جهاني شدن و نگراني هاي ناشي از فقر و نابرابري مبحثي است كه بيش از هر موضوع
ديگري مورد توجه محافل قرار گرفته است. بسياري از افرادي كه مي شناسيم به اين موضوع
علاقه مند هستند و عقيده دارند كه فقر در دنيا بايد برچيده شود. مطبوعات اقتصادي و
مقامات قدرتمند جهان اصرار دارند كه بازار جهاني مي تواند افق هاي زيادي را براي
ملت هاي فقير به وجود آورد، در حالي كه گروه هاي مخالف، با همان شور و هيجان، اين
مساله را رد مي كنند. اما ميزان اطمينان مردم هميشه معكوس اسناد و شواهدي است كه در
اختيار دارند.
چنانكه در مناظرات عمومي معمول است، افراد متفاوت به معناي عقايد متفاوت در قالب
كلمات مشابه است. برخي افراد تعريفشان از «جهاني شدن»، دستيابي جهانيان به فناوري
اطلاعات و حركت سرمايه است، برخي ديگر معتقدند جهاني شدن يعني تمركززدايي توليد از
كشورهاي مرفه توسط شركت هاي داخلي، و گروهي ديگر، «جهاني شدن» را به معناي شعاري مي
دانند در جهت اتحاد سرمايه داري يا سلطه اقتصاد و فرهنگ آمريكايي. اما براي شفاف
سازي در آغاز اين مقاله، به جهاني شدن اقتصاد - گسترش تجارت و سرمايه گذاري خارجي -
مي پردازيم.
اين روند چگونه مي تواند بر دستمزد، درآمد و دسترسي مردم مستضعف به منابع طبيعي
اثرگذار باشد؟ يكي از پرسش هاي مهم در علوم اجتماعي امروز، همين سوال است.
پس از جنگ جهاني دوم بيش از ربع قرن، كشورهاي در حال توسعه در آفريقا، آسيا و
آمريكاي لاتين، اقتصادشان را از ساير كشورهاي جهان جدا كردند. پس از آن بسياري از
اين كشورها بازارهايشان را گشودند. به طور مثال بين سال هاي ???? و ???? ، تجارت
كالا و خدمات از ??درصد به ??درصد در توليد محصول ناخالص داخلي در چين افزايش يافت
و در هند از ??درصد به ??درصد رسيد. چنين تغييراتي دشواري هاي زيادي را براي قشر
مستضعف كشورهاي در حال توسعه به همراه داشت اما فرصت هايي را هم به وجود آورد كه
برخي ملت ها از آنها بهره بردند و برخي بهره نبردند. نحوه بهره بري ملت ها بسته به
نوع سياست داخلي شان و تشكيلات اقتصادي شان متفاوت بود. (اگرچه، كشورهاي توسعه
يافته در اين مقوله نمي گنجند اما فرصت ها و شرايط مشابه براي كارگران قشر ضعيف
آمريكا نيز ايجاد شد). با تبليغات منفي عليه جهاني شدن، اما، معمولا درآمد خالص كمي
پيچيده و بستگي به شرايط و موقعيت دارد. براي هر اقدامي و هر حركتي ابتدا لازم است
درك درستي از اين پيچيدگي ها داشته باشيم.
تجارت آزاد هنوز هم به يك اصل قديمي توجه دارد، كه معتقد است كشورهايي كه بهترين
محصولشان را صادر مي كنند و ساير محصولات را وارد مي كنند بهتر است از دور خارج
شوند. اكثر اقتصاددانان اين اصل را مي پذيرند، به رغم اينكه در تراز سود پتانسيل و
هزينه هاي واقعي و اهميت امنيت اجتماعي ملت هاي فقير اختلاف نظر هاي اساسي دارند.
فعالان در تجارت آزاد معتقدند افزايش روابط در تخصص هاي بين المللي و سرمايه گذاري
به همه كمك مي كند. سايرين اظهار مي دارند كه بسياري از مردم مستضعف، در سازگاري،
تجهيز و جابه جايي همزمان با تغييرات بازار، ناتوانند.
محققان معتقدند كه اثرات مثبت تخصص هاي بين المللي در درازمدت تحقق مي يابند و
در طول اين مدت طولاني انتظار مي رود مردم و منابع هر دو به تدريج تغيير يابند و
انعطاف پذير شوند در حالي كه تعديل و اصلاحات در كوتاه مدت رنج و سختي زيادي به
همراه خواهد داشت.
مناظره و مجادله ميان اقتصاددانان در مقايسه با آنچه در خيابان اتفاق مي افتد
بسيار با نزاكت است. ادعاي اصلي جناح مخالف «جهاني شدن» اين است كه جهاني شدن، قشر
مرفه را مرفه تر و مستضعف را مستضعف تر مي كند، پيشگامان «جهاني شدن» اظهار مي
دارند اين اقدام به نفع قشر ضعيف است. اما اگر واقع بينانه تر حقايق را بررسي كنيم
متوجه مي شويم كه موضوع پيچيده تر از اين است. بانك جهاني، براساس آمار جمع آوري
شده نظرخواهي خانگي توسط موسسات مختلف، برآورد نمود كه جمعيت افرادي كه زير خط فقر
يعني درآمد ? دلار در روز هستند در كشورهاي در حال توسعه (با توجه به نرخ سال ????)
كاهش يافته است. اين آمار بسيار ابتدايي و خام است اما در سطح بين المللي قابل
بررسي و مقايسه است. اين آمار نشان مي دهد كه گستردگي فقر در جهان رو به كاهش است.
اين بررسي ها به طور خاص به شرق، جنوب و جنوب شرقي آسيا مي پردازد. چين، هند و
اندونزي - كشورهايي هستند كه در دوره هايي طولاني مدت به عنوان كشورهايي با فقر
روستايي بسيار شديد محسوب مي شدند و بيش از نيمي از جمعيت كشورهاي در حال توسعه را
در برمي گيرند شناخته شده بودند - اكنون شاهد كاهش فقر و گرسنگي هستند. بين سال هاي
???? تا ???? ، درصد افراد روستايي كه كمتر از ? دلار در روز درآمد داشتند از
??درصد به ??درصد و در هند از ??درصد به ??درصد و در اندونزي از ??درصد به ??درصد
كاهش يافته است.
اما، اگرچه فقيرترين ها فقيرتر نشده اند اما كسي هم اعلام نكرده است كه پيشرفت
آنها اساسا به خاطر جهاني شدن است. در چين روند بهبود فقر مي توانست ناشي از عوامل
داخلي باشد، از قبيل توسعه زير بناي اقتصادي، اصلاحات عرضي چشمگير در سال ???? (كه
جمعيت هاي دوره مائو از بين رفتند)، تغيير نرخ غلات و كاهش محدوديت در مهاجرت هاي
روستا به شهر. در واقع، قسمت اعظم كاهش فقر در اواسط دهه ?? قبل از اينكه گام هاي
اساسي در تجارت و سرمايه گذاري خارجي برداشته شود، اتفاق افتاد. بيش از ???ميليون
چيني، بين سال هاي ???? تا ???? از مرز فقر بين المللي نجات يافتند. حدود سه چهارم
اين جمعيت در سال ???? پيشرفت كردند.
مشابه آن، كاهش ميزان فقر و گرسنگي در هند است كه احتمالا ناشي از گسترش انقلاب
سبز در كشاورزي، برنامه هاي مبارزه با فقر از طرف دولت و حركت هاي اجتماعي است - و
مربوط به آزادي تجارت در دهه ?? نيست. در اندونزي، انقلاب سبز، سياست هاي اقتصاد
كلان، تثبيت نرخ برنج و سرمايه گذاري گسترده در زيربناي اقتصاد روستايي نقش اساسي
در كاهش چشمگير فقر و گرسنگي ايفا كرده است. البته طرح «جهاني شدن»، با افزايش
استخدام كارگر در كارخانه هاي صنعتي، در نجات چيني ها و اندونزيايي هاي بسياري از
فقر در اواسط دهه ?? كمك چشمگيري كرد. (البته در هندوستان به دليل ساختار و سياست
داخلي اش چندان موثر عمل نكرد). اين طرح در ?? سال گذشته يكي از مهمترين عوامل در
پيشرفت اقتصاد بوده است.
آنهايي كه با ترديد به فوايد جهاني شدن مي نگرند اظهار مي دارند كه فقر در
كشورهاي تحت صحراي آفريقا هنوز بيداد مي كند. بين سال هاي ???? تا ???? تعداد
آفريقايي هايي كه زير خط فقر جهاني زندگي مي كنند، از ??درصد به ??درصد رسيد. اما
علت اصلي اين وخامت، سياست هاي نادرست حكومت هاي كشورهاي مذكور بود، نه طرح «جهاني
شدن». حتي اگر ارتباطي هم با جهاني شدن داشته باشد تنها به اين دليل مي تواند باشد
كه با توجه به بي ثباتي حكومت هاي آفريقايي، هراس بازرگانان و سرمايه داران خارجي،
ميزان جهاني شدن آن كشورها را كاهش داده است. بي ثباتي سياسي، عواملي چون جداسازي
هاي جغرافيايي، بيماري، وابستگي بيش از حد به تعداد انگشت شماري محصولات صادراتي و
روند آهسته انقلاب سبز را تشديد مي كند.
? بيگارخانه ها
رقابت در بازار جهاني به طور عموم به افرادي كه نوآوري خاصي ارائه دهند، مهارت
ها و اطلاعات جديدي بدهند و يا كارآفريني كنند پاداش مي دهد. مردم مستضعف در سراسر
جهان به دليل عدم دسترسي به سرمايه و فرصت يادگيري مهارت هاي جديد، دچار عقب ماندگي
و اوضاع نامساعد مي شوند. در كشورهاي در حال توسعه - مثل مكزيك - كارگران مشاغل خود
را در كارخانه هاي صنعتي از دست مي دهند و كارگران آسيايي جاي آنها را مي گيرند. در
همين حال، سرمايه گذاري هاي خارجي، مشاغل جديدي را به همراه مي آورند. در نهايت
پيشرفت اصلي حاصل مي شود. در مكزيك، در بخش هايي كه متصل به اقتصاد بين المللي است
ميزان فقر و دستمزد پايين، در حال از بين رفتن است - حتي در مقايسه با ساير قسمت
ها، مستقل از آنچه «جهاني سازي» انجام مي دهد، كارگران كارآمد و ماهر به بخش هاي
مرتبط با تجارت بين المللي روي مي آورند تا حقوق و دستمزد بيشتري دريافت كنند. طبق
بررسي و مطالعه گوردن اچ. هانسون از دانشگاه كاليفرنيا در سان ديگو، (تنها با
محاسبه افرادي كه در منطقه خاص متولد شده اند بدون محاسبه مهاجران منطقه) در طول
دهه ?? متوسط ميزان درآمد در بخش هايي از مكزيك كه تحت تاثير «جهاني سازي» بوده است
??درصد بيشتر از آنهايي است كه كمترين تاثير را از جهاني سازي گرفته اند.
در جوامع ضعيف آسيايي مثل بنگلادش، ويتنام و كامبوج، شمار زيادي از زنان در حال
حاضر در كارخانه هاي صادرات پوشاك كار مي كنند، دستمزدشان بسيار كمتر از استاندارد
جهاني است، اما خيلي بيشتر از دستمزد آنهايي است كه در مشاغل ديگر كار مي كنند.
كساني كه نگران استثمارگري در كارگاه ها و كارخانه ها هستند، اجبارا، پيشرفت نسبي
اين زنان را در شرايط كاريشان مي پذيرند. به گزارش سازمان اوكس فام در سال ???? از
زبان يك مادر ??ساله بنگلادشي به نام رهانا چادوري، كه كارگر كارخانه پوشاك است مي
گويد: اين شغل، حرفه دشواري است و با ما به عدالت رفتار نمي شود. كارفرماها با ما
زن ها به احترام رفتار نمي كنند. اما بيرون از اين محيط، كارها بسيار سخت تر است.
اگر به روستاي خودم بازگردم درآمد بسيار كمتري خواهم داشت. خارج از اين كارخانه
ها، مردم، خرده جنس هايي را در كوچه و خيابان مي فروشند، خشت و آجر براي ساختمان
هاي در حال ساخت حمل مي كنند و بسيار كمتر از ما دستمزد دريافت مي كنند. گزينه هاي
زيادي براي انتخاب شغل وجود ندارد. البته من هم طالب شرايط بهتري هستم. اما اين شغل
براي من به منزله اين است كه كودكانم غذاي كافي دارند و زندگيشان بهبود خواهد يافت.
در سال ????،
نايلا كبير از دانشگاه ساسكس در انگلستان و سيمين محمود از موسسه بررسي توسعه
بنگلادش مطالعاتي را بر روي ???? نفر كارگر زن در داكا انجام دادند. آنها دريافتند
كه متوسط دستمزد كارگراني كه در كارخانه صادرات پوشاك كار مي كنند ??درصد بيشتر از
متوسط دستمزد كارگراني است كه در محله هاي فقيرنشين اطراف زندگي مي كنند.
شواهد ديگري كه گواه تاثير «جهاني سازي» است را مي توانيد در اثر فقدان اين
برنامه مشاهده كنيد. در سال ????، با تحريم واردات توليدات كارگران خردسال توسط
آمريكا، صنعت پوشاك بنگلادش، ??هزار كودك را از كارخانه ها اخراج نمود. سازمان
يونيسف و گروه هاي كمك هاي مردمي سرانجام اخراج كودكان مذكور را بررسي كردند. نزديك
به ??هزار كودك به مدرسه بازگشتند، اما بقيه آنها به كارهاي اسفناك تري مشغول شدند،
كارهايي مثل شكستن سنگ و فحشا. اين سرانجام، بهانه خوبي براي توجيه وضع اسفناك
كارخانه هاي بيگاري كشي نيست، اما صرفنظر از بيگاري و ناهنجاري محيط كارگري، مدعيان
مخالف تجارت جهاني بايد تفاوت شرايط سخت كار در كارخانه ها و عواقب بيكار شدن
كارگران به بهانه «تجارت منصفانه» را مقايسه كنند.
? ريشه داخلي فقر
يكپارچگي در اقتصاد بين المللي علاوه بر اينكه فرصت هايي را به وجود مي آورد،
مشكلاتي را نيز به همراه دارد. به رغم اينكه مشاغل جديد به مراتب از مشاغل پيشين
بهتر هستند، اين تغيير همراه با دشواري و پيچيدگي هايي است. بسياري از كشورهاي
فقير، حمايت هاي موثري براي افرادي كه شغلشان را از دست داده اند و هنوز شغل جديدي
پيدا نكرده اند، فراهم نمي كنند. علاوه بر اين، شمار زيادي از مردم مستضعف در مزارع
كوچك خود و يا در كسب وكاري بسيار حقيرانه مشغول به كار مي شوند. اساسي ترين
محدوديت هايي كه با آن روبه رو مي شوند داخلي است، مثل عدم كسب اعتبار مالي،
زيربناي اقتصادي ضعيف، مسوولان رشوه خوار دولتي و حقوق بي ثبات زمين داري. كشورهاي
ضعيف، حكومت هاي غيرقابل اعتماد، تقسيم نابرابر ثروت و رفاه در ميان اقشار ملت و
سياستمداران و مقامات نالايق و فاسد گاهي عواملي هستند كه دست به دست هم داده و
فرصت ها و امكانات جامعه مستضعف را مسدود مي كنند. بازارهاي آزاد بدون آزادكردن
محدوديت ها و موانع مذكور، مردم را وادار مي سازد تا در رقابت جهاني با دست بسته
شركت كنند، نتيجه آن فقيرتر شدن آنها خواهد بود.
در عوض، به منظور آزاد نمودن تجارت و به جريان افتادن سرمايه درازمدت، اگر
رويكردهاي داخلي مناسبي اتخاذ شود و سازمان هاي مناسب جايگزين شوند، خصوصا در جهت
بهينه سازي كيفيت توليد و كاريابي، فقر افزايش نخواهد يافت.
مطالعات ميداني در كشورها اين موضوع را آشكار مي كند. اگرچه اقتصاد جزيره موريس
و جامائيكا در اوايل دهه ?? درآمد سرانه برابر داشتند، از آن زمان به بعد عملكرد
اقتصاديشان به طور مشخصي از يكديگر متمايز شد به طوري كه جزيه موريس سازمان هاي
مبتني بر مشاركت افراد و قانون و مقررات بهتري داشت و جامائيكا درگير جنايت ها و
خشونت ها بود. كره جنوبي و فيليپين در اوايل دهه ?? درآمد سرانه برابر داشتند، اما
فيليپين به خاطر وضع اقتصادي و سياسي ضعيف (به خصوص جمع شدن رفاه و ثروت در دست
تعدادي محدود)، يك كشور در حال توسعه باقي ماند، در حالي كه كره جنوبي به جمع
كشورهاي توسعه يافته پيوست. بوتسوانا و آنگولا هر دو كشورهاي صادركننده الماس در
جنوب آفريقا هستند، بوتسوانا به دليل وجود مشاركت همگاني به سرعت پيشرفت كرد، اما
آنگولا به خاطر جنگ هاي داخلي و به تاراج رفتن ها، تخريب شد.
تجربه و بررسي اين كشورها و سايران نشان مي دهد كه برنامه هاي مبارزه با فقر
مستلزم اين است كه نيروهاي «جهاني سازي» ايجاد محدوديت نكنند. هيچ قانوني وجود
ندارد كه طبق آن، كشورها بايد برنامه هاي اجتماعيشان را محدود كنند تا به اهداف
اقتصادي برسند، در واقع، اهداف اقتصادي و اجتماعي بايستي حمايت هاي دوجانبه داشته
باشند. اصلاحات عرضي، توسعه اعتبارات و خدمات براي توليدكنندگان كوچك، طرح هاي كار
و اموراجتماعي براي بيكاران و تدارك آموزش هاي اوليه و بهداشت مي تواند بهره وري
كارگران و كشاورزان را ارتقا دهد و كشور را براي شركت در ميدان رقابت هاي بين
المللي آماده سازد. چنين برنامه هايي مستلزم بررسي و مطالعه مجدد بودجه و تعيين
اولويت ها در آن كشورها و تعيين چارچوب اجرايي و سياسي باثبات است، اما موانع اساسا
داخلي هستند. در عوض، بستن مرزها به روي تجارت بين المللي، قدرت صاحبان زمين،
سياستمداران و مقامات دولتي و پولدارهايي كه از يارانه دولت لذت مي برند را كم نمي
كند. بنابراين، «جهاني سازي» برخلاف ادعاي منتقدان، دليل اصلي مشكل كشورها نيست،
البته برخلاف ادعاي شيفتگان اين حركت، «جهاني سازي» تنها راه حل هم نخواهد بود.
در مورد محيط زيست چه فكر مي كنيد؟ بسياري از طرفداران حفاظت از محيط زيست اصرار
دارند كه يكپارچگي جهاني مردم را تشويق به بهره برداري بيش از حد از منابع ضعيف
طبيعي مثل جنگل و شيلات مي كنند كه به وسيله امرارمعاش قشر ضعيف آسيب وارد مي شود.
يكي ديگر از مشكلات اين است كه شركت هاي چندمليتي با استاندارد هاي زيست محيطي ضعيف
و سست، در كشورهاي فقير تجمع مي كنند.
حكايت هاي زيادي از اين باب وجود دارد، اما محققان بررسي هاي كمتري را انجام
داده اند. يكي از آنها در مورد گزارش گونار اسكلاند از بانك جهاني در سال ????
منتشر شد و آن هريسون از دانشگاه بركلي در مورد سواحل مكزيك، مراكش، ونزوئلا و ساحل
عاج بود. اين تحقيق، اسناد و شواهدي در مورد شركت هاي چندمليتي ارائه مي دهد كه
آنها براي فرار از هزينه كاهش آلودگي كه در كشورهاي مرفه مي پردازند، در كشورهاي
فوق الذكر سرمايه گذاري مي كنند، ميزان سرمايه گذاري شان بستگي به حجم بازار محلي
دارد. در يك صنعت مشابه، كارخانه هاي خارجي كمتر از هم ترازان بومي خود آلودگي
ايجاد نمودند.
عدم وجود حقوق و قوانين مشخص براي زمين هاي عمومي، معمولا به بهره برداري بيش از
حد از اين زمين ها مي انجامد. در پاسخ فشارهاي گروه هاي قدرتمند سياسي، دولت ها به
عمد قيمت منابع طبيعي را پايين آوردند: آب آبياري در هند، انرژي سوخت در روسيه،
امتياز منابع چوب جنگل در اندونزي و فيليپين. نتيجه آن همان طور كه انتظار مي رفت
كاهش منابع طبيعي بود. هر كشوري كه قصد دارد بازار خود را آزاد كند، در صورتي كه
تكليف منابع خود را مشخص نكرده باشد، ممكن است مشكلات زيست محيطي مشابهي را شاهد
باشد.
? نتيجه مناظره ها
خوشبختانه، دو جناح مقابل در بحث «جهاني سازي» به تدريج در برخي موارد به نتايج
مثبت رسيدند.
در بسياري از حوزه ها، نمايندگان دو جناح، زمينه هايي براي هماهنگي و مشاركت در
ميان شركت هاي چندمليتي، تشكيلات چند جانبه، دولت هاي كشورمان در حال توسعه و گروه
هاي كمك هاي مردمي در مورد كمك به قشر مستضعف يافته اند. با فائق آمدن به اختلافات
و ايجاد زمينه هاي همكاري و توافق، گروه هاي بين المللي ممكن است توان عقب راندن
فقر و گرسنگي در كشورها را كه زندگي ميلياردها انسان را در رنج و سختي برده است،
بيابند، برخي از زمينه ها به شرح زيرند:
? كنترل سرمايه
سرمايه گذاري بين المللي شامل سرمايه درازمدت (مثل تجهيزات) و سرمايه كوتاه مدت
(مثل سهام، اوراق بهادار و پول نقد) است. دومين نوع سرمايه گذاري كه با يك كليك موس
كامپيوتر جابه جا مي شود، مي تواند مثل يك موج در يك كشور سرازير شود و يا به
يكباره از آنجا خارج شود و به همين خاطر موجب آسيب ديدن اقتصادهاي ناپايدار گردد.
نمونه آن بحران مالي سال ???? در آسيا بود. به دنبال برداشت ناگهاني ميزان هنگفتي
بات (پول رايج تايلند) توسط دلالان و سودجويان از بانك هاي تايلند، در عرض يكسال،
ميزان فقر در اين كشور ??درصد افزايش يافت. در اندونزي عقب نشيني سرمايه هاي كوتاه
مدت باعث افت ??درصدي توليد صنعتي شد. بسياري از اقتصاددانان اكنون نياز به نوعي
كنترل بر روي سرمايه كوتاه مدت را حس مي كنند. به خصوص استانداردهاي موسسات مالي
داخلي و بانكداري كه بسيار ضعيف است. همه مي دانند كه چين، هند و مالزي از فشار
سنگين بحران هاي مالي آسيا نجات يافته اند، زيرا كنترل سختي بر روي فرار سرمايه،
اعمال مي كنند.
اقتصاددانان هنوز هم نسبت به نوع كنترل و تاثير آن بر سرمايه به توافق نرسيده
اند.
? تعديل مكتب حمايت بازرگاني
بزرگ ترين مشكل كشورهاي ضعيف افراط در «جهاني سازي» نيست بلكه تفريط است. نجات
از معضل فقر براي كشورهاي ضعيف، در حالي كه قوانين سخت منع تجارت خارجي وجود دارد
بسيار سخت است. عوارض سنگيني كه كشورهاي فقير بر واردات كمك هاي خارجي وضع مي كنند
بسيار بيشتر از ميزان مبلغ وارداتي است. در صورتي كه قوانين سخت واردات تعديل شود
ميزان ضرر و زيان كاهش خواهد يافت.
? قوانين ضد تراست (ضدانحصار)
برخي از صادركنندگان در كشورهاي ضعيف، از شبكه بازاريابي و نام تجاري برخوردار
نيستند و نمي توانند به بازار كشورهاي مرفه حمله كنند. اگرچه برخي شركت هاي خرده
فروش مي توانند به آنها كمك كنند اما مبلغ هزينه اي كه بابت سود بايد پرداخت كنند
بسيار بالا است.
بازار قهوه در جهان تحت سلطه ?شركت بزرگ است. در اوايل دهه ??درآمد حاصل از
صادرات قهوه ??ميليارد دلار بود و درآمد خرده فروشي ??ميليارد دلار. در سال ????
درآمد خرده فروشي ?برابر شد اما درآمد قهوه تنها ??درصد افزايش داشت. مشكل عدم رشد
بازار قهوه، بازار جهاني نيست بلكه مانع اصلي عدم دسترسي به بازار و قيمت كم، قدرت
انحصاري چند كارخانه خرده فروشي است. در برخي صنايع خاص، شركت هاي هم صنف با يكديگر
همكاري مي كنند و قيمت ثابتي را به بازار اعلام مي كنند. برخي اقتصاددانان پيشنهاد
ايجاد يك سازمان بازرسي ضد تراست را ارائه داده اند.
اين سازمان حتي اگر قدرت نفوذ بالايي براي جلوگيري از انحصار يك شركت را نداشته
باشند، قادر خواهد بود اذهان عمومي را بر عليه انحصار كالا بسيج كنند و چندين حمايت
كننده ضد تراست در كشورهاي در حال توسعه پيدا كنند. علاوه بر اين توليدكنندگان در
كشورهاي در حال توسعه مي توانند با گواهينامه كيفيت بين المللي، در بازار جهاني كسب
اعتبار نمايند.
? امكانات اجتماعي
بسياري از اقتصاددانان معتقدند به منظور بهبود وضع بازرگاني، دولت آن كشور، بايد
ميزان رفاه مالي را به نسبت معيني توزيع نمايند تا سود سرشار حاصل از تجارت آزاد به
همه برسد.
البته «نسبت معيني» اصطلاحي است كه اختلاف نظرات زيادي را به همراه دارد. با همه
اينها، برخي برنامه هاي كمك رساني از طرف دولت مي تواند موثر باشد، مثل كمك به
افرادي كه كار و شغل خود را از دست مي دهند، آموزش مجدد و به كارگيري مجدد آنها،
كمك هزينه تحصيلي براي كمك به خانواد هايي كه توان تامين هزينه تحصيل فرزندانشان را
ندارند و درنتيجه كاهش به كارگيري كودكان در محيط هاي كارگري.
? تحقيق
انقلاب سبز كمك بسيار موثري در كاهش فقر در آسيا بود. مشاركت هاي عمومي جديد مي
تواند كمك هاي مناسبي براي مستضعفين جهان باشد (مثل دارو، واكسن و بهداشت عمومي)
محدوديت هايي كه دولت هاي كشورهاي در حال توسعه وضع مي كنند، شركت هاي داروسازي را
در تحقيق و ريشه كن كردن بيماري هايي مثل مالاريا و سل كه ميليون ها نفر را در
كشورها فقير به كام مرگ مي كشند، محدود مي نمايد.
? اصلاح روند مهاجرت به كشورهاي مرفه
در اين برنامه مي توان شماري از كارگران بدون مهارت خاص را به عنوان كارگران
مهمان به كشورهاي مرفه و توسعه يافته اعزام كرد تا در كاهش ميزان فقر موثر باشد.
چند شعار ساده انگارانه بر ضد «جهاني سازي» و انتقاد از تجارت آزاد و مضرات آن
هرگز كارآمد نخواهد بود و كمكي به كاهش فقر نخواهد كرد. فكرهاي جديد، ديدگاه هايي
در زمينه مشاركت عمومي و درهم آميختن سياست هاي داخلي و بين المللي مسلما موثرتر
خواهد بود.