پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله
 
  به وبلاگ پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله خوش آمديد!    
 
درباره وبلاگ


محمد رضا زينلي
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت تمامي بازديدكنندگان گرامي اين پايگاه به جهت بالا بردن بينش شما نسبت به چهاده معصوم سلام الله ايجاد شده است و اميدواريم كه بتوانيم مطالب خوبي به شما ارائه دهيم با تشكر خادم پايگاه:محمد رضا زينلي


منوي اصلي
لينکهاي سريع

لوگو ها


 


















ترجمه مطالب پايگاه

نظرسنجي

اصلاحات اقتصادي علي (ع)

برخي از مهمترين برنامه هاي علي (ع) در زمينه اصلاحات اقتصادي به شرح ذيل است :

1- فقرزدايي و عدالت اجتماعي :

اسلام دين آزادي است. آزاد كردن انسان از همه بندها و تنها بسته كمند حق ساختنش، چگونه ميتوان سخن از آزادي انسان گفت در حاليكه اسير فقر است. علي (ع) آنگاه كه بر مصدر حكومت قرار گرفت مبارزه اي بنيادي عليه فقر سازمان داد و عليرغم همه مشكلات و موانع، موفق گرديد در حوزه حكومتي خود تا اندازه اي به آرمان فقرزدايي و عدالت اجتماعي دست يابد، چنانچه خود مي فرمايد :

 كسي در كوفه نيست كه در رفاه بسر نبرد.

حتي پايين ترين افراد نان گندم مي خورند و سر پناه دارند و از آب فرات مي آشامند. (بحارالانوار- ج 40- ص 327)

  مبارزه امام عليه فقر را ميتوان از سه زاويه مورد بحث قرار داد :

الف- همدردي مسئولين با فقرا :

از يك طرف امام از خود و كارگزارن خود شروع كرده ، به مواسات و همدردي با فقرا مي پردازند و معتقدند كه :

خداي تعالي بر پيشوايان حق واجب فرموده است كه خود را با مردم ناتوان برابر نهند تا رنج فقير تنگدست را پريشان و نگران نسازد همچنين ثروتمندان بوسيله ثروتشان سركشي و طغيان ننمايند.

 ب- برخورد با انگلهاي اقتصادي :

از طرف ديگر از جايگاه حكومتي مبارزه اي سخت عليه زالو صفتاني كه با مكيدن خون مردم متورم شده اند آغاز مي نمايد.

امام صادق (ع) در حديث زيبايي در مورد كاهش فاصله طبقاتي و تعيين حد فقر چنين مي فرمايند :

خداوند در اموال ثروتمندان نگريست، آنگاه به فقرا نظر كرد، پس در اموال ثروتمندان آنقدر براي مستمندان قرار داد كه زندگي ايشان به رفاه باشد و اگر به آن حد نرسد بايد افزايش دهند تا جايي كه بخورد و بياشامد و بپوشد و ازدواج كند و صدقه دهد و به حج برود.

از اين كلام روشن است كه تا كسي به اين حد از امنيت اقتصادي و رفاه  نرسد، فقير محسوب مي شود و بايد تلاش كرد تا با زدن ريشه هاي اجتماعي، زمينه شكوفايي عدالت اجتماعي فراهم گردد و انسان فقير و نيازمند، آسوده از دغدغه گذران معاش در بستر آسايش مادي به سوي كمال حقيقي سير كند.

برخي از اساسي ترين اقدامات حضرت در جهت ريشه كن كردن فساد اقتصادي به شرح ذيل       مي باشد :

1- بازگرداندن ثروتهاي بادآورده و نامشروع

به خدا سوگند، بيت المال تاراج شده را در هر كجا بيابم به صاحبان اصلي آن باز مي گردانم، گرچه با آن ازدواج كرده يا كنيزاني خريده باشند، زيرا در عدالت گشايش براي عموم است و آنكس كه عدالت بر او گران آيد، تحمل ستم براي  او سخت تر است. (نهج البلاغه- خ 15)

2- جلوگيري از سوء استفاده اطرافيان مسئولين

اي مالك !‌همانا زمامداران را خواص و نزديكاني است كه خودخواه و چپاولگرند و در معاملات انصاف ندارند. ريشه ستمكاريشان را با بريدن اسباب آن بخشكان و به هيچكدام از ايشان زمين واگذار مكن و بگونه اي با ايشان رفتار كن كه قراردادي به سودشان منعقد نگردد كه به مردم زيان رساند. (نهج البلاغه- نامه 53)

3- مبارزه با احتكار و گرانفروشي

اي مالك! اين را هم بدان كه در ميان بازرگانان ، كساني هم هستند كه تنگ نظر و بدمعامله و بخيلند و احتكار كننده اند كه تنها با زورگويي به سود خود مي انديشند و كالا را به هر قيمتي كه مي خواهند مي فروشند كه اين سودجويي و گرانفروشي برا ي همه افراد جامعه زيانبار و عيب بزرگي بر زمامدار است. پس از احتكار جلوگيري كن كه رسول خدا (ص) از آن جلوگيري مي كرد. بايد خريد و فروش به سادگي و با موازين عدالت باشد، با نرخهايي كه بر فروشنده و خريدار زياني نرسد. كسي كه پس از منع تو احتكار كند او را كيفر ده تا عبرت ديگران باشد اما در كيفر او اسراف مكن.

ج- توجه به محرومان در تعيين بودجه هاي اقتصادي :

الله ،‌الله في الطبقه السفلي من الذين لا حيله لهم

خداي را، خداي را ،‌در خصوص طبقه پايين جامعه، آن كساني كه دردشان را هيچ چاره اي نيست.

  امير مؤمنان علي (ع) جهت رفع مشكلات محرومان جامعه به مالك اشتر چنين توصيه مي نمايند :

- از بيت المال سهمي براي ايشان قرار بده... هرگز مباد، كه سرمستي رياست، تو را از آنان بازدارد و گمان كني به كارهاي مهمتري اشتغال داري؟

- بويژه امور كساني از اين قشر را بيشتر پرس و جو ن كه چندان كوچك و بي شمارند كه به چشم نمي آيند و نمي توانند به تو دست يابند.

- برخي از افراد مورد اعتماد، خداترس و متواضعت را آزاد بگذار تا گزارش امور ايشان را نزد تو بياورند و سپس در موردشان بگونه اي اقدام كن كه در روز ديدار با خدايت عذرت پذيرفته باشد.

  3- مساوات :

امام در همان سخنراني نخست خود- بر خلاف خلفاي قبلي كه تقسيم بيت المال را بر اساس سوابق اسلامي و تركيب قبائلي قرار داده بودند- با اشاره به آنكه او تنها به كتاب خدا و سيره رسول خدا عمل خواهد كرد، به سياست مالي خود اشاره كرده، فضل مهاجر و انصار را بر ديگران، برتري معنوي خواند كه نزد خدا محفوظ بوده و پاداش آن به نزد خداست، اما در تقسيم بيت المال كسي بر ديگري برتري ندارد. امروز نيز يكي از مشكلات مهم اقتصادي ما ، رعايت اصل مهم عدالت و مساوات است . برخورداري از حقوق و مزاياي يكسان براي افراد هم رتبه، برخورداري از شرايط يكسان جهت فعاليتهاي اقتصادي و گرفتن امكا نات عمومي براي همه افراد جامعه و دهها مرود ديگر مي تواند از مصاديق عدالت و مساوات اقتصادي باشد.

4- ريشه يابي علل تنگناهاي اقتصادي :

كارشناسان اقتصادي معمولاً هنگام بررسي عوامل ركود اقتصادي فقط به مسائل مادي توجه دارند، اما در يك نظام الهي به مسائل معنوي و غير مادي نيز جهت ايجاد رونق و شكوفايي اقتصاد توجه مي شود.

(( آري هنگامي كه بندگان خدا كارنامه اي زشت ارائه دهند خداوند به كاهش ميوه ها و دريغ داشتن بركتها و فروبستن درهاي خزائن خيرات، مبتلاشان مي كند تا شايد كه توبه كاري توبه كند. آري، چنين است كه خداوند استغفار را سببي ساخته است براي روزي رساني و گسترش رحمت.))

 

5- امنيت اقتصادي :

در برنامه ريزيهاي اقتصادي، امنيت عامل مهمي است كه بدون آن توسعه اقتصادي امكان پذير نخواهد بود. مهمترين عامل در ايجاد امنيت اقتصادي، شيوه برخورد دولت با تجار، كسبه، توليد كنندگان و كارگران و برنامه ريزيهاي دولتي در جهت امنيت شغلي آنان است.

((هرگز مبادا كسي را از مايحتاجش باز داريد و از رسيدن به خواسته اش بي بهره نماييد، هرگز مبادا به مال احدي از مردم- از مسلمانان نمازگزار تا اقليتهاي در گرو پيمان (متعهد به قوانين كشور)- دست بيازيد، مگر آنكه اسب و جنگ افزاري بيابيد كه در تجاوز به مسلمانان به كار گرفته شده.))

 

6- اصلاح نظام مالياتي :

امام در نامه 53 نهج البلاغه به نكات مهمي جهت اصلاح نظام مالياتي اشاره مي فرمايند:

الف- ماليات را بگونه اي تنظيم كن كه به صلاح ماليات دهندگان باشد.

ب- تا نظام مالياتي و امور ماليات دهندگان اصلاح نشود،‌امور ديگر اقشار جامعه اصلاح نخواهد شد، زيرا همه مردم نان خور ماليات و ماليات دهندگانند.

ج- بايد هدف آباداني كشور باشد نه جمع آوري ماليات، چرا كه ماليات جز با آباداني فراهم نمي گردد.

د- اگر مردم از سنگيني ماليات، خشكسالي و ... شكايت كردند، به ايشان تخفيف بده تا امورشان سامان گيرد.

هـ- هرگز تخفيف دادن در ماليات تو را نگران نسازد، زيرا اين سبب آباداني شهرها، گسترش عدالت ميان مردم و تعريف و ستايش مردم ازتو مي گردد... و اگر در آينده كاري پيش آيد و بر عهده مرم بگذاري با شادماني خواهند پذيرفت.

7- اهميت به تجارت و صنعت

((ازمن نسبت به تجار و صاحبان صنعت قبول وصيت كن و خوبي به آنان را به زيردستان خويش توصيه كن، از اينها نبايد غافل باشي چرا كه تجار و صنعتگران از سبب منفعت و وسيله امن و آسايش مردمند.)) نهج البلاغه نامه 53

 

8- نظارت بر بازار و رسيدگي به امور آن

 

الف- اقدامات آموزشي :

 

(يا معشر التجار ! الفقه ثم المتجر)

اي جماعت بازرگانان ! ابتدا احكام و قوانين اسلامي تجارت را بياموزيد و سپس اقدام به تجارت نماييد.

آموزش تجارت بدون ربا، پرهيز از گرانفروشي، آموزش اخلاق تجاري (آسان گرفتن معاملات، پرهيز از قسم خوردن، دروغ گفتن و ...) ، رعايت عدل و انصاف و پرهيز از كم فروشي، برخي از اقدامات آموزشي حضرت به تجار و كسبه بازار بود.

 

ب- اقدامات عملي :

1- مشخص كردن گروهي از افراد معتمد جهت نظارت و بررسي مشكلات بازار

2- مجازات گران فروشان ، معتكران و كم فروشان با توجه به گزارش ناظران بازار

3- مجازات بسيار شديد ناظران بازار در صورت تخلف و دريافت رشوه

9- اهميت به بخش كشاورزي :

امير مؤمنان نه تنها خود به كار كشاورزي اشتغال داشت بلكه همواره به كارگزاران خويش رعايت حال كشاورزان را توصيه مي فرمود و با توجه به شرايط آب و هوايي ، از مسؤلان مالياتي        مي خواست تا در شرايط بحراني در ميزان ماليات به ايشان تخفيف دهند.

10- نظام توانمند بيمه و بازنشستگي :

امير مؤمنان هنگامي كه پيرمرد مسيحي نابينايي را مشاهده نمودند كه مشغول گدايي است، فرمودند :

اين مرد را در جواني به كار وادار كرده ايد ، اكنون كه پير و ناتوان گشته است، از معاش محرومش ساخته ايد؟ هزينه زندگي او را از بيت المال بپردازيد.

چهارشنبه 13 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

اصلاحات اداري

 اصلاحات اداري ،‌نخستين گام در تحقق اصلاحات در يك جامعه است چرا كه :

فليست تصلح الرعيه الا بصلاح الولاه و لا تصلح الولاه الا باستقامه الرعيه

مردم اصلاح نمي گردند مگر با شايسته شدن زمامداران و زمامداران شايسته نمي گردند مگر با درستگاري مردم.

با نگاهي گذرا به حكومت عدل علوي در اين بخش به مراحل ذيل بر مي خوريم :

1- شايسته سالاري

الف- ملاك گزينش مديران ارشد [دولتمردان] :

بالاترين مقام تنظيم كننده برنامه هاي دولت، وزرا، هستند. از اين رو صلاح، اعتدال و عظمت حكومت با درستگاري و صلاح ايشان ارتباط مستقيم دارد. از نظر امير مؤمنان علي (ع) اين افراد علاوه بر صفاتي كه بقيه كارگزاران دولتي دارند بايد داراي صفات ديگري نيز باشند :

- همكار دولتهاي ستمگر قبلي نباشند :

 

إن شر وزرائك من كان للاشرار قبلك وزيرا

بدترين وزراي تو كساني هستند كه پيش از تو وزير و همكار زمامداران ظالم بوده اند و در گناهانشان شريك و يار

پس نبايد كه اينان رازداران تو باشند، زيرا اينان همكاران گناهكاران و برادران ستمگرانند. در حاليكه تو بهترين جانشين را در اختيار داري ، كساني كه از نظر فكر و نفوذ اجتماعي كمتر از آنان نيستند و در مقابل ،‌بار گناهان آنها را بر دوش ندارند.

برتري نيروهاي حزب الهي بر طاغوتي :

اينان هزينه شان بر تو سبكتر، همكاريشان با تو بهتر، محبتشان نسبت به تو بيشتر، و انس و الفتشان با بيگنگان كمتر است، بنابراين آنها را از نزديكان و رازداران خويش قرار ده.

از ديدگام امام عادلي چون علي (ع) نيروهاي متعهد نيز علاوه بر شرايط خوش فكري،‌داراي نفوذ اجتماعي،‌كارآمد، عاشق انجام وظيفه، دوستدار دولت اسلامي و بيزار از دشمنان و بيگانگان ، بايستي با ضوابط و معيارهاي ديگري نيز گزينش و هر يك به اندازه ظرفيت و تواناييشان  جذب و دفع گردند تا زمينه رشد نابجاي نالايقان و منزوي شدن افراد لايق فراهم نگردد :

پس افرادي را كه در گفتن حق از همه صريحتر و در مساعدت و همراهي نسبت به آنچه خداوند براي اوليائش دوست نمي دارد كمتر به تو كمك مي كنند، مقدم دار خواه موافق ميل تو باشند يا نه.

در حكومت عدل علوي،‌ كارمندي پيشرفت مي كند كه از صراحت و صداقت و پاكي بيشتري برخوردار باشد نه آن كسي كه متملق ، چاپلوس و رياكار، متظاهر، و بله قربان گو است، زيرا وظيفه حاكم جستجوي پاكان و نزديك شدن به راستگويان و صراحت پيشگان است.

ب- ملاك گزينش كارمندان :

امام علي (ع) در نامه 53 نهج البلاغه خطاب به مالك ضمن اشاره به حاكم شدن ضوابط بر روابط در گزينش كارمندان مي فرمايند:

اي مالك در امور كارمندانت دقت كن ، آنها را با امتحان و آزمايش بكار گمار و از روي بخشش و نظر شخصي و با استبداد رأي انتخاب نكن، زيرا اين روش نوعي استبداد و خيانت است.

 

و حضرت در ادامه ضوابط گزينش كارمندان را چنين بيان مي فرمايند :

و توخ منهم اهل التجربه والحيا، من اهل بيوتات الصالحه و القدم في الاسلام المتقدمه

1- داراي تجربه كاري در مسئوليت محوله                           2- حياء و عفت                                                 3- اصالت خانوادگي                                                                 4- پيشگام در نهضت اسلامي

عملكرد علي (ع) در عزل و نصب كارمندان :

1- عزل كارگزاران نالايق : علي (ع) در اولين اقدامش در زمينه اصلاحا ت اداري، آن استانداران خليفه سوم را كه فقط بر اساس روابط منصوب شده، داراي ضوابط ذكر شده نبودند، عزل نمود. بسياري از اطرافيان حضرت ازجمله ابن عباس از سر خير انديشي خواستند كه عزل معاويه را به تأخير بيندازند اما امام كه مي دانست با سازش با ظلم و بيداد نمي توان پايه هاي حكومت عدل و داد را استحكام بخشيد بلكه ريشه هاي نوبنياد آن را هم سست خواهد نمود، پيشنهاد ايشان را نپذيرفت.

2- انتخاب كارگزاران شايسته : اميرمؤمنان علي (ع) تمام تلاش خويش را بكار گرفت تا بر اساس اصل مهم رعايت اهليت يا شايسته سالاري، كارگزاران شايسته اي را براي انجام امور بگمارد. افرادي چون عمار ياسر. مالك اشتر نخعي، محمدبن ابي بكر، كميل بن زياد و ... كه نه تنها افراد لايق و كارآمدي بوده، بلكه از نظر تقوي و صفات عاليه انساني سرآمد مردان روزگار خويش بودند.

2- مشخص نمودن دقيق وظايف كارگزار :

علي (ع) هرگاه فردي را جهت انجام مسئوليتي بر مي گزيد، طي فرماني وظايف او را بطور دقيق مشخص نموده از كوتاهي و خيانت در انجام امور بيم مي داد و بدينوسيله امكان هر گونه بهانه جويي را سلب مي نمود. البته از نظر علي (ع) علاوه بر وظايف اداري، رعايت تقوي، ترس از روز قيامت، عمل به احكام الهي،‌ مدارا با مردم و مهرباني با ايشان، رفع نيازهاي محرومين و دهها نكته اخلاقي ديگر از وظايف اخلاقي و انساني كارگزاران حكومت اسلامي است.

  3- واگذاري مسئويت بر اساس توانائي و دادن اختيارات بر اساس مسئوليت

چون معيار واگذاري مسئوليتها لياقت و توانايي است، لذا در حكومت علي (ع) حتي استانداردهاي حضرت وظايف و اختيارات يكساني نداشتند. آن عده از يارا ن حضرت كه كاملاً مورد ا عتماد بوده و از لحاظ توانايي هاي فكري و اجرائي در حد بالايي بودند، به سمت استانداري مناطق حساس و بزرگ منصوب گشته و حضرت تقريباً تمام اختيارات خويش را به عنوان ولي امر مسلمين در آن مناطق به ايشان تفويض مي نمود و لذا كليه امور مربوط به نظام اداري ، قضائي، اقتصادي، ارتش و حتي بيان امور ديني، در اختيار ايشان بود. افرادي چون قيس بن سعد، محمد بن ابي بكر و مالك اشتر در مصر، عثمان بن حنيف و ابن عباس در بصره و خديجه در يمن چنين اختياراتي داشتند. مابقي كارگزاران بر اساس امور محوله، از اختيارات كمتري بهره مند بودند. حتي گاهي براي كمك به استاندارد يك منطقه، قاضي ، فرمانده ارتش و مأمور جمع آوري ماليات و ... جداگانه از سوي حضرت نصب مي گرديد.

4- تأمين مالي و رفاهي كارمندان

سياست مالي علي (ع) در قبال كارمندان دولتي، دو وجه دارد. مخاطب يك وجه آن مديران ارشد نظامند و مخاطب وجه ديگر آن مابقي كارمندان دولت، امام (ع) در تأمين حقوق كارمندان و تلاش جهت بهبود وضعيت معيشتي ايشان به مالك اشتر چنين دستور مي دهند:

((ثم اسبغ عليهم الا رزاق و ...))

سپس به ايشان (كارمندان) حقوق فراوان بده، زيرا اين كار، آنها را در اصلاح  خويش تقويت مي كند وبه دنبال خيانت و رشوه نمي روند و از خيانت در اموالي كه در اختيار آنهاست    بي نياز مي سازد . به علاوه، چنانچه از دستور تو سرپيچي كردند و در امانت خيانت ورزيدند، حجت بر آنها تمام است و مي تواني متخلف را تنبيه كني.

اما سياست علي (ع) در قبال مديران ارشد نظام ((ان الله فرض علي ائمه العدل ان يقدروا انفسهم بضعفه الناس كيلا يتبيغ بالفقير فقره.)) است. يعني خداوند بر پيشوايان دادگر واجب گردانيده است كه زندگي خود را با طبقه ضعيف تطبيق دهند كه رنج فقر ، مستمندان را ناراحت نكند.

5- نظارت مستمر و دقيق بر عملكرد كارگزاران و اطرافيان ايشان

نظام بازرسي و بازرسان ، چشم حكومت محسوب مي شوند و حكومتي كه نظام بازرسي صحيح و مطمئن نداشته باشد، همانند كوري است كه معايب را نمي بيند و در منجلاب عيوب و مفاسد غوطه ور مي شود. علي (ع) در اينباره به مالك مي فرمايند :

با فرستادن مأموران مخفي راستگو و با وفا، كارهاي آنان را زير نظر بگير ! زيرا بازرسي نهائي در كارشان آنان را به رعايت امانت و نرمي با توده مردم وادار مي سازد.

سپس حضرت در ادامه به او امر مي كنند كه مراقب اطرافيان و دوستان و آشنايانش باشد كه خداي نكرده از قدرت، سوء استفاده نكرده و در امانت خيانت نكنند و حتي نظام بازرسيش را مأمور كند كه مواظب ايشان بوده و هرگونه انحرافي را گزارش دهند. با توجه به حساسيت بخش بازرسي وعليرغم اينكه بفرموده حضرت بايد از افراد راستگو و باوفا استفاده شود امام علي (ع) به اين حد اكتفا نكرده و به مالك فرمان مي دهند كه چند بازرس را مأمور رسيدگي به يك كارگزار قرار بده، تا در صورتيكه همگي آنها خيانت يا فساد را تأييد كردند، حجت برتو تمام شود و بتواني بدون درنگ او را مجازات كني.

6- برخورد با كارگزار مختلف :

سياست علي (ع) در برابر كارگزارانش ، سياست پيشگيري از جرم است. لذا تمام شرايط پيشگيري (گزينش ، مشخص كردن وظايف،‌ تأمين مالي، بازرسي دقيق و ...) را بكار مي گيرد. حال اگر با تمام اين شرايط كسي تخلفي كرد، ديگر هيچ بهانه اي براي عدم برخورد با او وجود ندارد و لذا مي فرمايند :

(هنگامي كه خيانت كارگزار بر تو اثبات شد) فوراً او را احضار كن و زير تازيانه كيفر بگير و به مقدار خيانتي كه كرده است تنبيه كن و رشوه هايي كه گرفته از او پس بگير.

پس اين آدم را به كار مذلت نصب كن (او را از سمت قبلي عزل كن) و داغ خيانت بر پيشانيش بنه (يعني همه مردم او را به عنوان خائن بشناسند) و به گردنش عار تهمت بيفكن. (يعني در اجتماع متهم باشد تا ديگر كسي به او ا عمتاد نكند.)

برخورد شديد امام با ابن هرمه خيانتكار مي تواند الگوي براي مسئولين كشور ما باشد. ابن هرمه يكي از مأمورين مراقب بازار اهواز بوده است. او مرتكب خيانتي شد هنگامي كه بازرسان خبر خيانت وي را به امام (ع) رسانيدند، فوراً نامه اي به اين مضمون به ((رفاعه)) حاكم اهوازنوشت (وقتي كه نامه ام به دستت رسيد و خواندي بلافاصله «ابن هرمه» را از مسئوليت بازار عزل      مي كني. به خاطر حقوق مردم او را زنداني كن و عليه او همه را با خير كن تا اگر شكايتي دارند بگويند و مسأله را به همه كارمندان زيردستت گزارش كن تا نظر مرا بدانند. دراين كار نسبت به ابن هرمه كوتاهي نكني كه هم نزد خدا هلاك خواهي شد و هم به بدترين وجه تو را از كار بركنار مي كنم،‌ به خدا پناهت مي دهم كه در اين كار كوتاهي نشود.

... اي رفاعه ! همه زندانيان را براي تفريح به حياط زندان بياور غير از ابن هرمه، مگر اينكه از جانش بترسي.)

آيا اگر در حكومت اسلامي با كارمندان متخلف اينچنين برخورد شود،‌هيچ وزير يا  استاندار يا مدير كل و حتي مأمور جزء به خود جرأت مي دهد كه خيانت كند يا رشوه بگيرد يا كاري كند؟ هرگز بلكه كار خود را به نحو احسن انجام خواهند داد و رضايت مردم را حاصل خواهند نمود.

چهارشنبه 13 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

اصلاحات (تعريف و اركان)

از نظر اسلام، هر گونه اقدم در جهت رفع مفاسد و معايب موجود و يا بهبود و ارتقاء ، نسبت به وضعيت فعلي در راستاي كسب رضايت الهي ، اصلاحات ناميده مي شود و در يك بيان كوتاه اصلاحات حركتي است تكاملي در جهت قرب الي الله.

هدف تمام اولياء و بندگان صالح خدا ايجاد اصلاحات در فرد و جامعه بوده است، از پيامبران الهي گرفته، تا اميرالمؤمنين علي (ع) كه هدف خويش را از به دست گيري حكومت، اصلاحات معرفي كرده، مي فرمايد: و لكن لنرد معالم من دينك و تظهر الاحكام في بلادك و اين مسير ادامه مي يابد تا پرچم اصلاحات نبوي و علوي در دستان با كفايت مصلح كل و منجي بشريت از قيد فساد و تباهي قرار گيرد. با دقت در سيره حكومتي اميرمؤمنان علي (ع) نكاتي چند كه به عنوان اركان اصلاحات محسوب مي گردد- قابل تذكر است :

1- مبناي اصلاحات :

معمولاً اصلاحات در هر جامعه اي بايد بر اساس مباني مورد پذيرش عمومي آن جامعه صورت گيرد. همچنانكه هيچگاه در يك جامعه لائيك و غير ديني،‌ اصلاحات ديني صورت نمي گيرد. در يك جامعه اسلامي نيز هيچگاه برخلاف مباني ديني صورت نخواهد گرفت. و لذا مبناي اصلاحات در جامعه اسلامي از ديگاه اميرالمؤمنين سه ركن زير است :

((كتاب الله و سنه رسوله و اجتهاد رايي))

1- قرآن كتاب خدا      2- سنت رسول الله   3- اجتهاد حاكم اسلامي جامع الشرايط

2- توازن در اصلاحات :

الف : آغاز همزمان اصلاحات در ابعاد مختلف : چون ابعاد مختلف اصلاحات در اجتماع به يكديگر وابسته اند. لذا علي (ع) پس از دستيابي به حكومت، بسياري از ابعاد اصلاحا را بطور همزمان آغاز نمود. در ايجاد اصلاحات اقتصادي،‌عدالت و مساوات را سرلوحه كار خويش قرار داد. بطوريكه همه مردم از سياه و سفيد، عرب و عجم، غلام و ارباب، همه و همه بطور مساوي از بيت المال بهره مند گرديدند. در همان روزهاي نخستين در انجام اصلاحات اداري، به عزل استانداران و واليان ناشايست پرداخت و بجاي ايشان از افراد كارآمد و شايسته استفاده نمود و در ابعاد ديگر اصلاحات نيز همين گونه عمل نمود.

ب- كنترل سرعت اصلاحات : وجود يك مركز مقتدر و انديشمند جهت نظارت و كنترل سرعت اصلاحات امري ضروري است تا خداي نكرده تندي اصلاحات سبب نارضايتي عمومي و كندي آن سبب يأس مردم نگردد. اميرمؤمنان به عنوان رأس حرم حكومت اسلامي، كنترل اصلاحات را خود بر عهده داشت. هر چند از نظرات اطرافيان و افراد معتمد استفاده مي نمود.

ج- مخاطبان اصلي اصلاحات : محور اصلاحات عموم ملتندنه اطرافيان مسئولين، ثروتمندان و گروههاي سياسي، لذا بايد برنامه هاي اصلاحي،‌مصالح عمومي را تأمين كند هر چند با منافع برخي گروهها و اشخاص در تضاد باشد. علي (ع) در نامه نهج البلاغه خطاب به مالك مي فرمايند :      ((بايد محبوبترين كارها نزد تو كارهايي باشد كه با عدالت دمسازتر و خشنودي عامه مردم را در پي داشته باشد.))

سپس حضرت در ادامه اشاره مي كنند كه خواص به موقع خطر و سختي حاكم را تنها مي گذارند اما آن گروهي كه مشكلات و سختيها را در هنگام تنگنا و جنگ تحمل مي كنند عامه مردمند، لذا بايد توجه تو به ايشان بيشتر باشد.

3- جامع بودن اصلاحات :

علي (ع) به مالك اشتر دستور مي دهند كه :

به همراه دانشمندان و برجستگان جامعه به بحث و گفتگو در مورد آنچه مي تواند سرزمينهاي اسلامي اصلاح كند، بپرداز.

 

تا در اثر اين تبادل انديشه ها و انتقال تجارب يك برنامه جامع- كه نظرات مختلف در آن لحاظ گرديده- تدوين گردد.

4- آگاه كردن مردم از اصلاحات :

حضرت علي (ع) در اولين سخنراني خود بعد از بيعت همگاني مردم با ايشان ، برخي از ابعاد اصلاحات را براي مردم روشن مي كنند تا جامعه اي كه نزديك به دو دهه از اختلاف طبقاتي ، فساد، تبعيض ، كسب ثروتهاي نامشروع و در يك كلام دور شدن از سنت و روش رسول گرامي اسلام (ص) رنج مي برد با استشمام عدالت علوي روحي تازه بگيرد و او را در اجراي اين برنامه ها ياري دهد.

5- اجراي بي قيد و شرط به برنامه هاي اصلاحات :

هر برنامه و قانون مفيدي كه بخواهد در اجتماع به اجرا در آيد ، قطعاً منافع عده اي را تهديد خواهد كرد. لذا اگر مجريان اصلاحات بخواهند بر اساس منافع افراد و يا تهديد و تطميع ايشان از اجراي برنامه عقب نشيني كنند، هيچ نقشي از اصلاحات بر پيكره اجتماع بسته نخواهد شد.

[[ علي (ع) به همه حكومت مداران آموخت كه او حكومت را براي اصلاحات مي خواهد نه اصلاحات را براي حكومت. ]]

عدم سپردن مسئوليت به طلحه و زبير ، تقسيم بالسويه بيت المال و عزل معاويه كه دو جنگ جمل و صفين را بر او تحميل نمود، دليل بر اين مدعاست.

6- رشد و اعتلاي فكري و روحي مردم :

در حكومت كوتاه اميرمؤمنان (ع) تمام اركان قبلي اصلاحات به بهترين نحو ممكن محقق گشت، اما آنچه كه باعث شد علي (ع) در اجراي اصلاحاتش تنها بماند،‌ عدم همراهي و دل سپردن مردم به دستورات  و اوامر او بود. مردمي كه بخاطر برقراري عدالت و مساوات و مبارزه با فقر و فساد و تبعيض با علي (ع) بيعت كرده بودند، سرانجام به علت نداشتن تحليل از مسائل، فريب عده اي از زراندوزان و قدرت طلبان را خورده، علي (ع) را مظلومانه تنها گذاشتند.

چهارشنبه 13 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

وظايف و مسئوليتهاي شيعه علي عليه السلام

و اما مسئوليت شيعه يا مسئوليت ما :

مسئوليت ما كه شيعه علي هستيم و به آن افتخار مي كنيم،

مسئوليت ما كه شيعه علي هستيم و دنيا ما را به جهت اميرالمؤمنين شناخته است كه :

(و معروفين بتصديقنا إياكم)

مسئوليت ما كه شيعه علي هستيم و خداي را بر تمسك به ولايت اميرالمؤمنين حمد مي كنيم:

الحمدلله الذي جعلنا من المتمسكين بولايه أميرالمؤمنين

آيا همين افتخار و اعتقاد و تمسك ما را بس است و ديگر مسئوليتي بر دوش ما نيست؟

پس علي وار بودن، علي وار زيستن و علي وار مردن چه مي شود؟

آيا همين كه بگوييم علي به عثمان بن حنيف كه از خواص اصحاب اوست فرموده شما     نمي توانيد مثل من عمل كنيد و اينكه امام سجاد زين العابدين در مقابل زهد و عبادت اميرالمؤمنين احساس عجز مي كنند، اينكه امام باقر (ع) مي فرمايد: از ما معصومين هم هيچ كس توان انجام دادن اعمال علي (ع) را ندارد، آيا براي توجيه بي مسئوليتي ما كافي است؟

پس فرمايش علي (ع) چه مي شود، كه مي فرمايد :

 إن لكل مأموم إماماً يقتدي به

هر پيروي را امامي است كه به او اقتدا مي كند و از او پيروي مي نمايد.

علي (ع) خود پاسخ ما را داده است و پس از ذكر سيره خود و ذكر اينكه شما توانايي چنين عمل كردني را نداريد، مي فرمايد :

و لكن أعينوني بورعِ و إجتهادِ و عقهِ و سدادِ

اما با پرهيزكاري و تلاش فراوان و پاكدامني و راستي مرا ياري دهيد.

پس سخن در اين نيست كه ما يا جامعه ما بتواند خود را همگون و همسان با علي بن ابيطالب كند. سخن در پيدا كردن سمت و جهت حركت است،‌يعني :

مسئوليت ما و جامعه شيعي و علوي ما قرار گرفتن در سمت وسويي است كه به علي (ع) منتهي مي شود.

مسئوليت ما قرار گرفتن در جبهه اي است كه علي (ع) علمدار اوست. پس اگر جامعه ما جامعه اي شيعي و حكومت ما حكومتي علوي است،‌با توجه به بارزترين شاخصه هاي اميرالمؤمنين در دوران حكومتش، مسئوليت فعلي ما چيست؟

1- تلاش جهت برقراري عدالت اجتماعي و تبديل آ‌ن به فرهنگ ملي

عدالت اجتماعي يعني يكسان بودن نظر و نگاه حكومت نسبت به آحاد مردم در مقابل قانون، امتيازات و برخوردها از يكسو و يكسان بودن حركت و نگاه و اشاره مسئولين از بالاترين رده ها تا پايين ترين رده ها در پرداختن به مشكلات مردم از سوي ديگر. يعني اينكه همه مردم جامع احساس كنند كه به طور يكسان از بركات نظام اسلامي بهره مند مي گردند و براي رسيدن به چنين مرتبه اي بايد هيچ يك از اصول و ارزشها تحت الشعاع ملاحظه كاري و شخصيت افراد صاحب نفوذ قرار نگيرد. و البته همين عدالت اميرالمؤمنين بود كه موجب شد كساني كه صاحب نفوذ بودند نتوانند او را تحمل كنند و در پايان هم (قتل في محراب عبادته لشده عدله). گر چه توده هاي مردم از عدالت اميرالمؤمنين مسرور بودند اما متاسفانه به علت ضعيف بودن قدرت تحليل مردم، افراد صاحب نفوذ برافكار مردم اثرمي گذاشتند و آنها را به انحراف و مخالفت مي كشيدند.

پس مسئوليت ما اجراي عدالت در هر مقام و منصب به مقدار توان و طاقت است.

بايد عدالتي را كه مي شود اجرا كرد ، به اجرا در آ‌ورد و براي رسيدن به آن ، مردم بايد معناي عالت را بفهماندن تا عدالت به صورت يك فرهنگ در آمده و قابل تحمل شود و مردم براي رسيدن به آن تلاش كنند.

2- علاج بيماريهاي اساسي جامعه اسلامي از طريق زهد علوي

اگر چه اكثريت مردم زمان اميرالمؤمنين كساني بودند كه از لذتهاي دنيا محروم بودند، اما اميرالمؤمنين همچنان بر زهد تأكيد مي كرد و خطابش در اين تأكيد با متمكنين و ثروتمندان جامعه بود. امروز هم اكثريت مردم ما از يك سري امكانات اوليه زندگي محرومند، اما برخورداران از امتيازات دنيا، همچنان هم مورد خطاب كلام مولا علي (ع) مي باشند و كساني كه مسئوليت دولتي دارند،‌بار مسئوليتشان سنگين تر است.

اجراي اين دو سيره، مسئوليتي است كه در پيش روي همه ماست.

اميرالمؤمنين اين دو مشعل را روشن كرده است تا همه تاريخ را روشن كند و اگر كساني سرپيچي كنند خودشان ضرر خواهند ديد.

چرا كه :

 نام علي ، ياد علي و درس علي در تاريخ فراموش نخواهد شد.

چهارشنبه 13 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

تربيت فرزند در خانه علي عليه السلام

چگونگي تربيت فرزند يكي از وجوه درخشنده سيماي خانوادگي اميرالمؤمنين (ع) است. در اين متن، برآنيم تا برخي از اصول تربيت فرزند و حقوق آنان بر پدر و مادر را از ديدگاه اميرالمؤمنين (ع) بيان كنيم.

1- انتخاب نام نيكو

2- گفتن اذان و اقامه در گوش فرزندان و انجام عقيقه (قرباني گوسفند) براي آنان

3- بازي با فرزندان :           ((اشبه اباك يا حسن           واخلع عن الحق الرسن   

                                                                    و اعبد ا لها ذامنن                         و لا توال ذالاحن))

پسرم،‌مانند پدرت باش، ريسمان ظلم را از حق بركن‌ ! خدايي را بپرست كه صاحب نعمتهاي متعدد است و هيچگاه با صاحبان ظلم دوستي مكن. اين قطعه، يكي از قطعات اشعاري است كه حضرت زهرا (س) درهنگام بازي با فرزندانش زمزمه مي كرد. بدين شيوه هم آنها را سرگرم مي نمود وهم حكمت به آنها مي آموخت، چرا كه خود اميرالمؤمنين (ع) مي فرمايد:

((كسي كه كودكي دارد بايد در راه تربيت او خود را تا سرحد كودكي تنزل دهد.))

خود اميرالمؤمنين (ع) نيز در كودكي بازيهايي داشته اند كه يكي از آنها كشتي گرفتن است. نقل است ابوطالب بين فرزندانش و پسر عموهايشان مسابقه كشتي برگزار مي كرد و هميشه علي (ع) بر همه پيروز مي شد و اين باعث شادي ابوطالب مي گرديد. در خانه خود علي (ع) هم بين حسن و حسين (عليهماالسلام) مسابقاتي همچون كشتي، خطاطي و مسابقاتي در انجام كارهاي ديگر برگزار مي شد، و گاهي پيامبر جهت افزايش اين شادي و نشاط حاصل از مسابقه، در جمع ايشان حاضر مي شدند و به تشويق طرفين مي پرداختند.

4- رعايت اصل بي طرفي، عدالت و مساوات بين فرزندان

يكي از حساسيتهاي كودكان جانبداري و توجه خاص پدر و مادر به يكي از فرزندان ديگر است كه در روايات بر رعايت عدالت و مساوات بين فرزندان و محبت كردن، هديه دادن و توجه نمودن به خصوص توجه به حساسبت بيشتر دختران در اين مورد تأكيد شده است.

به يك نمونه زيبا از دقت حضرت زهرا (س) در اين مورد توجه كنيد:

پيامبر (ص) حسن وحسين (عليهماالسلام) را به مسابقه خطاطي تشويق نموده، فرمودند: هر كس خط او زيباتر است قدرت او بيشتر است. حسن و حسين (ع) هم هر كدام خط زيبايي نوشتند. اما رسول خدا (ص) ايشان را به مادرشان هدايت فرمود تا اگر در قضاوت نگراني پيش آمد، با عاطفه مادري جبران شود. زهرا (س) نيز جهت رعايت اصل بي طرفي به فكرش رسيد. قضاوت نهايي را به تلاش خوشان مربوط سازد لذا گردنبند خويش را پاره كرده بر سرآنها ريخت و فرمود: هر كدام از شما دانه هاي بيشتري بگيرد قدرت او بيشتر است.

5- داشتن برنامه جهت تمرين، تشويق و تربيت عبادي و ديني فرزندان

- به طور مثال نقل شده است كه حضرت زهرا (س) جهت شبهاي احياء فرزندان را در روز خوابانيد تا كاملاً استراحت كنند و غذاي مناسب و كمتري هم به آنها مي داد تا با زمينه مطلوبتري از نظر جسمي و روحي در شب زنده داري شركت كنند. ايشان با شيوه هاي ديگري كودكانش را در عباداتي مانند نماز، اعمال عبادي ماه رمضان، شركت در جلسات قرآن و شركت دادن آنها در امور خيري مثل كمك به مستمندان و دادن صدقه به نيازمندان شركت مي داد كه نقش مؤثر تربيتي همراه كردن كودكان با خود هنگام انجام عبادات را مي رساند.

6- مكلف نمودن فرزندان به رعايت ادب و اخلاق اسلامي

تأديب كودك يعني ملازم ساختن و مكلف نمودن او به رعايت ادب و اخلاق اسلامي ، بدين معني كه هر چند كودك نسبت به حكمت آداب مزبور، درك و فهمي ندارد وليكن از باب تمرين و تمهيد، وي را به انجام آنها مكلف مي كنيم و مهم اين است كه كودك خود را در تكليف احساس كرده، بداند اگر تن به تكليف ندهد با الزامهايي روبرو خواهد شد. علي (ع) در اين باره مي فرمايد :

(( آن كس كه ملكف به ادب شود ، بديهايش اندك مي گردد. ))

و در روايات داريم زماني كه كودك به 6 سالگي رسيد او را به نماز و چنانچه تحمل گرفتن روزه را داشت به انجام آن وادار نماييد.

7- استفاده از فرصتهاي مختلف جهت انتقال تجربيات و نصايح

اميرالمؤمنين (ع) و حضرت زهرا (س) از هر موقعيتي براي انتقال تجربياتشان استفاده     مي كردند . نامه اميرالمؤمنين به امام حسن (ع) يكي از اين موارد است.

معرفي شبهات و انحرافات اجتماعي،‌ توصيه به مطالعه تاريخ، انتخاب مسير مورد علاقه و اشتياق، تحمل مصائب و مشكلات دنيا، پذيرش مسئوليت در حد توانايي ، برقراري نظم در امور زندگي،‌ تشخيص دوست از  غير دوست و ارتباط گرم با خويشان و تكريم آنان از جمله رئوس برخي از اين نصايحند.

بديهي است خانه اي كه ظريفترين نكات تربيتي ، با چنين دقتي در آن مراعات مي گردد محل پرورش انسانهايي چون امام حسن (ع) ، امام حسين (ع) و زينب (س) خواهد بود. در پايان بد نيست متذكر شويم كه اگر چه اميرالمؤمنين (ع) حقوق زيادي براي فرزندان قائل شده اند،‌اما از آن سو هم وظايفي براي فرزند بر شمرده اند كه مهمترين آنها اينست كه فرزند، پدر و مادرش را در هر چيز مگر در نافرماني از خداوند سبحان اطاعت و پيروي كند :

(( فحق الوالد علي الولد ان يطيعه في كل شيء الا في معصيه الله سبحانه ))

چهارشنبه 13 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

همسرداري در خانه علي عليه السلام

از آنجا كه همسرداري امري است دو جا نبه، در اين بخش به جاي همسرداري علي (ع) ، عنوان همسرداري در خانه علي (ع) انتخاب گرديد لذا به چند اصل از اصول حاكم در همسرداري خانه علي (ع) و فاطمه زهرا (س) اشاره مي گردد:

1- پرهيز از خواسته هاي مادي و تلاش در جهت جلب رضايت همسر:

- فاطمه جان! آيا غذايي داري تا از گرسنگي بيرون آيم؟

- دو روز است كه در منزل غذاي كافي نداريم آنچه بود به شما و فرزندانم حسن و حسين دادم و خود از غذاي اندك موجود استفاده نكرديم.

- فاطمه جان ! چرا به من اطلاع ندادي تا به دنبال تهيه غذا بروم؟

حضرت زهراي اطهر، نگاه نجيبش را بر زمين انداخت و فرمود:

يا ابا الحسن ! اني لا ستحيي من الهران اكلف نفسك ما لا تقدر عليه

اي اباالحسن! من از خدايم شرم دارم كه از تو چيزي درخواست نمايم كه مقدورت نباشد.

و اينگونه خانه علي و زهرا، كانون مودت و محبت و رحمت مي شود، و عليرغم وجود همه مشكلات و سختيها و مصائب كه در زندگي مشترك علي (ع) و زهرا (س) بيش از هر خانه ديگر وجود داشت، به اعتراف خود اميرالمؤمنان نگاه به چهره همسر كردن باعث زدوده شدن هرگونه غم و اندوه مي گردد:

((سوگند به خدا، من زهرا (س) را تا آن هنگام كه خداوند او را به سوي خود برد، خشمگين و مجبور به كاري ننمودم، او نيز مرا خشمگين نكرد و هيچگاه موجب ناخشنوديمن نشد... من هر گاه به چهره زهرا (س) نگاه مي كردم هرگونه غم و اندوه از من برطرف مي شد...))

آري اين خانه، خانه اي است كه از مظاهر رفاه مادي در آن هيچ يافت نمي كني و ليكن همجواري با همسر و شريك زندگي را مايه آرامش مي يابي.

 

2- تقسيم كار در خانه:

يكي از عوامل شادابي و تكامل خانواده تعيين حدود مسؤوليت افراد در خانواده است.

رسول خدا در اولين شب ازدواج علي (ع) و زهرا (س) كارهاي آنان را به اين شكل تقسيم نمود: خمير كردن آرد و پختن نان و تميز كردن و جارو زدن خانه به عهده فاطمه (س) باشد و كارهاي بيرون منزل از قبيل جمع آوري هيزم و مواد غذايي را علي (ع) انجام دهد.

پس از آن بود كه  حضرت زهرا (س) فرمود:

جز خدا كسي نمي داند كه از اين تقسيم كار تا چه اندازه خوشحال شدم، زيرا رسول خدا (ص) مرا از انجام كارهايي كه مربوط به مردان است،‌ بازداشت.

 

 

3- فرمان پذيري و رعايت حق مديريت شوهر در خانه:

البيت بيتك و المره زوجتك إفعل ما تشاء

علي جان! خانه، خانه توست و من همسر تو هستم، هر آنچه مي خواهي انجام بده.

اين پاسخ زهراي اطهر در جواب درخواست علي (عليه السلام) براي ورود عمر و ابوبكر به خانه و پس از ماجراي به آتش كشيدن در منزل و مصدوم شدن حضرت زهرا (س) است.

4- آرايش و زينت براي همسر

رسيدگي به وضع ظاهري به خاطر همسر از اصول زندگي يك زن و مرد مسلمان است و در زندگي علي (ع) و زهرا (س) نيز اين اصل خود ر به خوبي نشان مي دهد. نقل است پيامبر براي شب عروسي حضرت زهرا (س) دستور داد عطرهايي خوشبو تهيه كنند و زهرا (س) نيز در داخل خانه دائماً معطر بودند.

5- ياري رساندن به همسر

يا رسول الله هر دو دستم به علت آرد كردن گندم با آسياي دستي ورم كرده،‌زخم شده است.

ديشب را تا صبح به آرد كردن گندم مشغول بودم و علي نيز فرزندانم حسن وحسين را نگهداري مي كرد.

و همين همراهي و دلجويي علي (ع) بود كه زهرا (س) را در تحمل مصائب و مشكلات كارهاي خانه ياري كرده و حتي تحمل زخم دست را هم بر او آسان مي كرد. در آن سو هم هنگامي كه علي (ع) از جهاد و جبهه جنگ برمي گشت، فاطمه (س) استقبال گرمي از او مي كرد، شمشير او را گرفته و مي شست. در تمام فعاليتهاي علي (ع) او را همراهي مي كرد و نسبت به مسائل او و جامعه حساسيت نشان مي داد و به اين شكل با همراهي ، همفكري و رغبتي كه در خود نشان مي داد خستگيها و مرارتهاي بيرون را از جسم و روح او دور مي كرد.

 

6- حاكميت روح عاطفي و نگاههاي محبت آميز در خانه

شيرين ترين اوقات زندگي ، لحظاتي است كه انسان چشم به معشوق خود مي دوزد و او را مي نگرد و عاشقانه با او صحبت مي كند و نهايت عشق و عاطفه خود را در كلام و نگاه ابراز مي دارد.

زندگاني علي (ع) و زهرا (س) پر است از اين لحظات عاشقانه و شيرين.

علي (ع) مي گويد:           ((دائماً به او مي نگريستم و از دلم غم و اندوهها برطرف مي شد.))

و فاطمه (س) خطاب به همسرش مي گويد:

علي جان ! جانم فداي تو ! جان و روح من سپر بلاي جان تو ! يا اباالحسن همواره با تو خواهم بود. چه در خير و نيكي به سر ببري، چه در سختي ها و بلاها گرفتار شوي، همواره با تو خواهم بود.

و چه نيكو كلام خود را به اثبات رسانيد و جان خويش را در طبق اخلاص نهاد و فدايي علي (ع) شد.

7- اهميت دادن به تفريح، مزاح و شادي در روابط

اگر چه خانه علي و زهرا، كانون ساده زيستي،‌ زهد، ايثار، انفاق، جهاد، سياست،‌ انديشه، شجاعت و هزاران فضيلت ديگر بود و اگر چه آنها مظلوم ترين انسانهاي عالم هستند و عمري پررنج و مصيبت داشتند !‌و ليكن زندگي آنان خالي از لحظات شيرين و دلپسند تفريح و شادي هم نبود. چرا كه علي (ع) و زهرا (س) هم انسانند و انسان هم به شادي و تفريح احتياج دارد،‌اما از آنجا كه علي و زهار در بالاترين مراتب انسانيت قرار دارند، تفريح و شاديشان هم متناسب با روح متكاملشان و به دور از هر گونه، افراط و تفريط است.

مروري بر چند نمونه زيبا از زندگي سراسر زيباي اين بزرگواران مؤيد مطالب فوق است :

- در شب عروسي شان، اگر چه زنان دف مي زنند و سرودهاي شاد مي خوانند، اما فضاي مجلس خالي از تكبير و سرودهاي معنوي هم نيست.

- در صحنه اي ديگر زهرا (س) را مشاهده مي كنيم كه در حضور علي (ع) با فرزندش حسين مشغول بازي كردن است و به او مي فرمايد :

انت شبيها بأبي                     لست شبيها بعلي

تو به پدر من پيامبر شبيهي و به پدرت علي شباهتي نداري

و اين موجب خنده و تبسم حضرت علي (ع) مي شود.

- در جاي ديگري علي (ع) و زهرا (س) را مشاهده مي كنيم كه به اتفاق به صحرا رفته اند و به هنگام خوردن خرما و در قالب گفتگو و مفاخره اي شنيدني، تفريحي شيرين و دلپسند دارند.

علي (ع) مي فرمايد: اي فاطمه ! رسول خدا ، مرا بيشتر از تو دوست مي دارد. و حضرت زهرا (س) پاسخ مي گويد: از سخن تو تعجب مي كنم ! آيا مي شود پيامبر اكرم (ص) تو را بيش از من دوست داشته باشند، در حاليكه من ميوه دل او و عضوي از پيكرش و شاخه اي از شاخسارش مي باشم و غير از من فرزندي ندارد.

پس از آن به نزد پيامبر رفتند و صحبتشان را در حضور پيامبر ادامه دادند، ابتدا فاطمه (س) پيش دستي كرده و عرض كرد:

اي رسول خدا ! كدام يك از ما دو نفر نزد تو محبوب تريم، من يا علي؟ رسول خدا (ص) فرمود:

تو به من محبوب تري و علي از تو براي من عزيزتر است !

و پس از آن باز هم علي (ع) است و زهرا (س) و مفاخره اي شيرين و شنيدني :

علي (ع)   : آيا من به تو نگفتم كه فرزند فاطمه باتقوايم؟

زهرا (س)  : من نيز دختر خديجه كبرايم

علي (ع)  : من فخر كائناتم

زهرا (س)  : من دختر كسي هستم كه نزد خدا آنچنان گرامي شد كه گويي به فاصله دو كمان يا نزديكتر نسبت به پرودگارش قرار گرفت.

علي (ع)  : خدمتگزارم جبرئيل است.

زهرا (س)  : خطبه ام را در آسمان، راحيل خوانده است و خدمتگرارانم گروههاي فرشتگان يكي پس از ديگري هستند.

علي (ع)  : من در جايگاهي رفيع و بلند زاده شدم.

زهرا (س)  : من هم در مقام والا و بلند مرتبه به ازدواج و همسري تو در آمدم...

علي (ع)  : شيعيان من از دانشم مي نگارند.

زهرا (س)  : ظرف دانش شيعيان من نيز از درياي علمم لبريز مي شود.

علي (ع)  : من كسي هستم كه خداوند اسم مرا از اسم خود مشتق ساخته، او عالي است و من علي.

زهرا (س)  : من نيز چنين ام، او فاطر است و من فاطمه.

و زندگي كوتاه علي (ع) و زهرا (س) پر است از اين قطعات تاريخي و صحنه هاي زيبا و شنيدني كه نشانگر با نشاط و زيبا بودن زندگي ايشان است عليرغم تمام مشكلات و گرفتاريهاي آنان.

چهارشنبه 13 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

اصول حاكم بر زندگي علي عليه السلام

اصول حاكم بر زندگي انساني كه نه تنها الگوي ما، بلكه الگوي بزرگترين اولياي الهي،‌امامان معصوم و امام زمان ما است، اصولي قابل توجه و با اهميت اند.، چرا كه اصولي از يك زندگي ايده آل و الگو هستند كه مي تواند تعالي بخش ديگر زندگيها باشد. اما از آنجا كه يك  خانواده ايده ال حاصل تلاش و روابط كليه اعضاي آن خانواده است،‌در اينجا، به بررسي اصول حاكم بر زندگي علي (ع) ،‌ فاطمه (س) و حسينين (ع) و زينبين پرداخته ايم.

1- ساده زيستي و زهد خانوادگي

نحوه ازدواج،‌ مهريه، شروع زندگي خانوادگي در يك خانه اجاره اي و ساده پوشي زهرا (س) و علي (ع) و فرزندانشان نمونه هايي از اهميت اين اصل در زندگي خانوادگي شان است،‌آنچنان كه صحابي جليل القدري چون سلمان را به تعجب واداشت كه :

-           عجبا! دختران پادشاه ايران و قيصر روم بر كرسيهاي طلايي مي نشينند و پارچه هاي زربفت به تن      مي كنند و اين دختر رسول خدا است كه نه چادرهاي گران قيمت بر سر دارد و نه لباسهاي زيبا.

 

2- مشاركت در امور زندگي و اهميت دادن به كار و همكاري در بين اعضاي خانواده

براي مثال علي (ع) بچه داري مي كرد، فاطمه (س) نان مي پخت و يا گندم آسياب مي كرد، ،‌علي (ع) به جهاد مي رفت و زخم برميداشت و فاطمه (س) زخمهاي او را درمان مي كرد و شمشير او را     مي شست به همين دليل هم بود كه علي (ع) در هر بعد از ابعاد زندگي اش بالاترين تلاشها و موفقيتها را داشت و فاطمه زهرا (س) هم در مقام عبادت،‌دفاع از ولايت و كار در خانه و خانه داري و مهمتر از همه تربيت فرزند بالاترين موفقيتها را كسب نمود.

3- ارزشي بودن ازدواج و حاكميت ارزشها بر خانواده

نمونه هايي همچون بخشيدن پيراهن عروسي توسط حضرت زهرا در شب ازدواج آن حضرت با علي (ع)، فراموش نشدن ياد خدا،‌ گفتن تكبير و به نماز ايستادن عروس و داماد در شب اول عروسي و ثمره اينها ايثار و انفاق  خانوادگيشان كه در بالاترين حد آن سوره انسان مورد اشاره قرآن قرار گرفته است، بيانگر حاكميت اين اصل در خانه علي (ع) است.

 

4- حاكمتي روح مشورت بر زندگي

مشورت خواهي و مشاوره با پيامبر اكرم (ص) به عنوان فكر برتر و بهره مندي از راهنماييها و ارشادهاي ايشان بارها و بارها توسط علي (ع) و زهرا (س) صورت گرفت.

5- حاكم بودن روح برنامه ريزي و نظم در خانه

تقسيم كارهاي خانه،‌انجام امور در زمان مناسب،‌ اختصاص مكاني خاص براي عبادت و نماز در خانه و داشتن برنامه جهت تربيت فرزندان از جمله اين موارد است.

6- سياسي بودن، جهاني بودن و فدايي بودن در راه اسلام

گذشته از اميرالمؤمنين كه اسوه جهادي و فدايي بودن و سياستمداري است،‌خطبه ها و فاليتهاي سياسي حضرت زهرا (س) نشان دهنده اين است كه ايشان هم به عنوان يك زن، سرآمد مبارزات سياسي در زمان پيامبر و بعد از فوت آن حضرت بودند. محسن شهيد، فاطمه شهيده، علي زخم خورده، حسن مسموم، حسين سرجدا و زينب و كلثوم به اسارت رفته، همه و همه در اين خانه مي زيسته اند.

7- علم دوستي

نهج البلاغه، صحيفه فاطميه، شاگردپروري، آشنايي با تفسير قرآن و تشكيل كلاسهاي ديني در خانه اميرالمؤمنين و حضرت زهرا نمونه هايي از توجه اين خاندان به علم دوستي است.

8- جذب و رفت و آمد ملائكه و فرشتگان به خانه

در زيارت جامعه آمده است: ((السلام عليكم يا اهل بيت النبوه و موضع الرساله و مختلف الملائكه...)) چرا كه اين قطعه بهشتي در زمين، محل رفت و آمد ملائكه اي همچون جبرئيل، ميكائيل و اسرافيل بوده است.

 

9- عشق و فاطمه و مهرباني همه اعضا به يكديگر

10- مهمان دوستي، ضيافت در خانه و رسيدگي به احوال خويشاوندان

اميرالمؤمنين مي فرمايند :

اي مردم! انسان هر مقدار كه ثروتمند باشد باز ار خويشاوندان خود بي نياز نيست كه از او با زبان و دست دفاع كنند، خويشان انسان بزرگترين گروهي هستند كه از او حمايت مي كنند و اضطراب و ناراحتي او را مي زدايند و در هنگام مصيبتها نسبت به او پرعاطفه ترين مردم مي باشند.

اگر بيش از شش روز مي گذشت و ميهماني براي علي (ع) نمي رسيد، تأسف مي خورد و   مي ناليد و گاه مي فرمود:

((آن كس كه  دست دهنده خود را از بستگانش بازدارد، تنها يك دست را از آنها گرفته اما دستهاي فراواني را از خويش دور كرده است.))

 

چهارشنبه 13 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

شخصيت علمي، فرهنگي علي عليه السلام

((سلوني قبل أن تفقدوني))

صداي درخواست علي (ع) كه با تضرع، از مردمش مي خواست تا ازعلم و معرفتش سرمست شوند، در ميان همهمه حاضران گم شد! پنهان شد! و پس از آن با سؤال بي ربط و بي محتواي شخص كوته فكري از دست رفت! تمام شد! فقط اثري از آن در كتب تاريخي بجاي ماند، تا در سالهايي دور و در روزگاري ديگر،‌ دانشمند سني مذهبي چون ((ابن ابي الحديد)) بگويد:

((اين ادعايي است كه در طول تاريخ فقط شخصيتي مثل علي (ع) كرده است و مي تواند بكند))

همانا اين سيد انسانهاي متكامل و رشد يافته است كه ضمن رعايت اصل اعتدال و پرهيز از هر گونه افراط و تفريط درگرايش به يكي از اين جنبه ها، همه ابعاد وجودي خويش را در حد اعلاي خود پرورش مي دهد. به گواهي تاريخ، علي (ع) در رشته هاي گوناگون از علوم عقلي و نقلي، طبيعي و ماوراء الطبيعه، رياضيات و اخلاقيات و اقسام فنون و حرفه هاي ديگر تخصص داشته اند، كه برخي از آنها را بر مي شماريم:

- ساخت اولين مدرسه اسلامي در ((صفه)) و تدريس در آن مدرسه

- انجام معالجات پزشكي (جذام- ضدعفوني- امراض داخلي)

- تدوين قرآن كريم

- ابداع علم صرف و نحو عربي و علم تجويد و تعليم اين علوم

- ستاره شناسي و جهت يابي در شب: (اولين بار در راه ″جلولا و نهاوند″ براي لشكر، مورد بهره برداري قرار گرفت.)

- تدريس زبان خارجي: (زبان پارسي ساساني- زبان سرياني- خط پهلوي)

- دعوت عي (ع) به دانشگاه جندي شاپور خوزستان جهت تدريس ادبيات، طب و علوم ديگر كه به علت وقوع جنگ صورت نگرفت.

- تعليم مديريت: (هركس را كه براي اداره قسمتي از كارهاي حكومتي و دولتي       مي فرستادند، پيش از آن مي بايست كلاس مديريت را مي گذراند. اين مدرسه در مدينه قرار داشت.)

- تسلط و تكلم به لهجه ها و زبان ملتهاي جهان، حتي گويشهاي محلي كه البته غير از عربي، تلكم به زبانهاي فارسي، تركي، عبري، لاتين و هندي در تاريخ زندگي ايشان درج گرديده است.

- ترجمه كتب علمي (اميرالمؤمنين ((قراباذين)) اثر دانشمندان دانشگاه جندي شاپور را از پارسي به عربي برگرداند، و راه را براي ديگران گشود.)

- تدريس علوم اسلامي ازجمله: عرفان، فقه، علوم قرآني، فلسفه و ... در سنين جواني

- تسلط كامل بر تورات و انجيل (علاوه بر قرآن)

- شناخت تاريخ گذشتگان و تاريخ ملل ديگر (ازجمله ايران و تاريخ آن)

- برگزاري كلاس تعليم قضاوت و استوار ساختن اصول محاكمات حقوقي و جزايي

- فلز شناسي

جدا از تخصصهايي كه در رشته هاي پيشين ذكر شد، اميرالمؤمنين را مي توان يكي از بزرگترين نويسنده ها و خطباي تاريخ ادبيات عرب نام برد. به شهادت تمام ادبا و عقلاي تاريخ، نهج البلاغه اثري است از قرآن- كلام الهي- فروتر و از كلام بشر، فراتر!

به غير از قرآن منسوب به مولاي متقيان، ايشان اولين نويسنده در تاريخ اسلام هستند و پس از ايشان است كه سلمان فارسي ، ابوذر غفاري، اصبغ بن نباته و عبدا... ابن ابي رافع نيز به تأليف كتب اسلامي پرداختند. حضرت علي (ع) دوازده كتاب تأليف نمود كه موضوع آنها: علوم قرآني، پيشگويي حوادث عالم، احاديث پيامبر اسلام (ص) ، واجبات دين، ابواب فقه، علوم سياسي اجتماعي، مباحث مديريتي، وصيت نامه به محمد حنفيه و ديوان شعر است. بيشتر آنها هم اكنون از جمله ميراث امامت محسوب شده و نزد حضرت صاحب الزمان (عج) موجود است. البته بايد توجه داشت همه علومي كه پيش از اين ذكرشد،‌ مواردي بودند كه زمينه و شرايط اجتماعي آن روز اجازه بروز اين علوم را به مولاي متقيان داد، چه بسا اگر ذهن و معرفت مردم و ظرف علمي جامعه، ظرفيت و يا زمينه بروز بيش از اين را داشت مواردي بيش از آنچه ذكر شد از سيره اميرالمؤمنين به ظهور مي رسيد و يا اينكه چه بسا علوم ديگري هم به دست بشر مي رسيد كه به دليل همين نبودن ظرفيتها از دسترس بشريت به دور مانده و در سينه پرنورشان به امانت مانده است تا رسيدن زمان آن، ان شاءا...! چرا كه امام مخزن علم الهي است و تمام اسرار و رموز هستي در نزد او موجود است، ولي چون تسليم محض خداست هرگاه خداوند بخواهد از آن علم استفاده خواهد كرد.

چهارشنبه 13 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

تنهايي علي عليه السلام

علي (ع) تنهاست!

چه كسي تنها نيست؟؟

كسي كه با همه و در سطح همه است.

كسي كه رنگ زمان به خود مي گيرد.

احساس خلأ مربوط به روحي است كه آنچه در اين جامعه و زمان و در اين ابتذال روزمرگي وجود دارد نمي تواند سيرش كند.

و لذا آنهمه ياران، آنهمه همرزمان، آنهمه نشست و برخاست با اصحاب پيامبر، هيچكدام براي علي (ع) تفاهمي بوجود نياورده است.

هيچكدام از آنها در سطح او نيستند.

مي خواهد دردش را بگويد،

حرفش را بزند،

گوش نيست، دلي نيست، و فهمي نيست تا بفهمد.

رنج بزرگ يك انسان اين است كه  عظمت او و شخصيت او در قالب فكرهاي كوتاه، در برابر نگاههاي پست و پليد، و احساس او در روحهاي بسيار آلوده و اندك و تنگ قرار گيرد.

  نيمه شب به طرف نخلستان مي رود، آنجا هيچكس نيست، مردم راحت آرميده اند، هيچ دردي آنها را در دل شب بيدار نگاه نداشته است، و اين مرد تنها،‌ كه روي زمين خودش را تنها مي يابد، با اين زمين و اين آسمان بيگانه است، و فقط رسالت و وظيفه اش، او را با جامعه و اين شهر پيوند داده.

ولي وقتي به خودش بر مي گردد مي بيند كه تنهاست.

شبانه به نخلستان مي رود، و باز براي اينكه ناله او بگوش هيچ فهم پليدي و هيچ نگاه آلوده اي نرسد، سر در حلقوم چاه فرو ميكند و مي گريد.

اين گريه از چيست؟؟؟

افسوس كه گريه او يك معما براي همه است، زيرا حتي شيعيان او نمي دانند علي چرا  مي گريد.

از اينكه خلافتش غصب شده؟

از اينكه فدك از دست رفته؟

از اينكه فلاني روي كار آمده؟

از اينكه او از مقامش...؟

از اينكه همسرش را...؟، از اينكه...؟، از...؟

علي (ع) در طول تاريخ تنها انساني است كه در ابعاد مختلف و حتي متناقض كه در يك انسان جمع        نمي شود قهرمان است. چنين انساني و در چنين سطحي معلوم است كه در دنيا تنهاست. چنين انساني در جامعه اش و در برابر ياران همرزمش كه عمري را در راه عقيده كار كرده اند، با پيامبر صادقانه شمشير زده اند، اما در اوج اعتقاد و ايمان و اخلاصشان به پيامبر و اسلام، قبيله و تعصبات قومي را فراموش نكرده اند، مقام را آگاهانه و يا ناخودآگاهانه نتوانسته اند از ياد برند و سمبل اخلاص مطلق و يكدست- همچون علي (ع)- شوند، تنهاست.

از اين دردناكتر اينكه علي (ع) در ميان پيروان عاشقش نيز تنها است!!

در ميان امتش كه همه عشق و احساس و همه فرهنگ و تاريخشان را به علي (ع) سپرده اند تنها است.

او را همچون يك قهرمان بزرگ، يك معبود و يك اله مي ستايند اما نمي شناسندش و نمي دانند كه كيست؟ دردش چيست؟ حرفش چيست؟ رنجش چيست؟ و سكوتش چراست؟؟

اين است كه علي (ع) در ميان پيروانش هم تنهاست.

اين است كه علي (ع) در اوج ستايشهايي كه از او ميشود، مجهول مانده است.

درد علي (ع) دو گونه است:

يك درد ، درديست كه از زخم شمشير ابن ملجم در فرق سرش احساس مي كند و درد ديگر، دردي است كه او را تنها در نيمه شبهاي خاموش به دل نخلستانهاي اطراف مدينه كشانده و بناله در آورده است.

ما تنها بر دردي مي گرييم كه از شمشيرابن ملجم در فرقش احساس مي كند، اما اين درد علي (ع) نيست، دردي كه چنان روح بزرگي را بناله آورده است تنهايي است، كه ما آنرا  نمي شناسيم!!

بايد اين درد را بشناسيم، چرا كه علي (ع) درد شمشير را احساس نمي كند و ما درد علي را احساس  نمي كنيم.

چهارشنبه 13 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

نهج البلاغه گمشده بشريت معاصر

ما منتظريم كه كتاب نهج البلاغه كه بعد از قرآن بزرگترين دستور زندگي مادي و معنوي و بالاترين كتاب رهايي بخش بشر است و دستورات معنوي و حكومتي آن بالاترين راه نجات است، از امام معصوم ماست.

(امام خميني «ره»)

 نهج البلاغه مرهمي است بر دردهاي جانكاه بشريت.

نهج البلاغه داروي مؤثري است بر تلطيف روح انسانها و مبارزه با خشونتها.

نهج البلاغه اثري است به درخشندگي آفتاب، به لطافت گل، به قاطعيت صاعقه، به غرش طوفان و برق، به تحرك امواج، به بلندي ستارگان دوردست بر اوج آسمانها.

نهج البلاغه در حقيقت فرزند قرآن است.

اين مجموعه زيبا و نفيس كه روزگار از كهنه كردن آن ناتوان است و گذشت زمان و ظهور افكار و انديشه اي نوتر و روشن تر بر ارزش آن افزوده، منتخبي است از خطابه ها و دعاها، وصايا، نامه ها و  جمله هاي كوتاه مولاي متقيان علي (ع) كه بوسيله سيد شريف رضي در حدود هزار سال پيش گردآوري شده است.

او از نظر خودش آنهايي كه از جنبه بلاغت برجستگي خاصي را داشته اند انتخاب كرده، از اينرو اين منتخب را نهج البلاغه نام نهاد. كلمات اميرالمؤمنين (ع) از قديم ترين ايام با دو امتياز همراه بوده است. 1- فصاحت و بلاغت 2- همه جانبه بودن (چندي بعدي بودن) توأم شدن ايندو با هم سخن علي (ع) را در حد اعجاز قرار داد و به همين جهت سخن علي (ع) در حد واسط كلام مخلوق و كلام خالق قرار گرفته

((فوق كلام المخلوق و دون كلام الخالق))

[[نهج البلاغه]]

به اقرار اغلب دانشمندان و نويسندگان و ادباي حتي معاصر غير شيعي عرب، زيباترين متن عرب است.

سخناني كه از نظر ادبي در اوج زيبايي و از نظر فكر در عمق بسيار و از نظر اخلاق سرمشق و نمونه است،

در آن عباراتي هست كه هر خواننده اي اقرار مي كند كه در بشريت نظاير اين عبارات وجود ندارد.

 

چرا نهج البلاغه چنين كششي دارد؟

1- نهج البلاغه ، همه جا سخن از همدردي با طبقات محروم و ستمديده انسانها است. سخن از مبارزه با بي عدالتي و ظلم و طاغوتهاست.

2- نهج البلاغه همه جا در مسير آزادي انسانها گام بر مي دارد. آزادي از زنجير اسارت هوا و هوسهاي سركش، از زنجير اسارت ستمگران خودكامه، طبقات مرفه پرتوقع، جهل و بي خبري، كه انسان را به لذت و بدبختي مي كشاند، و هشدار مي دهد كه هر جا نعمتهاي فراواني روي هم انباشته است حقوق از دست رفته اي در كنار آن به چشم مي خورد.

3- جذبه هاي عرفاني نهج البلاغه چنان است كه ارواح تشته را با زلال خود آنچنان سيراب و مست مي كند كه نشئه شراب طهورش را به لرزه مي اندازد ، لرزه اي دردناك و در عين حال لذت بخش.

4- در هر ميداني گام مي نهد چنان  سخن را ادا مي كند و دقايق را مو به مو شرح مي دهد كه گويي گوينده متخصص همين موضوع بوده است . ليكن از امتيازات سخنان امام علي (ع) اين است كه محدود به زمينه خاصي نيست در شرح اسماء و صفات الهي به چهره يك فيلسوف مجسم مي شود كه فقط از توحيد سخن گفته، در خطبه جهاد، فرمانده و افسر شجاع و دلاوري را مي بينيم كه دقيقترين تاكتيكها را تشريح مي كند. در مسند حكومت و رهبري راه وصول به يك آرامش اجتماعي و سياسي و نظامي را با پخته ترين عبارات بيان مي كند و در مسند درس و اخلاق عباراتي محكم، عميق و نافذ براي سالكان مي گويد كه مرد وارسته اي چون ((همام)) پس از شنيدن آن صيحه اي مي زند و نقش زمين مي شود.

چرا از نهج البلاغه دوريم؟

ما كه چنين گنجي در خانه داريم چرا تهي دستيم؟ ما كه چنين چشمه زلال و گوارا و جوشنده اي در دسترس داريم چرا تشنه ايم؟ ما كه داراي اين ميراث بزرگ اسلامي هستيم چرا  دست بسوي ديگران دراز مي كنيم؟ و پاسخي جز اين ندارد كه،

نهج البلاغه را نشناخته ايم و بر ارزش واقعي اين مجموعه بزرگ واقف نگشته ايم.

و عجيب اين كه نهج البلاغه در ديار خويش در ميان شيعيان علي (ع)، حتي در حوزه هاي علميه شيعه غريب و تنهاست. همچنانكه خود علي (ع) غريب و تنهاست. بديهي است اگر محتويات كتابي و يا انديشه ها و احساسات و عواطف شخصي با دنياي روحي مردمي سازگار نباشد، اين كتاب يا آن شخص در عمل تنهاست و بيگانه مي ماند و هر چند نامشان با هزاران تجليل و تعظيم برده شود.

چهارشنبه 13 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

صفحات و مطالب گذشته
آیا می شود كه در زمان آمدنت، نوكری یارانت را بكنم. ( محب انصار المهدی )
روی پیغامگیر امام زمان ...
جمعه ها که می شود...
شعري در وصف يوسف فاطمه (س)
درد و دل با امام زمان(عج):
- 30 - 31 - 32 - 33 - 34 - 35 - 36 - 37 - 38 - 39 - > -
آمار و اطلاعات
بازديدها:
کل بازديد : 289598
تعداد کل پست ها : 858
تعداد کل نظرات : 82
تاريخ آخرين بروز رساني : شنبه 4 اردیبهشت 1389 
تاريخ ايجاد بلاگ : چهارشنبه 1 مهر 1388 

مشخصات مدير وبلاگ :
مدير وبلاگ : محمد رضا زينلي

ت.ت : ارديبهشت 1373
 وبلاگ هاي ديگر من: 
آخرين منجي
پيروان راه حسين
سي سال انقلاب پايدار

سوابق مدير :
كسب رتبه ي اول در دومين جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه دوم در اولين دوره جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه سوم در سومين دوره جشنواره وبلاگ نويسي و وب سايت انتظار


يكي از برندگان اصلي سايت 1430(جشنوراه وبلاگ نويسي اربعين حسيني)
يكي از برندگان جشنواه وبلاگ نويسي گوهر تابناك)

كسب رتبه سوم در جشنوراه پيوند آسماني)

يكي از برندگان جشنوراه وبلاگ نويسي راسخون)
فعالترين كاربر سايت تبيان در سال 87


مدير انجمن دانش آموزي سايت تبيان با شناسه كابري moffline


مدير انجمن هنرهاي رزمي سايت راسخون با شناسه كاربري bluestar


آرشيو مطالب
فروردین 1389
مهر 1388
آبان 1388
آذر 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388

جستجو گر
براي جستجو در تمام مطالب سايت واژه‌ كليدي‌ مورد نظرتان را وارد کنيد :


زمان


ساير امکانات

New Page 2

 

New Page 2

 


 
 

صفحه اصلي |  پست الکترونيک |  اضافه به علاقه مندي ها |  راسخون



Designed By : rasekhoon & Translated By : 14masom