 |
ممکنات هم حادثند |
|
قال عليهالسلام: و کل ما يمکن فيه يمتنع في صانعه. ترجمه: و هر چيز که ممکن باشد در مخلوق ممتنع است که در صانع يافت شود شرح: چون صانع حکيم کامل بالذات است و ممکن ناقص بالذات چنانچه شاعر گفته است: سيه روئي ز ممکن در دو عالم جدا هرگز نشد والله اعلم از آن چيزهائي که در ممکن يافت ميشود و در صانع محال است و ممتنع است که يافت شود. اول - حدوث است که ممکنات همه حادثند و واجب الوجود قديم است، مشهور حدوث را معني کردهاند بمسبوقيت بعدم يا بمسبوقيت بغير و يا آنکه معناي حدوث حالت متجدده از براي شيء باشد و لو برگشت [ صفحه 437] حالت متجدده بهمان معناي اول و دوم است چون وجود بعد از عدم همان حالت متجدده است و اگر موجود باشد و بعدا معدوم شود همان عدم بعد الوجود حالت متجدده است. فعلا در مقام برهان بر حدوث اشياء نيستيم در مقام اين هستيم که حدوث در مقام قدم است و حادث در مقابل قديم است تا معلوم شود فرمايش امام عليهالسلام که فرموده و کل ما يمکن فيه يمنع في صانعه پس ذکر حدوث براي اين که فرق بين ممکن و واجب درست شود. علي اي حال قال اميرالمؤمنين عليهالسلام: الدال علي قدمه بحدوث خلقه و بحدوث خلقه علي وجوده. و در حديث اهليلجه قال الصادق عليهالسلام: قلت افلست قد رأيت الا هليلجه بعد حدوثها دعايتها بعد ان لم تکن شيئا ثم هلکت کان لم تکن شيئا. و قال الصادق عليهالسلام: در جواب سؤالهاي زنديق در مقام رد مقاله ازليه فرمود: ان الاشياء تدل علي حدوثها من دوران الفلک بما فيه و هي سبعة افلاک و تحرک الارض و من عليها و انقلاب الازمنه، و اختلاف الوقت و الحوادث التي تحدث في العالم من زيادة و نقصان و موت و بلي و اضطرار النفس الي الاقرار بان لها صانعا و مدبرا اما تري الحلو بصير حامضا و العذب مرا و الجديد ياليا و کل الي تغير و فناء. امام ششم عليهالسلام: در جواب ابيشاکرد يصاني وقتيکه گفت چه دليل بر حدوث عالم داري؟ قال (ع): يستدل عليه باقرب الاشياء قال: و ما هو بعد مسئله بيضه و تخممرغ الحديث...اين [ صفحه 438] حدوث مقابل قدم است تمام المقابله. يعني: تمام اوصافي که براي قديم ثابت است عدم آنها تمام براي حادث است مثلا گفتيم: الحادث ما کان مسبوقا بالعدم، فالقديم ما لم يکن مسبوقا بالعدم، و القديم ما لا اول له و الحادث ما کان له اول. دوم - تغير است و اين تغير بر سه قسم است: اول - آن است که متغير بالفعل مثل نباتات، اشجار، حيوانات و انسان و اين ظاهر است که اول کوچک است بعد کم کم درختي بزرگ و بعد خشک ميشود و باز اول بهار سبز ميشود و در خزان نباتات خشک ميشود و حيوانات همينطور و بعد ميميرند و انسان اول نطفه و بعد سير تکاملي و بعدا ميميرند. دوم - تغيري که ظاهر نيست و بچشم ديده نميشود مثل تغير زمين که مسخر انسان است و همه طور قبول تغير و تغيير ميکند. سوم - تغير افلاک است که هر فلکي متغير است و حرکات مخصوصه دارد و نزد اهل رصد ظاهر است. و نيز از اقسام تغير است که قبول زياده و نقصان ميکند چنانچه رئيس مذهب امام ششم عليهالسلام در جواب ابن ابيالعوجاء دهري فرمود اني ما وجدت شيئا صغيرا و لا کبيرا الا اذا ضم اليه صار کبيرا و في ذلک زوال و انتقال عن الحالة الاولي و لو کان قديما ما زال و لا حال لان الذي يزول و يحول يجوز ان يوجد و يبطل فيکون بوجوده بعد دخول في الحدوث و في کونه في الازل دخوله في القدم و لن تجمع صفة الازل و الحدوث و القديم في شيء واحد الحديث... [ صفحه 439] و چون در اين رساله خواص قديم را مفصلا بيان کرديم، لهذا تکرار قديم را نميکنيم و در طرف ممکن و حادث و خواص او را ذکر ميکنيم. سوم - از خواص ممکن که در قديم محال است جاري شود احوال و تصرفات مختلفه و عوارض است که بر ممکن وارد ميشود و قبول همه طور تصرفات ميکند از صحت و مرض و چاقي و لاغري و خالق متعال بري است از اين عوارض. قال الرضا عليهالسلام: فکلما في الخلق لا يوجد في خالقه. و قال عليهالسلام ايضا: لا مناعه مما يمکن في ذواتهم و لا مکانهم مما يمتنع منه ذاته. چهارم - آن است که ممکن مرکب است از وجود و ماهيت و داراي صورت جسميه و متناهي و قابل زياده و نقصان و خداوند مبرا است از جميع اين عوارض و اين حالات. قال امامنا ابوالحسن الثالث عليهالسلام و هو ليس بجسم و لا بصورة و لم يتجزء و لم يتناه و لم يتزايد و لم يتناقص الحديث... و علاوه عوارض اين احوال و صفات از لوازم ممکن است و در واجب الوجود محال است که جاري شود و اين عوارض و صفات حادث است و بر قديم محال است که جاري شود. قال اميرالمؤمنين عليهالسلام في بعض خطبه، مباين لجميع ما احدث في الصفات و ممتنع عن الادراک بما ابتدع من تصريف الذوات خارج بالکبرياء و العظمه من جميع تصرف الحالات. الخطبه.
| |
|
|
 |
آمار و اطلاعات |
|
| |