پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله - پيامبر اعظم (ص) در بيان غير مسلمانان
 
  به وبلاگ پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله خوش آمديد!    
 
درباره وبلاگ


محمد رضا زينلي
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت تمامي بازديدكنندگان گرامي اين پايگاه به جهت بالا بردن بينش شما نسبت به چهاده معصوم سلام الله ايجاد شده است و اميدواريم كه بتوانيم مطالب خوبي به شما ارائه دهيم با تشكر خادم پايگاه:محمد رضا زينلي


منوي اصلي
لينکهاي سريع

لوگو ها


 


















ترجمه مطالب پايگاه

نظرسنجي

پيامبر اعظم (ص) در بيان غير مسلمانان

 پيامبر گرامي اسلام (ص) داراي مكارم اخلاقي و خصوصيات بزرگوارانه‌اي است كه از سوي همگان حتي غير مسلمانان نيز مورد ستايش قرار گرفته است. متن حاضر مقاله‌اي از يكي از متخصصان غير مسلمان فلسفه است كه پس از آشنايي‌اش با برخي از خصوصيات رسول اكرم (ص) به رشته تحرير در آورده است.

چكيده:

پيامبر گرامي اسلام (ص) داراي مكارم اخلاقي و خصوصيات بزرگوارانه‌اي است كه از سوي همگان حتي غير مسلمانان نيز مورد ستايش قرار گرفته است. متن حاضر مقاله‌اي از يكي از متخصصان غير مسلمان فلسفه است كه پس از آشنايي‌اش با برخي از خصوصيات رسول اكرم (ص) به رشته تحرير در آورده است.


طبق گفته‌هاي مورخين مسلمان، محمد(ص) در تاريخ 20 آوريل 571 ميلادي در منطقه بياباني عربستان متولد شد. نام او به معني «بسيار ستايش شده» است.

روحيه و پيام والاي محمد(ص) باعث شد، صحراي عربستان از هيچ، به دنيايي جديد با زندگي، فرهنگ، تمدن و حكومتي جديد تبديل شود كه از مراكش تا جزاير هند شرقي امتداد يافت، و بر زندگي مردم در سه قاره آسيا، اروپا و آفريقا تأثير گذاشت.

هنگامي كه قصد داشتم در مورد محمد (ص)، پيامبر خدا، چيزي بنويسم، در ابتدا ترديد داشتم، آن هم با توجه به اين كه افراد زيادي وجود دارند كه به اديان مختلف مؤمن هستند ولي حتي در ميان پيروان يك دين هم اختلافاتي وجود دارد. با اين كه ممكن است ادعا شود، مذهب امري فردي است ولي نمي‌توان انكار كرد كه دامنه آن تمام جهان ديده و ناديده را در برمي‌گيرد. دين قلب‌ها، جان‌ها و ذهن‌هاي ما را، هم در سطح خودآگاه و هم در سطح ناخودآگاه، تحت تأثير قرار مي‌دهد. اين موضوع زماني اهميت بيشتري پيدا مي‌كند كه ما اعتقاد محكمي به اين موضوع داشته باشيم كه گذشته، حال و آينده توسط ريسماني ظريف و ابريشمي به يكديگر متصل شده‌اند. در اين حالت، مركز ثقل ريسمان دائماً تحت فشار شديد است و از اين نقطه نظر، هر چه كمتر در مورد ساير مذاهب گفته شود، بهتر است.

با اين حال، اين موضوع جنبة ديگري هم دارد. زندگي ما خواه ناخواه با زندگي ساير افراد عجين شده است. ما از يك غذا مي‌خوريم، از يك چشمه مي‌نوشيم و از يك هوا تنفس مي‌كنيم. از اين نقطه نظر، هر فرد بايد سعي كند، تمام مذاهب دنيا را شناخته و زمينه را براي درك متقابل فراهم نمايد.

در عين حال، افكار ما آن گونه كه در ظاهر به نظر مي‌رسد، از هم گسيخته نيست بلكه به شكل اديان بزرگ جهان تبلور يافته‌اند. در اين صورت، اگر قرار است شهروند خوبي براي دنياي خود باشيم، وظيفه داريم حداقل تلاش لازم براي شناخت اديان بزرگ و نظام‌هاي فلسفي نوع بشر را به عمل آوريم.

با اين حال، اين كار بايد با دقت تمام انجام شود. موضوع نوشته من عقايدي مذهبي است كه داراي وجهه تاريخي است و پيامبر آن هم شخصيتي تاريخي دارد. حتي شخصي مانند ويليان ميور، هنگامي كه در مورد قرآن مي‌نويسد، مي‌گويد: «احتمالاً نمي‌توان كتاب ديگري پيدا كرد كه طي 12 قرن چنين خالص و دست‌نخورده باقي مانده باشد.» محمد (ص) نيز شخصيتي تاريخي است كه تمام اعمال او به دقت ثبت و براي نسل‌هاي بعد نگهداري شده است.

اكنون در زماني زندگي مي‌كنيم كه تصوير نادرستي كه قبلاً به دلايل سياسي يا غيره از اسلام ارائه مي‌شد، رنگ باخته است. پروفسور بوان در تاريخ قرون وسطاي كمبريج مي‌نويسد: «شرح اسلام و محمد(ص) به گونه‌اي كه در اروپاي قبل از قرن 19 به رشته تحرير درآمده است، اكنون تنها حكم كنجكاوي‌هاي ادبي را دارد. »

به عنوان مثال، نظريه اسلام و شمشير ديگر چندان در دنياي امروز خريدار ندارد. اين اصل اسلام كه اجباري براي پذيرش دين وجود ندارد، كاملاً شناخته شده است. گيبون، تاريخداني كه شهرت جهاني دارد، مي‌گويد: «اعتقاد خطرناكي كه به پيروان محمد(ص) نسبت داده شده است، اين است كه آنها وظيفه دارند تمام اديان را با شمشير از ميان بردارند.» به گفته اين مورخ، اين اتهام مبنايي جز جهل و تعصب ندارد و توسط قرآن رد شده است؛ و تاريخ فاتحين مسلمان ومدارايي كه آنها با مسيحيان مي‌كردند، اين موضوع را رد مي‌كند. محمد(ص) تنها از طريق قدرت اخلاقي خود به موفقيت دست يافت.

ولي بعدها، آن هم تنها در دفاع از خود، بعد از اين كه تلاش‌هاي مكرر وي براي صلح با مشركين با شكست مواجه شد، شرايط موجود پاي او را به ميدان جنگ باز كرد. ولي پيامبر استراتژي رايج ميادين جنگ را كاملاً تغيير داد. تعداد كل كشته‌ها طي جنگ‌هايي كه در شبه جزيره عربستان و تحت لواي او رخ داد، از چند صد نفر تجاوز نكرد. او حتي در ميدان جنگ هم به اعراب بدوي ياد داد كه در حال جنگ هم نماز جماعت به پا دارند. هنگامي كه در كشاكش جنگ، وقت نماز فرا مي‌رسيد، آنها نماز جماعت را حتي در ميدان هم ترك نمي‌كردند. در حالي كه يك گروه نماز مي‌خواند، گروه ديگر مي‌جنگيدند و سپس جاي خود را عوض مي‌كردند. در تاريخ اعراب، هنگامي كه شتر قبيله‌اي وارد چراگاه قبيله ديگر شد، باعث جنگي 40 ساله گرديد كه روي هم رفته به مرگ 000/70 انسان انجاميد. پيامبر اسلام به آن عرب‌هاي خشن، مدارا و خويشتن‌داري آموخت. پيامبر فضاي ميدان جنگ را تلطيف كرد و به عرب‌ها آموخت، يكديگر را فريب ندهند؛ به عهد و پيمان وفادار باشند؛ از كشتن زنان، كودكان و پيرمردان خودداري كنند؛ از قطع و سوزاندن درختان بپرهيزند؛ و مزاحم كسي كه مشغول عبادت است نشوند. هنگام فتح مكه او در اوج قدرت خود بود. شهري كه دعوت او را رد كرده بود؛ او و پيروانش را شكنجه و تبعيد كرده بود، اكنون در اختيار او بود. براساس قوانين جنگي، او مي‌توانست از آنها انتقام بگيرد، ولي محمد گفت: «امروز از شما انتقام گرفته نمي‌شود و همگي آزاد هستيد». او همچنين گفت: «من هر نوع تمايز و نفرت بين انسان‌ها را زير پا مي‌گذارم.»

او به منظور اتحاد انسان‌ها اجازه جنگ دفاعي را صادر كرد. وقتي به هدف خود رسيد، حتي بدترين دشمنان خود را عفو كرد؛ حتي كسي را كه عموي عزيز او حمزه را كشت، مثله كرد و حتي بخشي از جگرش را به دندان گرفته بود.

اصول برادري جهاني و مساوات انسان‌ها يكي از مهم‌ترين وارد كمك محمد(ص) به ارتقاي اجتماعي بشريت بود. خانم شارو جيني نايدو، در اين مورد مي‌گويد: «اسلام اولين ديني بود كه اصول دمكراسي را رعايت كرد. هنگامي كه مؤمنين روزي پنج بار با صداي مؤذن به مسجد مي‌روند، دمكراسي اسلام بروز مي‌كند. دمكراسي اسلام آنجا مشخص مي‌شود كه روزي پنج‌بار روستايي و سلطان در كنار يكديگر زانو زده و مي‌گويند، خدا از همه بزرگ‌تر است.»

مهاتما گاندي مي‌گويد: «كسي گفته است كه اروپايي‌ها در آفريقاي جنوبي از ظهور اسلام در هراسند؛ همان اسلامي كه اسپانيا را متمدن كرد؛ روشنايي‌ را به مراكش برد؛ و جهانيان را به سوي برادري خواند. اروپايي‌هاي آفريقاي جنوبي از اسلام در هراسند. چون در سرزمين آنها برادري گناه و اسلام به معني برابري با رنگين پوست است، پس ترس آنها كاملاً بجاست.»

هر ساله، طي مراسم حج، جهان شاهد نمايش جهاني اسلام در از بين بردن تفاوت‌هاي نژاد، رنگ و رتبه است. مردم اروپا، آفريقا، عربستان، ايران، هند و چين، در مدينه به عنوان اعضاي يك خانواده به هم مي‌پيوندند. طي مراسم حج، تنها لباسي كه آنها به تن مي‌كنند، دو تكه پارچه سفيد است و در حالي كه سرهاي خود را تراشيده‌اند و اثري از غرور در كسي ديده نمي‌شود، مي‌گويند: «خدايا! من به فرمان تو آمدم؛ هيچ شريكي براي تو نيست و من به سوي تو آمدم.»

به عقيده پروفسور هورگرونج، «ائتلافي كه توسط رسول خدا (ص) بين ملل مختلف بنيان‌گذاري شد، اتحاد بين‌المللي برادري انساني را بر چنان پايه‌هايي استوار ساخت كه توانست راهنماي كشورهاي جهان باشد... حقيقت اين است كه هيچ كشوري در دنيا نمي‌تواند نظيري براي كاري كه اسلام انجام داده است و عبارت است از تحقق عيني اتحاديه ملل، ارائه دهد.»

پپامبر اسلام بهترين شكل حكومت دمكراسي را ارائه داد. خلفايي مانند علي كه داماد پيامبر بود، همانند افرادي عادي در مقابل قاضي حاضر مي‌شدند. ما از رفتاري كه امروز توسط سفيدهاي متمدن با سياهان مي‌شود، اطلاع داريم. وضعيت بلال را در نظر بگيريد كه 14 قرن پيش و در زمان پيامبر، برده‌اي سياه‌پوست بود. وظيفه اذان گفتن، كه در هنگام ظهور اسلام بسيار اهميت داشت، به اين برده سياه واگذار شد. هنگام فتح مكه، هنگامي كه بلال براي گفتن اذان بر بام كعبه، كه مقدس‌ترين مسجد مسلمان است،ايستاده بود،عده‌اي فرياد زدند: «واي بر او كه بر بام كعبه ايستاده است.» در آن هنگام بود كه پيامبر اين آيه را براي اولين بار قرائت كرد: «اي مردم! ما، شما را از يك مرد و زن آفريديم و گرامي‌ترين شما نزد خدا پرهيزكارترين شماست.»

اين آيه باعث چنان استحاله‌اي در آنها شد كه خليفه اسلام دختر خود را به همسري آن غلام سياه در آورد و خليفه دوم عمر، هرگاه او را مي‌ديد، به احترام او از جاي خود برمي‌خاست. به اين دليل است كه گوته، بزرگ‌ترين شاعر آلماني، در مورد قرآن مي‌گويد: «نفوذ عظيم اين كتاب در تمام دوران‌ها باقي خواهد ماند.» جورج برنارد شاونيز مي‌گويد: «تنها ديني كه شانس حكمروايي بر انگلستان و كل اروپا را طي 100 سال آينده دارد، اسلام است.»

سرچارلز ادوارد آرچيبالد هاميلتون مي‌گويد: «اسلام به ما مي‌گويد كه انسان در ذات خود بي‌گناه است. اسلام به ما مي‌گويد كه زن و مرد منشاء مشتركي دارند و داراي استعدادهاي هوشي، معنوي و اخلاقي مشابهي مي‌باشند.»

عرب‌ها اعتقاد داشتند كه هر كس قدرت استفاده از نيزه و شمشير را داشته باشد، وارث خواهد بود، ولي اسلام به دفاع از جنس ضعيف‌تر پرداخت و براي زنان حقي از ارث در نظر گرفت. اين دين قرن‌ها پيش حق مالكيت زنان را به رسميت شناخت در حالي كه 12 قرن بعد، در انگلستان سال 1881 بود كه اين اصل مترقي اسلام به مورد اجرا در آمد و زن‌ها، براساس قانون زنان متأهل، حق مالكيت پيدا كردند. پيامبر اسلام قرن‌ها قبل اعلام كرده بود كه «زن‌ها نيمه دوم مردها هستند. حقوق زن‌ها مقدس است. مراقب احقاق حق زن‌ها باشيد.»

اسلام تا آنجا كه سياست و اقتصاد بر رفتار انسان‌ها تأثير مي‌گذارد، اصول بسيار مهمي را براي زندگي اقتصادي انسان‌ها ارائه كرده است. براساس نظر پروفسور ماسينيون، اسلام همواره به شخصيت‌سازي كه اساس بناي تمدن‌هاست، توجه داشته است. اين موضوع توسط قانون ارث، نهاد خيريه‌اي به نام زكات، و نيز از طريق غيرقانوني دانستن برخي اعمال اقتصادي مانند انحصار، ربا و احتكار در اسلام دنبال شده است. قمار حرام است. از نظر اسلام، كمك به ايجاد مدارس، مكان‌هاي عبادي، بيمارستان‌ها، حفر چاه‌ها و تأسيس دارالايتام از مهم‌ترين و با ارزش‌ترين اعمال است. گفته مي‌شود، اولين بار در اثر تعاليم پيامبر اسلام بود كه دارالايتام افتتاح شد. كارلايل در مورد محمد(ص) مي‌گويد: «صداي انسانيت، ترحم و برابري از درون او به گوش مي‌رسد.»

به گفته يك مورخ، معيارهاي عظمت هر فرد عبارت است از اين كه: آيا او نسبت به هم عصران خود برتري داشته است؟ آيا آن قدر عظمت داشته است كه از استانداردهاي زمان خود فراتر رود؟ آيا ميراث جاوداني براي جهان باقي گذاشته است؟ تجلي دو مورد آخر در رابطه با محمد (ص) قبلاً ذكر شده است.

و اما در رابطه با مورد اول: آيا پيامبر اسلام نسبت به معاصران خود برتري داشت؟ سوابق تاريخي نشان مي­دهد كه هم دشمنان و هم دوستان معاصر محمد(ص)، خصوصيات متعالي، صداقت بي­نقص، فضايل، صميميت و قابل اعتماد بودن پيامبر اسلام را در تام زمينه­هاي فعاليت بشري به رسميت شناخته‌اند. حتي يهوديان و افرادي كه به او ايمان نياوردند، حكميت او را براي حل مناقشات فردي خود مي­پذيرفتند. حتي افرادي كه به او ايمان نياوردند، چاره­اي نداشتند جز آنكه بگويند: «اي محمد! ما تو را دروغگو نمي­دانيم ولي كسي را كه به تو كتاب داده است و تو را پيامبر قرار داده است، قبول نداريم.» آنها با تصور ديوانه شدن محمد(ص) سعي كردند با استفاده از خشونت او را درمان كنند، ولي آنها متوجه شدند كه نوري واقعي در وجود او زبانه مي­كشد. نكته جالب اين است كه تمامي بستگان نزديك، عموزاده عزيز و دوستان صميمي وي كه از نزديك با محمد (ص) آشنا بودند، همگي به الهي بودن پيام وي ايمان داشتند. اگر آن زن­ها و مردها، كه همگي باهوش، نجيب و باسواد بودند، كوچك­ترين ترديدي در مورد صداقت محمد(ص) داشتند، بدون شك تلاش او براي ايجاد اصلاحات اجتماعي، از پيش محكوم به شكست بود. برعكس، ياران صديق او چنان به وي وفادار بودند كه حتي شيوه زندگي خود را از پيامبر الهي مي­گرفتند. آنها به خاطر او تمام خطرها را به جان خريدند؛ از او اطاعت كردند و حتي بدترين شكنجه­هايي كه گاهي اوقات به مرگشان مي­انجاميد، به او وفادار بودند. آيا اگر متوجه كوچك­ترين لغزشي در محمد(ص) مي­شدند، اين گونه رفتار مي­كردند؟

تاريخ اسلام بيانگر رفتار بي­رحمانه­اي است كه در مورد زن­ها و مردهاي مسلمان اعمال مي­شد: سميّه، زني بي­گناه، با نيزه قطعه قطعه مي­شود. پاهاي ياسر را به دو شتر بسته و در جهت مخالف حركت مي­دهند. خباب ابن حارث را وادار كردند، روي بستري از زغال­هاي سوزان دراز بكشد، در حالي كه پاهاي خود را بر روي سينه او گذاشته بودند تا نتواند تكان بخورد و چربي زير پوستش آب شود. خبان ابن عدي را قطعه قطعه كردند. در اثناي شكنجه از او پرسيندند، آيا دوست نداشت در خانه با زن و فرزندان بود و محمد(ص) به جاي او كشته مي‌شد؟ او فرياد زد،حاضر است جان خود و زن و فرزندانش را فداي محمد(ص) كند. آيا اين ميزان ايمان و اعتقاد در ميان پيروان محمد(ص) بهترين دليل بر راست­گويي وي و اعتقاد عميق او به رسالت خود نبود.

مردان و زنان پيرو او از بهترين­هاي مكه و مرداني داراي مقام و ثروت و نيز از ميان خويشاوندان محمد(ص) بودند.

به گفته دائره­المعارف بريتانيا: «محمد(ص) موفق­ترين پيامبر و شخصيت ديني بود.» اين موفقيت تصادفي نبود بلكه ناشي از شخصيت تحسين برانگيز و ارزش­هاي فردي او بود. شخصيت محمد(ص) از پيچيده­ترين ويژگي­هاي اوست. تنها با يك نگاه مي­توان ديد كه محمد پيامبر، فرمانده نظامي، فرمانروا، جنگجو، تاجر، واعظ، حكيم، سياست­مددار، خطيب، مصلح، پناهگاه ايتام، پشتيبان بردگان، حامي زنان، قانون­گذار، قاضي و قديس است. يتيم بودن بدترين بدبختي روي زمين است و او زندگي خود را اين­گونه آغاز كرد. در سير تحول خود از يك كودك يتيم، تا فراري تحت تعقيب، تا حاكم روحاني و زميني و در جريان تمام وسوسه­ها و اغواگري­ها، او از آتش آلودگي به دنيا، سالم بيرون آمد تا الگويي براي هر انسان باشد. موفقيت­هاي او تنها محدود به يك جنبه زندگي نيست بلكه شامل تمام شرايط انساني است.

اگر بزرگي به معني پاكسازي يك ملت كه در منجلاب وحشيگري و ظلمت مطلق فرورفته است باشد، شخصيت پويايي كه توانسته باشد چنين كاري انجام دهد و امتي را از حضيضي كه قوم عرب در آن گرفتار بود نجات دهد و آنها را به مكاني رهنمون شود كه پرچمدار تمدن گردند، به راستي مستحق بزرگي است. اگر بزرگي يعني متحد كردن جوامع متفوق از طريق پاكدامني و برادري، باز هم بزرگي مستحق پيامبر صحراست. اگر بزرگي به معني زدودن زنگ تعصبات و خرافات كور باشد، پيامبر اسلام اين كار را براي ميليون­ها نفر انجام داده است. اگر بزرگي به معني نشان دادن معيارهاي والاي اخلاقي است، محمد از نظر دوست و دشمن به عنوان امين و صديق شناخته شده است. اگر يك فاتح فرد بزرگي است، در اينجا يتيمي را مي­بينيم كه فرمانرواي عربستان شد و امپراتوري بزرگي را بنا نهاد كه 14 قرن دوام آورده است. اگر معيار بزرگي يك رهبر، ميزان وفاداري به اوست، نام محمد(ص) هنوز قلوب ميليون­ها نفر را در سراسر جهان مي­ربايد.

او فلسفه را در مدارس آتن و رم، ايران، هند يا چين نخوانده بود. با اين حال، او كاشف عالي­ترين حقايقي است كه براي بشر ارزش ابدي دارد. او كه بي­­سواد بود با چنان بلاغت و احساسي سخن مي­گفت كه اشك مخاطبان را جاري مي­كرد. او كه يتيم به دنيا آمد و از تنعمات دنيوي بي­بهره بود، مورد علاقه همگان قرار گرفت. مرداني كه از نبوغ سخنراني و خطابه برخوردار باشند، اندكند. دكارت يكي از كامل­ترين نمونه­هاي خطبا بود. هيتلر در جايي گفته است: «يك نظريه­پرداز بزرگ الزاماً رهبر بزرگي نيست. در حالي كه يك سازمان دهنده، هميشه رهبر بزرگي است. به اين دليل كه رهبري به معني توان به حركت در آوردن توده­هاي مردم است. استعدادهايي كه مولد ايده­ها هستند، داراي توان رهبري نيستند. ولي جمع شدن نظريه­پرداز، سازمان­دهنده و رهبر در يك فرد از نادرترين پديده­هاي تاريخ بشري است.» به اين ترتيب، پيامبر اسلام يكي از نادرترين پديده­هاي خلقت بوده است.

عالي­جناب بوسورث اسميت مي­گويد: «اگر در زمين مردي باشد كه بتواند ادعا كند از طرف خداوند فرمان رانده است، او محمد(ص) است؛ چون او تمام قدرت را بدون ابزار آن و بدون حاميان معمول، در اختيار داشت. او اهميتي به زرق و برق قدرت نمي­داد. سادگي زندگي خصوصي او، در راستاي زندگي عمومي او بود.»

با فتح مكه، بيش از يك ميليون مايل مربع سرزمين در اختيار او بود. با اين حال او همچنان كفش­هايش را خود تعمير مي­كرد؛ لباس­هاي خود را همچنان از پشم خشن انتخاب مي­كرد؛ خود شير بزها را مي­دوشيد؛ اجاق را تميز مي­كرد؛ آتش را روشن و به امور معمولي خانواده رسيدگي مي­كرد. خوراك او خرما و آب بود. برخي اوقات چندين شب خانواده او چيزي براي خوردن نداشت. تشك او از برگ درختان خرما تهيه شده بود و اكثر شب­ها را به عبادت مي‌ايستاد. او با تضرع و زاري از خداوند درخواست مي­كرد، قدرت كافي براي عمل به وظايف را به او اعطا كند. هنگامي كه از دنيا رفت، تنها دارايي كه از خود باقي گذاشت، چند سكه بود كه بخشي از آن بابت بدهي­هاي وي پرداخت شد و بقيه به مستمندان انفاق گرديد. لباس­هايي كه او هنگام مرگ به تن داشت، پر از وصله بود.

پيامير خدا با تغيير شرايط، تغيير نكرد. چه در هنگام شكست و چه در پيروزي، در قدرت و ضعف، او همان مرد بود با همان شخصيت، صداقت محمد(ص) با هيچ معياري قابل قياس نبود. او انسان بود. همدلي انساني و عشق به انسان­ها تا اعماق جانش ريشه دوانده بود.

در وجود او اثري از غرور و تكبر نبود. چه نامي مي­توان روي او گذاشت، جز بنده و رسول خدا. او پيامبري بود مانند تمام پيامبران در تمام دنيا كه شما برخي از آنها را مي­دانيد و بقيه را نمي­شناسيد. در صورتي كه فردي به يك نفر از آنها نيز ايمان نداشته باشد، نمي­توند مسلمان باشد.

به گفته يك محقق غربي: «با توجه به احترامي كه پيروانش به او مي­گذاشتند، اصلي­ترين معجزه محمد(ص) اين بود كه او هرگز ادعا نكرد، قدرت آوردن معجزات را [بدون اذن الهي] دارد.» او معجزاتي انجام داد، ولي نه براي پيشبرد دين خود بلكه براي نشان دادن قدرت خدا. او هيچ گنجي در زمين و آسمان نداشت. او هرگز ادعاي اطلاع از آينده را [بدون اذن الهي] نداشت. اين موضوع در زماني بود كه مردم به معجزات عادت داشتند.

او پيروان خود را به مطالعه طبيعت و قوانين آن فراخواند. قرآن مي­گويد: «خداون آسمان­هان و زمين و هرچه را كه بين آنهاست، بيهوده خلق نكرده است. او همه آنها را براساس حق خلق كرده است؛ ولي بسياري از مردمان نمي­دانند.»

دنيا يك توهم يا عاري از هدف نيست. دنيا براساس حق خلق شده است. تعداد آياتي از قرآن كه انسان را به تدبر در عالم مي­خوانند، چند برابر آياتي است كه امر به نماز، روزه يا حج مي­كنند.

ايجاد روحيه علمي، ناشي از تعليمات محمد(ص) پيامبر خدا بود. قرآن مي­گويد كه خدا انسان را براي عبادت خلق كرده است؛ ولي عبادت معاني متفاوتي دارد. عبادت خدا محدود به نماز نيست؛ ولي هر كاري كه با نيت رضايت خدا انجام شود و در جهت منافع بشر باشد، عبادت تلقي مي­شود. همچنين قرآن زندگي و كار براي آن را مقدس مي­داند، به شرطي كه با صداقت، عدالت و خلوص نيت انجام شود. قرآن مي­گويد، اگر از چيزهاي پاك تناول كنيد و خدا را شكر نماييد، او را عبادت كرده­ايد. حديثي از پيامبر نقل شده است كه مي­گويد: «كسي كه به تمناي قلب خود پاسخ دهد، خدا به او پاداش مي­دهد، به شرطي كه از روش­هاي مجاز استفاده كند.» شنونده­اي گفت: «اي رسول خدا، در اين صورت، او تنها به هواي نفس خود عمل كرده است.» در پاسخ شنيد: «اگر از شيوه­اي نامناسب استفاده كند، به شدت تنبيه خواهد شد، ولي در غير اين صورت چرا بايد به دليل انجام كار درست تنبيه شود.»

اين مفهومي جديد از دين است كه علاوه بر توجه به معنويات، به بهبود زندگي دنيوي نيز مي­انديشد. تأثير اين انديشه بر روابط انساني، قدرت عظيمي كه بر روي توده­هاي مردم دارد، تفسير جديدي كه از تكليف ارائه مي­دهد، و نيز مناسب بودن آن هم براي افراد جاهل و هم دانشمندان، يكي از آموزه­هاي پيامبر اسلام است.

ولي بايد در نظر داشت كه تأكيد بر اعمال صالح، به معني قرباني كردن ايمان نيست. در حالي كه مكاتب مختلفي وجود دارد كه برخي عمل را به مسلخ ايمان و برخي ايمان را به مسلخ عمل مي­برند اسلام مبتني بر عمل صالح و ايمان قلبي است. در اسلام، هدف به اندازه وسيله و وسيله به اندازه هدف ارزش دارد. به گفته قرآن، افرادي كه ايمان دارند و عمل صالح انجام مي­دهند، وارد بهشت خواهند شد. افرادي كه ايمان دارند ولي عمل نمي­كنند، جايي در اسلام ندارند. همچنين ايمان با عمل نادرست مغايرت دارد. قانون الهي يعني قانون تلاش.

قرآن در رابطه با موقعيت انسان در جهان مي­گويد: «خداوند هر آنچه را كه در زمين و آسمان است، مسخر شما گردانيده است. شما بر زمين و آسمان برتري داريد.»

و در رابطه با خدا، قرآن مي­گويد: راي انسان، خداوند توانايي­هاي عالي به تو داده است و مرگ و زندگي را خلق كرده است تا شما را آزمايش كند و ببيند، كدام يك از شما عمل صالح انجام مي­دهيد و كدام يك از راه راست منحرف مي­شويد.»

هر انساني علي­رغم برخورداري از اراده آزاد، تحت قيود مشخصي نيز قرار دارد. خدا در قرآن مي­گويد، اراده او بر اين تعلق گرفته است كه هر انساني را در شرايطي كه براي او مناسب تشخيص مي­دهد، خلق كند. به گفته خداوند، او شيوه خاصي براي امتحان هر انسان دارد. «شما همواره در حال امتحان شدن هستيد. در صورتي كه براساس دستورات خدا زندگي كنيد و بميريد، شما در راه خدا مرده­ايد.» قرآن به انسان مي­گويد كه زندگي اين دنيا را انتهاي حيات انسان فرض نكند. چون زندگي جاويدان بعد از مرگ شروع مي­شود.

به گفته اسلام، كساني كه موقعيت­هاي دنيا را هدف قرار مي­دهند، عاقبت عمل خود را خواهند ديد و سرانجام اعمال خود را مشاهده خواهند كرد. اسلام از انسان مي­خواهد كه با خواهش­هاي نفس اماره مقابله كند و به جايي برسد كه نفس لوامه بيدار شده و به دنبال كمال روحي باشد.

به گفته قرآن: «اي نفس آرام و مطمئن، بازگرد به سوي پروردگارت، در حالي كه تو از او راضي هستي و او نيز از تو راضي است. بنابراين، در صف بندگان من درآي و در بهشت من جاي گزين.»

از نظر اسلام، اين هدف اصلي انسان است؛ يعني از يك طرف، تبديل شدن به ارباب كائنات، و از طرف ديگر، رسيدن به آرامش در سايه پروردگار خود. در اين مرحله، عشق خدا خوراك روح انسان و چشمه حيات، منبع نوشيدني اوست. غم و شكست بر او چيره نخواهد و موفقيت باعث غرور او نخواهد گرديد.

كشورهاي غربي سعي مي­كنند ارباب جهان شوند ولي روح آنها هنوز به آرامش و طمأنينه نرسيده است.

توماس كارلايل، تحت تأثير فلسفه زندگي در اسلام مي­گويد: «اسلام يعني تسليم شدن در برابر خداوند، يعني تمام قدرت ما وامدار تسليم در برابر اوست. هرچه او با ما مي­كند و هر چه به سوي ما مي­فرستد، حتي اگر مرگ يا بدتر از آن باشد، خير است و براي ما بهترين گزينه. ما خود را به خدا مي­سپاريم.»

همين نويسنده ادامه مي­دهد: «به گفته گوته، اگر اسلام اين است، آيا ما همگي مسلمان هستيم.»

خود كارلايل به پرسش گوته پاسخ مي­دهد و مي­گويد: «بله، هر يك از ما كه زندگي اخلاقي دارد، اين­گونه زندگي مي­كند. اين بالاترين درجه خردمندي است كه از آسمان بر زمين آمده است.»
منبع: نشريه اسلام و دنياي جديد (Islam and modern age)

دوشنبه 25 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

صفحات و مطالب گذشته
آیا می شود كه در زمان آمدنت، نوكری یارانت را بكنم. ( محب انصار المهدی )
روی پیغامگیر امام زمان ...
جمعه ها که می شود...
شعري در وصف يوسف فاطمه (س)
درد و دل با امام زمان(عج):
آمار و اطلاعات
بازديدها:
کل بازديد : 292073
تعداد کل پست ها : 858
تعداد کل نظرات : 82
تاريخ آخرين بروز رساني : شنبه 4 اردیبهشت 1389 
تاريخ ايجاد بلاگ : چهارشنبه 1 مهر 1388 

مشخصات مدير وبلاگ :
مدير وبلاگ : محمد رضا زينلي

ت.ت : ارديبهشت 1373
 وبلاگ هاي ديگر من: 
آخرين منجي
پيروان راه حسين
سي سال انقلاب پايدار

سوابق مدير :
كسب رتبه ي اول در دومين جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه دوم در اولين دوره جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه سوم در سومين دوره جشنواره وبلاگ نويسي و وب سايت انتظار


يكي از برندگان اصلي سايت 1430(جشنوراه وبلاگ نويسي اربعين حسيني)
يكي از برندگان جشنواه وبلاگ نويسي گوهر تابناك)

كسب رتبه سوم در جشنوراه پيوند آسماني)

يكي از برندگان جشنوراه وبلاگ نويسي راسخون)
فعالترين كاربر سايت تبيان در سال 87


مدير انجمن دانش آموزي سايت تبيان با شناسه كابري moffline


مدير انجمن هنرهاي رزمي سايت راسخون با شناسه كاربري bluestar


آرشيو مطالب
فروردین 1389
مهر 1388
آبان 1388
آذر 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388

جستجو گر
براي جستجو در تمام مطالب سايت واژه‌ كليدي‌ مورد نظرتان را وارد کنيد :


زمان


ساير امکانات

New Page 2

 

New Page 2

 


 
 

صفحه اصلي |  پست الکترونيک |  اضافه به علاقه مندي ها |  راسخون



Designed By : rasekhoon & Translated By : 14masom