پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله
 
  به وبلاگ پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله خوش آمديد!    
 
درباره وبلاگ


محمد رضا زينلي
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت تمامي بازديدكنندگان گرامي اين پايگاه به جهت بالا بردن بينش شما نسبت به چهاده معصوم سلام الله ايجاد شده است و اميدواريم كه بتوانيم مطالب خوبي به شما ارائه دهيم با تشكر خادم پايگاه:محمد رضا زينلي


منوي اصلي
لينکهاي سريع

لوگو ها


 


















ترجمه مطالب پايگاه

نظرسنجي

آیا می شود كه در زمان آمدنت، نوكری یارانت را بكنم. ( محب انصار المهدی )

 

ای روزهای خوب كه در راهید!

 

ای جاده های گمشده در مه!

 

از پشت لحظه ها به در آیید

 

ای روز آفتابی!

 

ای مثل چشم های آبی!

 

ای روز آمدن!       

 

ای مثل روز آمدنت روشن!

 

این روزها كه می گذرد، هر روز

 

در انتظار آمدنت هستم

 

اما

 

با من بگو كه آیا من نیز

 

در روزگار آمدنت هستم

 

شعر: زنده یاد قیصر امین پور

سه شنبه 3 فروردین 1389  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات ادامه مطلب

روی پیغامگیر امام زمان ...

 

الو ... سلام آقاجون
اگه صدامو می شنوین ، ‌گوشی رو بر ندارین ، چون می دونم لایق شنیدن صدای قشنگ شما نیستم . مثل همیشه كه من حرف می زدم و شما بودی كه صدای منو می شنیدین این بار هم شما بشنو .
آقاجون تا كی انتظار ؟
تا كی این واژه رو برای خودمون با قافیه و ردیف با حرفهای قشنگ با تفسیر و شعر معنی كنیم . پس كی این كلمه هجران و دوری به وصل و رسیدن و ظهور تبدیل می شه .
تا كی ،‌تو این ظلمت و تاریكی دلم ،‌دنبال كلمه ای باشم كه بتونم انتظار و برای خودم معنی كنم . توی این تاریكی ای كه خیلی از واژه ها برام نا مفهومه چه جوری می تونم معنی كنم منتظر بودنو .
ولی آقاجون می دونم و اطمینان دارم كه ظهور تنها آرامش بین تمام واژه هاست پس بیا .
بیا ای سعادت و امید آخر ،‌ای روشنایی تاریكی وجودم ،‌ای آرامش طوفانهای زندگی ام ،‌ای آخرین وعده خدا در زمین بیا .
حلالم كن آقاجون ،‌حلالم كن ...
 

سه شنبه 3 فروردین 1389  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات ادامه مطلب

جمعه ها که می شود...

 

توكه جان جهانی وزنده‌ترین، توكه نبض زمانی وروح زمین
قدمی‌زحوالی من بگذر،نفسی به كناردلم بنشین
توولحظه به لحظه جوانه زدن ،من و موی خیال توشانه زدن
من وراه هر آنچه بهانه زدن ،كه بیا كه چنان كه بیا كه چنین
نفسم تو كه باشی زنده شوم ،همه تن تن قلب تپنده شوم
كه پری بزنم كه پرنده شوم، كه پرنده ترین كه پرنده ترین
همه شب من و سایه‌ی دلهره‌ها، شب و شیون و ضجه‌ی زنجره‌ها
تو بیا كه از آن سوی پنجره‌ها، برهانی ام از شب چله‌نشین
توكه عطر بهاری و بوی خدا ،منم عاشق وبیدل و بی‌سر وپا
تو بیا تو بیا تو بیا تو بیا، به سراغ من این من خسته‌ترین
همه شب من و بادگسسته عنان، به سراغ صدای تو دورجهان
بدویم ونیابیم از تو نشان، توكجای زمان؟ توكجای زمین ؟
منم ودوسه شعر بریده‌زبان، دونگاه غریبه‌ی دل‌نگران
چه بگویم از این همه دردنهان ، كه بیا و بخوان كه بیا و ببین


...::محمدحسین صفاریان
 

سه شنبه 3 فروردین 1389  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات ادامه مطلب

شعري در وصف يوسف فاطمه (س)

 

آقا جون جمعه شد و وقت قراره نمی یای................دل من طاقت دوریت و نداره نمی یای

 

نمی دونم چه جوری ندیده عاشقت شدم..........تو که انداختی به جون من شراره نمی یای

 

نیمه شب ستاره ها بدون تو خواب می مونند..........ای به آسمون قلب من ستاره نمی یای

 

خیلی وقت در خونتو دارم در می زنم...............پشت در یه بار نمی یای به نظاره نمی یای

 

خسته و غمگین و تنها و غریب و بی کسم..............بین دوتا نفسام ببین شماره نمی یای

 

آره حق با تو من چیزی ندارم پیش تو.....................عشق تو فقط برام دارو نداره نمی یای

 

وقتی نیستی این بهار فرقی با پاییز نداره....................تو بیا زمستونم برام بهاره نمی یای

 

آخه این عاشق دلخسته یه چیزی بلده.................اگه اسم عموت عباس و بیاره نمی یای

 

دیگه دلتنگی برام شده یه عادت آقا جون..............دل من همش بهونت و می یاره نمی یای

 

بچه های تشنه لب تنها امیدشون تویی..............مشک عباس و ببین دوباره پاره نمی یای

 

شیعه مظلومه و بی کس شیعه تنها و غریب......چشم شیعه به خدا به ذوالفقاره نمی یای

 

قبله ی اول ما خاک فلسطین عزیز.................دست مشتی آدم بی کس و کاره نمی یای

 

دست غول بی حیا اشاره سمت وطن..............رهبرم بی کسه و دشمن هزاره نمی یای

 

نمی دونم چرا اینقدر دلم شور می زنه.............گمونم می یاد غروب و باز دوباره نمی یای

 

این همه گفتم و اما خودمم خوب می دونم..........امروزم مثل گذشته ها هماره نمی یای

سه شنبه 3 فروردین 1389  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات ادامه مطلب

درد و دل با امام زمان(عج):

 

با خیال تو به سر بردن اگر هست گناه                   با خبر باش که من غرق گناهم همه شب

---------------------------------------------------------

در دور دست تو را منتظرند،

شهزاده ای، آزاده ای در قلعه ی ایوان،

به حیله جادو در بند گرفتار و چشم به راه که : « فریاد رسی می آید »

و به صدای هر پایی، سر از گریبان تنهایی خویش بر می دارد که : « کسی می آید »

و او خریدار توست، نیازمند توست...!
                                   
                                                                                       « دکتر علی شریعتی »

---------------------------------------------------------

جان فدای دوست کردن نزد ما دشوار نیست ****  سوزم از این غم که ما را فرصت دیدار نیست

---------------------------------------------------------

سه شنبه 3 فروردین 1389  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات ادامه مطلب

ظهور نور در مدينه و اعدام دو جنايت كار

يكى از اصحاب و شاگردان امام صادق عليه السلام ضمن پرسش هاى متعدّدى از آن حضرت سؤال كرد :
وقتى امام زمان عليه السلام در شهر كوفه برنامه خود را اجراء نمايد، به كدام شهر رهسپار خواهد شد؟
فرمود: به مدينه جدّم رسول اللّه صلى الله عليه و آله مراجعت مى نمايد؛ و چون حضرت - ولىّ عصر عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف - وارد مدينه منوّره گردد حوادثى عجيب رخ مى دهد؛ مؤمنين در شادكامى و سرور قرار خواهند گرفت و كافران در ذلّت و بدبختى خواهند بود .
سپس حضرت وارد مسجدالنّبى مى شود و كنار قبر جدّش رسول اللّه صلى الله عليه و آله مى آيد و با صداى بلند مى گويد: اى جمع خلايق ! آيا اين قبر جدّم رسول اللّه است ؟
خواهند گفت : آرى ، اى مهدى آل محمّد !
پس از آن اظهار مى فرمايد: چه كسانى كنار قبر او قرار گرفته اند؟ گويند: دو هم نشين او، ابوبكر و عمر كنار آن حضرت دفن شده اند .
امام زمان (عجّ) با اين كه از واقعيّت اءمر آگاه است ، مطرح مى نمايد: چرا از بين تمام امّت فقط اين دو نفر اينجا دفن شده اند؟
آيا احتمال نمى دهيد كه كسانى ديگر دفن شده باشند؟
در جواب گويند: غير از آن دو نفر كسى ديگر كنار حضرت رسول دفن نشده است ، چون كه آن دو خليفه آن حضرت بوده اند .
بعد از آن مى فرمايد : آيا كسى از شماها در اين موضوع - و دفن آن دو نفر - شكّ و شبهه اى ندارد؟
همه خواهند گفت : خير .

و چون مدّت سه روز از اين جريان بگذرد، دستور دهد تا نبش قبر كنند و جسد آن دو نفر را از قبر درآورند، بدون آن كه تغييرى در شكل و قيافه آن ها پديد آمده باشد؛ و سپس دستور مى دهد: جسد هر دو نفرشان را بر درختى خشك آويزان كنند؛ و آن درخت سبز و داراى ميوه گردد و كسانى كه ولايت و حكومت آن ها را قبول داشته اند، گويند: اين دو نفر، چه افراد شريفى بوده اند؛ اكنون حقّ بر همگان آشكار شد و ما پيروز گشتيم .
بعد از آن ندائى از طرف حضرت مهدى (عجّ) به گوش همگان مى رسد: دوستداران اين دو نفر هر كه هست ، سر جاى خود بايستد و آن هائى كه مخالف اين دو مى باشند، در سمتى ديگر قرار گيرند .
چون جمعيّت از يكديگر جدا شوند، به دستور آن حضرت ، باد سياه و وحشتناكى مى وزد و آن دو جسد را با تمام علاقه مندانشان به همراه درخت مى سوزاند .
سپس حضرت دستور مى دهد تا آن دو جسد سوخته شده را فرود آورند و به اذن و اراده خداوند زنده مى شوند و اجتماعى عظيم از اقشار مختلف گرد هم آيند .
بعد از آن ، حضرت ضمن خطبه اى مفصّل تمام جنايت ها و ظلم هائى كه از حضرت آدم به بعد شده ، براى جمعيّت بازگو مى فرمايد تا آن موقعى كه به خانه حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها و اميرالمؤمنين امام علىّ عليه السلام حمله كردند و در خانه را آتش زدند و محسن آن حضرت را بين در و ديوار سقط كردند .
و جريان كربلاء و شهادت امام حسين عليه السلام و يارانش و نيز اسارت اهل بيت ش را، همچنين به شهادت رسيدن تمامى ائمّه و ذرارى آن ها و تمام ظلم و جناياتى كه بر عليه مؤمنين انجام گرفته است و نيز عمل هاى زنا كه در جامعه واقع شده - تا زمان ظهور امام زمان عليه السلام - به تمامى آن ها اشاره مى نمايد .
و چون همه ظلم ها و جنايت ها را برشمارد، با دليل و برهان بر عليه آن دو نفر اثبات مى نمايد و آنها نيز مى پذيرند و اعتراف مى كنند .
پس از آن كه اعتراف كردند، هر دو نفرشان را مؤاخذه و قصاص مى كند و دستور مى دهد: آن ها را دار بزنند و در آن هنگام آتشى از درون زمين خارج مى گردد و آن ها را مى سوزاند، سپس باد شديدى مى وزد و خاكستر آن ها را متلاشى و پراكنده مى كند (1)  

پي نوشتها:

1- مختصر بصائر: ص 186 - 188، هداية الكبرى حضينى : ص 401، س 1، بحارالا نوار: ج 53، ص 12 ، س 15

منبع: كتاب چهل داستان و چهل حديث از امام زمان عليه السلام

پنج شنبه 27 اسفند 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

ايرانيان و نقش آنان در دوران ظهور

قبل از پيروزى انقلاب اسلامى ايران ، كشور ايران در تصوّر غربيها پايگاهى حياتى ، آنهم در مرز شوروى و در قلب جهان اسلام به حساب مى آمد و از ديدگاه مسلمانها كشورى اسلامى و اصيل به شمار مى رفت كه شاه سرسپرده غرب و هم پيمان اسرائيل بر آن حكومت مى كرد و براى خودش ‍ خدمتى به اربابانش ، كشورش را دربست در اختيار و خدمت آنان قرار داده بود.
علاوه بر آنچه كه در تصوير ديگران بود، در ذهن يك فرد شيعه مانند من ، كشورى بود كه در آن مرقد مطهر امام رضا (ع ) و حوزه علميه قم وجود داشت و كشورى داراى تاريخى اصيل و ريشه دار در تشيع و علماء و انديشمندان شيعه و تاءليفات گرانبها، زمانيكه به روايات وارده در خصوص ‍ مدح و ستايش ايرانيان برمى خوريم و آنها را بررسى مى كنيم . به يكديگر مى گوئيم : اين روايات مانند روايتهايى است كه مدح و ستايش و يا مذمّت اهل يمن ، و يا بنى خزاعه را مى نمايد. از اين رو هر روايتى كه مدح و ستايش ‍ و يا مذمّت گروهها و قبيله ها و بعضى كشورها را دربردارد، نمى تواند بدون اشكال باشد. گرچه اين روايات صحيح و درست مى باشند، اما مربوط به تاريخ گذشته و احوال مختلف ملتهاى صدر اسلام و قرنهاى اوليه آن است .
اين طرز فكر رائج بين ما بود كه ، امت اسلامى در حالتى جاهلانه و فرمانبردار سلطه كفر جهانى و نوكران اوست ، در بين ملتها هيچيك بر ديگرى برترى ندارد، و چه بسا همين ايرانيان مورد بحث ، بدتر از ساير ملتها بوده اند، بدليل اينكه آنان طرفداران تمدنى كفرآميز و برترى جوئى هاى ملى و نژادى بوده اند كه سرسپردگانى چون شاه و اربابان غربى اش براى ايجاد چنين تز و طرز فكرى و تربيت مردم ايران ، بر همين روش پافشارى مى كردند.




... تا اينكه پيروزى انقلاب اسلامى در ايران ، مسلمانان را در سطح جهان غافلگير كرد و قلبهاى غمگين آنان را چنان از خوشحالى و شادى سرشار نمود كه در قرن هاى گذشته بى سابقه بود، بلكه بالاتر، آنان تصور چنين پيروزى را نداشتند. اين سرور و خوشحالى همه كشورها و ملتهاى مسلمان را در برگرفت ، از جمله مظاهر خوشحالى مردم ، اين بود كه همه جا صحبت از فضل و برترى ايرانيان و طرفداران سلمان فارسى بود، به طور مثال ، يكى از صدها عنوانى كه غرب و شرق جهان اسلام منتشر و پخش شد، عنوان و تيتر مجله تونسى (شناخت ) بود كه در آن آمده بود: پيامبر (ص ) ايرانيان را جهت رهبرى امت اسلامى برمى گزيند اين نوشته ها، خاطرات ما را درباره ايرانيان تجديد كرد و دريافتيم رواياتى كه از پيامبر (ص ) درباره آنان وارد شده است تنها مربوط به تاريخ گذشته آنها نبوده ، بلكه ارتباط به آينده نيز دارد...
ما با مراجعه به منابع حديث و تفسير و بررسى روايات مربوط به ايرانيان ، به اين نتيجه رسيديم كه اين روايات و اءخبار بيش از آنكه مربوط به گذشته باشد، مربوط به آينده است و جالب اينكه اينگونه روايات در منابع حديث اهل سنت بيشتر از شيعه وجود دارد.
چه مى توان كرد، زمانيكه در روايات مربوط به حضرت مهدى (ع ) و زمينه سازى حكومت آن بزرگوار، ايرانيان و يمنى ها داراى سهم بسزائى بوده و كسانى هستند كه به مقام ايجاد زمينه مناسب براى ظهور آن حضرت و شركت در نهضت وى نائل مى شوند.. و همچنين افراد شايسته اى از مصر و مؤ منانى حقيقى از شام و گروههايى از عراق ... نيز اين فيض بهره مند مى شوند و همينطور ساير دوستداران آن حضرت كه در گوشه و كنار جهان اسلام پراكنده هستند، از اين موهبت برخوردار مى شوند، بلكه آنان از ياران ويژه و وزراء و مشاورين آن حضرت ارواحنافداه مى باشند.
منبع: كتاب عصر ظهور

 

پنج شنبه 27 اسفند 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

ياران مهدى عليه السلام بيشتر كجا هستند؟

سوال: ياران مهدى عليه السلام بيشتر كجا هستند؟  
پاسخ: جالب اينكه در روايات بسيارى آمده كه مستجات ي اران امام مهدى (عج ( از مشرق زمين بپا مى خيزند،
رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود :
(هنگام ظهور) پرچمهاى سياه از طرف مشرق نمودار شود، پس با وى امام قائم عج بيعت كنيد كه او خليفه خدا مهدى (عج ) است .
و نيز فرمود: جمعى از مردم از طرف مشرق خروج كنند و مقدمات حكومت مهدى (عج ) را فراهم سازند (1)
اميرمؤ منان عليه السلام فرمود :  
آفرين بر طالقان كه خداوند در آن گنجهائى نهاده كه از طلا و نقره نيست بلكه مردان مؤ منى هستند كه بطور شايسته خدا را شناخته اند و در آخرالزمان ، ياوران حضرت مهدى (عج ) خواهند بود (2)
رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود :  
هنگامى كه پرچمهاى سياه را از جانب خراسان ديديد، به طرف آن برويد هر چند با دست و سينه روى برف باشد، چرا كه خليفه خدا مهدى (عج ) در ميان آنها است (3)
و در روايت ديگر فرمود :
بزودى اهل بيت من دچار گرفتاريها و آوارگيها خواهند شد، تا اينكه جمعى با پرچمهاى سياه از طرف مشرق بيايند...

تا اينكه امر به يكى از افراد اهل بيت من (امام قائم عج (  سپرده شود، كه او سراسر زمين را بعد از آنكه پر از ظلم و جور شده باشد پر از عدل و داد كند، فمن ادرك منكم فلياتها و لو حبوا على الثلج ؛ هر كدام كه از شما آنها را درك كرديد به آنها بپيونديد گر چه با راه رفتن با دست و سينه روى برف باشد خود را به آنها برسانيد (4)
به اين ترتيب مى بينيم ، مشرق زمين مورد توجه قرار گرفته است و چنانكه هم اكنون از نشانه هايش پيداست ، تنها مشرق زمين است كه اين كار را خواهد كرد، بنابراين مشرق زمين بايد بپاخيزد !
و با توجه به اينكه اكثريت قريب به اتفاق امت مسلمان از مستضعفان در مشرق زمين هستند و با توجه به امكانات عظيم جغرافيائى و اقتصادى و نيروى انسانى كه دارند، مى توانند بپاخيزند و دستهاى ابرقدرتها را قطع كنند و زمينه سازى خوبى براى ظهور مهدى (عج ) ايجاد بنمايند .

پي نوشتها:

1- دو حديث فوق را ابن ماجه در سنن خود نقل كرده است (اثباة الهداة ، ج 7، ص 197 )
2- اثباة الهداة ، ج 7، ص 197، المجالس السنيه ، ج 5، ص 697 .
3- اثباة الهداة ، ج 7، ص 189، كششف الغمه ،ج 3، ص 375، المجالس السنيه ، ج 5،696 .
4- كشف الغمه ، ج 3، ص 375 و 381 .

منبع: حضرت مهدى (ع) فروغ تابان ولايت

پنج شنبه 27 اسفند 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

چگونگى ارتباط با امام زمان(عليه السلام) در غيبت كبري

از اين دسته روايات استفاده مى شود كه امام صادق(عليه السلام)مدّت ها قبل از تولد حضرت مهدى(عليه السلام) با بهره گيرى از قصّه حضرت يوسف، مسئله امكان تشرّف و ارتباط با آن حضرت را در عصر غيبت كبرى، ممكن دانسته و كيفيّت و چگونگى آن را نيز بيان فرموده اند; آن جا كه حضرت در بيان سنّتى از يوسف در حضرت مهدى(عليه السلام)، فرمود: «خداوند بين او و خلق حجابى قرار مى دهد كه در عين حالى كه وى را مشاهده مى كنند، نمى شناسند».

از جمله اى كه در چند حديث آمده است، استفاده مى شود كه همان طور كه برادران يوسف(عليه السلام) در هنگام مواجه شدن با وى، او را نشناختند و به عنوان عزيز و پادشاه مصر او را صدا زدند و از حضرتش تقاضاى كمك بيشتر كردند، حضرت مهدى(عليه السلام) نيز چنين حالتى دارند كه در عصر غيبت كبرى، امكان دارد افرادى با حضرت برخورد و مراوده داشته باشند و با وى گفتگو نمايند، امّا او را نشناسند; همانند يوسف(عليه السلام) كه حتّى برادران وى بعد از آن همه برخوردهاى متعدد كه همراه با گفتگو و داد و ستدهاى تجارى بود، يوسف(عليه السلام) را نشناختند، تا اين كه يوسف(عليه السلام)كه به خوبى برادران را مى شناخت، خطاب به آنان فرمود: «آيا دانستيد كه شما از روى جهالت با يوسف و برادرش چه كرديد؟!»

در اين هنگام برادران يوسف متوجه شدند و گفتند: «آيا تو يوسفى؟!»

فرمود: «من يوسفم و اين هم برادرم» (1)

نتيجه اين كه، اگر چه تشرّف به حضور امام زمان (عليه السلام) در عصر غيبت كبرى، امرى است ممكن، لكن بايد دانست غالب كسانى كه به اين سعادت بزرگ دست يافته اند، در آن هنگام، حضرت را نشناخته اند، بلكه بعد از ملاقات با حضرت، طبق نشانه ها و شواهد، فهميده اند كه مورد عنايت خداوند قرار گرفته اند و لحظاتى را در حضور ولىّ خدا گذرانده اند.

شاهد بر اين موضوع، حكايات و قضاياى فراوانى است كه توسط افراد موثّق و مورد اعتماد نقل گرديده است و به هيچ وجه قابل خدشه نيست.

البته دانستن اين مطلب نيز لازم است كه در مواردى هم ممكن است بعضى از افراد در هنگام تشرّف، التفات به آن داشته باشند; لكن اين موارد بستگى به اجازه خداوند دارد كه حضرت كسى را مورد عنايت خاصّ خودشان قرار دهند، امّا در عين حال كه الطاف و عنايات حضرت مهدى(عليه السلام) به شيعيان و ارادتمندانش فراوان است، لكن به جهت مصالح مهم ترى كه در كار است، در چنين مواردى كه انسان هنگام برخورد و ملاقات با حضرت، ايشان را بشناسد اندك است.

پي نوشتها:

1- سوره يوسف، آيات 89 و 90

منبع: كتاب جلوه هاى پنهانى امام عصر عليه السلام

پنج شنبه 27 اسفند 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

استجابت دعا توسط امام زمان (عج)

محمد بن صالح نامه اى حضور آقا مى فرستد و براى استخلاص كسى از زندان ، طلب دعا مى كند و اذن مى خواهد كه كنيزكش ‍ را باردار سازد .
در پاسخ نامه ، چنين آمده بود: كنيزك را باردار ساز ولى آنچه خدا بخواهد مى كند و زندانى ، نجات خواهد يافت .
به رسيدن پاسخ ، زندانى يافت و كنيزكش باردار گرديد، ولى سر زا رفت .
آن وقت به مقصود از جمله آنچه خدا بخواهد مى كندپى برد (1)
ابوغالب زرارى كه از بزرگان علما بوده ، از كوفه به بغداد مى رود و به خدمت جناب شيخ ابوجعفر عمرى (2) مى رسد و از سوء خلق زنش شكايت مى كند و به وسيله او از حضرت تقاضاى دعا مى كند. شيخ ابوجعفر، در نامه اى به خدمت آن حضرت ، چنين مى نويسد: ابوغالب زرارى دچار مشكلى است كه سراپاى وجودش را فراگرفته و تقاضاى دعا دارد .
در جواب نامه ، چنين آمده بود : خداوند ميان زرارى و همسرش را اصلاح كند
ابو غالب كه به كوفه بر مى گردد، زنش كه از او غضبناك شده و به خانه كسانش رفته ، بزودى بر مى گردد و لبخندى بر لبان دارد و از شوهر عالى مقامش پوزش مى طلبد و از كرده هايش پشيمانى ابراز مى دارد و خوش سلوك و خوشرفتار مى شود؛ به طورى كه گاه ابوغالب بر او شدت مى كند، زن با خوشرويى ، تحمل مى كند. گاه ابوغالب دست به كارى مى زند كه زنان تحملش را ندارند، ولى زن خشمگين نمى شود و دست از خوشزيستى بر نمى دارد و بدين روش ادامه مى دهد تا مرگ ، ميان آن دو جدايى انداخت (3)
مردى نامه اى مى فرستد و تقاضاى دعا براى بار همسرش مى كند كه هنوز چارماهه نشده بود. در جواب نامه چنين آمد : بزودى ، پسرى خواهى داشت (4)
قاسم بن علاكه از ماموران عالى مقام آن حضرت بود، نامه اى خدمتشان مى فرستد و تقاضاى دعا براى داشتن فرزند مى كند .

در جواب نامه ، چنين آمد : خداوندا به قاسم پسرى روزى فرما كه چشمش را روشن كند و حملى را كه در راه دارد، وارث او باشد
قاسم از حمل اطلاعى نداشت . جاريه اش را مى خواهد و مى پرسد: باردار هستى ؟ مى گويد: آرى . ولى به وى خبر نداده بود (5)
على بن بابويه ، عالم بزرگ و فقيه عالى مقام عصر به وسيله جناب شيخ حسين بن روح نوبختى ، تقاضاى دعا براى داشتن پسر مى كند .
جناب شيخ (6) تقاضايش را عرضه مى دارد. و پس از گذشت سه روز به وى خبر مى دهد : خواسته ات انجام شد و پسرى پر بركت برايت خواهد آمد كه خودت و ديگران از او بهره بريد، و پس از آن ، فرزندان ديگرى نيز به دنيا مى آيند (7)
خضر بن محمد، بدهكارى خود را به بيت المال ارسال مى دارد و براى شفاى بيمارى خودش تقاضاى دعا مى كند و از پوشيدن جامه اى از كرك مى پرسد. قاصد خضر كه به خدمت جناب شيخ ابوجعفر مى رسد، پيش از آن كه امانت را رد كند و پيام را برساند، جناب شيخ ، نامه اى از آن حضرت بيرون آورده به او مى دهد. نامه اى كوتاه و مختصر :
بسم الله الرحمن الرحيم . دعا براى شفاى بيمارى خودت خواسته بودى ، خدا به تو سلامتى بدهد و آفتها را از تو دور فرمايد و تبهاى پى در پى را از تو بزدايد و سلامت و تندرست گرداند. خضر، شفا مى يابد و با سلامتى ، زيست مى كند .

پي نوشتها:

1- اثبات الهداة ، ج 3، ص 674، ح 49 به نقل از اكمال الدين .
2- دومين نايب خاص حضرت .
3- اثبات الهداة ، ج 3، ص 687 - 688 ، باب 33، ح 99 به نقل از شيخ طوسى ، كتاب الغيبة ، ص 183 .
4- همان ، ص 702، باب 33، ح 146 به نقل از سيدبن طاوس ، رسالة النجوم .
5- همان ، ص 701، باب 33، ح 141 به نقل از مناقب فاطمة و ولدها .
6- سومين نايب خاص حضرت .
7- اثبات الهداة ، ج 3، ص 678، باب 33، ح 76 به نقل از اكمال الدين

منبع: كتاب راه مهدى

پنج شنبه 27 اسفند 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

صفحات و مطالب گذشته
آیا می شود كه در زمان آمدنت، نوكری یارانت را بكنم. ( محب انصار المهدی )
روی پیغامگیر امام زمان ...
جمعه ها که می شود...
شعري در وصف يوسف فاطمه (س)
درد و دل با امام زمان(عج):
1 - 2 - 3 - 4 - 5 - 6 - 7 - 8 - 9 - 10 - > -
آمار و اطلاعات
بازديدها:
کل بازديد : 287841
تعداد کل پست ها : 858
تعداد کل نظرات : 82
تاريخ آخرين بروز رساني : شنبه 4 اردیبهشت 1389 
تاريخ ايجاد بلاگ : چهارشنبه 1 مهر 1388 

مشخصات مدير وبلاگ :
مدير وبلاگ : محمد رضا زينلي

ت.ت : ارديبهشت 1373
 وبلاگ هاي ديگر من: 
آخرين منجي
پيروان راه حسين
سي سال انقلاب پايدار

سوابق مدير :
كسب رتبه ي اول در دومين جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه دوم در اولين دوره جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه سوم در سومين دوره جشنواره وبلاگ نويسي و وب سايت انتظار


يكي از برندگان اصلي سايت 1430(جشنوراه وبلاگ نويسي اربعين حسيني)
يكي از برندگان جشنواه وبلاگ نويسي گوهر تابناك)

كسب رتبه سوم در جشنوراه پيوند آسماني)

يكي از برندگان جشنوراه وبلاگ نويسي راسخون)
فعالترين كاربر سايت تبيان در سال 87


مدير انجمن دانش آموزي سايت تبيان با شناسه كابري moffline


مدير انجمن هنرهاي رزمي سايت راسخون با شناسه كاربري bluestar


آرشيو مطالب
فروردین 1389
مهر 1388
آبان 1388
آذر 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388

جستجو گر
براي جستجو در تمام مطالب سايت واژه‌ كليدي‌ مورد نظرتان را وارد کنيد :


زمان


ساير امکانات

New Page 2

 

New Page 2

 


 
 

صفحه اصلي |  پست الکترونيک |  اضافه به علاقه مندي ها |  راسخون



Designed By : rasekhoon & Translated By : 14masom