مأيوس نشويد!
در قرآن ميخوانيم: «اي كساني كه ايمان آوردهايد، مراقب خويش باشيد، هنگامي كه شما هدايت يافتيد، گمراهي كساني كه گمراه شدهاند به شما زياني نخواهد رساند، بازگشت همه شما به سوي خداست و شما را از آنچه انجام ميداديد آگاه ميسازد.»(1)
آيا اين آيه با اصل «امر به معروف و نهي از منكر» منافات دارد؟
«جبيربن نفيل» ميگويد: در ميان جمعي از ياران پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله نشسته بودم و از همه كم سن و سالتر بودم، صحبت از امر به معروف و نهي از منكر بود كه من با تمسك به اين آيه خواستم ضرورت امر به معروف و نهي از منكر را زير سؤال ببرم كه همگي يك صدا مرا سرزنش كردند و گفتند: آيهاي از قرآن را بدون اينكه به معنايش پيببري، از بقيه جدا كردهاي؟!»
آري! آيه فوق مربوط به شرائطي است كه امر به معروف و نهي از منكر كارساز نيست و تأثيري ندارد، در اين مواقع است كه انسان نبايد نگران گردد، زيرا وظيفه خويش را در حدّ مقدورش انجام داده و گمراهي آنها به وي زياني نخواهد رسانيد.
پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله در باره آيه فوق، فرمود:
«امر به معروف و نهي از منكر كنيد، اما هنگامي كه ديديد مردم دنيا را مقدم كردهاند و بخل و هوي و هوس برآنها حاكم گشته و هركس تنها به رأي خويش عمل ميكند، (و به رأي آمرين به معروف و ناهين از منكر وقعي نمينهند.) به خويش بپردازيد و عوام را رها كنيد.»(2)
يك سوم قرآن در دو سطر:
گاه ميشود كه يك كلمه، دنيايي از مفاهيم را در خود جمع ميكند و گوينده با آن يك كلمه، دريايي از معارف را به ديگري منتقل مينمايد، در مورد قرآن چنين ادّعايي، گزاف نخواهد بود چرا كه كلمات و حروف آن از جانب حكيم علي الاطلاق، صادر شده است، با تمام اينها برخي از سورهها ويژگيهاي ممتازي دارند، از جمله، «سوره توحيد» است كه مطالبي ژرف پيرامون خداوند متعال دارد، و از آنجا كه اگر كلّ قرآن را در سه بخش (مبدأ، معاد و آنچه ميان اين دو ميباشد.) تقسيم كنيم، چكيده معارف مربوط به مبدأ متعال در اين سوره، متجلي گشته، لذا پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله آن سوره را برابر با 31 قرآن دانسته و خطاب به اصحاب خويش چنين ميفرمود:
«آيا از خواندن يك سوم قرآن در يك شب، عاجزيد؟» يكي از حضّار عرضه داشت: «اي رسول خدا! چه كسي توانايي آن را دارد؟» پيامبر صلياللهعليهوآله فرمود: «سوره "قل هواللّه" را بخوانيد.»
احترام ملائكه به قاري قرآن:
انس با قرآن و تلاوت آميخته با فهم معاني و مفاهيم آن، انسان را در آسمان معرفت الهي به پرواز در ميآورد و با ملائكه هم سنخ ميكند و ملكوتيان به او عشق ميورزند، افزون بر اين برخي سورههاي قرآن خواصّ ويژهاي نيز به همراه دارند، از جمله در روايتي كه امام صادق عليهالسلام نقل فرموده است چنين ميخوانيم:
«پس از آنكه رسول خدا صلياللهعليهوآله بر جنازه «سعد بن معاذ» نماز گزارد، فرمود: هفتاد هزار فرشته كه در ميان آنها جبرئيل نيز بود بر جنازه او نماز گزاردند. من از جبرئيل علت اين احترام ملائكه را پرسيدم و او گفت: بخاطر اينكه او در همه حالات: در نشستن، ايستادن، سواره بودن، پياده روي و رفت و آمد "قل هواللّه احد" را تلاوت ميكرد.»(3)
واي بر عيب جويان!
در قرآن ميخوانيم: «ويل لكّل همزة لمزة» (واي بر هر عيبجوي مسخره كنندهاي!) در حديثي از پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله ميخوانيم: «درشب معراج گروهي از اهل دوزخ را ديدم كه گوشت از پهلويشان ميچيدند و به آنها ميخوراندند، از جبرئيل در باره اينها پرسيدم: گفت: اينها گروهي از امت تو هستند كه كارشان، عيبجويي و تمسخر بود.»(4)
در باره «همزة» گفته شده كه از ماده «همز» به معناي «شكستن» ميباشد، و عيبجويان در حقيقت در پي شكستن شخصيت ديگران هستند.
در باره عيبجويان پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله در حديثي، چنين فرموده: «آيا شما را از شريرترين مردم آگاه نسازم؟» گفتند: «آري، اي رسول خدا!» فرمود: «آنها كه بسيار سخن چيني ميكنند و آنها كه در ميان دوستان،
هريك از شما كه عهده دار سرپرستي يتيمي گردد و حق آن را ادا كند و دست بر سر ويكشد، خداوند به عدد هر موئي، حسنهاي براي او مينويسد و به هر موئي، سيئهاي از او محو ميكند و به هرموئي، درجهاي به او عطا مينمايد.
جدايي ميافكنند و آنها كه براي افرادپاك، عيب ميتراشند.»(5)
و بالاخره در مورد كساني كه به ديگران بياحترامي ميكنند فرمود:«اذلّ النّاس من أهان النّاس»«ذليلترين مردم، كسي است كه به مردم اهانت كند.»(6)
از كجا به دست آوردي و در كجا صرف نمودي؟
قرآن در باره كساني كه براي رياكاري اموالي را در «امورخير» صرف ميكردند و منّت ميگذاشتند ميفرمايد: «ايحسب ان لم يره احد» (آيا گمان ميكند كه كسي او را نديده (و از نيت او آگاه نميباشد)؟)
آري، خدا ميداند كه اينان چگونه و از چه راهي مال به دست آورده و در چه راهي و با چه نيّتي صرف كردهاند. پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله نيز فرمودهاند: «در قيامت هيچ بندهاي گام نمينهد، مگر آنكه از وي در باره چهار چيز، سئوال گردد:
ـ از عمرش، كه در چه راهي آن را سپري كرده.
ـ از مالش، كه از چه راهي بدست آورده، و در چه راهي مصرف نموده.
ـ از عملش، كه چه كارهايي انجام داده.
ـ از محبت ما اهل بيت عليهمالسلام .(7)
دست محبت بر سر يتيمان:
در قرآن ميخوانيم: «فَاَمَّااليتيم فلا تقهر» (... پس يتيم را تحقير مكن.)
پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله ميفرمايد: «هنگامي كه يتيم اشك ريزد، عرش خدا به لرزه در آيد.» خداوند به فرشتگان ميفرمايد: «اي ملائكه من! چه كسي اين يتيم را كه پدرش در خاك جاي گرفته، گريان نموده؟» ملائكه ميگويند: «پروردگارا! تو آگاهتري.» خداوند ميفرمايد: «اي ملائكه من! شما را گواه ميگيرم كه هركس گريهاش را خاموش و قلبش را شاد سازد، در روز قيامت او را شاد خواهم كرد.»(8)
در حديث ديگري از يكي از ياران پيامبر صلياللهعليهوآله چنين نقل شده: «ما خدمت رسول خدا صلياللهعليهوآله نشسته بوديم، پسركي نزد وي آمد و چنين گفت: «كودكي يتيم هستم با خواهري يتيم و مادري بيوه. از آنچه خدا به تو اطعام كرده به ما اطعام كن، تا خداوند از آنچه نزد اوست بحدي به توارزاني كند كه خشنود گردي.»
پيامبر صلياللهعليهوآله فرمود: اي پسر! چه زيبا سخن گفتي!
سپس رو به «بلال» كرده، فرمود: «برو و از آنچه نزد ماست، بياور.»
بلال بيست و يك خرما با خود آورد، پيامبر صلياللهعليهوآله فرمود: «هفت دانه براي تو. هفت دانه براي خواهر و هفت دانه براي مادرت.»
«معاذ بن جبل» برخاست و دستي بر سركودك كشيد و گفت: «خداوند يتيمي تو را جبران كند و تو را جانشين نيكوكاري براي پدرت قرار دهد.»
پيامبر به معاذ فرمود: از اين كار، چه هدفي داشتي؟»
گفت: «محبّت و رحمت.»
پيامبر فرمود: «هر يك از شما كه عهده دار سرپرستي يتيمي گردد و حق آن را ادا كند و دست بر سر ويكشد، خداوند به عدد هر موئي، حسنهاي براي او مينويسد و به هر موئي، سيئهاي از او محو كند و به هرموئي، درجهاي به او عطا نمايد.»(9)
دست فقرا، دست خداست:
در قرآن ميخوانيم: «از اموال آنها صدقه (زكات) بگير تا به وسيله آن، آنها را پاك سازي و پرورش دهي...»
«آيا نميدانند كه تنها خداوند است كه توبه بندگانش را ميپذيرد و صدقات را ميگيرد؟!»(10)
زكات (كه از آن در آيات فوق به «صدقه» تعبير شده است.) يكي از احكام مهم اسلامي است كه داراي فلسفه اخلاقي، اجتماعي، رواني و غيره ميباشد. انسان را از پستيها و بخل، پاك ميكند. و درخت سخاوت و توجه به ديگران را آبياري مينمايد و فاصلههاي طبقاتي مرتفع ميگردد و سبب پيشرفت جامعه اسلامي خواهد گشت.
جالب اين است كه در آيه فوق، گيرنده صدقات (زكات)، خدا معرّفي شده است. اين تعبير يكي از لطيفترين تعبيراتي است كه شكوه و عظمت زكات را بيان ميدارد. لذا افراد نبايد به كسي كه فقير است با ديده تحقير بنگرند و با دادن زكات، شخصيت آنها را درهم شكنند بلكه با اين نگرش كه در واقع، خدا گيرنده زكات است با حالت خضوع، تواضع و ادب زكات را پرداخت نمايند.
پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله ميفرمايد: «هيچ كس از شما صدقهاي از كسب حلال و پاكيزه نميپردازد. ـ كه خداوند جز مال پاكيزه را نميپذيرد. ـ مگر اينكه خداوند با دست راست(11) خويش آن را ميگيرد، حتي اگر يك دانه خرما باشد، سپس در دست خدا نموّ و رشد ميكند تا از كوه هم بزرگتر ميگردد.»(12)
در حديث ديگري، پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله ميفرمايد:
«صدقه پيش از آنكه در دست نيازمند قرار بگيرد، به دست خدا ميرسد.»(13)
پاورقيها:
ـ مائده، آيه 105.
0 - توبه، آيه 103 و 104.
1 ـ كنايه از «اهميّت و توجه ويژه» ميباشد.
2 ـ بحارالانوار، ج 96، ص 134.
3 ـ مجمع البيان، ذيل آيه 104 توبه.
ـ نورالثّقلين، ج 1، ص 684.
ـ مجمع البيان، ج 10، ص 561.
ـ نورالثقلين، ج 5، ص 667، ح 5.
ـ اصول كافي، ج 2، باب النّميمه، ح 1.
ـ بحارالانوار، ج 75، ص 142.
7 ـ مجمع البيان، ذيل آيه 7 سوره بلد.
ـ همان، ذيل آيه 9 سوره ضحي.
ـ همان.