 |
هویت بانوى عظمى علیا مكرمه خدیجه كبرى مادر حضرت زهرا(ع ) |
|
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مادرش یگانه بانوى عظیمه
الشان و المرتبه جناب علیا مكرمه مجلله خدیجه كبرى علیها التحیه و الثناء
است
این مخدره محترمه معظمه سلام الله علیها اول زنى است كه حضرت نبى اكرم صلى
الله علیه و آله و سلم با او ازدواج نموده است و ولادتش در سنه شصت و هشت قبل
الهجره بوده این بانوى معظمه داراى مقام سیادت و ریاست و حشمت و داراى مال و ثروت
بسیار بوده است داراى مقام عفت اخلاق حمیده بوده و اوصاف جمیله را واجد بوده و بس
در مقام سخاتوت و فداكاریش كه تمام اموال و ثروت خود را به رایگان براى اعلاء كلمه
توحید و ترویج اسلام مطلقا در اختیار تام شوهرش پیغمبر عالى مقام گذاشت
.
شرافت
و عظمت شئون حضرت خدیجه كبرى نسبا و حسبا و ایمانا و اخلاقا در تاریخ اسلام از
ناحیه مورخین ثبت و ظبط است
بطوریكه ما را بى نیاز از بیان آن مى نماید. جناب
خدیجه كبرى علیها سلام اول كسى است در میان بانوان كه به خاتم پیغمبران ایمان آورد
و دعوت حضرت ختمى مرتبت محمد مصطفى على آلاف التحیه والثناء را پذیرفت و مشرفه به
دین مبین اسلام گردید
.
حضرت علیا مكرمه خدیجه كبرى علیها التحیه والثناء از
بانوان برگزیده خداس است همین بس در مقامش كه هرگاه جبرئیل امین فرشته وحى اهى بر
خاتم انبیاء حضرت محمد مصطفى (ص ) نازل مى گردید، سلام خدا بر حضرت خدیجه كبرى سلام
الله علیها پیامش بود
.
جبرئیل هر وقت شرفیاب محضر انور پیغمبر اكرم (ص ) مى شد
عرض مى كرد خدا مى فرماید سلام مرا به جناب خدیجه برسانید و بآن بانوى عظمى
بگوئید ما براى او در بهشت قصرى مجلل و زیبا مطابق شاءن او مهیا و آماده نموده ایم
:
و نیز در كتاب بحار مجلسى (ره ) نقل شده
ان جبرئیل علیه
السلام اتى النبى صلى الله علیه و آله فقال : اقرء خدیجه من ربها السلام فقال رسول
الله صلى الله علیه و آله : یا خدیجه هذا جبرئیل یقرئك من ربك السلام قالت خدیجه
:
الله السلام و منه السلام و الیه السلام
.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله
علیها شوهرش وجود مقدس قطب ارائك توحید، سلطان العارفین و رئیس الموحدین و
امیرالمومنین و امام المتقین ولى الله اعظم حضرت على مرتضى صلوات الله و سلامه علیه
است
حضرت على مرتضى علیه السلام داراى مقام ولایت كلیه مطلقه است و تمام شئون
ولایت و علامات و امتیازات امامت را واجد است
.
حضرت على مرتضى علیه السلام
داراى نفس كلیه الهیه است همان نفسى كه مورد خطاب است در آیه شریفه پایان سوره فجر
(
یا ایتها النفس المطمئنه ارجعنى الى ربك راضیه مرضیه فادخلنى فى عبادى و ادخلى
جنتى : آیه 30 سوره الفجر
.
حضرت على مرتضى علیه السلام اعلم
الناس است ، احكم الناس است ، اقتى الناس است ، احلم الناس است ، اشجع الناس است
اسخى الناس است ، اعبد الناس است
:
حضرت على مرتضى علیه السلام در تمام
شئون ولایت كلیه مطلقه با حضرت ختمى مرتبت محمد (ص ) شریك است الا اینكه نبوت ختمیه
مختص رسول الله صلى الله علیه و آله است چنانكه در حدیث شریف منزلت ، تصریح به این
واقعیت شده است : قال رسوال الله (ص ) مخاطبا لعلى المرتضى (ع ) ( انت منى بمنزله
هارون من موسى الا انه لان نبى بعدى ) این حدیث مورد اتفاق عامه و خاصه است حضرت
ختمى مرتبت خطاب به حضرت امیر اهل ایمان ، على مرتضى فرموده تو از من در تمام شئون
بمنزله هارونى از موسى ، مگر اینكه نبوت به من ختم شده است و بعد از من پیغمبرى
نیست
:
جمله (و لا نبى بعدى ) از لسان پیغمبر اكرم (ص ) علاوه بر اینكه سند
محكمى است بر خاتمیت آن حضرت ، نیز مثبت ولایت كلیه مطلقه حضرت على مرتضى (ع ) مى
باشد. چون موسى و هارون سلام الله علیهما در تمام شئون كمالیه با هم مشاركت داشته
اند و همین معنى براى خاتم انبیاء محمد مصطفى و على مرتضى صلوات الله علیهما در
جمیع شوون ولایت كلیه مطلقه ثابت است و استثناء نشده مگر نبوت كه اختصاص به حضرت
محمد صلى الله علیه و آله دارد
.
اعلام مقام ولایت كلیه مطلقه علویه تصریحا
در این آیه مباركه است لقوله تعالى
انما ولیكم الله و رسوله و
الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزكوه و هم راكعون
)
آیه 55 سوره
مائده
)
.
این آیه مباركه به اتفاق مفسرین عامه و خاصه در شاءن على علیه السلام
نازل شده است ، چه آن حضرت بوده كه در حال ركوع زكوه و صدقه داده است
.
ولى در
آیه مذكوره به معناى متصرف مطلق و صاجب اختیار و حاكم مطلق است نه به معناى دوست چه
اگر به معناى دوست
گرفته شود اساسا معنى غلط است . علاوه با شمول كلى و سریانى
خطاب (كم ) در آیه مرقومه كه جمیع خلق را در بردارد،
لازم آید كه بنابراین معنى
العیاذ بالله خدا و رسول خدا و امیرالمومنین على (ع ) دوست فاسقین و فاجرین و
كافرین و منافقین و مشركین هم باشند و حال آنكه آنها برى و بیزارند از اینها، تا چه
رسد كه دوست این گروه فاسد باشند. پس عقل صحیح ، این معنى را باطل و غلط مى داند و
مخالف در محكمه عقل و وجدان محكوم است و باید به حكم برهان ، تسلیم آن معنایى بشود
كه ما اشاره نمودیم . یعنى متصرف مطلق و صاحب اختیار مطلق در كل عالم امكان ، نه در
گوشه جهان و جزئى از آن و این معناى ولایت تكوینیه و ولایت كلیه مطلقه است (فانهم
(
ممكن است كسى بگوید ولایت ولى بمعناى تصرف درست و مرد تصدیق اما كلیه و مطلقه را از
كجا استنباط و استفاده نمائیم ، در جواب مى گوئیم آنرا هم از خود همین آیه مباركه ،
مگر
انما ولیكم الله
این ولایت مطلقه و كلیه نیست ،
البته این ولایت كلى است اگر چنانچه انكار نمائى العیاذ بالله ولایت و تصرف خدا را
در عالم محدود كرده و خدا را نشناخته اى و عقل تو را محكوم مى كند. عقل و برهان مى
گوید تصرف خدا كلى و نامحدود است نه جزئى و مقید. آیا مى توانى بگوئى خدا نسبت به
آسمان ولایت دارد و العیاذ بالله ولایت در زمین ندارد و یا در عوالم عالیه ولایت و
تصرف و حكومت دارد، اما در عوالم سافله دیگر این ولایت و تصرف را ندارد؟
!
پس به
حكم عقل و برهان مى بایست قبول كنى كه خداى قادر متعال ، متصرف مطلق و صاحب اختیار
مطلق و حاكم مطلق در نظام كل است و داراى ولایت كلیه مطلقه ذاتیه اصلیه است و همین
معنى در ولایت ، براى رسوال خدا حضرت حتمى مرتبت محمد (ص ) و براى حضرت على مرتضى
(
ع ) كه آیه مباركه مذكوره در شاءن آن حضرت نازل گردیه است ، ثابت و محقق و مبرهن
است ، به حكم اینكه معطوف در حكم معطوف علیه است اما فرق و تفاوت ولایت كلیه الهیه
حضرت احدیت ، با ولایت كلیه مطلقه حضرت ختمى مرتبت و دوازده نفر خلفاء و اوصیاى
آنحضرت كه همه مصداق اولوالامر و همه واجد مقام ولایت كلیه مطلقه مى باشند این این
است كه ولایت خدا ذاتى و اصلى است و ولایت ایشان ضللى است و آنان مظهر ولى مطلق
هستند و به عبارت دیگر ولایت كلیه مطلقه ایشان یعنى رسول الله و خلفاى آن حضرت كه
اول آنها حضرت على مرتضى و آخر آنها حضرت بقیه الله مهدى ولى عصر (عج ) به اذن الله
است كه از این اذن مراد اذن تكونى است خذ و اغتنم
.
مولف را نسبت به معناى ولایت
و شئون ولایت ضمن رسائلى كه در اثبات ولایت و امامت دوازده نفر خلفاء و اوصیاء حضرت
ختمى مرتبت (ص ) نگاشته است ، بیان تفصیلى است و بایست به آن رسائل مراجعه شود. در
این مقام فقط خواستیم شوهر عالى مقام فاطمه زهرا (س ) را كه حضرت على مرتضى صاحب
مقام ولایت كلیه مطلقه است معرفى نمائیم و نظر به بیان شئون ولایتى على علیه السلام
نداشتیم . زیرا هر سخن جائى و هر نكته مقامى دارد و اما بس در مقام عظمت و رفعت
شاءن ولاتى على علیه السلام نداشتیم . زیرا هر سخن جائى و هر نكته مقامى دارد و اما
بس در مقام عظمت و رفعت شاءن حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، كه اگر خداى على
اعلى وجود مرتضى را خلق نمى كرد، براى این بانوى بى همتا، كفوى در صفحه جهان هستى
نبود تار روز قیامت
.
چنانچه در روایت معتبر تصریح به این حقیقت شده است
:
قال الله عزوجل
لو لم اخلق علیا لما كان لفاطمه كفو على
وجه الارض آدم و من دونه
على مرتضى علیه السلام مظهر اسماء حسنى و
مجلاى صفات الوهى است . على مرتضى مثل اعلاى الهى است . خداى یكتا مثل نارد، اما
مثل اعلا دارد
و له المثل الاعلى
پیغمبر اكرم خطاب به
على مرتضى فرمود : (و انت المثل الاعلى ) : یعنى على جان مصداق مثل اعلاى كبریائى
فى الواقع تو هستى
.
| |
|
|
 |
آمار و اطلاعات |
|
| |