پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله - در بيان معرفة الله
 
  به وبلاگ پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله خوش آمديد!    
 
درباره وبلاگ


محمد رضا زينلي
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت تمامي بازديدكنندگان گرامي اين پايگاه به جهت بالا بردن بينش شما نسبت به چهاده معصوم سلام الله ايجاد شده است و اميدواريم كه بتوانيم مطالب خوبي به شما ارائه دهيم با تشكر خادم پايگاه:محمد رضا زينلي


منوي اصلي
لينکهاي سريع

لوگو ها


 


















ترجمه مطالب پايگاه

نظرسنجي

در بيان معرفة الله

قال عليه‏السلام، معرفته حقيقت معرفه الله اطلاع بر معرفت صفات جلال و جمال خداوند است بقدر طاقت بشريه و اطلاع بر کنه محال است و معرفت حضرت متعال داراي مراتبي است:
اول - معرفت فطري است که انسان وقتي نگاه بآسمان و زمين و خلقت موجودات عجيبه و غريبه اين عالم مي‏نمايد قهرا متوجه بخالق قادر توانا خواهد شد، يعني فطرت و جبلت انسان است که بگويد خلقت اين موجودات بدون مدبر حکيم ممکن نيست و اگر اقرار بخداوند جبلي و فطري نبود و بستگي فطرت بشر بخداوند نبود در صدد جستن خدا بر نمي‏آمدند و به عبارت اخري خداجوئي و خداپرستي اگر در کمون بشر نبود گوش بحرف انبياء نمي‏دادند، و انبياء فقط مذکرند «انما انت مذکر» و ريشه اين مطلب از عالم ذر سرچشمه گرفته در وقتيکه خداوند فرمودند:
«الست بربکم قالوا بلي» آيا نيستم من خداي شما همه گفتند چرا و تصديق کردند و نگفتند نعم که تکذيب مي‏شد.»
ابن هشام در کتاب مغني فرق بين نعم و بلي را ذکر کرده است.
در روز الست بلي گفتن، امروز به بستر لا خفتي و قرآن مقدس در بسياري از آيات اين مطلب را بيان فرموده است: قالت لهم رسلهم افي الله شک فاطر
 
[ صفحه 26]
 
السموات و الارض، يعني گفتند براي جماعت کفار پيغمبران آنها که آيا در خداوند متعال شکي است و حال آنکه خلقت کننده آسمانها و زمينها است؟
و باز در سوره‏ي عنکبوت آيه‏ي 64 مي‏فرمايد: «و لئن سئلتهم من نزل من السماء ماء فاحيا به الارض بعد موتها ليقولن الله قل الحمد لله بل اکثرهم لا يعقلون».ترجمه: اگر سؤال کني از آنان چه کسي از آسمان باران نازل نموده است و زمين مرده را زنده مي‏گرداند؟ خواهند گفت: پروردگار، بگو حمد و ثناء براي خداوند است و لکن بيشتر آنان عقل ندارند و تعقل نمي‏کنند.
و باز در سوره‏ي طه آيه‏ي: 56 و 57: «الذي جعل لکم الارض مهدا و سلک لکم فيها سبلا و انزل من السماء ماء فاخرج به من نبات شتي کلوا و ارعوا انعامکم ان في ذلک لآيات لاولي النهي».
ترجمه: اوست خداوندي که قرار داده است زمين را مهد و آرامگاه شما و راههائي براي شما قرار داده است، و نازل فرموده است از آسمان باران را و از آن باران گياههاي مختلف از زمين برون آورده است، بخوريد و بچرانيد چهارپايان خود را، در اين آيات علاماتي است براي صاحبان عقول.
آيات در اين زمينه زياد است براي نمونه اين چند آيه‏ي مبارکه نقل شد و اما روايات از اهل بيت (ع) و خطب و کلماتشان در اين زمينه بسيار است، من جمله در اين خطبه مبارکه که اميرالمؤمنين عليه‏السلام تعريف مورچه را مي‏فرمايد، چنين بيان مي‏کند:
«و لو فکر و في عظيم القدره» اگر فکر کنند در عظمت قدرت خداوند که 
 
[ صفحه 27]
 
چطور مورچه باين کوچکي را چشم و گوش داده و استخوان باو داده با اين صغر که از کوچکي ممکن است گاهي بچشم ديده نشود، و چطور دانه را بلانه خود حمل و ذخيره مي‏کند و تابستان براي زمستان نگه مي‏دارد و بعد مي‏فرمايد: اگر فکر کنيد در مجاري اکل او و در منافذ بالا و پائين و آنچه در شکم اوست از اطراف اضلاع شکم او تا آنجا که مي‏فرمايد:
«و لو ضربت في مذاهب فکرک لنبلغ غاياته ما دلتک الدلاله الا علي ان فاطر النمله هو فاطر النحله لدقيق کل شيي‏ء و غامض اختلاف کل حي و ما لجليل و اللطيف و الثقيل و الخفيف و القوي و الضعيف في خلقه الاسواء و کذلک السماء و الهواء و الرياح و الماء فانظر الي الشمس و القمر و النبات و الشجر و الماء و الحجر و اختلاف هذا الليل و النهار و تفجر هذه البحار و کثره هذه الجبال و طول هذه القلال و تفرق هذه اللغات و الالسن المختلفات فالويل لمن انکر المقدر و جحد المدبر زعموا انهم....
ترجمه: مي‏فرمايد: و اگر فکرت را جولان دهي تا نهايت فکر را و آخر درجه‏ي فکر را برسي نخواهي يافت مگر اينکه خالق مورچه همان خالق نخله درخت خرماست، بواسطه باريک بودن و دقيق بودن هر چيزي و بواسطه اختلاف هر ذي حيات و زنده و بزرگ و کوچک و سبک و سنگين و قوي و ضعيف تمام در خلقت مساوي هستند و هم چنين است آسمان و زمين و رياح و آب و هوا، پس نگاه کن بآفتاب و ماه و درختان و آب و سنگ و اختلاف شب و روز، و جريان درياها و زيادي کوهها و درازي قله‏هاي کوه و اختلاف لغات، واي بر کسيکه انکار کند مقدر و صانع آنها را تا آخر...
فرمايشات مولي الموحدين صلوات الله عليه از آيات پروردگار چه حيوانات‏
 
[ صفحه 28]
 
و چه آسمان و چه زمين و چه سائر موجودات معرفت فطري و دلالت بر ذات مقدس ربوبي براي انسان حاصل است، منتهي مراتب فرق مي‏کند و بعضي از متأخرين از علماء فرموده‏اند: معرفت خداوند ضروري است، شايد همين معرفت فطري مقصود آنها است و صاحب مجمع‏البحرين رد کرده است فرمايشات آنها را به اينکه معرفت خداوند کسبي است نه ضروري، و به نظر اين ناچيز جمع بين قولين باين است، آنها که فرموده‏اند معرفت ضروري است يعني معرفت فطري، و آنها که گفته‏اند نظري و کسبي است يعني مراتب فوق و بالاتر را گفته‏اند، و جمع بين قولين مي‏شود.
بعضي از محققين مثل خواجه طوسي مراتب معرفت را به سه قسم و يا به چهار قسم تقسيم نموده‏اند و مثال بآتش زده‏اند:
مرتبه‏ي اول: مثل آدمي است که اسم آتش را شنيده است و دانسته است که موجودي است که هر چه او را ملاقات کند فاني مي‏کند، و اين مرتبه در معرفت خداوند مثل معرفت کساني است که از روي تقليد تصديق کرده‏اند بدون حجت و برهان.
مرتبه‏ي دوم: مثل کساني است که دود را ديده‏اند و فهميده‏اند که اين دود بدون مؤثر نمي‏شود، پس حکم کرده است به بودن آتش و نظير اين مرتبه اهل استدلال و اهل برهان هستند که حکم کرده‏اند به وجود صانع حکيم از روي براهين.
مرتبه‏ي سوم: و مرتبه‏ي سوم کساني هستند که حس کرده‏اند حرارت آتش را و نورانيت آتش را ديده‏اند و انتفاع از او برده‏اند و نظير اين مرتبه در معرفت الله مؤمنين خالص هستند که اطمينان پيدا کرده‏اند و اعلاي از اين مرتبه 
 
[ صفحه 29]
 
مرتبه‏ي ديگري است که خودش را به آتش بسوزاند، و نظير اين مرتبه در معرفت و شناسائي خداوند مرتبه اهل شهود است، و اهل فناء في الله.
«انتهي فرمايش خواجه طوسي»
در حديث وارد شده است: «لو يعلم الناس ما في فضل معرفة الله تعالي ما مدوا اعينهم الي ما منع به الاعداء من زهرة الحيوه الدنيا» يعني: اگر مردم مي‏دانستند که در معرفت و شناسائي خداوند چه فضيلتي است نگاه نمي‏کردند بزيور دنيا که دشمنان خداوند دارا هستند.
بحث و تحقيق:
آيا معرفت و شناسائي فعل بشر است و بشر مکلفند که خدا را بشناسند و يا اينکه معرفت و شناسائي حضرت معبود فعل خداوند است که او بايد خود را بشناساند؟ اشتباه نشود موجودات عالم آيات حقند و علامات او هستند، و از آيات و علامات بصانع حکيم انسان پي مي‏برد، چنانچه در کتاب مقدس اشاره فرموده است:
«سنريهم آياتنا في الآفاق و في انفسهم...» و آيات باين مضمون زياد است، و لکن بحث در اينجا نيست، در معرفت و شناسائي است پس مي‏گوئيم: بعون الله و توفيقه که معرفت صنع الله است و کار بنده نيست، اول - از راه دليل عقلي اين مطلب را اثبات مي‏کنم و بعد استشهاد بآيات شريفه و بروايات اهل بيت سلام الله عليهم اجمعين.
اما دليل عقلي: بدانکه معرفت اشياء و شناسائي آنها و علم به آنها از دو حال بيرون نيست، يا بحصول صورت آنهاست در ذهن، به اين معني که موجودات خارجي را نفس انسان تجريد از ماده مي‏کند و صورت او در ذهن 
 
[ صفحه 30]
 
مي‏آيد، بلکه بنا بمشرب تحيق اشياء بحقايقها و انفسها در ذهن مي‏آيد و در تمام انحاء وجودات چه خارجيه و چه ذهنيه ماهيت و ذات شيي‏ء محفوظ است.
و يا اينکه معرفت اشياء بعلم حضوري است: اما قسم اول - ذات مقدس ربوبي منزه است از صورت - و باينکه در ذهن کسي بيايد و محاط واقع شود علاوه صور اشياء مخلوق نفس است و نفس بخلاقيت خود صور اشياء را در ذهن خلق مي‏نمايد و ذات مقدس مبراست از آنکه مخلوق کسي واقع شود و متصور به صورت گردد.
اما قسم دوم: که حضوري است و آن ممکن نيست مگر بفناء عالم در معلوم و فناء شاهد در مشهود، پس معرفه الله محال است و خود فلاسفه و حکماء اعتراف دارند که بعلم حصولي و حضوري معرفت خداوند محال است، بلکه به مفاهيم کليه است و بوجوه و عناوين مثل وجود و قدرت و علم و تازه خود اين مفاهيم حقائق آنها شناختني نيست، پس ذات پاک مبدأ را چطور مي‏خواهند بشناسند.
و اما روايات و ادعيه:
«في الکافي عن ابي‏عبدالله عليه‏السلام من زعم انه يعرف بحجاب او بصوره او مثال فهو مشرک لان حجابه و مثاله و صورته غيره و هو الله واحد موحد».
ترجمه: در کافي از امام ششم سلام الله عليه نقل مي‏نمايد: که فرمود کسي که گمان کند خدا را مي‏شناسد بحجاب يا بصورت و مثال پس او مشرک است، زيرا که حجاب و مثال و صورت غير خداست و اوست خداوند يکتا، «الحديث»
فقط محل شاهد از حديث شريف نقل شد و الا حديث تتمه دارد.
 
[ صفحه 31]
 
في التوحيد، فيما سئل الجاثليق عن اميرالمؤمنين عليه‏السلام عرفت الله بمحمد (ص) ام عرفت محمد بالله؟ فقال صلوات الله عليه ما عرفت الله بمحمد (ص) و لکن عرفت محمدا بالله عز و جل حين خلقه فاحدث فيه الحدود من عرض و طول فعرفت انه مدبر مصنوع بالاستدلال و الهمام منه و ارادة کما الهم الملائکه طاعته و عرفهم نفسه بلا شبيه و لا کيف.
ترجمه: جاثليق نصاري از اميرالمؤمنين (ع) سؤال کرد خدا را بمحمد (ص) شناختي يا محمد (ص) را بخدا شناختي؟
امام فرمود: خدا را بمحمد نشناختم بلکه محمد (ص) را بخدا شناختم، هنگاميکه در او حدود قرار داد از عرض و طول فهميدم که او مصنوع خداست بالهام خداوند همانطور که الهام فرمود بملائکه و شناسانيد خودش را به آنها بدون تشبيه و کيف.
و در دعا وارد است: «اللهم عرفني نفسک» خدا يا بشناسان خودت را بمن، و در دعاي عرفه است از حضرت ابي‏عبدالله الحسين تعرفت لکل شي‏ء فما جهلک شيي‏ء، و باز در دعاي عرفه است: الهي بک عرفتک و انت دللتني عليک و لولا انت لم ادر ما انت، خدايا بتو تو را شناختم و تو دلالت کردي مرا بمعرفت خودت، يعني اگر خود را نمي‏شناساندي نمي‏شناختم تو را.
خواجوي کرماني همين معناي لطيف را در اين غزل بيان کرده است:
 
ز تو با تو راز گويم به زبان بي زباني‏
به تو از تو راه جويم بنشان بي نشاني‏
 
ز تو ديده چو بدوزم که توئي چراغ ديده‏
ز تو کي کناره گيرم که تو در ميان جاني‏
 
 
[ صفحه 32]
 
و در حديث وارد است: «اعرفوا الله بالله» خدا را بخود خدا بشناسيد. 
شايد معناي حديث شريف اين باشد که وقتيکه نفي کرد تشبيه خداوند را بچيزي و نفي کرد شباهت او را بارواح و انوار، فقد عرف الله بالله يک وقتي ابن‏سينا که اهل برهان است، با يک نفر از اهل مکاشفه که ظاهرا شيخ ابوسعيد ابوالخير بوده است ملاقات کرد، از شيخ سؤال کرد که شما براهين عقليه را خيلي قبول نداري «بم عرفت ربک؟» خدا را به چه نحوه شناخته‏ايد، ابوسعيد جواب داد: بواردت ترد علي القلب و اللسان عاجز عن بيانها، گفت بالهامات و وارداتي که بقلب وارد مي‏شود و زبان از بيان آنها عاجز است.
و شاه نعمت الله همين معنا را در ديوان خود گفته است:
 
حق را بخلق هر که شناسد نه عارف است‏
حق را به حق شناسي که عارف همين بود
 
و در آيات مبارکات زياد اين معني وارد شده است:
هو الذي انزل السکينه في قلوب المؤمنين ليزدادوا ايمانا مع ايمانهم. 
الله ولي الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الي النور.
تنبيه و اشارة:
بايد دانست که عرفت الله غير از علمت الله است، يعني اگر عرفان و معرفت بواسطه‏ي درک جزئيات بيکي از حواس خمسه باشد مثل اينکه بگويد: فلان شيي‏ء را شناختم يعني بيکي از حواس خمسه او را درک کردم و دانستم اين را معرفت مي‏گويند.
 
[ صفحه 33]
 
و گاهي معرفت اطلاق مي‏شود به چيزي که فراموش شده و بعد بياد انسان مي‏آيد، مي‏گويد: «شناختم» و معاني ديگري هم گفته شده است که سبب تطويل رساله مي‏شود.
و بموجود بسيط و مجرد از درک و اداراک هم گفته مي‏شود، مثل اينکه مي‏گويي عرفت الله و لکن نمي‏گويي علمت الله و شايد نکته‏ي اصلي مطلب اين باشد که در معرفت و عرفان ولو بطور مختصري راه بآن شيي‏ء پيدا کرده باشد معرفت و شناختن صادق است، و لکن علم بشيي‏ء دو نحوه است:
اگر بطور اجمال شناخته باشد باز هم همان عرفان و معرفت است و لکن اگر بطور حقيقت شناخته باشد که تعريف علم همان احاطه به حقيقت آن شيي‏ء است که علم عبارت از انکشاف شيي‏ء است در نزد عالم و اين در حق متعال جل شأنه محال است، زيرا که او محيط است و محاط واقع نشود و علم باو باين معني محال و غلط است، از اين در که 
 
از اين درگه که شاهان نااميدند
گدايان کي به مقصودي رسيدند
 
براهي کافکند پي باد پائي‏
بمنزل کي رسد اشکسته پائي‏
 
در آن طوفان که آسيب نهنگ است‏
شکسته زورقي را کي درنگ است‏

دوشنبه 2 آذر 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

صفحات و مطالب گذشته
آیا می شود كه در زمان آمدنت، نوكری یارانت را بكنم. ( محب انصار المهدی )
روی پیغامگیر امام زمان ...
جمعه ها که می شود...
شعري در وصف يوسف فاطمه (س)
درد و دل با امام زمان(عج):
آمار و اطلاعات
بازديدها:
کل بازديد : 288817
تعداد کل پست ها : 858
تعداد کل نظرات : 82
تاريخ آخرين بروز رساني : شنبه 4 اردیبهشت 1389 
تاريخ ايجاد بلاگ : چهارشنبه 1 مهر 1388 

مشخصات مدير وبلاگ :
مدير وبلاگ : محمد رضا زينلي

ت.ت : ارديبهشت 1373
 وبلاگ هاي ديگر من: 
آخرين منجي
پيروان راه حسين
سي سال انقلاب پايدار

سوابق مدير :
كسب رتبه ي اول در دومين جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه دوم در اولين دوره جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه سوم در سومين دوره جشنواره وبلاگ نويسي و وب سايت انتظار


يكي از برندگان اصلي سايت 1430(جشنوراه وبلاگ نويسي اربعين حسيني)
يكي از برندگان جشنواه وبلاگ نويسي گوهر تابناك)

كسب رتبه سوم در جشنوراه پيوند آسماني)

يكي از برندگان جشنوراه وبلاگ نويسي راسخون)
فعالترين كاربر سايت تبيان در سال 87


مدير انجمن دانش آموزي سايت تبيان با شناسه كابري moffline


مدير انجمن هنرهاي رزمي سايت راسخون با شناسه كاربري bluestar


آرشيو مطالب
فروردین 1389
مهر 1388
آبان 1388
آذر 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388

جستجو گر
براي جستجو در تمام مطالب سايت واژه‌ كليدي‌ مورد نظرتان را وارد کنيد :


زمان


ساير امکانات

New Page 2

 

New Page 2

 


 
 

صفحه اصلي |  پست الکترونيک |  اضافه به علاقه مندي ها |  راسخون



Designed By : rasekhoon & Translated By : 14masom