 |
ذات مقدس اشياء را از عدم به وجود آورده است |
|
پس در اين فرمايش باز امام عليهالسلام بيان ميفرمايد که [ صفحه 457] ازليت همانطور که با حدوث منافات دارد باز منافات دارد با ذاتي که امتناع ندارد از اينکه انشاء شود يعني مخلوق شود يعني ممکن است و ممکن الذات است، يعني ديگري او را موجود کند نظير انشاء نفس صور علميه را و صور خارجيه را در نفس که منشاءات نفس ميباشند و حقيقت انشاء همان ايجاد است در قبال اخبار که فقط خبر ميدهد و لهذا در صيغهي عقد که علقهي زوجيت را ايجاد ميکند بايد قصد انشاء داشته باشد و فرق بين انشاء و اخبار را بداند و الا اگر مجري عقد ندانست که انشاء و اخبار فرقش چيست مشکل است که عقد واقع شود و اگر نفس قوت پيدا کند بواسطهي عبادات و مجاهدات و رياضت همان منشأ را در عالم خارج ايجاد کند و کراماتيکه از کملين به عرصه ظهور رسيده و ميرسد تمام از راه قوت نفس است که موجود ذهني را در عالم خارج ايجاد ميکند. و بالجمله ذاتيکه اباء و امتناع دارد از اينکه انشاء شود و مخلوق شود و ممکن الذات است يعني طرفين وجود و عدم در مرتبهي ذات او يکسان است و خود او ممکن الوجود است او چگونه ميتواند انشاء موجودات و اشياء بنمايد يعني ايجاد و خلقت و از عدم بوجود آوردن کار موجودي است که خود او ازلي باشد. ابن ابيالعوجاء بامام ششم عليهالسلام عرض کرد اليس تزعم ان الله خالق کل شيء آيا نه اين است که خداوند خالق همهي موجودات است، امام فرمودند: چنين است. گفت: انا اخلق منهم، خلق ميکنم. فقاله: کيف تخلق؟ چگونه خلق ميکني؟ [ صفحه 458] فقال له: احدث في الموضع، ثم البث عنه فبصير روايا. گفت در موضعي قضاء حاجت ميکنم پس از چند کرمهائي بوجود ميآيند، فاکون انا الذي خلقها، گفت پس من خالق آنها هستم. فقال ابو عبدالله اليس خالق الشيء يعرف کم خلقه. امام فرمودند: آيا خالق شيء مخلوق خودش را نميشناسد؟ گفت چرا. قال عليهالسلام: فتعرف الذکر منها من الانثي و تعرف کم عمرها؟ فسکت. امام فرمود: ميشناسي کدام مذکر است و کدام ماده است و چه مقدار عمر ميکند ساکت شد و جواب نداد پس خلقت و از عدم بوجود آوردن کار خداست در بعضي از سفرها مولي اميرالمؤمنين رسيدند بوادئي که مورچه زيادي در آن بيابان و وادي بود يکي از اصحاب گفت سبحان محصيها پاک و منزه است خدائي که عدد اينها را ميداند. فرمود: عدد اينها را من ميدانم بگو سبحان بارئها و خالقها، پاک و منزه است آنکه خالق اينهاست. ان قلت علي ما ذکرت ان الخالق منحصر بذاته تبارک و تعالي فما معني الآيه الشريفه حيث يقول الله عز و جل تبارک الله احسن الخالقين و يفهم من الآيه الشريفه ان في عباده يکون خالقين. قلت: سئل فتح بن يزيد الجرجاني قال قلت: لابي الحسن (ع) هل غير الخالق الجليل خالق؟ قال عليهالسلام: ان الله تبارک و تعالي يقول تبارک الله احسن الخالقين فاخبر ان في عباده خالقين و غير خالقين منهم عيسي خلق من [ صفحه 459] الطين کهيئه الطير باذن الله فنفخ فيه فصار طيرا باذن الله. و السامري خلق لهم عجلا جسدا له خوار انتهي... اقول: هر صانعي که بخواهد مصنوعي بسازد محتاج است بماده و شيء که از او بسازد مثلا محتاج است که از طين عيسي عليهالسلام مرغ بسازد، بعد هم باذن خدا در او بدمد تا پرواز کند. و يا موسي ابن عمران بايد عصائي باشد و عصا را باذن خدا بيندازد تا اژدها شود فرق ندارد نجار بايد چوب و ميخ و ابزار ديگري از تيشه و غير تيشه باشد تا ميز و درب، و پنجره بسازد و هکذا تمام صنايع عالم صانع آنها احتياج دارد بابزار زيادي لکن صانع حکيم جل جلاله منشي الاشياء در همان حديث فتح ابنيزيد امام فرمود: لکنه المنشيء قرن من جسمه و صوره - و شيئه و بينه - الحديث خداوند شييء الاشياء بماهيتها و صانع کل شيء فمن شيء صنع و صانع العالم لا من شيء ابتدع. قال اميرالمؤمنين عليهالسلام: الحمد لله الواحد الاحد الصمد المنفرد الذي لا من شيء کان و لا من شيء خلق ما کان و کل صانع شيء فمن شيء صنع والله لا من شيء صنع ما خلق. و قال ابوجعفر عليهالسلام: ان الله تبارک و تعالي لم يزل عالما قديما خلق الاشياء لا من شيء. و قال الصادق عليهالسلام في الربوبيه العظمي و الالهيه الکبري لا يکون الشيء لا من شيء و لا ينقل من جوهريته الي جوهر آخر الا الله و لا ينقل الشيء من الوجود الي العدم الا الله. و في الدعاء الجوشن الکبير يا من خلق الاشياء من العدم و اگر کسي [ صفحه 460] گمان کند که خداوند موجودات را از شيء خلق کرده کافر است چون لازمهاش قول و گفتن باصول ازليه است و اينکه با خداوند چيز ديگري بوده ازلي. قال الباقر عليهالسلام: ان الله تبارک و تعالي لم يزل عالما قديما خلق الاشياء لا من شيء و من زعم ان الله عز و جل خلق الاشياء من شيء فقد کفر لانه لو کان ذالک الشيء الذي خلق الاشياء منه قديما معه في ازليته و هويته کان ذالک ازليا بل خلق الله عز و جل الاشياء کلها لا من شيء.
| |
|
|
 |
آمار و اطلاعات |
|
| |