در بررسي
مقوله كيفيت كالاهاي صنعتي ايران، به طيف وسيعي از سؤالات برميخوريم
.
آيا به درستي همه كالاهاي ايراني فاقد كيفيت هستند يا اين مسأله مربوط به
پارهاي
از آنها است؟ آيا بيكيفيت بودن برخي كالاهاي
ايراني به عواملي همچون استفاده از
ماده اوليه نامرغوب، توسعه
نيافتگي تكنولوژي توليد محصولات صنعتي، ضعف دانش فني،
قيمت تمام شده
بالا و يا ناكارآمدي برنامههاي توسعه منتسب ميشود و با آن دلايل،
نابساماني بازار و ضعف كيفيت كالا و محصولات صنعتي ايران
قابل توجيه است؟ آيا برتري
تفكر حمايت از مصرفكننده
ايراني بر آرمان حمايت از توليد كننده ايراني در درون
مايه فكري
طراحان نظام اقتصادي ما موجب پيدايش اين وضيعت شده است؟ تا زماني كه
بازار مصرف ايران به صحنه جولان كالاهاي فاقد كيفيت
وارداتي تبديل شود، چگونه
ميتوان از توليدكننده ايراني
انتظار توليد كالايي با كيفيت را داشت؟
بدون
ترديد، انگشت
اول را بايد متوجه قيمت تمام شده، محيط كسب و كار و سياستهاي
اقتصادي كرد. جاي تأسف است اگر بدانيم بخش مهمي از كيفيت
اندك كالاي صنعتي ايران،
ريشه در اين دارد كه توليدكننده
براي ارزان تمام شدن هزينه توليد و كاستن از هزينه
تمام شده
محصول، از مواد اوليه نامرغوب استفاده ميكند. البته اين اقدام
توليدكنندگان ايراني، با هدف انتفاع و سود بيشتر صورت
نميپذيرد بلكه از آن رو است
كه صنعتگر ايراني بعضاً مجبور
است براي تداوم حيات واحد توليدياش و ماندن در دامنه
قيمتي رقابت با
كالاهاي مشابه وارداتي، دست به اين گونه رفتارها بزند
.
آنچه
مسلّم است،
هزينه توليد در كشورمان بسيار بالا است. اين شرايط به دليل بينظمي در
برخي مؤلفهها همچون گراني دستمزد، تورم عمومي بالا،
دشواري تأمين مواد اوليه
مرغوب، قوانين رنگارنگ و بعضاً
متعارض در شبكه قوانين اقتصادي كشور، ضعفهاي موجود
در سيستم تأمين
مالي و ناكارآمدي بانكهاي ايراني، ضعف توليدكنندگان ايراني در
مطالعه بازار و تدوين راهكارهاي علمي براي حركتهاي
توليدي صنعتي خويش، ضعف مفرط
ايرانيان در هنر تبليغات و از
همه مهمتر فقدان روحيه كار، تلاش و دقت در پيكره
كارگري نظام
توليد صنعتي ايران، ايجاد شده است. همه اين دلايل موجب شده تا كالاي
صنعتي ايراني، در صورت استفاده از مواد اوليه مرغوب و
تكنولوژي مدرن، حتي اگر در
صحنه كيفيت با انواع غيرايرانياش
برابري كند، اما بعضاً قيمت چند برابر كالاي
خارجي را بر
خود الصاق ميكند و ناگفته پيدا است كه در صورت وقوع اين پديده،
توليدكنندگان ايراني با دغدغهاي جديد، يعني يافتن
مكاني براي انبار كردن اجناس
بيمشتري خود مواجه ميشوند
!
ترس از رسيدن به اين مرحله كه
سراشيبي خطرناك ركود
توليدي است، توليدكننده ايراني
را بر آن داشته تا استفاده از مواد اوليه نامرغوب و
در نتيجه كاهش
شديد كيفيت محصولش را به ورشكستگي و خروج از مدار توليد ترجيح دهد
.
حاصل اين امر آن است كه ايرانيان و حتي بسياري از دستاندركاران صحنه
اقتصاد، با
وجود برآوردن فرياد “ايراني، كالاي ايراني
بخر،” در نجواهاي خصوصيشان، دوستان و
محارم را توصيه ميكنند كه “كالاي
خارجي بخر
!”