در ميان عوامل تباهى و عقب ماندگى انسانها و جوامع بشرى نمى توان فاجعه آفرين تر از فقر عاملى را سراغ گرفت. از اين روست كه اسلام در آموزه هاى الهى اش همواره به كار سفارش نموده و مسلمانان را به تكاپوى مستمر براى كسب روزى در زمين فرا خوانده و تن آسايى و بى كارى را نكوهش كرده است:

( فاذا قضيت الصلوة فانتشروا فى الارض و ابتغوا من فضل الله و اذكروا الله كثيراً لعلكم تفلحون ) [1]

«و چون نماز گزارده شد، در ] روى [ زمين پراكنده گرديد و فضل خدا را جويا شويد و خدا را بسيار ياد كنيد، باشد كه رستگار گرديد.»

فقر ستيزى اسلام از اين حقيقت حكايت دارد كه آيينى زندگى بخش بوده و عزت و سرافرازى مسلمانان را در دنيا و آخرت مى طلبد. چنين مكتبى نمى تواند از فقر و ناتوانى پيروان خويش خرسند بوده و آنان را به ترك كار و فعاليت اقتصادى سوق دهد.

تن آسايى و بى كارى را نكوهش كرده است.

بندگى حقيقى در اسلام در بى نيازى مسلمان از غير حق تجلى مى كند. اما مفهوم تعالى و تقرب به حق، اين نيست كه بر اثر معنويت گرايى، ماديات و نصيب خويش از دنيا را از ياد ببرد و دريوزگى پيشه نمايد. گرايشهاى دنياگريزانه و صوفيانه ـ كه پس از هجوم مغول به سرزمينهاى جهان اسلام و فروپاشى تمدن مسلمانان نيرو گرفت ـ سبب ساز پندار نارواى برخى شرق شناسان گشت تا اسلام را به جانب دارى از فقر و نكوهش دنيا متهم كنند.

پيامبر اسلام ـ صلى الله عليه و آله و سلم ـ فقر را همسايه كفر تلفى مى كند و مسلمانان را از افتادن در ورطه بى دينى هشدار مى دهد:

«كاد الفقر ان يكون كفراً» [2]

«نزديك است كه فقر آدمى را به كفر كشاند.»

در جاى ديگر فقر عامل كاهش دين و ايمان و همچنين پريشان فكرى و بدخواهى انسانها نسبت به يكديگر خوانده شده است:

«اِنَّ الفقرَ مَنْقَصَةٌ للدّين، مُدْهِشَةٌ لِلْعَقْلِ، داعِيَةٌ لِلْمَقْتِ.» [3]

«قطعاً فقر سبب كاستن از دين و پريشانى خرد و نيز دعوت گر به دشمنى است.»

چنان كه از اين حديثها بر مى آيد، فقر از يك سو به ايمان و دين دارى انسان آسيب مى رساند و مؤمن را از تعالى و نيل به درجات ايمان باز مى دارد، و از ديگر سو عقل او را دستخوش پريشانى و نابسامانى در تشخيص خير و شر مى سازد. شكى نيست كه اين همه بسترساز كژروى از فطرت الهى و دشمنى انسانها نسبت به يكديگر مى شود و در نهايت گمراهى و پراكندگى نيروهاى انسانى را پديد مى آورد.

تبه كاريها و بزه كاريهاى اجتماعى ـ كه در جوامع رشد يافته يا عقب مانده و توسعه نيافته به گونه اى فزاينده به چشم مى خورد ـ ريشه در فقر معنوى يا فقر مادى دارد.