پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله
 
  به وبلاگ پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله خوش آمديد!    
 
درباره وبلاگ


محمد رضا زينلي
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت تمامي بازديدكنندگان گرامي اين پايگاه به جهت بالا بردن بينش شما نسبت به چهاده معصوم سلام الله ايجاد شده است و اميدواريم كه بتوانيم مطالب خوبي به شما ارائه دهيم با تشكر خادم پايگاه:محمد رضا زينلي


منوي اصلي
لينکهاي سريع

لوگو ها


 


















ترجمه مطالب پايگاه

نظرسنجي

درود امام رضا بر پیامبر علیهما السلام در كنار قبر ایشان

سلام بر فرستاده خدا،

سلام بر تو اى دوست خدا،

سلام بر تو اى برگزیده خدا،

سلام بر تو اى امین الهى !

گواهى مى‌دهم كه تو خیرخواه امتت بودى،

و در راه خدا تلاش فرمودى،

و او را خالصانه بندگى كردى،

تا آن گاه كه مرگت فرا رسید،

پس خداوند تو را پاداش دهد، برتر از هر پاداشى كه پیامبرى را از سوى امّتش داده است،

بارالها!

بر محمّد و خاندانش درود فرست؛ برترین درودى كه بر ابراهیم و خاندانش فرستادى،

تو ستوده و بزرگوارى .

منبع:سایت امام رضا علیه السلام

پنج شنبه 21 آبان 1388  نظرات : 1 بيان انتقادات و پيشنهادات

دعاى امام رضا در زیارت خواهرش حضرت معصومه علیهما السلام

سعدبن عبدالله از آن حضرت نقل مى‌كند كه فرمود: اى سعد! آیا نزد شما خاندان قبرى از ما هست؟ گفتم: فدایت شوم قبر فاطمه دختر امام كاظم علیه السلام، فرمود: آرى، هر كه او را در حالى كه حقّش را بشناسد زیارت كند بهشت براى اوست. آن گاه كه به قبر رسیدى بالاى سر آن حضرت رو به قبله بایست و بعد از گفتن سى و چهار مرتبه «الله اكبر»، و سى و سه مرتبه «سبحان الله»، و سى و سه مرتبه «الحمدلله»، بگو:

سلام بر آدم برگزیده خدا،

سلام بر نوح پیامبر خدا،

سلام بر ابراهیم دوست خدا،

سلام بر موسى هم سخن خدا،

سلام بر عیسى روح خدا،

سلام بر تو اى فرستاده خدا،

سلام بر تو اى بهترین خلق خدا،

سلام بر تو اى برگزیده خدا،

سلام بر تو اى محمّد بن عبدالله، پایان بخش پیامبران.

سلام بر تو اى امیرمؤمنان على، پسر ابو طالب جانشین پیامبر خدا،

سلام بر تو اى فاطمه برترین زنان جهان،

سلام بر شما اى دو فرزند پیامبر رحمت، و دو آقاى جوانان اهل بهشت.

سلام بر تو اى على پسر حسین، اى آقاى عبادت كنندگان و نور چشم بینندگان،

سلام بر تو اى محمّد پسر على، شكافنده علم بعد از پیامبر.

سلام بر تو اى جعفر پسر محمّد راستگوى نیكوكار درستكار،

سلام بر تو اى موسى پسر جعفر پاك و پاكیزه،

سلام بر تو اى على پسر موسى خشنود پسندیده،

سلام بر تو اى محمّد پسر على پرهیزكار،

سلام بر تو اى على پسر محمّد پاكیزه خیرخواه درستكار.

سلام بر تو اى حسن پسر على،

سلام بر جانشین بعد از او،

بارالها!

بر نورت و چراغت و دوست دوستت و جانشین جانشینت و برهانت بر خلق درود فرست.

سلام بر تو اى دختر فرستاده خدا،

سلام بر تو اى دختر فاطمه و خدیجه،

سلام بر تو اى دختر امیرمؤمنان،

سلام بر تو اى دختر حسن و حسین،

سلام بر تو اى دختر ولى ّخدا،

سلام بر تو اى خواهر ولىّ خدا،

سلام بر تو اى عمّه ولى ّخدا،

سلام بر تو اى دختر موسى بن جعفر،

و رحمت و بركات الهى بر تو باد.

سلام بر تو،

خداوند بین ما و شما در بهشت شناسایى برقرار كند،

و ما را در زمره شما برانگیزاند،

و بر حوض پیامبرتان وارد سازد،

و به جام جدّتان، به دست على - پسر ابو طالب كه درود خدا بر تمامى شما خاندان باد ـ سیراب گرداند.

از خدا مى‌خواهم كه شادى و گشایش در كارتان را به ما بنمایاند،

و ما و شما را در گروه جدّتان محمّد ـ كه درود الهى بر او باد ـ گرد آورد،

و شناخت شما را از میان نبرد.

با محبّت شما، و بیزارى از دشمنانتان، و تسلیم شدن در برابر خدا، به او نزدیكى مى‌جویم،

از این [امور] خشنودم، نه انكار مى‌كنم و نه تكبّر مى‌ورزم،

با یقین و خرسندى به آنچه را كه محمّد [كه درود خدا بر او و آلش باد] آورده است، و تنها تو را خواستارم،

بارالها!

خشنودیت و خانه آخرتت را مى‌جوییم،

اى فاطمه!

در بهشت مرا شفاعت كن،

چه آن كه تو در پیشگاه خدا منزلتى بزرگ دارى .

بارالها!

از تو مى‌خواهم كه فرجامم را با نیك اخترى پایان دهى،

و آنچه را دارم از من نگیرى،

و نیرو و توانى جز با اراده خداوند برتر و والاتر نیست.

بارالها!

به كرم و عزّت و رحمت و عافیتت دعایمان را اجابت كن،

و آن را بپذیر،

و درود و سلام خداوند بر محمّد و تمامى خاندان او باد،

اى مهربان‌ترین مهربانان .

منبع:سایت امام رضا علیه السلام

پنج شنبه 21 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

دعاى امام رضا علیه السلام در رهایى از غم و اندوه

بارالها!

تو اطمینان من در هر اندوهى،

و امید من در هر سختى،

و در هر امرى كه بر من وارد شود، توشه‌ام تواى،

چه بسیار گرفتاری‌ها كه ...

قلب‌ها در آن ناتوان،

و چاره‌اندیشى در آن بى‌فایده،

و كارها در آن بى اثر،

و دوران و نزدیكان و دوستان در آن درمانده،

و دشمن در آن شاد مى‌گردد،

آن گرفتارى را با تو در میان گذارده،

و شكایت آن را نزد تو آوردم،

در حالى كه در آن تنها امیدم به تو است و نه جز تو،

و تو گشایش عطا فرمودى؛

و آن را برطرف ساختى

و مرا كفایت كردى .

پس تو صاحب هر نعمت،

و برطرف كننده هر نیاز،

و منتهاى هر خواسته‌اى،

پس سپاس فراوان بر تو و برترین منّت از آن ِ توست، به نعمت تو كارهاى نیك كامل مى‌شود.

اى شناخته شده‌اى كه با كارهاى نیك سرشناسى،

و اى كسى كه به كار نیك ستوده‌اى !

مرا از كارهاى نیكت بهره‌مند ساز تا از كار نیك جز تو بى‌نیاز شوم،

به رحمتت اى مهربان‌ترین بخشایندگان!

منبع:سایت امام رضا علیه السلام

پنج شنبه 21 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

دعای امام رضا هنگام سلام بر پیامبر علیهماالسلام

بارالها!

بر محمّد و خاندانش در میان پیشینیان درود فرست،

و بر او و خاندانش در میان آیندگان درود فرست،

و بر او و خاندانش در میان فرشتگان درود فرست،

و بر او و خاندانش در زمره پیامبران و رسولان درود فرست.

بارالها!

به محمّد ـ كه درود تو بر او و خاندانش باد ـ آن جایگاه در بهشت، و والایى، و برترى، و درجه بزرگى عطا كن.

بارالها!

به محمّد ـ كه درود تو بر او و خاندانش باد ـ ایمان آوردم در حالى كه او را ندیده‌ام،

پس روز قیامت مرا از دیدنش محروم مساز،

و هم صحبتى با او را روزیم فرما،

و مرا بر دین او بمیران،

و از حوض او سیراب كن،

سیراب شدنى گوارا كه هرگز بعد از آن تشنه نشوم،

تو بر هر كار قادر و توانایى .

بارالها!

همچنان كه به محمّد ـ كه درود تو بر او و خاندانش باد ـ ایمان آوردم، در حالى كه او را ندیده‌ام، در بهشت او را به من بشناسان.

بارالها!

از جانب من به روح آن حضرت سلام و درودى فراوان فرست.

منبع:سایت امام رضا علیه السلام

پنج شنبه 21 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

دعاى امام رضا علیه السلام بعد از نمازهاى واجب

از آن حضرت روایت شده است كه فرمود: براى روزى خواستن، بعد از هر نماز بگو:

اى كسى كه نیازهاى نیازمندان در اختیار اوست!

اى كسى كه براى هر درخواست كننده‌اى گوشى شنوا و پاسخى آماده، و براى هر خاموشى، آگاهى درونى و فراگیر دارى!

از تو مى‌خواهم ... به حقّ وعده‌هاى راستت و نعمت‌هاى ارزشمندت و بخشایش گسترده‌ات و چیرگى در هم شكننده‌ات و پادشاهى جاودانه‌ات و گفتارهاى رسایت.

اى كسى كه فرمانبرى فرمانبران او را سودى ندهد،

و گناه گناهكاران به او ضرر نرساند،

بر محمّد و خاندانش درود فرست

و مرا روزى عطا فرما،

و در آنچه مرا روزى مى‌دهى از بخششت، عافیت روزى عنایت كن، به بخشایشى كه دارى اى مهرورزترین بخششگران!

منبع:سایت امام رضا علیه السلام

پنج شنبه 21 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

دعای امام رضا علیه السلام براى حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه

یونس بن عبدالرحمان از امام رضا علیه السلام روایت كرده كه آن حضرت به دعا براى صاحب الزمان(عج) امر مى‌فرمود و یكى از دعاهاى ایشان براى آن حضرت چنین بود:

پروردگارا!

بر محمّد و خاندانش درود فرست، و از دوستت، خلیفه‌ات، حجّتت بر خلقت، و آن زبانى كه معرف توست و گویاى حكمت تو، و آن چشم بیناى تو در میان مخلوقاتت، و گواه بر بندگانت ... بزرگمرد مجاهد كوشا، بنده پناهنده به تو، دفاع كن .

خداوندا!

او را از شرّ آنچه آفریدى و پدید آوردى و ایجاد نمودى و پروراندى و تصویر نمودى در امان دار، و او را از پیش رو و از پشت سر و از طرف راست و چپ، و از بالا و پایین محافظت فرما، آن گونه كه هر كه در حفاظت تو باشد ضایع نگردد.

در وجود او، پیامبرت را، و وصى ّپیامبرت را، و پدرانش را؛ پیشوایانت و اركان دینت را ـ كه درود تو بر تمامى آنان باد ـ حفظ نما، و او را در امانت خودت كه هرگز ضایع نگردد، و در همسایگى‌ات كه مورد تعرّض قرار نگیرد، و در نگهدارى و حمایت خودت كه مورد ظلم واقع نشود، قرار ده.

خدایا!

او را به امان محكمت در امان دار، كه هر كه در آن قرار گیرد هرگز شكست نخورد، و او را در حمایت خودت كه هر كه در آن باشد ظلم نبیند قرار ده، و او را به یارى برترت یارى ده، و به قدرتت توانایش كن، و فرشتگانت را پشت سر او قرار ده.

بارالها!

دوست دار هر كه او را دوست دارد، و دشمن دار هر كه با او بستیزد، و زره محكمت را بر او بپوشان، و فرشتگانت را گرداگرد او قرار ده.

پروردگارا!

او را به برتر از مقامى كه عدالت گسترانِ از پیروان پیامبرانت را به آن مقام رساندى، برسان.

خداوندا!

شكاف‌ها را با او پر كن، گسستگى‌ها را به او پیوسته دار، ظلم را به او بمیران، عدالت را نمایان ساز، و زمین را به عمر طولانى‌اش زینت بخش، و او را با یارى تأیید كن، و با بیم نصرت نما، و براى او گشایشى آسان قرار ده، و از جانب خودت براى او برهانى قاطع بر دشمنت و دشمنش مقدّر كن.

بارالها!

او را قائم منتظر قرار ده، و پیشوایى كه به او مانع ظلم مى‌شوى، و او را با یارى قدرتمند و پیروزى نزدیك توانا كن، و او را وارث شرق و غرب جهان كه بركتشان دادى قرار ده، سنّت پیامبرت را به او زنده كن، تا هیچ حقّى را به خاطر ترس از مخلوقى پنهان ندارد، یاورش را نیرو ده، و دشمنانش را خوار، و هر كه با او بستیزد و مكر كند نابود كن.

بارالها!

سركشان كافر و سالارانشان و ریش سفیدانشان و یاورانشان را نابود ساز، و سركردگان گمراهى و بدعت گذاران و سنّت‌شكنان و تقویت كنندگان باطل را در هم شكن، سركشان را به او خوار فرما، و كافران و منافقان و بى‌دینان را به دست او نابود كن، ... هر وقت و هر جا كه باشند ... در شرق و غرب زمین، در خشكى و دریا، در دشت و كوه، تا هیچ جنبنده‌اى از آنان را زنده نگذارى، و نشانى از ایشان بر جاى ننهى .

بارالها!

شهرهایت را از ایشان پاك كن، و بندگانت را از شرّ ایشان برهان، و مؤمنان را به او عزّت ببخش، و سنّت‌هاى فرستادگانت را به او زنده ساز، و حكم پیامبران را عمومى گردان، و آنچه از دینت از بین رفته و از حكمت‌هایت دگرگون شده دوباره بیاور ... تا دینت به او و به دست او پر طراوت و نو و بدون هیچ كژى گردد، در حالى كه بدعتى در او نیست ...

و تا به عدالت او تاریكی‌هاى ستم، روشن و آتش كفر خاموش كنى، و جایگاه‌هاى حق و عدالت ناشناخته را [از آلودگی‌ها] پاكیزه، و مشكلات احكام را به او روشن بگردانى .

بارالها!

او همان بنده توست كه بر غیب او را امین دانستى، و او را از [ارتكاب گناه] نگاه داشتى، و به دورى او از بدی‌ها حكم فرمودى، و از هر پلیدى او را پاكیزه نمودى، و از هر چركى او را دور كردى، و از دو دلى او را در امان داشتى .

بارالها!

در روز قیامت و روز وقوع آن بلاى بزرگ براى او گواهى مى‌دهیم كه گناهى انجام نداده، و معصیتت را مرتكب نشده، و فرمانبرى‌ات را ضایع ننموده، و پرده‌اى را ندریده، و بایسته‌اى را تبدیل نكرده، و آیین تو را تغییر نداده است، و او امام هدایتگر، هدایت شده، پاكیزه، با تقوا، وفا كننده و پسندیده‌ی پاك مى‌باشد.

بارالها!

پس بر او و پدرانش درود فرست و به او و فرزندان و خاندان و نسل و امّت و تمامى پیروانش، آنچه روشنى چشم و شادمانى او را در بردارد عطایش كن، و فرمانروایى او را در تمام مكان‌ها، دور و نزدیك، بر قدرتمداران و فرمانبران [آن نواحى] بگستران، تا حكم او بر تمامى احكام غالب و هر باطلى را با حقّ او نابود سازى .

بارالها!

به دست او ما را به راه هدایت و بزرگ و میانه‌اى ببر كه تندرو به سوى او باز گردد و دنباله‌رو به آن برسد.

بارالها!

ما را بر فرمانبرى او نیرو، و بر همراهى او راست بگردان، و به متابعت او بر ما منّت گذار، و ما را در حزب او، كه قیام كنندگان به امرت، و صبركنندگان به همراهش، و آنان كه با خیرخواهى براى او جویاى خشنودى‌اند، قرار ده، تا این كه در روز قیامت ما را در زمره یاوران و پشتیبانان و تقویت كنندگان حكومتش محشور گردانى.

بارالها!

بر محمّد و خاندانش درود فرست، و این را از طرف ما براى خودت، در حالى كه از هر شك و شبهه و خودنمایى و شهرت‌طلبى به دور باشد، قرار ده، تا بر غیر از تو بر آن اعتماد نكنیم، و قصدى جز تو نداشته باشیم، و ما را در جایگاه او وارد كن، و در بهشت همراه او قرار ده، و ما را در كار او به دلتنگى و خستگى و سستى و پراكندگى مبتلا مساز، و ما را از كسانى قرار ده كه از آنان براى یارى دینت كمك گرفته و به آنان ولیّت را عزیز مى‌گردانى، و به جاى ما گروه دیگرى را برنگزین چه این كه این كار بر تو آسان و بر ما بسیار گران و دشوار است، و تو بر هر كار توانایى .

بارالها!

بر والیان عهدش درود فرست، و ایشان را به آرزوهایشان برسان، و عمرشان را طولانى ساز و آنان را یارى ده، و براى او آنچه از امر دینت را به آنان نسبت داده‌اى به نهایت برسان، و ما را پشتیبانان آنان و یاوران دینت قرار ده، و بر پدران پاكیزه‌اش و پیشوایان هدایتگر درود فرست.

بارالها!

ایشان معدن‌هاى سخنان تو، و خزینه‌داران علم تو، و حاكمان امر تو، و بندگان خالص تو، و بهترین مخلوقات تو، و دوستانت و فرزندان دوستانت، و برگزیدگانت و فرزندان برگزیدگان تواند كه درود و رحمت و بركاتت بر تمامى آنان باد.

بارالها!

(درود و رحمتت بر) همكاران او در كارش، و یاورانش در فرمانبریت، كسانى كه آنان را سنگر و سلاح او، و پناهگاه و مورد علاقه او قرار داده‌اى، آنانى كه از خانواده و فرزندان جدا شدند، و جلاى وطن كردند، و بستر راحت را ترك گفتند. از تجارتشان دست شستند، و از روزى خود كاستند، و در جایگاه‌هایشان دیده نشدند، بى آنكه از شهرشان رفته باشند، و با بیگانگانى كه در كارشان یاریشان مى‌كنند هم قسم شدند، و با نزدیكانى كه آنان را از كارشان بازمى‌داشتند مخالفت كردند، و بعد از روى گرداندن و دورى از یكدیگر با هم ائتلاف كردند، و آنچه كه ایشان را به برخوردارى از بهره‌هاى گذراى دنیایى مى‌رساند جدا كردند.

بارالها!

ایشان را در جایگاه استوارت و در پناه خودت قرار ده، و هرگونه گرفتارى را كه از جانب دشمنان متوجّه آنان مى‌باشد، از ایشان دور كن، و بر كفایت و پشتیبانى و یارى دادن به آنان بیفزاى، آن مقدار كه ایشان را در فرمانبریت كمك كنى، و به حق ایشان، باطل آنان را كه درصدد خاموش ساختن نور تو مى‌باشند از بین ببر، و بر محمّد و خاندانش درود فرست و به ایشان تمامى آفاق زمین و كرانه‌هاى آن را از دادگرى و داد و بخشایش و فزونى پر كن، و به بزرگوارى و بخششت و آنچه بر بندگانت به دادگریت منّت گذاردى، از آنان تشكّر كن، و از پاداشت آنچه درجاتشان را بالا مى‌برد برایشان ذخیره كن، چه آنچه تو بخواهى انجام مى‌دهى، و آنچه اراده كنى حكم مى‌كنى، چنین باد اى پروردگار جهانیان.

منبع:سایت امام رضا علیه السلام

پنج شنبه 21 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

درود امام رضا بر پیامبر صلى الله علیه و آله بعد از نمازهاى واجب

سلام و بخشایش و بركت الهى بر تو اى رسول خدا!

سلام بر تو اى محمّد بن عبدالله !

سلام بر تو اى انتخاب الهى !

سلام بر تو اى دوست خدا !

سلام بر تو اى برگزیده خدا !

سلام بر تو اى امین الهى !

گواهى مى‌دهم كه تو فرستاده خدایى،

و گواهى مى‌دهم كه تو محمّد بن عبدالله اى،

و گواهى مى‌دهم كه تو به خیرخواهى امّتت راه نمودى،

و در راه پروردگارت تلاش نمودى،

و او را بندگى كردى تا آن گاه كه زمان مرگت فرارسید .

پس اى رسول خدا !

خداوند تو را پاداش دهد؛ برترین پاداشى كه پیامبرى را از امّتش داده است.

بارالها!

بر محمّد و خاندانش درود فرست، برترین درودى كه بر ابراهیم و خاندانش فرستادى، تو ستوده و بزرگوارى .

منبع:

سایت امام رضا علیه السلام

پنج شنبه 21 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

عبادت و پرستش خداوند یكتا و ترك پرستش هر موجود دیگر، یكى از اصول تعلیمات پیامبران الهى است. تعلیمات هیچ پیامبرى از عبادت خالى نبوده است.

چنان كه مى‏دانیم در دیانت مقدسه اسلام نیز عبادت سرلوحه همه تعلیمات است. چیزى كه هست در اسلام عبادت به صورت یك سلسله تعلیمات جدا از زندگى كه صرفاً به دنیاى دیگر تعلق داشته باشد وجود ندارد، عبادات اسلامى با فلسفه‏هاى زندگى توأم است و در متن زندگى واقع است.

گذشته از این كه برخى عبادات اسلامى به صورت مشترك و همكارى دسته جمعى صورت مى‏گیرد، اسلام به عبادت‌هاى فردى نیز آنچنان شكل داده است كه متضمن انجام پاره‏اى از وظایف زندگى است.

از نظر اسلام هر كار خیر و مفیدى اگر با انگیزه پاك خدایى توام باشد عبادت است. لهذا درس خواندن، كار و كسب كردن، فعالیت اجتماعى كردن اگر لله و فى الله باشد عبادت است. در عین حال، اسلام نیز پاره‏اى تعلیمات دارد كه فقط براى انجام مراسم عبادت وضع شده است از قبیل نماز و روزه، و این خود فلسفه‏اى خاص دارد.

مثلاً نماز كه مظهر كامل اظهار عبودیت است، چنان در اسلام شكل خاص یافته است كه حتى فردى كه مى‏خواهد در گوشه خلوت به تنهایى، نماز بخواند خود به خود به انجام پاره‏اى از وظایف اخلاقى و اجتماعى از قبیل نظافت، احترام به حقوق دیگران، وقت‏شناسى، جهت‏شناسى، ضبط احساسات، اعلام صلح و سلم با بندگان شایسته خدا و غیره مقید مى‏گردد.

از نظر اسلام هر كار خیر و مفیدى اگر با انگیزه پاك خدایى توام باشد عبادت است. لهذا درس خواندن، كار و كسب كردن، فعالیت اجتماعى كردن اگر لله و فى الله باشد عبادت است.

در عین حال، اسلام نیز پاره‏اى تعلیمات دارد كه فقط براى انجام مراسم عبادت وضع شده است از قبیل نماز و روزه، و این خود فلسفه‏اى خاص دارد.



درجات عبادت‌ها
تلقى افراد از عبادت یكسان نیست، متفاوت است. از نظر برخى افراد عبادت نوعى معامله و معاوضه و مبادله كار و مزد است، كار فروشى و مزد بگیرى است. همان طور كه یك كارگر، روزانه نیروى كار خود را براى یك كار فرما مصرف مى‏كند و مزد مى‏گیرد، عابد نیز براى خدا زحمت مى‏كشد و خم و راست مى‏شود و طبعاً مزدى طلب مى‏كند كه البته آن مزد در جهان دیگر به او داده خواهد شد.

و همان طور كه فایده كار براى كارگر در مزدى كه از كار فرما مى‏گیرد خلاصه مى‏شود و اگر مزدى در كار نباشد نیرویش به هدر رفته است، فایده عبادت عابد نیز از نظر این گروه همان مزد و اجرى است كه در جهان دیگر به او به صورت یك سلسله كالاهاى مادى پرداخت مى‏شود.

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى‏شود، مسأله‏اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.

از نظر اینگونه افراد، تار و پود عبادت همین اعمال بدنى و حركات محسوس ظاهرى است كه به وسیله زبان و سایر اعضاى بدن صورت مى‏گیرد.

از نظر برخى افراد عبادت نوعى معامله و معاوضه و مبادله كار و مزد است، كار فروشى و مزد بگیرى است. همان طور كه یك كارگر، روزانه نیروى كار خود را براى یك كار فرما مصرف مى‏كند و مزد مى‏گیرد، عابد نیز براى خدا زحمت مى‏كشد و خم و راست مى‏شود و طبعاً مزدى طلب مى‏كند كه البته آن مزد در جهان دیگر به او داده خواهد شد.
این یك نوع تلقى است از عبادت كه البته عامیانه و جاهلانه است، و به تعبیر بوعلى در نمط نهم اشارات دانشناسانه است و تنها از مردم عامى و قاصر پذیرفته است.

تلقى دیگر از عبادت تلقى عارفانه است. بر حسب این تلقى، مساله كارگر و كارفرما و مزد به شكلى كه میان كارگر و كارفرما متداول است مطرح نیست و نمى‏تواند مطرح باشد. بر حسب این تلقى، عبادت، نردبان قرب است، معراج انسان است، تعالى روان است، پرواز روح است ‏به سوى كانون نامرئى هستى، پرورش استعدادهاى روحى و ورزش نیروهاى ملكوتى انسانى است، پیروزى روح بر بدن است، عالی‌ترین عكس العمل سپاسگزارانه انسان است از پدید آورنده خلقت، اظهار شیفتگى و عشق انسان است ‏به كامل مطلق و جمیل على الاطلاق، و بالاخره سلوك و سیر الى الله است.

بر حسب این تلقى، عبادت پیكرى دارد و روحى، ظاهرى دارد و معنى‏اى. آنچه به وسیله زبان و سایر اعضاى بدن انجام مى‏شود پیكره و قالب و ظاهر عبادت است، روح و معنى عبادت چیز دیگری است. روح عبادت، وابستگى كامل دارد به مفهومى كه عابد از عبادت دارد و به نوع تلقى او از عبادت و به انگیزه‏اى كه او را به عبادت برانگیخته است و به بهره و حظى كه از عبادت عملاً مى‏برد و این كه عبادت تا چه اندازه سلوك الى الله و گام برداشتن در بساط قرب باشد.



تلقى نهج البلاغه از عبادت
تلقى نهج البلاغه از عبادت چگونه است؟ تلقى نهج البلاغه از عبادت تلقى عارفانه است. بلكه سرچشمه و الهام‌بخش تلقی‌هاى عارفانه از عبادت‌ها در جهان اسلام، پس از قرآن مجید و سنت رسول اكرم كلمات على و عبادت‌هاى عارفانه على است.


چنانكه مى‏دانیم یكى از وجهه‏هاى عالى و دور پرواز ادبیات اسلامى(چه در عربى و چه در فارسى) وجهه روابط عابدانه و عاشقانه انسان است ‏با ذات احدیت. اندیشه‏هاى نازك و ظریفى به عنوان خطابه، دعا، تمثیل، كنایه، به صورت نثر یا نظم در این زمینه به وجود آمده است كه به راستى تحسین آمیز و اعجاب انگیز است.

با مقایسه با اندیشه‏هاى ماقبل اسلام در قلمرو كشورهاى اسلامى مى‏توان فهمید كه اسلام چه جهش عظیمى در اندیشه‏ها، در جهت عمق و وسعت و لطف و رقت ‏به وجود آورده است. اسلام از مردمى كه بت یا انسان و یا آتش را مى‏پرستیدند و بر اثر كوتاهى اندیشه‏ها مجسمه‏هاى ساخته دست‏ خود را معبود خود قرار مى‏دادند و یا خداى لایزال را در حد پدر یك انسان تنزل مى‏دادند و احیانا پدر و پسر را یكى مى‏دانستند و یا رسما اهورا مزدا را مجسم مى‏دانستند و مجسمه‏اش را همه جا نصب مى‏كردند، مردمى ساخت كه مجردترین معانى و رقیق‌ترین اندیشه‏ها و لطیف‌ترین افكار و عالی‌ترین تصورات را در مغز خود جاى دادند.

همانا گروهى خداى را به انگیزه پاداش مى‏پرستند، این عبادت تجارت‌پیشگان است، و گروهى او را از ترس مى‏پرستند، این عبادت، عبادت برده‌صفتان است، و گروهى او را براى آن كه او را سپاسگزارى كرده باشند مى‏پرستند، این عبادت آزادگان است.
چطور شد كه یك مرتبه اندیشه‏ها عوض شد، منطق‌ها تغییر كرد، افكار اوج گرفت، احساسات رقت ‏یافت و متعالى شد و ارزش‌ها دگرگون گشت؟

سبعه معلقه و نهج البلاغه دو نسل متوالى هستند. هر دو نسل، نمونه فصاحت و بلاغت‏اند اما از نظر محتوا تفاوت از زمین تا آسمان است. در آن یكى هر چه هست وصف اسب است و نیزه و شتر و شبیخون و چشم و ابرو و معاشقه و مدح و هجو افراد، و در این یكى عالی‌ترین مفاهیم انسانى.

اكنون براى این كه نوع تلقى نهج البلاغه از عبادت روشن شود، به ذكر نمونه‏هایى از كلمات على(علیه‌السلام) مى‏پردازیم و سخن خود را با جمله‏اى آغاز مى‏كنیم كه درباره تفاوت تلقی‌هاى مردم از عبادت گفته شده است.



عبادت آزادگان
«ان قوما عبدوا الله رغبة فتلك عبادة التجار، و ان قوما عبدوا الله رهبة فتلك عبادة العبید، و ان قوما عبدوا الله شكرا فتلك عبادة الاحرار(1) ؛ همانا گروهى خداى را به انگیزه پاداش مى‏پرستند، این عبادت تجارت‌پیشگان است، و گروهى او را از ترس مى‏پرستند، این عبادت، عبادت برده‌صفتان است، و گروهى او را براى آن كه او را سپاسگزارى كرده باشند مى‏پرستند، این عبادت آزادگان است.»

«لو لم یتوعد الله على معصیته لكان یجب ان لا یعصى شكرا لنعمه(2) ؛ فرضا خداوند كیفرى براى نافرمانى معین نكرده بود، سپاسگزارى ایجاب مى‏كرد كه فرمانش تمرد نشود.»

از كلمات آن حضرت است:

«الهى ما عبدتك خوفا من نارك و لا طمعا فى جنتك بل وجدتك اهلا للعبادة فعبدتك(3) ؛ من تو را به خاطر بیم از كیفرت و یا به خاطر طمع در بهشت پرستش نكرده‏ام، من تو را بدان جهت پرستش كردم كه شایسته پرستش یافتم.»

ذكر خدا و یاد خدا كه هدف عبادت است،دل را جلا مى‏دهد و صفا مى‏بخشد و آن را آماده تجلیات الهى قرار مى‏دهد.
یاد حق
ریشه همه آثار معنوى اخلاقى و اجتماعى كه در عبادت است در یك چیز است: یاد حق و غیر او را از یاد بردن. قرآن كریم در یك جا به اثر تربیتى و جنبه تقویتى روحى عبادت اشاره مى‏كند و مى‏گوید: «نماز، از كار بد و زشت ‏باز مى‏دارد» و در جاى دیگر مى‏گوید: «نماز را براى این كه به یاد من باشى به پا دار»، اشاره به این كه انسان كه نماز مى‏خواند و در یاد خداست همواره در یاد دارد كه ذات دانا و بینایى مراقب اوست، و فراموش نمى‏كند كه خودش بنده است.

ذكر خدا و یاد خدا كه هدف عبادت است،دل را جلا مى‏دهد و صفا مى‏بخشد و آن را آماده تجلیات الهى قرار مى‏دهد. على در باره یاد حق كه روح عبادت است چنین مى‏فرماید:

«ان الله سبحانه و تعالى جعل الذكر جلاء للقلوب، تسمع به بعد الوقرة و تبصر به بعد العشوة و تنقاد به بعد المعاندة و ما برح لله - عزت الاؤه - فى البرهة بعد البرهة و فى ازمان الفترات عباد ناجاهم فى فكرهم و كلمهم فى ذات عقولهم (4)؛ خداوند یاد خود را صیقل دل‌ها قرار داده است. دل‌ها بدین وسیله از پس كرى، شنوا و از پس نابینایى، بینا و از پس سركشى و عناد رام مى‏گردند.»

همواره چنین بوده و هست كه خداوند متعال در هر برهه‏اى از زمان و در زمان‌هایى كه پیامبرى در میان مردم نبوده است، بندگانى داشته و دارد كه در سر ضمیر آنها با آنها راز مى‏گوید و از راه عقل‌هایشان با آنان تكلم مى‏كند.

در این كلمات خاصیت عجیب و تاثیر شگرف یاد حق در دل‌ها بیان شده است تا جایى كه دل قابل الهام‌گیرى و مكالمه با خدا مى‏گردد.


حالات و مقامات
در همین خطبه حالات و مقامات و كرامت‌هایى كه براى اهل معنى در پرتو عبادت رخ مى‏دهد توضیح داده شده است. از آن جمله مى‏فرماید:

فرشتگان آنان را در میان گرفته‏اند، آرامش بر ایشان فرود آمده است، درهاى ملكوت بر روى آنان گشوده شده است، جایگاه الطاف بى پایان الهى برایشان آماده گشته است، خداوند متعال مقام و درجه آنان را كه به وسیله بندگى به دست آورده‏اند دیده و عملشان را پسندیده و مقامشان را ستوده است. آنگاه كه خداوند را مى‏خوانند، بوى مغفرت و گذشت الهى را استشمام و پس رفتن پرده‏هاى تاریك گناه را احساس مى‏كنند.
قد حفت ‏بهم الملائكة و تنزلت علیهم السكینة و فتحت لهم ابواب السماء و اعدت لهم مقاعد الكرامات فى مقام اطلع الله علیهم فیه فرضى سعیهم و حمد مقامهم یتنسمون بدعائه روح التجاوز ... ؛ فرشتگان آنان را در میان گرفته‏اند، آرامش بر ایشان فرود آمده است، درهاى ملكوت بر روى آنان گشوده شده است، جایگاه الطاف بى پایان الهى برایشان آماده گشته است، خداوند متعال مقام و درجه آنان را كه به وسیله بندگى به دست آورده‏اند دیده و عملشان را پسندیده و مقامشان را ستوده است. آنگاه كه خداوند را مى‏خوانند، بوى مغفرت و گذشت الهى را استشمام و پس رفتن پرده‏هاى تاریك گناه را احساس مى‏كنند.



شب مردان خدا
از دیدگاه نهج البلاغه دنیاى عبادت، دنیاى دیگرى است. دنیاى عبادت آكنده از لذت است، لذتى كه با لذت دنیاى سه بُعدى مادى قابل مقایسه نیست. دنیاى عبادت پر از جوشش و جنبش و سیر و سفر است، اما سیر و سفرى كه ‏«به مصر و عراق و شام‏» و یا هر شهر دیگر زمینى منتهى نمى‏شود، به شهرى منتهى مى‏شود «كو را نام نیست‏». دنیاى عبادت شب و روز ندارد، زیرا همه روشنایى است، تیرگى و اندوه و كدورت ندارد، یكسره صفا و خلوص است. از نظر نهج البلاغه چه خوشبخت و سعادتمند است كسى كه به این دنیا پا گذارد و نسیم جانبخش این دنیا او را نوازش دهد. آن كس كه به این دنیا گام نهد، دیگر اهمیت نمى‏دهد كه در دنیاى ماده و جسم بر دیبا سر نهد یا بر خشت.

طوبى لنفس ادت الى ربها فرضها و عركت‏ بجنبها بوسها و هجرت فى اللیل غمضها حتى اذا غلب الكرى علیها افترشت ارضها و توسدت كفها فى معشر اسهر عیونهم خوف معادهم و تجافت عن مضاجعهم جنوبهم و همهمت ‏بذكر ربهم شفاههم و تقشعت ‏بطول استغفارهم ذنوبهم. اولئك حزب الله، الا ان حزب الله هم المفلحون. (5)

چه خوشبخت و سعادتمند است آن كه فرایض پروردگار خویش را انجام مى‏دهد (الله، یار و حمد و قول هو الله كار اوست)،رنج‌ها و ناراحتی‌ها را (مانند سنگ آسیا دانه را) در زیر پهلوى خود خرد مى‏كند، شب هنگام از خواب دورى مى‏گزیند و شب زنده‏دارى مى‏نماید، آنگاه كه سپاه خواب حمله مى‏آورد زمین را فرش و دست ‏خود را بالش قرار مى‏دهد، در گروهى است كه نگرانى روز بازگشت ‏خواب از چشمانشان ربوده، پهلوهاشان از خوابگاه‌هاشان جا خالى مى‏كنند، لب‌هاشان به ذكر پروردگارشان آهسته حركت مى‏كنند، ابر مظلم گناههایشان بر اثر استغفارهاى مداومشان پس مى‏رود. آنانند حزب خدا، همانا آنانند رستگاران!

شب مردان خدا روز جهان افروز است روشنان را به حقیقت‏، شب ظلمانى نیست



ترسیم چهره عبادت و عباد در نهج البلاغه
معلوم شد كه از نظر نهج البلاغه عبادت تنها انجام یك سلسله اعمال خشك و بى‏روح نیست. اعمال بدنى صورت و پیكره عبادت است، روح و معنى چیز دیگر است. اعمال بدنى آنگاه زنده و جاندار است و شایسته نام واقعى عبادت است كه با آن روح و معنى توام باشد. عبادت واقعى نوعى خروج و انتقال از دنیاى سه بعدى و قدم نهادن در دنیایى دیگر است،دنیایى كه به نوبه خود پر است از جوشش و جنبش و از واردات قلبى و لذتهاى خاص به خود.

از نظر نهج البلاغه چه خوشبخت و سعادتمند است كسى كه به این دنیا پا گذارد و نسیم جانبخش این دنیا او را نوازش دهد. آن كس كه به این دنیا گام نهد، دیگر اهمیت نمى‏دهد كه در دنیاى ماده و جسم بر دیبا سر نهد یا بر خشت.
در نهج البلاغه مطالب مربوط به اهل سلوك و عبادت فراوان آمده است. به عبارت دیگر، ترسیم‌ها از چهره عبادت و عبادت‌پیشگان شده است، گاهى سیماى عباد و سلاك از نظر شب زنده‏دارى‏ها، خوف و خشیت‏ها، شوق و لذت‏ها، سوز و گدازها، آه و ناله‏ها، تلاوت قرآن‏ها ترسیم و نقاشى شده است، گاهى واردات قلبى و عنایات غیبى كه در پرتو عبادت و مراقبه و جهاد نفس نصیبشان مى‏گردد بیان شده است، گاهى تاثیر عبادت از نظر «گناه زدایى‏» و محو آثار تیره گناهان مورد بحث قرار گرفته است، گاهى به اثر عبادت از نظر درمان پاره‏اى بیماری‌هاى اخلاقى و عقده‏هاى روانى اشاره شده است و گاهى ذكرى از لذت‌ها و بهجت‌هاى خالص و بى‏شائبه و بى‏رقیب عباد و زهاد و سالكان راه به میان آمده است.



شب زنده‏دارى‏ها
اما اللیل فصافون اقدامهم تالین لاجزاء القران یرتلونه ترتیلا، یحزنون به انفسهم و یستثیرون به دواء دائهم، فاذا مروا بآیة فیها تشویق ركنوا الیها طمعا و تطلعت نفوسهم الیها شوقا و ظنوا انها نصب اعینهم، و اذا مروا بآیة فیها تخویف اصغوا الیها مسامع قلوبهم و ظنوا ان زفیر جهنم و شهیقها فى اصول آذانهم، فهم حانون على اوساطهم، مفترشون لجباههم و اكفهم و ركبهم و اطراف اقدامهم، یطلبون الى الله تعالى فى فكاك رقابهم، و اما النهار فحلماء علماء ابرار اتقیاء. (6)

شب‌ها پاهاى خود را براى عبادت جفت مى‏كنند، آیات قرآن را با آرامى و شمرده شمرده تلاوت مى‏نمایند، با زمزمه آن آیات و دقت در معنى آنها غمى عارفانه در دل خود ایجاد مى‏كنند و دواى دردهاى خویش را بدین وسیله ظاهر مى‏سازند، هر چه از زبان قرآن مى‏شنوند مثل این است كه به چشم مى‏بینند. هر گاه به آیه‏اى از آیات رحمت مى‏رسند بدان طمع مى‏بندند و قلبشان از شوق لبریز مى‏گردد، چنین مى‏نماید كه نصب العین آنهاست، و چون به آیه‏اى از آیات قهر و غضب مى‏رسند بدان گوش فرا مى‏دهند و مانند این است كه آهنگ بالا و پایین رفتن شعله‏هاى جهنم به گوششان مى‏رسد، كمرها را به عبادت خم كرده و پیشانی‌ها و كف دست‌ها و زانوها و سر انگشت پاها به خاك مى‏سایند و از خداوند آزادى خویش را مى‏طلبند. همین‌ها كه چنین شب زنده‏دارى مى‏كنند و تا این حد روحشان به دنیاى دیگر پیوسته است، روزها مردانى هستند اجتماعى، بردبار، دانا، نیك و پارسا.


واردات قلبى
قد احیى عقله و امات نفسه، حتى دق جلیله و لطف غلیظه و برق له لامع كثیر البرق، فابان له الطریق و سلك به السبیل و تدافعته الابواب الى باب السلامة و دار الاقامة، و ثبتت رجلاه بطمانینة بدنه فى قرار الامن و الراحة بما استعمل قلبه و ارضى ربه (7)؛ عقل خویش را زنده و نفس خویش را میرانده است، تا آنجا كه ستبری‌هاى بدن تبدیل به نازكى و خشونت‌هاى روح تبدیل به نرمى شده است و برق پر نورى بر قلب او جهیده و راه را بر او روشن و او را به رهروى سوق داده است. پیوسته از این منزل به آن منزل برده شده است تا به آخرین منزل كه منزل سلامت و بارانداز اقامت است رسیده و پاهایش همراه بدن آرام او در قرارگاه امن و آسایش، ثابت ایستاده است. این همه به موجب این است كه دل و ضمیر خود را به كار گرفته و پروردگار خویش را خشنود ساخته است.

اهل دنیا، مردن بدن خویش را بزرگ مى‏شمارند اما آنها براى مردن دل خودشان اهمیت قائل هستند و آن را بزرگتر مى‏شمارند.
در این جمله‏ها - چنان كه مى‏بینیم - سخن از زندگى دیگرى است كه زندگى عقل خوانده شده است، سخن از مجاهده و میراندن نفس اماره است، سخن از ریاضت‏ بدن و روح است، سخن از برقى است كه بر اثر مجاهده در دل سالك مى‏جهد و دنیاى او را روشن مى‏كند، سخن از منازل و مراحلى است كه یك روح مشتاق و سالك به ترتیب طى مى‏كند تا به منزل مقصود كه آخرین حد سیر و صعود معنوى بشر است مى‏رسد یا ایها الناس انك كادح الى ربك كدحا فملاقیه (8)، سخن از طمانینه و آرامشى است كه نصیب قلب ناآرام و پر اضطراب و پر ظرفیت ‏بشر در نهایت امر مى‏گردد الا بذكر الله تطمئن القلوب.(9)

در خطبه 221 اهتمام این طبقه به زندگى دل چنین توصیف شده است:

«یرون اهل الدنیا یعظمون موت اجسادهم و هم اشد اعظاما لموت قلوب احیائهم؛ اهل دنیا، مردن بدن خویش را بزرگ مى‏شمارند اما آنها براى مردن دل خودشان اهمیت قائل هستند و آن را بزرگتر مى‏شمارند.»

خلسه‏ها و جذبه‏هایى كه روح‌هایى مستعد را مى‏رباید و بدان سو مى‏كشد، این چنین بیان شده است:

«صحبوا الدنیا بابدان ارواحها معلقة بالمحل الاعلى(10) ؛ با دنیا و اهل دنیا با بدن‌هایى معاشرت كردند كه روح‌هاى آن بدن‌ها به بالاترین جایگاهها پیوسته بود.»

«لو لا الاجل الذى كتب الله علیهم لم تستقر ارواحهم فى اجسادهم طرفة عین شوقا الى الثواب و خوفا من العقاب (11)؛ اگر اجل مقدر و محتوم آنها نبود، روح‌هاى آنها در بدن‌هاشان یك چشم به هم زدن باقى نمى‏ماند از شدت عشق و شوق به كرامت‌هاى الهى و خوف از عقوبت‌هاى او.»

«قد اخلص لله فاستخلصه (12)؛ او خود را و عمل خود را براى خدا خالص كرده است، خداوند نیز به لطف و عنایت ‏خاص خویش او را مخصوص خویش قرار داده است.»

علوم افاضى و اشراقى كه در نتیجه تهذیب نفس و طى طریق عبودیت ‏بر قلب سالكان راه سرازیر مى‏شود و یقین جازمى كه نصیب آنان مى‏گردد، این چنین بیان شده است:

علمى كه بر پایه بینش كامل است ‏بر قلب‌هاى آنان هجوم آورده است، روح یقین را لمس كرده‏اند، آنچه بر اهل تنعم سخت و دشوار است ‏بر آنان نرم گشته است و با آن چیزى كه جاهلان از آن در وحشتند انس گرفته‏اند.
«هجم بهم العلم على حقیقة البصیرة و باشروا روح الیقین و استلانوا ما استوعره المترفون و انسوا بما استوحش منه الجاهلون(13)؛ علمى كه بر پایه بینش كامل است ‏بر قلب‌هاى آنان هجوم آورده است، روح یقین را لمس كرده‏اند، آنچه بر اهل تنعم سخت و دشوار است ‏بر آنان نرم گشته است و با آن چیزى كه جاهلان از آن در وحشتند انس گرفته‏اند.»



گناه زدایى
از نظر تعلیمات اسلامى، هر گناه اثرى تاریك كننده و كدورت آور بر دل آدمى باقى مى‏گذارد و در نتیجه میل و رغبت‏ به كارهاى نیك و خدایى كاهش مى‏گیرد و رغبت ‏به گناهان دیگر افزایش مى‏یابد.

متقابلا عبادت و بندگى و در یاد خدا بودن وجدان مذهبى انسان را پرورش مى‏دهد، میل و رغبت ‏به كار نیك را افزون مى‏كند و از میل و رغبت ‏به شر و فساد و گناه مى‏كاهد، یعنى تیرگی‌هاى ناشى از گناهان را زایل مى‏گرداند و میل به خیر و نیكى را جایگزین آن مى‏سازد. در نهج البلاغه خطبه‏اى هست كه در باره نماز، زكات و اداء امانت ‏بحث كرده است. پس از توصیه و تاكیدهایى در باره نماز، مى‏فرماید:

و انها لتحت الذنوب حت الورق و تطلقها اطلاق الربق و شبهها رسول الله صلى الله علیه و آله بالحمة تكون على باب الرجل فهو یغتسل منها فى الیوم و اللیلة خمس مرات، فما عسى ان یبقى علیه من الدرن(14)؟

نماز گناهان را مانند برگ درختان مى‏ریزد و گردن‌ها را از ریسمان گناه آزاد مى‏سازد. پیامبر خدا نماز را به چشمه آب گرم كه بر در خانه شخص باشد و روزى پنج نوبت ‏خود را در آن شستشو دهد تشبیه فرمود. آیا با چنین شستشوها چیزى از آلودگى بر بدن باقى مى‏ماند؟



درمان اخلاقى
در خطبه 234 پس از اشاره به پاره‏اى از اخلاق رذیله از قبیل سركشى، ظلم و كبر مى‏فرماید:

«و عن ذلك ما حرس الله عباده المؤمنین بالصلوات و الزكوات و مجاهدة الصیام فى الایام المفروضات تسكینا لاطرافهم و تخشیعا لابصارهم و تذلیلا لنفوسهم و تخفیضا لقلوبهم و اذهابا للخیلاء عنهم.

چون بشر در معرض این آفات اخلاقى و بیماری‌هاى روانى است، خداوند به وسیله نمازها و زكات‌ها و روزه‏ها بندگان مؤمن خود را از این آفات حراست و نگهبانى كرد. این عبادات دست‌ها و پاها را از گناه باز مى‏دارند، چشم‌ها را از خیرگى باز داشته به آنها خشوع مى‏بخشند، نفوس را رام مى‏گردانند، دل‌ها را متواضع مى‏نمایند و باد دماغ را زایل مى‏سازند.

عبادت و بندگى و در یاد خدا بودن وجدان مذهبى انسان را پرورش مى‏دهد، میل و رغبت ‏به كار نیك را افزون مى‏كند و از میل و رغبت ‏به شر و فساد و گناه مى‏كاهد، یعنى تیرگی‌هاى ناشى از گناهان را زایل مى‏گرداند و میل به خیر و نیكى را جایگزین آن مى‏سازد.
انس و لذت
«اللهم انك آنس الآنسین لاولیاءك و احضرهم بالكفایة للمتوكلین علیك، تشاهدهم فى سرائرهم و تطلع علیهم فى ضمائرهم و تعلم مبلغ بصائرهم، فاسرارهم لك مكشوفة و قلوبهم الیك ملهوفة، ان اوحشتهم الغربة آنسهم ذكرك و ان صبت علیهم المصائب لجاوا الى الاستجارة بك (15)؛ پروردگارا، تو از هر انیسى براى دوستانت انیس‏ترى و از همه آنها براى كسانى كه به تو اعتماد كنند براى كارگزارى آماده‏ترى. آنان را در باطن دلشان مشاهده مى‏كنى و در اعماق ضمیرشان بر حال آنان آگاهى و میزان بصیرت و معرفتشان را مى‏دانى. رازهاى آنان نزد تو آشكار است و دل‌هاى آنها در فراق تو بیتاب است. اگر تنهایى سبب وحشت آنان گردد، یاد تو مونسشان است و اگر سختی‌ها بر آنان فرو ریزد به تو پناه مى‏برند.»

«و ان للذكر لاهلا اخذوه من الدنیا بدلا (16)؛ همانا یاد خدا افراد شایسته‏اى دارد كه آن را به جاى همه نعمت‌هاى دنیا انتخاب كرده‏اند.»

در خطبه 150 اشاره‏اى به مهدى موعود(عجل الله فرجه الشریف) دارد و در آخر سخن، گروهى را در آخر الزمان یاد مى‏كند كه شجاعت و حكمت و عبادت تواما در آنان گرد آمده است. مى‏فرماید:

«ثم لیشحذن فیها قوم شحذ القین النصل، تجلى بالتنزیل ابصارهم و یرمى بالتفسیر فى مسامعهم و یغبقون كاس الحكمة بعد الصبوح.»

سپس گروهى صیقل داده مى‏شوند و مانند پیكان در دست آهنگر تیز و بران مى‏گردند، به وسیله قرآن پرده از دیده‏هایشان برداشته مى‏شود و تفسیر و توضیح معانى قرآن در گوش‌هاى آنان القا مى‏گردد، جام‌هاى پیاپى حكمت و معرفت را هر صبح و شام مى‏نوشند و سرخوش باده معرفت مى‏گردند.



پى‏نوشت‌ها:

1- نهج البلاغه، كلمات قصار، حكمت ‏229.

2- نهج البلاغه، كلمات قصار، حكمت 282.

3- بحار الانوار، ج 41، ب 101/ص 14،با اندكى اختلاف.

4- خطبه‏213.

5- نامه 45.

6- خطبه 184.

7- خطبه 210.

8- انشقاق/6.

9- رعد/28.

10- حكمت‏139.

11- خطبه 184.

12- خطبه‏86.

13- حكمت‏139.

14- خطبه 190.

15- خطبه 218.

16- خطبه‏213.
منبع:

مجموعه آثار، ج 16، ص 411، استاد شهید مرتضى مطهرى .

 

پنج شنبه 21 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

بهره مند شدن از امام عصر

هر چند امام زمان (ع) غایب از نظر است و این غیبت موجب محروم شدن امّت از قسمتی از برکات وجود آن حضرت است که متوقف بر ظهور است، ولی قسمتی از فیوضات وابسته به ظهور نیست.
او همچون آفتابی است که ابر غیبت نمی تواند مانع تأثیر اشعه وجود او در قلوب پاکیزه شود، مانند اشعه خورشید که در اعماق زمین جواهر نفیسه را می پروراند، و حجاب ضخیم سنگ و خاک مانع استفاده آن گوهر از آفتاب نمی شود.



و چنان که بهره مند شدن از الطاف خاصّه خداوند به دو طریق میسّر است:

اوّل: جهاد فی اللَّه به تصفیه نفس از کدورتهایی که مانع از نعکاس نور عنایت اوست.

دوم: اضطرار« که رافع حجاب بین فطرت و مبدأ فیض است »أمَّن یجیب المضطر إذا دعاه و یکشف السوء»(1)

همچنین استفاده از واسطه فیض خدا که اسم اعظم و مثل اعلای اوست به دو طریق است:

اوّل: به تزکیه فکری و خلقی و عملی که »أما تعلم أنّ أمرنا هذا لاینال إلّا بالورع«.(2)

دوم: به انقطاع از اسباب مادّی و اضطرار. از این طریق بسیار کسانی که بیچاره شدند، و کارد به استخوان آنها رسید، و به آن حضرت استغاثه کردند و نتیجه گرفتند.

به قصور و تقصیر نسبت به ساحت قدس آن حضرت اعتراف می کنیم. او کسی است که خدا به او نور خود را، و به وجود او کلمه خود را تمام کرده است. او کسی است که کمال دین به امامت و کمال امامت به اوست.


خداوند متعال در قرآن می فرماید:« اوست که خورشید را روشنایی و ماه را نور قرار داده است»(3) ، و در وجود حضرت مهدی (ع) خورشید و ماه هر دو جمعند، و چه بسیار تفاوت است بین خورشید آسمان دنیا و ماه آن، و بین خورشید آسمان ملاءِ اعلی و ماه آن.

تفاوت این است: خورشید و ماه، روشنایی و نور است، ولی حضرت مهدی (ع) نور فروزان خداوند است، روشنایی پرتوافکن خداوند است، و تأویل آیه شریفه «و أشرقت الأرض بنور ربّها» ظهور آن حضرت(4) است.

اگر دیده تاب دیدن آفتاب آسمان را که به فرمان خدا روشن است، ندارد چگونه بینش انسان می تواند حقیقت خورشید وجود را که به نور خدا منوّر است، ادراک کند؟! آری قلم از شرح توانایی «سیف اللهی» که مظهر قدرت لایزال است عاجز، و زبان از بیان دانایی انسانی که «نوراللَّه» همیشه روشن است، الکن است.



--------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها:
× برگرفته از: مقدمه ای در اصول دین،
آیةالله العظمی وحید خراسانی.
1. سوره نمل آیه 62 آیا کیست که اجابت می کند مضطر را زمانی که او را بخواند، و برطرف می کند سوء را؟)
2.(آیا نمی دانی که هر آینه امر ما نیل نمی شود مگر به ورع) بصائر الدرجات، الجزء الخامس، ص 263، باب 11، ج 2؛ دلائل الإمامة، ص 254، الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 278، بحار الانوار، ج 47، ص 71
3.سوره یونس (10)، آیه 5
4.. سوره زمر (39)، آیه 69 (و درخشید زمین به نور پروردگارش).

چهارشنبه 20 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

استکبار جهانی و مهدی باوری

نظام سلطه جهانی و جبهه استکبار برای استمرار بخشیدن به نفوذ و تسلط و حفظ منافع نامشروع خود ، با دقت فراوان ، امکانات و نقاط قوت جهان اسلام را زیر نظر دارد تا آن ها را به دقت شناسایی کرده و نابود سازد .
یکی از این نقاط قوت ، اندیشه رهایی بخش " مهدی باوری " است که در خط مشی مبارزاتی امت مسلمان از جایگاه استراژیکی برخوردار است . از این رو استکبار جهانی ، سناریوهای متعددی را جهت تضعیف و نابودی این اندیشه مقدس طراحی کرده و متناوباً به اجرا گذارده است که برخی از آن ها اشاره کنیم :

1 – دخالت مستقیم و حمایت از پروسه شخصیت پردازی و مهدی تراشی : حمایت خائنانه استعمارگران و جبهه استکبار از مدعیان مهدویت مانند مهدی الصومال در آفریقا ، سید علی محمدباب ، حسینعلی بهاء و سید محمد نور بخش در ایران ، میرزا غلام احمد قادیانی در پاکستان ، سید محمد جونپوری در هند و محمد بن عبدالله القحطانی در حجاز ، به خوبی روشنگر اهداف شوم و پلید آنان است .

2 – تخریب پایه های فکری مهدی باوری از طریق ژست های علمی و به ظاهر شرق شناسی : نظام سلطه زیر نظام شرق شناسی ، سربازان صلیبی خود مانند فان فلوتن ، گلدزیهر یهودی ، و لهوسن پروکیلمن و دونالد سن را با نام مستشرق ، راهی کشورهای اسلامی کرد تا شاید از طریق شبهه سازی و تردید افکنی ، اذهان افراد غیر متخصص و غیر آشنا با مبانی دقیق اسلامی را مشوش سازد که متاسفانه در این باب به توفیقاتی هم نائل شدند و اسلام گرایانی چون ( احمد امین ) و محمدرشید رضا را به این دام کشیدند .

3 – پرورش و حمایت از خودباختگان سر سپرده داخلی : کوته فکرانی چون سلمان رشدی و احمد الکاتب و ... طعمه های خوبی بودند که استکبار جهانی آنان را به راحتی یا اعطای مدال های نویسنده آزاد اندیشه ، متفکر منصف و پژوهنده روشنفکر به دام خود بکشند و به آنان گوشزد کنند که هر لقب و عنوان در برابر یک ضربه به اصول و باورها یا دهن کجی به مفاخر و ارزش ها ، نصیب شان خواهد شد .

4 – انتشار تبلیغات مسموم رسانه ای : مانند ساخت سریالی به نام نوسترا داماموس که به مدت سه ماه متوالی از شبکه تلویزیونی آمریکا پخش شد و هدف از آن به تصویر کشیدن چهره ای خشن و گرفتارِ جنون قدرت از مهدی موعود ( نستیجیر بالله ) و تحریک عواطف ملل غربی علیه اسلام و منجی موعود آن بود . تحریف اندیشه ناب مهدویت از طریق ارایه مقالات به ظاهر تحقیقی در کتب معتبر (1) و امثال آنها را میتوان از طرفندهای استکبار جهانی و اندیشه مهدوی باوری عنوان نمود .




--------------------------------------------------------------------------------

پی نوشت :
1 – در انتظار ققنوس ص 309
 

چهارشنبه 20 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

صفحات و مطالب گذشته
آیا می شود كه در زمان آمدنت، نوكری یارانت را بكنم. ( محب انصار المهدی )
روی پیغامگیر امام زمان ...
جمعه ها که می شود...
شعري در وصف يوسف فاطمه (س)
درد و دل با امام زمان(عج):
- 10 - 11 - 12 - 13 - 14 - 15 - 16 - 17 - 18 - 19 - > -
آمار و اطلاعات
بازديدها:
کل بازديد : 288063
تعداد کل پست ها : 858
تعداد کل نظرات : 82
تاريخ آخرين بروز رساني : شنبه 4 اردیبهشت 1389 
تاريخ ايجاد بلاگ : چهارشنبه 1 مهر 1388 

مشخصات مدير وبلاگ :
مدير وبلاگ : محمد رضا زينلي

ت.ت : ارديبهشت 1373
 وبلاگ هاي ديگر من: 
آخرين منجي
پيروان راه حسين
سي سال انقلاب پايدار

سوابق مدير :
كسب رتبه ي اول در دومين جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه دوم در اولين دوره جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه سوم در سومين دوره جشنواره وبلاگ نويسي و وب سايت انتظار


يكي از برندگان اصلي سايت 1430(جشنوراه وبلاگ نويسي اربعين حسيني)
يكي از برندگان جشنواه وبلاگ نويسي گوهر تابناك)

كسب رتبه سوم در جشنوراه پيوند آسماني)

يكي از برندگان جشنوراه وبلاگ نويسي راسخون)
فعالترين كاربر سايت تبيان در سال 87


مدير انجمن دانش آموزي سايت تبيان با شناسه كابري moffline


مدير انجمن هنرهاي رزمي سايت راسخون با شناسه كاربري bluestar


آرشيو مطالب
فروردین 1389
اسفند 1388
آذر 1388
دی 1388
مهر 1388
آبان 1388
بهمن 1388

جستجو گر
براي جستجو در تمام مطالب سايت واژه‌ كليدي‌ مورد نظرتان را وارد کنيد :


زمان


ساير امکانات

New Page 2

 

New Page 2

 


 
 

صفحه اصلي |  پست الکترونيک |  اضافه به علاقه مندي ها |  راسخون



Designed By : rasekhoon & Translated By : 14masom