگمان عدم تبيين آموزههاي ديني در اين باب يا تبيين ناكافي
بلكه تفسير نادرست برخي از آنها، از مهمترين علل اين امر است. اين پژوهش بر آن
است موضوع ياد شده را بر اساس نصوص معتبر ديني و با نگاهي نو و فراگير و منطبق بر
نيازها و واقعيات زمانه مورد تحليل و بررسي قرار دهد و بدين ترتيب به تبيين يكي از
نيازهاي مهم جامعه يعني الگوي مصرف در عرصههاي مختلف و از نگاه دين كمك نمايد.»
در اين اثر به پيشينههاي الگوي مصرف و تعاليم بزرگان دين نيز توجه شده است
كه از آن ميان ميتوان به نگاه انديشمندان مسلمان به ويژه فقيهان اشاره كرد. فقيهان
ضمن مباحث فقهي خود و به پيروي از رهنمودها و سخنان رسيده از پيشوايان دين(ع) به
برخي از مباحث مربوط به هزينهسازي و مصارف مالي پرداختهاند و به پارهاي از احكام
آن را به طور پراكنده توجه كردهاند كه در اين ميان، ميتوان از شيخ طوسي در دو
كتاب مبسوط و خلاف، ابن ادريس در سرائر، محقق حلي در شرايع الاسلام، علامه حلي در
كتابهاي متعددش، محقق كركي در جامعالمقاصد، فاضل نراقي در عوائدالايام و
مستندالشيعه، شيخ محمدحسن نجفي در جواهرالكلام و ... نام برد كه به مناسبتهاي
گوناگون، احكام خوراك، پوشاك، مسكن، نفقه همسر و ... را مورد توجه قرار دادهاند.
نويسنده كتاب، روش پژوهشي خود را در تدوين اين اثر، چنين شرح داده است؛ «ما
در سير مباحث، از يكسو آيات، روايات و بهطور كلي آموزههاي ديني را تجزيه و تحليل
كرده مورد استفاده قرار ميدهيم و از سوي ديگر، ديدگاههاي كارشناسان در عرصههاي
گوناگون و واقعيات ارايه شده از سوي ايشان را ملحوظ خواهيم داشت. اين شيوه، سبب
ميشود نتايج و برداشتها، از پشتوانه علمي و ديني و ضمانت اجرايي بيشتري برخوردار
شود زيرا آحاد مسلمان و در عين حال واقعنگر، براي دين و آموزههاي ديني ـ در صورتي
كه به درستي و واقعبينانه تبيين شود ـ احترام و اهتمام ويژه قايلند. از اينرو
بايد روش و شيوه تحقيق در اين پژوهش را تلفيقي از شيوههاي كتابخانهاي، ميداني و
توصيفي دانست. گفتني است بخشها و فصلهاي مختلف كتاب، پيوندي وثيق با منابع و
مباحث فقهي دارد و طبيعي است در اين عرصه به شيوه رايج در استنباطات حوزوي و فقه
جواهري توجه خواهيم كرد.»
دكتر علياكبر كلانتري معتقد است كه در چينش و
تنظيم مباحث، نخست به كلياتي پرداخته است كه نسبت به جنبههاي گوناگون موضوع،
عموميت دارد و ميتوان به عنوان مدخل به آن نگريست. سپس موضوع را از نگاه فردي مورد
توجه قرار داده و سرانجام آن را با رويكرد عمومي و دولتي بررسي كرده
است.
چاپ نخست كتاب «اسلام و الگوي مصرف؛ درآمدي بر كم و كيف مصرف براساس
فقه و اخلاق اسلامي» در شمارگان 1500 نسخه، 362 صفحه و بهاي 54000 ريال به بازار
نشر عرضه شده است.
استاذنت الرضا (علیه السلام) فی النفقة علی العیال؟
فقال (علیه السلام): بین المکروهین .
فقلت: جعلت فداک لا والله ما اعرف المکروهین.
قال: فقال له:
یرحمک الله اما تعرف ان الله عز و جل کره الاسراف و کره الاقتار (1)
فقال (علیه السلام): والذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک
قواماً. (2)
از امام رضا علیه السلام درباره چگونگی تامین مخارج خانواده جویا شدم، فرمود:
(مخارج خانواده) حد وسط است میان دو روش ناپسند. گفتم فدایت شوم: به خدا سوگند نمیدانم این دو روش چیست؟ فرمود: رحمت الهی بر تو باد، آیا نمیدانی که خداوند بزرگ اسراف (زیادهروی) و اقتار (سخت
گیری) را ناخوشایند دارد و در قرآن فرموده است: «آنان که هرگاه چیزی ببخشند نه
زیادهروی کننده و نه خست ورزند، و میانگین این دو حد را در حد قوامی (مایه
پایداری و بقای زندگی) ببخشند.»
از دیدگاه امام رضا علیه السلام، پس از محدودیتهای گذشته در مسائل
مالی و کسب مال، تصرفات در اموال شخصی نیز محدود است، یعنی اموالی که طبق اصل
مالکیت فردی، به شخص تعلق دارد و اختیار آنها در دست اوست و به ظاهر انگاشته میشود که او میتواند در آنها هر
گونه که خواست تصرف کند، در واقع این چنین نیست، و تصرفات در اموال شخصی نیز محدود
و مشروط است، و هر کس در مال خود نیز مجاز نیست هر گونه بخواهد تصرف کند، بلکه
تصرف او باید در حد میانه و دور از اسراف باشد. هر گونه اسراف و مصرف زیاد در
اموال شخصی و برای شخص مالک، ممنوع است. انفاق بالاترین و ارزشمندترین نوع تصرف در
اموال شخصی است، و شخصی که مال خود را انفاق میکند، بهترین نوع تصرف
را در آن انجام داده است، به ویژه که برای افراد خانواده خودش باشد، با این وصف،
این تصرف نیز محدود و مشروط است. باید انفاق در حد متعادل و وسط (و حد قوامی)
باشد، نه زیاده از مقدار لازم و نه کمتر از آن. چنان که در حدیث امام رضا علیه
السلام بدان اشاره شد.
«اسراف» و «اقتار» ، دو حد نامتعادل و نامعقول و غیر قوامی و غیر مشروع مصرف است،
حد مشروع و معقول، حد میانه و نظام قوامی قصد، اقتصاد و میانهروی است، چنان که در حدیث امام رضا علیهالسلام بدان اشاره
رفت. امام در کلامشان فرمودند: پرداخت مخارج خانواده، میان دو مرز قرار دارد: مرز
اسراف و زیادهروی (و تجملگرایی و پر مصرفی)، و مرز اقتار (تنگگیری و کمتر از حد
لازم خرج کردن) و ایجاد کمبود در زندگی.
با بررسی احادیث دیگری که از امام رضا علیه السلام در این زمینه رسیده است، به
مرزهای دقیقتری از مفهوم اسراف دست مییابیم. در کوچکترین چیزها، حتی آنها که در نظر مردم بی ارزش و دور ریختنی جلوه میکند، امام اسراف را روا نمیداند. لذا فرمودند:
«من الفساد قطع الدرهم و الدینار و طرح النوی (3) ؛ تکه تکه کردن درهم و دینار (یا
هر پولی دیگر که آنها را از استفاده بیندازد)، و دور افکندن هسته خرما (که ممکن
است بذر نخلی شود، یا به مصرف دیگری آید) از جمله کارهای فاسد و نادرست است.
در آشامیدنیها و خوردنیها نیز در نظر امام
رعایت حد میانه لازم است، حد میانه مایه دوام و سلامت مزاج است، و زیادهروی و پرخوری بدن را میفرساید و عمر را
کوتاه میکند، و موجب انواع بیماریها میگردد. لذا ایشان در این زمینه میفرمایند:
«لو ان الناس قصدوا فی المطعم لاستقامت ابدانهم (4) ؛ اگر مردم حد میانه را در
خوراک رعایت میکردند بدنهاشان پایدار (و سالم) میماند.
حد میانه در خوردن، متناسب با رشد تن و روان آدمی است. در پوشیدن نیز، رعایت جانب
حد میانه و دوری از تجملگرایی و اسراف لازم
شمرده شده است. (5)
پینوشتها:
1ـ سفینة البحار، ج 1، ص 615 / الحیاة، ج 4، ص 205 .
2ـ سوره مبارکه فرقان، آیه 67 .
3ـ مسند الامام الرضا (علیه السلام)، ج 2، ص 314 .
4ـ الحیاة، ج 4، ص 215 .
5ـ این گونه تعالیم در قرنها پیش که موضوع
بازیافت زباله و استفاده از زبالهها مطرح نبوده، اعجاز
است.
منبع:
کتاب امام رضا علیه السلام؛ زندگی و اقتصاد ؛ محمد حکیمی
در فرهنگ اسلامی
مالک حقیقی ثروت خداوند متعال است. لذا انسان باید به آن با دیده امانت نگاه کند و
آن را به اندازه و در راه تحصیل کمال واقعی خود و با توجه به احکام و مقرراتی که
در تعالیم الهی برای تصرف در اموال ذکر شده به کار برد. علی علیه السلام در اشاره
به اصل امانت بودن دارایی افراد می فرمایند: «المالُ عاریةٌ؛ مال امانت است».
بدیهی است که وقتی انسان به اموالی که در اختیارش قرار می گیرد به چشم امانت نگاه
کند آن را در هر راه و به هر مقداری که دلش خواست به مصرف نمی رساند؛ بلکه از آن
به اندازه لازم و در راه کسب فضایل و برطرف ساختن نیازهای طبیعی خویش بهره برداری
می کند. علی علیه السلام در این باره می فرمایند: «برترین مال ها آن مالی است که بهترین
اثر را برایت در پی داشته باشد».
تعریف اسراف
اسراف عبارت است از درگذشتن از اندازه و رعایت نکردن اعتدال در کارها. هر هدفی با
صرف زمان مشخص و مقدار خاصی از توان و امکانات تحقق پیدا می کند که تجاوز کردن از
آن را اسراف می گویند. نیازهای اقتصادی حقیقی انسان نیز اندازه مشخصی دارد که از
آن در روایات با تعبیر «حدّ کفاف» یاد می شود که تعدّی از آن اسراف است. علی علیه
السلام در این باره تعابیر مختلفی دارند و از جمله می فرمایند: «هرچیز که از حدّ
میانه روی بگذرد اسراف است» و در روایت دیگر می فرمایند: «بیشتر از حدّ کفاف مصرف
کردن اسراف است».
معنی تبذیر
در لغت «تبذیر» را پراکنده کردن معنی می کنند و معتقدند اصل آن به پاشیدن بذر و
دورانداختن آن بر می گردد و در اصطلاح به کار کسی که مال خود را ضایع می کند تبذیر
گفته می شود که نوعی خاص از اسراف است. بر این اساس می توان گفت هر اسرافی که
همراه با اتلاف مال باشد و هیچ گونه هدف و غرض عقلایی بر آن مترتب نشود به آن
تبذیر گفته می شود. در کلامی که از علی علیه السلام نقل شده است اسراف و تبذیر هر
دو به معنای بخشش بی جا به کار رفته است: «... الا و اِنَّ اعطاءَ المالِ فی غَیرِ
حقِّهِ تبذیرٌ و اسرافٌ؛ بدانید مال را در غیر راه آن بذل و بخشش کردن اسراف و
تبذیر است».
نکوهش اسراف
با توجه به آثار و نتایج سوئی که اسراف و تبذیر در نظام اجتماعی و حیات بشر دارد،
در رهنمودهای قرآن و روایات اهل بیت علیه السلام از این کار منع شده و هشدار داده
شده است که چه بسا عدم دقت در مصرف صحیح مال، موجب بروز مشکلات زیادی در زندگی می
شود و چون این کار نوعی عدول از دستور الهی است در آخرت نیز انسان را گرفتار عذاب
سخت الهی می سازد. علی علیه السلام می فرمایند: «اسراف را کنار بگذار و میانه روی
پیشه کن. فقط امروز را نبین؛ بلکه فردایی را که در انتظار توست در نظر داشته باش».
نکوهش مُسرِف
گاهی بر اثر دور شدن از ملاک های ارزشمند الهی چنان تصور می شود که زیاد خرج کردن
و بذل و بخششِ بیشتر نوعی ارزش است و موجب می شود که انسان در بین مردم جایگاه و
محبوبیت بهتر و بیشتری پیدا کند. علی علیه السلام در ردّ چنین اندیشه ای می
فرمایند: «از اسراف اجتناب کنید. نه کسی بذل و بخششِ اسراف کار را ستایش می کند و
نه کسی فردا برای چنین انسانی که در نتیجه بخشش بی جا دچار نداری شده است دل می
سوزاند».
پرهیز از اسراف
گاهی انسان در نتیجه غفلت چنان گمان می کند که همیشه در طول زندگی دست یابی به
دارایی، با کم ترین تلاش برایش میسر می شود. لذا برای زمان نداری و از کارافتادگی
و ناتوانی برنامه مناسبی پیش بینی نمی کند و تمام اموالی را که در اختیارش قرار می
گیرد بدون حساب خرج می کند. چنین افرادی وقتی صحبت از آینده به میان می آید، با به
کار بردن تعابیری چون «خدا بزرگ است» و «از کجا معلوم است که آینده ای هم باشد»
کارهای غلط خود را توجیه می کنند. علی علیه السلام در هشدار به چنین افرادی می
فرمایند: «اسراف را ترک کنید. میانه روی در پیش بگیرید و همین امروز به فکر فردا
باشید و از ثروت هایتان مقداری را که برای هزینه امروز نیاز دارید نگه دارید و
زیادیِ آن را برای روز مبادا بگذارید».
توصیه به عفت و آراستگی
گاهی در جامعه به افرادی بر می خوریم که به بهانه ترک اسراف و تبذیر خود را از
استفاده معقول از اموال نیز محروم می سازند و با ظاهری ژولیده و پوشش نامناسب در
جامعه ظاهر می شوند؛ غافل از آن که نه تنها این کار پرهیز از اسراف محسوب نمی شود،
بلکه با اصل عزّت و عفاف در زندگی که مورد تأکید اسلام است منافات دارد. علی علیه
السلام در این باره می فرمایند: «با عفت و آراستگی خود را بیارایید و از اسراف و
تبذیر خودداری کنید».
زیاده روی در خوبی ها
در فرهنگ اسلامی زیاده روی نه تنها در امور مربوط به اقتصاد و معیشت، بلکه در تمام
کارها مذموم شمرده شده است. برای این اساس اولیای الهی همواره بر رعایت اعتدال و
در نظر گرفتن حدّ وسط تأکید دارند. در عین حال چون کمالات آدمی بی انتهاست، یعنی
انسان هرچقدر بیشتر تلاش کند به مراحل بالاتری از انسانیت دست می یابد، لذا برای
انجام کارهای خیر حدّ خاصی معین نشده است. از این حقیقت به صورت های مختلف در
سخنان اهل بیت علیه السلام یاد شده است. علی علیه السلام در اشاره به این امر می
فرمایند: «تجاوز کردن از میانه روی در همه کارها ناپسند و مذموم است، مگر در
کارهای نیک که در آنها هرچه بیشتر تلاش شود دست رسی به مراتب بالاتری از کمالات
میسر می گردد».
سفارش به عدل و انصاف
در فرهنگ اسلامی رعایت عدالت، یعنی هر چیزی را به جای خود قرار دادن و هر کاری را
در جای خود انجام دادن، بسیار مورد تأکید است؛ چرا که رعایت این دو امر زمینه تحقق
نظم در تمام امور فردی و اجتماعی را فراهم می آورد. چون اسراف و تبذیر از مصداق
های روشن عدول از این اصل محسوب می شوند، نکوهیده اند. علی علیه السلام می
فرمایند: «برای شما ضرورت دارد که از اسراف و تبذیر بپرهیزید و همیشه عدل و انصاف
را رعایت کنید».
نتایج اسراف
اسراف از مهم ترین عوامل پیدایش مشکلات اقتصادی و به هم خوردن تعادل اجتماعی و
گسترش تبعیض و بی عدالتی است. مردم جامعه هر قدر از سرمایه های اقتصادی فراوانی
برخوردار باشند، اگر در مصرف آنها میانه روی را رعایت نکنند، بدون تردید ـ ولو در
آینده نسبتا طولانی ـ با تنگناهای اقتصادی و انواع مشکلات فرهنگی و اجتماعی که نظم
عمومی جامعه را تهدید می کند، مواجه خواهند شد. علی علیه السلام در اشاره به نتایج
منفی اسراف می فرمایند: «کسی که به طور شایسته میانه روی در مسائل اقتصادی را
رعایت نکند اسراف و تبذیر زمینه نابودی او را فراهم خواهد ساخت».
میانه روی، لطف خدا
اگر انسان از طریق رعایت احکام الهی و اطاعت از دستور او رابطه خود را با خداوند
متعال بهبود بخشد، بدون تردید از الطاف و عنایت خاص پروردگار عالم برخوردار می
شود. بر خلاف تصور اغلب مردم علامت عنایت بیشتر خداوند به بنده آن نیست که حتما به
او ثروت بیشتری بدهد؛ بلکه برخورداری از حسن تدبیر و رعایت میانه روی در کارها از
مهم ترین نشانه های توجه خداوند به بنده است. امام علی بن ابی طالب علیه السلام در
این باره می فرمایند: «وقتی خداوند اراده کند که به بنده ای از بندگانش خیری
برساند به او فضیلت میانه روی در امور و توانایی تدبیر شایسته زندگی را الهام می
کند و او را از سوء تدبیر و اسراف و زیاده روی دور می سازد».
توصیه به میانه روی
علی علیه السلام بارها از طریق بیان نتایج سوء اسراف و تبذیر و فواید میانه روی
مردم را به پرهیز از اسراف و رعایت اعتدال تشویق فرموده اند. در مواردی هم از طریق
اشاره به زندگی پیشوایان این هدف را تعقیب کرده اند. می دانیم که سرمشق کامل انسان
ها در همه ابعاد زندگی، به تصریح قرآن کریم، رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم
است. از آن جا که آن حضرت همیشه در تمام امور، به ویژه در امور مربوط به معیشت اصل
میانه روی را مدّ نظر داشته اند، لذا بر همگان لازم است که این رفتار نبی اکرم صلی
الله علیه و آله وسلم را هم چون سایر اعمال آن حضرت سرمشق خود قرار دهند. علی علیه
السلام آن جا که از اوصاف رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم سخن می گویند، می
فرمایند: «سِیرَتُهُ القَصْدُ و سُنّتهُ الرُّشدُ؛ سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه
و آله وسلم میانه روی و سنتش تلاش برای راهنمایی مردم بود» و در جای دیگر در توصیف
ویژگی های اهل بیت علیه السلام می فرماید: «طَرِیقَتُنا القَصدُ...؛ روش ما در
تمام امور زندگی میانه روی است».
علامت برخورداری از عقل
هر یک از فضیلت های انسانی و کمالات اخلاقی آثاری دارند که انسان از طریق دقت در
این نشانه ها و آثار می تواند وجود صفت های نیک اخلاقی را در افراد تشخیص دهد.
بدون تردید از بین تمام نعمت های الهی نعمت خرد از ارزش و اهمیت فوق العاده ای
برخوردار است؛ به گونه ای که می توان گفت پس از نعمت وجود، هیچ نعمتی به اندازه
عقل برای انسان ارزشمند نیست؛ چرا که تمام کمالات انسانی تنها از طریق عقل به دست
می آیند. در روایات اهل بیت علیه السلام برای وجود عقل نشانه هایی ذکر شده است که
از طریق آنها می توان به وجود این موهبت بزرگ الهی در افراد پی برد. امام علی علیه
السلام می فرمایند: «از جمله نشانه های برخورداری از نعمت عقل دوری از تبذیر و
اسراف و داشتن حسن تدبیر است».
علامت انسان اسرافکار
در قرآن و روایات اهل بیت علیه السلام به شدت با اسراف مخالفت شده و از اسراف
کاران تحت عنوان برادران شیاطین یاد شده است. نکته مهم آن است که به چه کسی اسراف
کار گفته می شود؟ در روایات برای انسان مُسرف نشانه های زیادی ذکر شده است؛ از
جمله علی علیه السلام می فرمایند: «انسان اسراف کار سه نشانه دارد: آنچه از آن او
نیست می خورد و آنچه سزاوار او نیست و با شأن و موقعیت او هماهنگی ندارد می خَرَد
و لباسی که در حدّ او نیست می پوشد».
دست ودل بازی
گاهی انسان در نتیجه عدم آشنایی با حقیقت مفاهیم اسلامی و نیز بر اثر دسیسه های
نفس و شیطان، کارهای غلط خود را تحت عناوین مقبول و ارزشمند توجیه می کند؛ برای
مثال عده ای بر اثر فریب نفس و برخورداری از امکانات مالی فراوان دست به اسراف و
تبذیر می زنند و آن را نوعی دست ودل بازی و بخشندگی که صفت پسندیده ای است، وانمود
می کنند. هم چنین برخی به علت مال دوستی از انفاق به مستمندان خودداری می کنند و
این کار را ترک اسراف می نامند. علی علیه السلام در ضمن رهنمودی چارچوب روشنی به
دست می دهند تا جلو هرگونه سوءاستفاده از احکام و ارزش های اسلامی گرفته شود. آن
حضرت می فرمایند: «دست ودل باز باشید ولی بی حساب وکتاب اموال را خرج نکنید. میانه
روی را پیشه خود سازید ولی تنگ نظری و خسیس بودن را از خود دور کنید».
منع از اسراف در بیت المال
در فرهنگ اسلامی نه تنها با اسراف در اموال شخصی به شدت مخالفت شده، بلکه ضرر زدن
به بیت المال از طریق اسراف نیز نکوهش شده است. علی علیه السلام در دستوری که به
کارگزاران حکومت اسلامی صادر کردند آنها را از اسراف در کوچک ترین اموال عمومی
جامعه اسلامی منع فرمودند. آن حضرت در بخشی از نامه خود چنین نوشتند: «قلم های خود
را تیز بتراشید و سطرهای نوشته را نزدیک به هم قرار بدهید و در نامه هایی که می
نویسید هیچ چیزی اضافه بر مقصود اصلی ننویسید و بکوشید از این طریق از وقوع کوچک
ترین نوع اسراف جلوگیری کنید؛ چون به اموال عمومی جامعه اسلامی نباید کم ترین
زیانی وارد شود».
میانه روی، شرط لازم اصلاح نفس
از دیدگاه فرهنگ اسلامی انسان در زندگی هیچ مسئولیتی بالاتر از اصلاح و تهذیب نفس
ندارد؛ چون تنها در نتیجه اصلاح نفس است که انسان می تواند به مراتب والای کمال
انسانی دست رسی پیدا کند. البته اصلاح نفس دارای مقدمات و شروط ویژه ای است که در
آیات قرآن و روایات ائمه اطهار علیه السلام به آنها اشاره شده است. علی علیه
السلام می فرمایند: «اگر خواستار تهذیب نفس هستید میانه روی پیش گیرید و به قناعت
و کم خواهی عادت کنید».
راه خوب زندگی کردن
آرزوی تک تک افراد آن است که در زندگی شیوه ای در پیش گیرند که از هر جهت در آسایش
باشند و از زندگی مناسب برخوردار شوند. واضح است برخورداری از زندگی خوب شرایط و
مقدماتی دارد که از طریق رعایت آنها می توان به این هدف مهم دست رسی پیدا کرد. علی
علیه السلام میانه روی را از بسترهای مهم دستیابی به زندگی مناسب معرفی می کنند و
می فرمایند: «در زندگی میانه روی پیش بگیرید؛ چرا که این کار بهترین کمک برای خوب
زندگی کردن است».
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 15 بهمن 1388 ساعت 7:21 PM |نظرات (0)
درباره وبلاگ
من : اسماعیل جوادی
اگر ادعا مي کنيم مسلمانيم،
اگر ادعا مي کنيم ايراني هستيم،
اگر ادعا مي کنيم به فکر آينده ي فرزندانمان هستيم،
اگر ادعا مي کنيم که کشورمان را دوست داريم،
اگر ادعا مي کنيم که مي خواهيم در سطح جهان به بهترين ها برسيم و در راه پيشرفت کشورمان قدمي برداريم،
اگر ادعا مي کنيم که مسلمانيم و براي سپاس از نعمت هاي پروردگارمان تلاش مي کنيم،
پس اسراف چرا؟
آدرس ايميل :esmail.javadi@gmail.com