پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله - دست‏بيعت پيامبر(ص) دست‏خداست
 
  به وبلاگ پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله خوش آمديد!    
 
درباره وبلاگ


محمد رضا زينلي
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت تمامي بازديدكنندگان گرامي اين پايگاه به جهت بالا بردن بينش شما نسبت به چهاده معصوم سلام الله ايجاد شده است و اميدواريم كه بتوانيم مطالب خوبي به شما ارائه دهيم با تشكر خادم پايگاه:محمد رضا زينلي


منوي اصلي
لينکهاي سريع

لوگو ها


 


















ترجمه مطالب پايگاه

نظرسنجي

دست‏بيعت پيامبر(ص) دست‏خداست

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله رب العالمين...

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم:

ان الذين يبايعونك انما يبايعون الله يد الله فوق ايديهم فمن نكث فانما ينكث على نفسه و من اوفى بما عاهد عليه الله فسيؤتيه اجرا عظيما×(سوره فتح آيه 10)

[كسانى كه با تو بيعت مى‏كنند]با خدا بيعت مى‏كنند، بيعت‏با تو بيعت‏با خداست.بالاتر از اين، «يد الله فوق ايديهم‏» دست‏خداست‏بالاى دست آنها، يعنى چه؟

بيعت از ماده «بيع‏» به معنى فروختن است.حقيقت‏بيعت پيمان است، همين چيزى است كه ما امروز در مواقعى به آن مى‏گوييم دست دادن.مثلا شخصى مى‏گويد اگر من افرادى كمك پيدا كنم حاضرم پانصد هزار تومان براى فلان كار خير سرمايه‏گذارى كنم.به يكى كه آنجا نشسته و چنين روحى دارد مى‏گويد حاضرى همين مقدار سرمايه‏گذارى كنى؟ مى‏گويد بله، مى‏گويد دست‏بده.اين دست دادن چيست؟فردى حرف مى‏زند، يك حرف هم ديگرى مى‏زند، ولى وقتى كه مى‏خواهند اين را به صورت مؤكد در بياورند، دستهايشان را روى همديگر مى‏گذارند.اين دستها را كه مى‏گيرند و فشار مى‏دهند، اين فشار دادن يعنى من قول دادم، من متعهد شدم.در عرب هم همين كار معمول بوده كه اسم اين را مى‏گذاشتند «بيعت‏» .وقتى كسى[مى‏خواست]آمادگى خودش را براى امرى، براى نصرت و يارى شخصى، يا به عنوان خلافت او[اعلام كند]، مى‏آمد دست مى‏داد و بيعت مى‏كرد و اين را پيمان خيلى مؤكدى مى‏شمردند و نقض بيعت را جايز نمى‏دانستند و طبعا هم جايز نيست(نقض بيعت را مى‏گفتند «نكث‏» ، كه حالا اينجا مى‏خوانيم: «من نكث فانما ينكث على نفسه‏» )چون وفاى به پيمان يك امر عقلى و انسانى است كه يا ايها الذين امنوا اوفوا بالعقود (1) .

در قضيه حديبيه وقتى كه كار سخت‏شد و احتمال اينكه درگيرى و جنگ شديدى رخ بدهد[قوت گرفت]و مسلمين هم چنين آمادگى‏اى داشتند، غير از يك نفر بقيه همه آمدند با پيغمبر اكرم در زير آن درخت‏بيعت كردند.قرآن اينجا مى‏فرمايد آنها كه با تو بيعت كردند در واقع با خدا بيعت كردند.مقصود اين است كه اينجا تو طرف نيستى، خدا طرف است، نه اينكه فقط با يك انسان بيعت كردند، چون آن انسان براى خودش كارى را نمى‏خواسته و بعلاوه آن انسان انسانى است كه در واقع آنچه كه در او وجود ندارد همان من اوست.چون من او فانى شده و نيست پس در واقع اين دست‏خداست كه اينجا دراز شده.بزرگترين و عالى‏ترين تعبيراتش اينجاست:قرآن دارد كه «يد الله فوق ايديهم‏» دست‏خدا بالاى دست آنهاست.اينجا مقصود چيست؟آيا قرآن مى‏خواهد بگويد كه دست‏سومى(البته در مقام تشبيه)بالاى اين دو دست وجود دارد؟يعنى شما كه دستتان را مى‏دهيد به دست پيغمبر و بيعت مى‏كنيد دست‏خدا روى دست هر دوى شماست، هم روى دست مؤمنين و هم روى دست پيغمبر؟يعنى براى خدا واقعا يك دست تخيل شده است و به چنين چيزى تشبيه شده؟نه، اين نيست.اساسا از ادب قرآن به دور است كه براى خدا از آن جهت كه خداست‏يك دست جسمانى فرض شود، بلكه قضيه به گونه ديگرى است.آنها كه بيعت مى‏كردند پيغمبر اكرم اين طور بيعت مى‏كردند كه دستشان را بالا مى‏گرفتند و آنها دستشان را پايين مى‏گرفتند، هميشه دست آنها پايين بود و دست پيغمبر بالا، كه در قضيه مامون و حضرت رضا نقل كرده‏اند كه وقتى مردم آمدند با حضرت رضا عليه السلام براى ولايت عهد بيعت كنند آنها به سبك مخصوص خودشان بيعت مى‏كردند.حضرت فرمود نه، من آنچنان از شما بيعت مى‏گيرم كه جدم پيغمبر بيعت كرد.آنگاه حضرت دستشان را به گونه‏اى گرفتند كه پشت دست‏به طرف خودشان بود و روى آن به طرف جمعيت، و دست‏حضرت بالا قرار مى‏گرفت و دست آنها پايين.

پس در اينجا مقصود اين است كه دست‏شما پايين بوده و دست پيغمبر بالا.آن دست‏خدا بود كه روى دست‏شما بود، يعنى دست پيغمبر دست‏خداست، نه دست‏خدا روى دست‏شما و دست پيغمبر بود.اين نظير آيات ديگرى است كه ما در قرآن داريم: «من يطع الرسول فقد اطاع الله‏» (2) هر كه پيغمبر را اطاعت كند خدا را اطاعت كرده.اين در واقع مرحله‏اى از توحيد را بيان مى‏كند كه خيلى خيلى والاست، يعنى مرحله‏اى از توحيد پيغمبر را بيان مى‏كند كه در اين مرحله اساسا بايد گفت پيغمبر از خودش «نيست‏» است، اراده او در اراده خداست، او ديگر از خود اراده‏اى ندارد.او نيست كه حرف مى‏زند، اصلا او از خودش سخن ندارد، اين خداست كه دارد با زبان او حرف مى‏زند.دست او كه حركت مى‏كند او نيست كه دستش را حركت مى‏دهد، اين خداست كه دست او را حركت مى‏دهد.مفهوم آن حديثى است كه شيعه و سنى نقل كرده‏اند: لا يزال العبد يتقرب الى بالنوافل حتى اذا احببته، فاذا احببته كنت‏سمعه الذى يسمع به و بصره الذى يبصر بها و يده الذى يبطش بها (3) بنده قدم به قدم به من نزديك مى‏شود تا آنجا كه مورد محبت و عنايت من قرار مى‏گيرد.به آن مرحله كه رسيد منم چشم او كه مى‏بيند و منم گوش او كه مى‏شنود و منم دست او كه دراز مى‏شود، يعنى اويى ديگر در كار نيست.

بنابراين شما بايد بدانيد كه با خدا بيعت كرده‏ايد نه با كس ديگر، پس وفاى به چنين بيعتى وفاى به بيعت‏با خداست و نقض چنين بيعتى نقض بيعت‏با خداست.حال از اين چه نتيجه‏گيرى مى‏شود؟در بيعت‏با بشر دو طرف است، يعنى هر دو طرف سود و زيان دارند، سودى اگر باشد مال دو طرف است، زيانى هم باشد مال دو طرف است.وقتى كه شخصى با يك نفر ديگر بيعت مى‏كند بر خلافت، بر حكومت و امثال اينها، آن كسى كه بيعت مى‏گيرد، از تابعين خودش سود مى‏برد و در مقابل، متعهد است‏به اينها سود برساند.اما اگر انسان با خدا بيعت كند، آن كه سود نمى‏خواهد و بى‏نياز از سود ست‏خداست و آن كه صد در صد سود مى‏برد بنده است.نتيجه اين است كه اگر بيعت را نقض كند آن كه ضرر مى‏برد باز صد در صد بنده است نه خدا.لهذا مى‏فرمايد-چون طرف يعت‏خداست- «فمن نكث‏» پس هر كسى كه اين بيعت را نكث كند و بشكند به ضرر دو طرف است‏يا به ضرر يك طرف؟به ضرر يك طرف.آن طرف همان طور كه از نفعش بى‏نياز است، از ضررش هم بى‏نياز است. فمن نكث فانما ينكث على نفسه و من اوفى بما عاهد عليه الله اما اگر كسى نقض بيعت نكند و به پيمان خودش باقى بماند خدا اجر عظيم به او مى‏دهد.اجرى كه در مقياس الهى عظيم باشد ديگر براى ما قابل توصيف نيست.

پى‏نوشتها:

1- مائده/1.

2- نساء/80.

3- اصول كافى، ج 4/ص 53 و بحار الانوار، ج 87/ص 31، با اختلاف در عبارت.



--------------------------------------------------------------------------------
پي نوشت :
كتاب: آشنايى با قرآن جلد پنجم صفحه 195
نويسنده: استاد شهيد مرتضى مطهرى

شنبه 30 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

صفحات و مطالب گذشته
آیا می شود كه در زمان آمدنت، نوكری یارانت را بكنم. ( محب انصار المهدی )
روی پیغامگیر امام زمان ...
جمعه ها که می شود...
شعري در وصف يوسف فاطمه (س)
درد و دل با امام زمان(عج):
آمار و اطلاعات
بازديدها:
کل بازديد : 288746
تعداد کل پست ها : 858
تعداد کل نظرات : 82
تاريخ آخرين بروز رساني : شنبه 4 اردیبهشت 1389 
تاريخ ايجاد بلاگ : چهارشنبه 1 مهر 1388 

مشخصات مدير وبلاگ :
مدير وبلاگ : محمد رضا زينلي

ت.ت : ارديبهشت 1373
 وبلاگ هاي ديگر من: 
آخرين منجي
پيروان راه حسين
سي سال انقلاب پايدار

سوابق مدير :
كسب رتبه ي اول در دومين جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه دوم در اولين دوره جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه سوم در سومين دوره جشنواره وبلاگ نويسي و وب سايت انتظار


يكي از برندگان اصلي سايت 1430(جشنوراه وبلاگ نويسي اربعين حسيني)
يكي از برندگان جشنواه وبلاگ نويسي گوهر تابناك)

كسب رتبه سوم در جشنوراه پيوند آسماني)

يكي از برندگان جشنوراه وبلاگ نويسي راسخون)
فعالترين كاربر سايت تبيان در سال 87


مدير انجمن دانش آموزي سايت تبيان با شناسه كابري moffline


مدير انجمن هنرهاي رزمي سايت راسخون با شناسه كاربري bluestar


آرشيو مطالب
فروردین 1389
مهر 1388
آبان 1388
آذر 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388

جستجو گر
براي جستجو در تمام مطالب سايت واژه‌ كليدي‌ مورد نظرتان را وارد کنيد :


زمان


ساير امکانات

New Page 2

 

New Page 2

 


 
 

صفحه اصلي |  پست الکترونيک |  اضافه به علاقه مندي ها |  راسخون



Designed By : rasekhoon & Translated By : 14masom