محمد بن صالح
نامه اى حضور آقا مى فرستد و براى استخلاص كسى از زندان ،
طلب دعا
مى كند و اذن مى خواهد كه كنيزكش را باردار سازد
.
در پاسخ نامه ، چنين
آمده بود: كنيزك را باردار ساز ولى آنچه خدا بخواهد مى كند و زندانى ، نجات خواهد
يافت
.
به رسيدن پاسخ ، زندانى يافت و كنيزكش باردار گرديد، ولى سر زا رفت
.
آن وقت به مقصود از جمله
آنچه خدا بخواهد مى
كندپى برد (1)
ابوغالب زرارى
كه از بزرگان
علما بوده ، از كوفه به بغداد مى رود و به خدمت جناب
شيخ ابوجعفر عمرى
(2) مى رسد و از سوء
خلق زنش شكايت مى كند و به وسيله او از حضرت تقاضاى دعا مى كند. شيخ ابوجعفر، در
نامه اى به خدمت آن حضرت ، چنين مى نويسد: ابوغالب زرارى دچار مشكلى است كه سراپاى
وجودش را فراگرفته و تقاضاى دعا دارد
.
در جواب نامه ، چنين آمده بود
:
خداوند ميان زرارى و همسرش را اصلاح كند
ابو غالب كه به كوفه بر مى گردد، زنش كه از او غضبناك
شده و به خانه كسانش رفته ، بزودى بر مى گردد و لبخندى بر لبان دارد و از شوهر عالى
مقامش پوزش مى طلبد و از كرده هايش پشيمانى ابراز مى دارد و خوش سلوك و خوشرفتار مى
شود؛ به طورى كه گاه ابوغالب بر او شدت مى كند، زن با خوشرويى ، تحمل مى كند. گاه
ابوغالب دست به كارى مى زند كه زنان تحملش را ندارند، ولى زن خشمگين نمى شود و دست
از خوشزيستى بر نمى دارد و بدين روش ادامه مى دهد تا مرگ ، ميان آن دو جدايى انداخت
(3)
مردى نامه اى مى فرستد و تقاضاى دعا براى
بار همسرش مى كند كه هنوز چارماهه نشده بود. در جواب نامه چنين آمد
:
بزودى ، پسرى خواهى داشت (4)
قاسم بن
علاكه از ماموران عالى مقام آن حضرت بود، نامه اى
خدمتشان مى فرستد و تقاضاى دعا براى داشتن فرزند مى كند
.
در جواب نامه ، چنين
آمد
:
خداوندا به قاسم پسرى روزى فرما كه چشمش را روشن
كند و حملى را كه در راه دارد، وارث او باشد
قاسم
از حمل اطلاعى نداشت . جاريه اش را مى خواهد و مى پرسد: باردار هستى ؟ مى گويد: آرى
.
ولى به وى خبر نداده بود (5)
على بن بابويه
، عالم بزرگ و
فقيه عالى مقام عصر به وسيله جناب
شيخ حسين بن روح
نوبختى
، تقاضاى دعا براى داشتن پسر مى كند
.
جناب
شيخ
(6) تقاضايش را عرضه مى دارد. و پس از گذشت
سه روز
به وى خبر مى دهد
:
خواسته ات انجام شد و پسرى پر بركت
برايت خواهد آمد كه خودت و ديگران از او بهره بريد، و پس از آن ، فرزندان ديگرى نيز
به دنيا مى آيند (7)
خضر بن محمد، بدهكارى خود را
به بيت المال ارسال مى دارد و براى شفاى بيمارى خودش تقاضاى دعا مى كند و از پوشيدن
جامه اى از كرك مى پرسد. قاصد خضر كه به خدمت جناب شيخ ابوجعفر مى رسد، پيش از آن
كه امانت را رد كند و پيام را برساند، جناب شيخ ، نامه اى از آن حضرت بيرون آورده
به او مى دهد. نامه اى كوتاه و مختصر
:
بسم الله
الرحمن الرحيم . دعا براى شفاى بيمارى خودت خواسته بودى ، خدا به تو سلامتى بدهد و
آفتها را از تو دور فرمايد و تبهاى پى در پى را از تو بزدايد و سلامت و تندرست
گرداند.
خضر، شفا مى يابد و با
سلامتى
، زيست مى كند
.
پي نوشتها:
1- اثبات الهداة ، ج 3، ص 674، ح 49 به نقل از اكمال الدين
.
2- دومين نايب خاص حضرت
.
3- اثبات الهداة ، ج 3، ص 687
- 688
، باب 33، ح 99 به نقل از شيخ طوسى ، كتاب الغيبة ، ص 183
.
4- همان ، ص 702، باب 33، ح 146 به
نقل از سيدبن طاوس ، رسالة النجوم
.
5- همان ، ص 701، باب 33، ح 141 به نقل از مناقب فاطمة و
ولدها
.
6- سومين نايب خاص حضرت
.
7- اثبات الهداة ، ج 3، ص 678، باب 33، ح 76 به نقل از اكمال الدين
منبع: كتاب راه مهدى