📕📗📘 مرجع شعر📘📗📕

اشعار شعرا را در این وبلاگ دنبال کنید

صفحه اصلی بلاگ راسخون فروشگاه راسخون تماس با من

غزلیات کاشانی - غزل شمارهٔ ۲۰۳غزل شمارهٔ ۲۰۱

عشق بری پیکران می نپذیرد علاج

شورش دیوانگان می نپذیرد علاج

تا نظر افکنده دین و دلت رفته است

دلبری دلبران می نپذیرد علاج

قصد دل وجان ما ، تا چه بایمان کنند

فتنه این رهزنان می نپذیرد علاج

برصف دلها زنند غارت جانها کنند

این ستم شاهدان می نپذیرد علاج

در دل خارا چه سان رخنه کند آب چشم

این دل سنگین دلان می نپذیرد علاج

سوزش دل کم نکرد اشگ چو باران من

آتش عشق بتان می نپذیرد علاج

فیض ازین قصه بس ناله مکن چون جرس

عشق بآه و فغان می نپذیرد علاج

 


ادامه مطلب
[ جمعه 17 دی 1395  ] [ 1:04 PM ] [ عاشق شعر ] [ نظرات(0) ]

غزلیات کاشانی - غزل شمارهٔ ۲۰۴

در تنم دل خون شد از دلهای کج

سینه ام بریان شد از آرای کج

میکند هر لحظه چندین فتنه راست

این فسون دیو در دلهای کج

از زبان این ، سخن در گوش آن

میرود چون کفش کج در پای کج

در بدن از دل سرایت می کند

قوم کج دلراست سرتاپای کج

چشمشان کج گوششان کج کج زبان

فعلشان کج قولشان کج رای کج

کج برآید بر زبان و چشم و گوش

چون بود در سینها دلهای کج

پیشوا چون کج بود پیرو کج است

کج سرانرا نیست جز دمهای کج

سوختم تاچند بینم زین خران

انتصاب قامت دلهای کج

از کجیهای کجان افلاک راست

کجروی آئین و سر تا پای کج

راستی خواهی نیارم دید فیض

بیش ازین دلهای کج آرای کج

 


ادامه مطلب
[ جمعه 17 دی 1395  ] [ 1:04 PM ] [ عاشق شعر ] [ نظرات(0) ]

غزلیات کاشانی - غزل شمارهٔ ۲۰۵

این جهان بی بقا هیچست هیچ

هر چه میگردد فنا هیچست هیچ

گرجهانرا سر بسر بگرفته

چون نمیماند بجا هیچست هیچ

شد مرا یک نکته از غیب آشکار

در دو عالم جز خدا هیچست هیچ

گرنه سردر راه عشق او رود

آن سرکمتر زپا هیچست هیچ

گرنه صرف طاعت و خدمت شود

حاصل این عمرها هیچست هیچ

گرنه سوزد جان و دل در عشق او

در تن این افسردها هیچست هیچ

دل بعشق گلرخان ای دل مده

مهر یار بی وفا هیچست هیچ

صحبت بیگانگان بیگانگیست

جز ندیدم آشنا هیچست هیچ

گر سخن گوئی دگر از حق بگو

فیض جز حرف خدا هیچست هیچ

 


ادامه مطلب
[ جمعه 17 دی 1395  ] [ 1:04 PM ] [ عاشق شعر ] [ نظرات(0) ]

غزلیات کاشانی - غزل شمارهٔ ۲۰۶

من و یاد خدا دگر همه هیچ

بندگی و فنا دگر همه هیچ

شمع بیگانه پرتوی ندهد

من و آن آشنا دگر همه هیچ

صمدم بس بود دگر همه پوچ

صحبت با خدا دگر همه هیچ

دل پر درد و شاهد غیبی

عشق مرد آزما دگر همه هیچ

روی دل سوی فبله رویش

مست جام لقا دگر همه هیچ

باده مصطفای حق چه رسد

از کف مرتضی دگر همه هیچ

بمناجاتش ار شبی گذرد

بس بود آن مرا دگر همه هیچ

در دل شب چو شمع گریه و سوز

طاعت بیریا دگر همه هیچ

بی نیازی زخلق و صحت و امن

دوری از ما سوی دگر همه هیچ

گوشه خلوتی و یک دو سه کس

ملک فقر و فنا دگر همه هیچ

یکدوسه یار همدم هم درد

هم یکی هم سه تا دگر همه هیچ

فیض را بس پس از نبی و علی

یازده پیشوا دگر همه هیچ

 


ادامه مطلب
[ جمعه 17 دی 1395  ] [ 1:04 PM ] [ عاشق شعر ] [ نظرات(0) ]

غزلیات کاشانی - غزل شمارهٔ ۲۰۷

رام قتلی و ما علیه حباح

قتل عشاقه علیه مباح

هر دلی کو اسیر عشقی شد

نیست او را دگر امید فلاح

تشنه بادهٔ وصال توام

العطش یا حبیب هات الراح

شب هجر تو جاعل الظلمات

روز وصل تو فالق الاصباح

از می وصل تو صبوح و غسوق

مست و مخمور را غداه و رواح

از نمکزار لعل شیرینت

آب حیوان همی برند ملاح

با من آنکن که مصلحت دانی

که مرا در صلاح تست صلاح

گر بسوزانیم ندارم باک

ورکشی خون من تراست مباح

تو نهٔ قابل وصال ای فیض

گفتگو را بمان مکن الحاح

 


ادامه مطلب
[ جمعه 17 دی 1395  ] [ 1:04 PM ] [ عاشق شعر ] [ نظرات(0) ]

غزلیات کاشانی - غزل شمارهٔ ۲۰۸

یا ندیمی قم فان الدّیک صاح

غن لی بیتاً و ناول کاس راح

لست اصبر عن حبیبی لحظهٔ

هل الیه نظرهٔ منی تباح

بذل روحی فی هواه هین

یحمد القوم السری عند الصباح

رام قتلی لحظه من غیرسیف

اسکرتنی عینه من دون راح

قد کفتنی نظرهٔ منی الیه

من بها لی فی غداه اورواح

هام قلبی فی هواه کیف فاطمان

راح روحی فی قفاه فاستراح

لم یفارقنی خیال منه قط

لم یزل هو فی فؤادی لایراح

ان یشا یحرق فؤادی فی النوی

اویشا یقتل له قتلی مباح

لاتنج یا فیض اسرار الحبیب

لیس فی شرع الهوی سریباح

 


ادامه مطلب
[ جمعه 17 دی 1395  ] [ 1:04 PM ] [ عاشق شعر ] [ نظرات(0) ]

غزلیات کاشانی - غزل شمارهٔ ۲۰۹

دلا فیض بر از لقای صباح

ببر عطر جان از هوای صباح

ترا هر چه مشکل شود تیره شب

بجو حل آن از هوای صباح

صباحست مشکل گشای جهان

صلاهر که دارد لقای صباح

صباح از شبت میگشاید گره

بدست آر مشکل گشای صباح

نخستین قدومش دمی با خود آی

سعادت ببر از خدای صباح

نهد پای چون صبح شب را بسر

سرآگهی نه بپای صباح

دهد روشنائی دل و دیده را

جمال خوش دلگشای صباح

چو خواهی دل تیره را روشنی

شبی زنده دار از برای صباح

اگر بر نسیمش نهی دل دمی

بری بوی جان از هوای صباح

بود ساعتی از بهشت برین

شب و روز بادا فدای صباح

کند روحرا تازه دریاب فیض

دم تازهٔ جان فزای صباح

 


ادامه مطلب
[ جمعه 17 دی 1395  ] [ 1:04 PM ] [ عاشق شعر ] [ نظرات(0) ]

غزلیات کاشانی - غزل شمارهٔ ۲۱۰

چشم او کرد بقتلم تصریح

نگهش کرد بعفوم تملیح

سوی من کرد نگاه گرمی

که در آن بود بوصلش تلویح

کرد مژگانش اشارت با لب

که بیفشان شکری با تملیح

لب لعلش شکری داد بمن

نمکین شکر شیرین ملیح

سخنی رفت میان من و او

باشارت به کنایت نه صریح

بطمع شد دل من زان الطاف

که مگر وعده اوهست صحیح

دل چو بستم بوصالش گفتا

می ندانی که بوصلیم شحیح

گر نهد لب بلب فیض شود

سخنانش همه شیرین و ملیح

 


ادامه مطلب
[ جمعه 17 دی 1395  ] [ 1:04 PM ] [ عاشق شعر ] [ نظرات(0) ]

غزلیات کاشانی - غزل شمارهٔ ۲۱۱

خطیب عشق ندا کرد با زبان فصیح

که خلق جمله مریضند و عاشق است صحیح

زبان گشاد دگر بار بر سر منبر

که اهل عشق جوادند و اهل زهد شحیح

دگرچه خوش نگین گفت خلق بی نمکند

مگر سری که زشور محبت است ملیح

شجاع نیست مگر عاشقی که جان بخشد

شود صحیح که گردد بتیغ عشق جریح

بسروری رسد آخر زپافتاده عشق

شود رفیع که افتد ز راه دوست طریح

یمدح عاشق و معشوق و عشق در قرآن

یحبهم و یحبونه کند تصریح

ذلیل دوست بود عاشق و عزیز عدو

اذله و اعزّه بفیض گفت صریح

 


ادامه مطلب
[ جمعه 17 دی 1395  ] [ 1:04 PM ] [ عاشق شعر ] [ نظرات(0) ]

غزلیات کاشانی - غزل شمارهٔ ۲۱۲

خوش آن زمان که رود جان بدانسرای فراخ

خوش آن نفس که برآید در آن هوای فراخ

زغصه در قفس تنگ آسمان مردیم

برون جهیم ازین تنگنا بجای فراخ

به بند طایر جان اندرین قفس تا چند

برون رویم و به پریم در هوای فراخ

زجنس پرغم دنیای دون خلاص شویم

رویم خرم و خوش دل بدان سرای فراخ

نه جای ماست سرای پر از کدورت و غم

رویم تا بطرب جای با صفای فراخ

زچه چه یوسف کنعان برون رویم آزاد

شویم پادشه مصر دلگشای فراخ

چه یونس از شکم ماهی جهان برهیم

برون رویم و بگردیم در فضای فراخ

زتنگنای هیولای عالم اجسام

سفر کنیم به اقلیم روح و جای فراخ

چه مانده ایم درین تیره خداکدان ای فیض

چو جان ماست از آن جای با ضیای فراخ

 


ادامه مطلب
[ جمعه 17 دی 1395  ] [ 1:04 PM ] [ عاشق شعر ] [ نظرات(0) ]
.: تعداد کل صفحات 110 :. 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 >

درباره وبلاگ



نویسندگان

  عاشق شعر

آرشیو ماهانه

فروردین 1395
اردیبهشت 1395
خرداد 1395
تیر 1395
مرداد 1395
شهریور 1395
مهر 1395
آبان 1395
آذر 1395
دی 1395
بهمن 1395
اسفند 1395

آرشیو موضوعی

رضی‌الدین آرتیمانی
ابن حسام خوسفی
ابوسعید ابوالخیر
اسدی توسی
اسعد گرگانی
اقبال لاهوری
امیرخسرو دهلوی
انوری
اوحدی
باباافضل کاشانی
باباطاهر
ملک‌الشعرای بهار
بیدل دهلوی
پروین اعتصامی
جامی
عبدالواسع جبلی
حافظ
خاقانی
خلیل‌الله خلیلی
خواجوی کرمانی
خیام نیشابوری
هاتف اصفهانی
رودکی
صائب تبریزی
سعدی
سلمان ساوجی
سنایی غزنوی
سیف فرغانی
شاه نعمت‌الله
شبستری
شهریار
شیخ بهایی
صائب تبریزی
صبوحی
عبید زاکانی
عراقی
عرفی
عطار
فرخی
فردوسی
فروغی
فیض کاشانی
قاآنی
کسایی
محتشم
مسعود سعد
منوچهری
مولوی
مهستی
ناصرخسرو
نصرالله منشی
نظامی
وحشی
هاتف اصفهانی
هجویری
هلالی

آمار وبلاگ

كل بازديدها : 1170244 نفر
كل نظرات : 1 عدد
كل مطالب : 25576 عدد
آخرین بروز رسانی : یک شنبه 21 شهریور 1395 
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 30 اردیبهشت 1395 

دیگر امکانات

  • آردوج
  • روغن زیتون
  • زیتون
  • روغن زیتون
  • زیتون
  • خرید زیتون
  • خرید روغن زیتون
  • مای ترکیه
  • خرید خانه در ترکیه
  • خرید خانه در ترکیه