اودرجواني ازدواج كرد. راجع به امر ازدواج اوسخن هاست. ازجمله اين سخن مطرح است كه امام باقر(عليه السلام) انتظارمي كشيد كه برده فروشي ازسفراخيرش برگرددوامام برده اي موردنظررابخردواورابه ازدواج فرزندش درآورد. كاروان آمدوامام كيسة زري رافرستادكه باآن ، برده موردنظررا بخرد . بنزدمالك برده هارفتند وازوي برده اي خواستند. مدعي شدكه همه رافروخته و تنهايك دخترباقي مانده كه اورابه 70مثقال طلامي فروشد. كيسه پولي راكه امام باقر(عليه السلام) داده بودگشودند هفتاد دينار درآن بود. اوراباآن پول خريدندو به نزدامام باقر(عليه السلام) آوردند. ازنام اوپرسيد- پاسخ شنيدكه حميده نام دارد. امام فرموداوپسنديده و محموده دردنياوآخرت است. درموردعلت باكره ماندن اودرعين بردگي پرسش شد. پاسخ داد كسي نتوانست بامن روبرو شود. هرگاه فردي قصدمن مي كرد پيري وارد مي شدواوراازمن دورمي ساخت و... امام باقر(عليه السلام) پيشاپیش از همه اين حالات جزاً خبرداده بود. سرانجام او رابه ازدواج فرزندش امام صادق(عليه السلام) درآورد. درمورداين زن نوشته اندكه حامل ودائع امامت واصالتاً اهل روم يااندلس بود.
|