ويژگيهاى دينى در عصر غيبت ، كه به برخى از آنها اشاره شد، سبب مى شود دينداران در اين روزگار، رتبه و مقامى والا بيابند كه اينك به پاره اى از آن رتبه ها اشاره مى كنيم :
تكامل در بينش دينى : امام صادق (ع ) مى فرمايد:
(( قال النبى (ص ) لعلى (ع ): يا على ! و اءعلم ان اءعظم الناس يقينا قوم يكونون فى اءخر الزمان ، لم يلحقوا النبى و حجب عنهم الحجة فامنوا بسواد فى بياض
پيامبر (ص )، به على (ع ) فرمود: يا على ! بزرگ ترين مردمان در ايمان و يقين كسانى هستند كه در واپسين روزگار مى زيند، پيامبرشان را مشاهده نكرده و امامشان پنهان است ، پس به سبب خواندن خطى بر روى كاغذ، ايمان مى آورند.
انسان ديندار، در صدر اسلام ، عقايد و باورهاى دينى از پيامبرمى گيرد و تعاليم خالص دين را با دريافت مستقيم از مفسر واقعى وحى ، دريافت مى كند، رسول خدا(ص ) را مى بيند و از روش و منش و سيره او الهام مى گيرد و پايه باورهاى خود را استوار مى سازد و... اين امور در آسان كرده پذيرش حق ، نقش بسزايى دارند.
اما انسان ديندار در اين عصر، از تمامى اين دريافتهاى حسى به دور است و تنها بر اساس درك عقلى و تاريخى ، پيامبر(ص ) و امامان (ع ) را مى شناسد و به رسالت و امامت ايشان ايمان مى آورد.
پيامبر(ص ) مى فرمايد:
ولكن اخوانى الذين ساتون من بعدكم ، يومنون بى و يحبونى و ينصرونى و يصدقونى ، و ما راونى
برادران من كسانى هستند كه پس از شما (اصحاب ) مى زيند. به من ايمان مى آورند و مرا دوست مى دارند و يارى مى رساند و به من ايمان مى آورند، در حالى كه مرا نديده اند.
بى گمان ، ديندار بودن به روزگار غيب افزون ترى را مى طلبد، چرا كه ايمان به وجود پيامبر(ص ) و امامان معصوم (ع ) و غيبت مهدى (ع )، به نوبه خود، ايمان به غيب است . و چونان ايمان به مبداء و معاد، نيازمند تعقل و تفكر است ؛ از اين روى ، باور داشتن در اين روزگار، بصيرت دينى بيشترى مى خواهد.
امام سجاد(ع ) مى فرمايد:
ان اهل زمان غيبته ، القادلون بامامته ، المنتظرون لظهوره افضل اهل كل زمان ، لان الله تعالى ذكره اعطاهم من العقول و الافهام و المعرفة ما صارت به الغيبه عندهم بمنزله المشاهده ... اولئك المخلصون حقا
به درستى كه مردمان زمان غيب مهدى (ع ) كه امامتش را باور دارند و منتظر ظهور اويند، از مردمان همه زمانها برترند؛ زيرا خدا چنان عقلها و فهمها و شناخت آنان را قوت بخشيده است كه غيبت نزد آنان همچون ديدن باشد...آنان به حق اخلاص ورزانند.
ديندارى در اين روزگار، نيازمند بينشى است كه انسان ديندار در پرتو آن ، توان يابد تا در برابر تحريفها و مسخها و شبهه ها و ترديدها و تزلزلها و گريز و آويزها و سر كوفتها از درون و بيرون حوزه دين ، همچنان رويكرد دينى خود را نگاه دارد و با هيچ يك از اين عوامل ، خلوص دينى و ديندارى را در فكر و عمل از دست ندهد. در حالى كه ديندارى در عصر پيامبر (ص )، با اين گونه مسائل همراه نبوده است .
شكيبايى در دين : پيامبر(ص ) فرمود:
(( سياتى قوم من بعدكم ، الرجل الواحد منهم له اجر خمسين منكم ، قالوا: يا رسول الله نحن كنا معك ببدر و احد و حنين ، و نزل فينا القران ، فقال : انكم لو تحملو الما حملو الم تصبروا صبرهم . به زودى پس از شما، كسانى مى آيند كه يك نفر آنان پاداش پنجاه نفر از شما را دارد. گفتند: اى رسول خدا! ما در جنگ بدر واحد و حنين در ركاب شما جهاد كرده ايم و درباره ما آيه قرآن نازل شده است !
پيامبر فرمود: زيرا اگر آنچه از آزارهاى و رنجها كه بر آنان مى رسد بر شما آيد، بسان آنان ، شكيبايى نخواهيد داشت .
پايدارى بر دين ، در روزگار غيب ، به پذيرش سختيها و بيمها و محروميتها و تنگناهاى مادى ، كه اجمالى از آن پيشتر ياد شد، خلاصه نمى شود، بلكه تحمل فشارهاى سخت روحى و معنوى نيز، بر آنها افزوده مى گردد و چنانچه ديندارى با صبر و شكيبى درست و آگاهانه تواءم نباشد، به تدريج نااميديها روى مى آورد و باور را از روح و فكر مى سترد. در نتيجه عينيت زندگى انسان ديندار، كه بيشترين مردمان آن روزگارند.
با توجه به نابسامانيهاى دينى و اجتماعى در روزگار غيبت ، مى توان فشارهاى روحى و ياءس آورى را كه ممكن است انسان ديندار را مورد هجوم قرار دهد، از دو ناحيه دانست :
1.از ناحيه مسخ فرهنگ دينى ، كه به وسيله متوليان دين و در قالب دين شناسيهاى نابخردانه و جاهلانه صورت مى گيرد و اصالت ديندارى را در جامعه از ميان مى برد.
2. از ناحيه مدعيان ديندارى كه در انواع فسادها و تباهيها و ذلتها و ظلمها و دين فروشيها و... فرو افتاده اند و عزت و تعالى زندگى دينى را از ميان برده اند.
بى ترديد، مشاهده اين گونه امور براى انسان ديندارى كه در هر شرايطى ، به سلامت دينى خود و جامعه و امت مى انديشد، بسيار دردناك و رنج آور است . به اميد روزى كه با ظهور مهدى (ع ) اين درد و رنج نيز، پايان يابد.
منبع:كتاب چشم به راه مهدي