فقال له بنوهاشم: يا أباالحسن اصعد المنبر و انصب لنا علما نعبدالله عليه، فصعد المنبر فقعد مليا لا يتکلم مطرقا، ثم انتفض انتفاضة، و استوي قائما، و حمد الله تعالي و أثني عليه، و صلي عليه نبيه و أهل بيته، ثم قال: ترجمه: پس بنوهاشم آن حضرت را خطاب کرده و گفتند: تقاضا ميکنيم به منبر بالا رفته، و براي ما نشانهاي از علم و هدايت برفراز کن که روي آن أساس و علامت، بندگي و عبادت پروردگار متعال را عمل کنيم! پس آن حضرت روي منبر نشست، و مقداري از زمان سر به پايين انداخته و به حال سکوت بود، سپس تکاني خورده، و روي منبر بايستاد، و در حالت اعتدال و استقامت: شروع به ستايش و ثناي پروردگار متعال کرده، و بر رسول گرامي و أهل بيت أطهار او درود فرستاده، وگفت: توضيح: حضرت رضا(ع)متوجه بود که: درخواست آنان روي أغراض مختلف است، ولي چون جلسه از بزرگان بنيهاشم و از أرکان دولت و دانشمندان بنيعباس متشکل بوده، و سخنراني در اين مجمع سرنوشتساز، و مقامات علمي و روحاني و [ صفحه 22] ولايت حق آن حضرت را تثبيت و تحکيم و مدلل ميساخت: روي انجام وظيفه لازم الهي شروع به خطبه فرمود. گذشته از اين جهت: بهترين فرصتي پيش آمده بود که آن حضرت اين حقائق و معارف الهي را در حضور أفراد درجه اول مملکت که مستعد فهم و ادراک چنين مطالب دقيق و بلندي بودند: بيان و روشن کند، و آخرين مقصد از خلقت انسان که بندگي و عبوديت است(الا ليعبدون): حقيقت و خصوصيات آن را در اين جلسه مهم ابلاغ نمايد. و در اين مورد پيش از خطبه: اشاره به مقام رسالت و تجليل از پيغمبر اکرم و أهل بيت أطهار او کرد، تا در اين جهت هم به حاضرين مقامات رسول گرامي و خانواده عصمت را معرفي نمود. و سپس براي تجليل و تعظيم از مقام بحث توحيد و معارف الهي: بپا ايستاد، و هم اشاره فرمود که: انسان متوجه به معارف و عبوديت، ميبايد از قعود و سکوت بپرهيزد، و پيوسته در حال قيام و فعاليت و انجام وظيفه باشد. و باز توجه شود که: تا امروز کلامي به اين دقت و لطف، و تا اين اندازه از بيان حقيقت معرفت، و به اين تفصيل در شرح مقامات توحيد، ديده نشده است. و سزاوار است که اين خطبه شريف به آب طلا و در صفحات مخصوص و با طبع بسيار جالب و تجليد عالي، در دنيا نشر، و در دانشگاهها موجود باشد. و اميدواريم که: آستان قدس رضوي که مرکز تجلي نور علم و روحانيت و عرفان امام عليه السلاماست، اين وظيفه لازم را بنحو أحسن انجام بدهند. [ صفحه 23]
|