مقصود از این تیتر ، اشاره
به آیاتى است كه پیرامون
واقعه غدیر
نازل گشته و این حدیث و داستانش را به متن كتاب آسمانى مسلمین پیوسته است . در این
مورد، نویسنده بزرگ ، مؤ لف
الغدیر مى
نویسد
:
پروردگار را به مشهور ساختن این حدیث ، توجهى خاص بوده است كه همیشه بر
سر زبانها باشد و هماره راویان ، آن را بازگو كنند؛ تا اینكه براى اثبات حقانیت
بزرگ نگهبان دانش ، امام و پیشواى ما
على
حجتى استوار باشد، بدین جهت ، پیامبر را هنگامى كه توده هاى انبوه
گردش ازدحام داشتند، با امرى مؤ كد، به تبلیغ وادار كرد. او هم در همان حال كه
جمعیتهاى فراوان مردم شهرهاى مختلف ، دورش را گرفته بودند، این دعوت اكید را اجابت
كرد. جلوافتادگان را بازگردانید و عقب ماندگان را نگاه داشت و آوازش را به گوش
همگان رسانید. و فرمود كه گفتارش را حاضران به مردمى كه غایبند ابلاغ كنند، تا
جمعیتى كه از صد هزار نفر افزون بودند، همه راوى و ناقل این حدیث باشند
خداوند
سبحان به اینها همه اكتفا نكرد و باز آیات كریمه اى در این باره فرو فرستاد، كه صبح
و شام با گذشت شب و روز، خوانده مى شود؛ تا در نتیجه ، مسلمانان همیشه این واقعه را
در خاطر داشته به یاد سپارند و راه كمال و رستگارى خود را بیابند و پیشوایى را
بشناسند كه واجب است تعلیمات دینشان را از او فراگیرند
.
پیامبر بزرگ ما نیز همین
توجه و عنایت را به حدیث غدیر داشت كه تصمیم خود را براى سفر حج وداع به همه مسلمین
اطلاع داد و مردم را به این سفر كوچ داد؛ تا مسلمانان دسته دسته به او پیوستند. چون
او مى دانست كه در پایان این مسافرت ، حادثه بزرگى به وقوع خواهد پیوست كه با آن ،
كاخى بلند دین برپا مى شود و بناى عالى اسلام سر بر مى كشد و امتش به وسیله آن بر
سایر امتها سیادت خواهد یافت و دولت قرآن خاور و باختر جهان را خواهد گرفت
اگر مسلمانان ، مصلحت عالى خود را تشخیص مى دادند و راه رستگارى
را مى دیدند
!
به همین منظور اساسى بود كه پیشوایان دین نیز این داستان را یاد مى
كردند و براى امامت نیاى خود بدان استدلال مى جستند. چنانكه خود امیرالمؤ منین در
دوران زندگانیش همواره به این حدیث ، احتجاج
(1)
مى كرد و در اجتماعات
و انجمنها، از اصحاب رسول اكرم كه در حجة الوداع حضور داشتند و آن را شنیده بودند،
مى خواست كه بازگویند و گواهى دهند. ائمه طاهرین نیز پیروان خود را به عید گرفتن
روز غدیر و اجتماع و تبریك و تهنیت
گفتن امر مى كردند. اینها همه براى این بود كه داستان غدیر، به رغم گذشت زمان و
تطاول روزگار، همیشه با طراوت و شاداب بماند و تازگى این واقعه بزرگ ، پیوسته تجدید
گردد
.
و در روز غدیر، برابر تربت پاك علوى ، شیعیان را اجتماع باشكوهى است كه
رجال قبایل ، شخصیتهاى مشهور، و عموم مردم از كوچك و بزرگ از دور و نزدیك ، در آن
شركت مى كنند؛ تا با ثنا و ستایش ، نام این روز عزیز و این یادگار مقدس را بلند
كنند. و در این روز، زیارت مفصلى را كه از پیشوایانشان نقل شده و در آن ، شماره
امامان و دلیلهاى محكم امامتشان از قرآن و حدیث نبوى بیان شده است و هم متضمن روایت
غدیر است ، مى خوانند
.
اینجاست كه هزاران فرد مسلمان را مى بینید كه غرق درابتهاج و سرور از این فیض معنوى داستان را مى گویند و صداى خود را به بیان حقایق آنبلند كرده بر نعمت ولایت و هدایت به صراط مستقیم ، خداى را سپاسگزارند. و خود، حدیثرا نقل كرده اعتقادشان را بدان وابسته مى دانند. كسانى هم كه به حضور در آن ساحتمقدس موفق نمى شوند، از دور، این سنت مذهبى را انجام مى دهند و به عبادات و كار نیكمى پردازند. پس بیشتر از یك سوم مردم جهان اسلام ، حدیث غدیر را شعار خود دانسته ازاین گفته پیغمبر، حقیقت دین را مى جویند و آن را وسیله تقرب به خداوند قرار مىدهند.(2)
باز صاحبالغدیر در بحثى تحت عنوانغدیر در كتاب عزیز(3)مى گوید:
ما در پیش به این حقیقت اشاره كردیمكه خداوند پاك ، خواست این حدیث همواره تازه و نوین بماند و پیاپى رسیدن شب و روز،آن را كهنه نكند و دستخوش گذشت روزگار نگردد؛ از این رو آیاتى درخشان و واضح دراطراف آن نازل كرد كه امت اسلام هر صبحگاه و شامگاه آنها را مى خوانند. گویى خداونددر هر بار كه یكى از این آیات تلاوت مى شود، نظر خواننده را جلب مى كند و در رواناو نقشى مى گذارد و آنچه واجب است كه وى درباره خلافت كبراى الاهى بدان ایمان داشتهباشد، در گوشش فرا مى خواند. آیه زیر، از این آیات است :
آیه تبلیغ
یا ایها الرسولبلغ ما انزل الیك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمك من الناس(4)
نزول این آیه درطلیعه صحنه غدیر و امر خداوند به پیغمبر را - مبنى بر تعیین پیشواى امت - 30 نفر ازدانشمندان و مفسران اهل تسنن نوشته اند؛ كه نام خود و كتابشان درالغدیر درج است ،(5)و از حافظ ابوجعفر طبرى شروع شده به شیخ محمدعبده مصرى منتهى مى گردند. و نیز حافظ طبرى حدیثى مفصل از زید بن ارقم صحابى ، درذیل این آیه روایت كرده است . از آن جمله مى گوید: پیغمبر فرمود:
هرگز براى شماجز این كس كه دستش را گرفته ام و بازویش را فرا داشته ام ، دیگرى قرآن را تفسیر نمىكند. او معلم و آموزنده شماست . هر كس من مولاى اویم على مولاى اوست ، لزوم دوستى وموالات او از طرف خداوند - عزوجل - بر من نازل شده است آگاه باشید! همانا من ادانمودم و تبلیغ كردم . بدانید! من شنواندم و واضح ساختم . بعد از من براى احدى جز اوعنوانامیرالمؤ منینروا و سزاوارنیست . (سپس افزود) اى مردم ! این برادر و وصى و فراگیرنده علم من است و در میانآنان كه به من ایمان آورده اند، جانشین من براى تفسیر كتاب پروردگار است آنگاه پس از بیاناتى فرموداى مردمان ! به خدا و رسول خدا و نورى(6)كه با او فرستاده استبگروید و ایمان بیاورید... آن نور خداوندى با من است و بعد با على و سپس با اولاداو خواهد بود تا قائم مهدى - علیه السلام(7)
آیه اكمال دین
الیوم اكملت لكمدینكم و اتممت علیكم نعمتى و رضیت لكم الاسلام دینا(8)
این آیه چنانكه در پیش اشاره شد، پس از تعیینو نصب امیرمؤ منان به مقام امامت ، و تمام شدن خطبه غدیر نازل گشته است . و درروایت حافظ طبرى است كه پیغمبر فرمود: پروردگارا! تو این آیهرا هنگام آشكار ساختن مقام على نازل كردى ؛ كه به امامت او دین را كامل ساختى . هركس به امامت او و اولاد من از صلب او ایمان نیاورد، كردارش تباه مى شود و در آتشمخلد مى ماند. و در روایت حافظ ابونعیم اصفهانى است كهپیغمبر پس از نزول آن فرمود: الله اكبر! از كامل ساختن دین ،و تمام كردن نعمت ، و خوشنودى خدا به رسالت من و امامت على پس از من
متجاوز از 15 نفر از دانشمندان و مفسران اهل تسنن ، نزول اینآیه را در غدیر، و نیز حدیث مذكور را نوشته اند؛ كه اسامى و گفتار آنان در صفحات 230 تا 238 جلد اولالغدیر گرد آمدهاست .
سوره معارج
سال سائل بعذابواقع للكافرین لیس له دافع من الله ذى المعارج(9)
- پرسشكننده اى از عذابى كه واقع گشت پرسش كرد. كافران را از آن بازدارنده اى نیست . ازطرف خداوندى است كه مالك آسمانها و عوالم برین است .
به روایت 30 نفر از علماىاهل تسنن ، این سه آیه نیز پیامبران واقعه غدیر نازل شده است((10ما به ملاحظه اختصار، از ذكر آنان خوددارى مىكنیم . در این مورد مؤ لف گرامىالغدیر تحقیقات علمى ، تفسیرى و لغوى پرارزشى كرده كه در صفحات 247 تا 266 كتابش ثبت است.
پی نوشتها:
1- دلیل آوردن ، چیزى را حجت و دلیل قرار دادن . در موارد حساسى در تاریخ اسلام به
حدیث غدیر احتجاج شده ، كه در صفحات آینده بدان اشاره اى مى كنیم
.
2- الغدیر، ج 1، ص
12-14.
3- الغدیر، ج 1، ص 214
.
4- سوره مائده (5): آیه 67
.
5- الغدیر، ج 1، ص
214-229.
6- مقصود قرآن كریم است و درباره
قرآن
تعبیرات دیگرى مانند: هدایت ،
علم ، برهان ، بصائر، شفاء، روح ، بینات ، در خود آن كتاب مجید آمده است . (بیان
الفرقان - بخش نبوت ، ص 194-195)
.
7- الغدیر
ج 1، ص 516
.
8- سوره مائده (5)، آیه 3
.
9- سوره معارج
(70)
،
آیه 1-3
.
10- الغدیر، ج 1، ص 239-246
.