پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله - در معناي اخلاص
 
  به وبلاگ پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله خوش آمديد!    
 
درباره وبلاگ


محمد رضا زينلي
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت تمامي بازديدكنندگان گرامي اين پايگاه به جهت بالا بردن بينش شما نسبت به چهاده معصوم سلام الله ايجاد شده است و اميدواريم كه بتوانيم مطالب خوبي به شما ارائه دهيم با تشكر خادم پايگاه:محمد رضا زينلي


منوي اصلي
لينکهاي سريع

لوگو ها


 


















ترجمه مطالب پايگاه

نظرسنجي

در معناي اخلاص

قال عليه‏السلام: و لا معرفه الا باخلاص.
ترجمه: 
و حاصل نمي‏شود معرفت حق تعالي مگر با اخلاص.
شرح: 
قال الله تعالي: و ما امرو الا ليعبد الله مخلصين له الدين.
و قال الله تعالي: الا لله الدين الخالص...
خالص را در لغت معني کرده‏اند هر چيزيکه مصفي باشد و ممزوج بچيز ديگري نشود چه آنچيز ديگر پست‏تر باشد و يا نباشد و عمل خالص يعني مجرد از جميع شوائب.
و لا تريد ان يحمدک عليه الا الله، و اين تجريد را عرف عمل خالص مي‏نامند.
و بعضي از محققين و مفسرين اخلاص را بقربت معني کرده‏اند يعني: ابقاع الطاعه خالصا لله وحده.
خواجه عبدالله انصاري در منازل السائرين اخلاص را چنين معني کرده است:
الاخلاص تصفيه العمل من کل شوب و بعد سه درجه براي اخلاص قرار داده است.
درجه‏ي اول - آنکه عمل را از خود نبيند، بلکه محض موهبت حق تعالي بداند که خداوند بدست او جاري فرموده است، و لا حول و لا قوه الا بالله الي آخر کلماته..
 
[ صفحه 393]
 
قال اميرالمؤمنين عليه‏السلام: طوبي لمن اخلص لله العباده و الدعاء، و لم يشتغل قلبه بما تري غياه و لم ينس ذکر الله بما تسمع اذناه و لم يحزن صدره بما اعطي غيره.
و قال الباقر عليه‏السلام: ما اخلص عبد الايمان بالله اربعين يوما او قال ما اجمل عبد ذکر الله اربعين يوما الا زهده في الدنيا و بصره دائها و دواءها و اتيت الحکمه في قلبه و انطق بها لسانه.
سيد بزرگوار بحر العلوم رضوان الله عليه رساله مرقوم فرموده‏اند در سير و سلوک و آن رساله خطي است و نزد اين جانب موجود است مناسب ديدم مقداري از آن رساله نقل کنم:
قال السيد قدس سره: اما عالم خلوص پس بدانکه خلوص و اخلاص بر دو قسم است:
اول - خلوص دين و اطاعت از براي خداي تعالي.
دوم خلوص خود از براي او و اشاره باول است کريمه‏ي ليعبدو الله مخلصين له الدين. و اين قسم در مبادي درجات ايمان است و بر هر کس تحصيل آن لازم و عبادت بدون آن فاسد و يکي از مقدمات وصول بقسم دوم است.
و بر دومي اشاره شده است: که الا عباد الله المخلصين چون خلوص را از براي خود بنده ثابت فرموده.
و در اول - از براي دين اثبات کرده و بنده را خالص کننده آن قرار داده است.
و همچنين اشاره بقسم دوم است حديث: من اخلص لله يعني:
 
[ صفحه 394]
 
خود خالص شود و اول بصيغه‏ي فاعل اداء مي‏شود و ثاني بصيغه‏ي مفعول اداء و اين قسم از خلوص مرتبه‏ايست داراي مرتبه اسلام و ايمان و نمي‏رسد بآن مگر منظور بنظر عناية الله و موحد حقيقي نيست مگر صاحب اين مرتبه و ماداميکه سالک باين عالم داخل نشده دامن او از خوار خواره شرک مستخلص نشود، و ما يؤمن اکثرهم بالله الا و هم مشرکون و بنص کتاب الله سه مرتبه از براي صاحب اين مرتبه ثابت است.
اول - آنکه از محاسبه محشر آفاقي و حضور در آن عرصه معاف و فارغ است، فانهم لمحضرون الا عباد الله المخلصين، چو اين طايفه بتوسط عبور بر قيامت عظماي انفسيه حساب خود را پس داده‏اند پس حاجت بمحاسبه‏ي ديگر ندارند.
دوم - آنچه از سعادت و ثواب بهر کس عطا کرده شود مقابل عمل و کردار اوست مگر اين صنف از بزرگان، که کرامت و الطاف بر ايشان وراي طور عمل و فوق پاداش کردار اوست و ما تجزون الا ما کنتم تعملون الا عباد الله المخلصين.
سوم - اين مرتبه‏اي است عظيم و مقامي است کريم و در آن اشاره بمقامات رفيعه و مناصب منيعه است و آن آنست که ايشان را مي‏رسد که ثناي الهي با آنچه سزاوار آن ذات مقدس است بجا آورند.
سبحان الله عما يصفون الا عباد الله المخلصين. يعني: ايشان مي‏توانند که ثناي الهي را يا آنچه سزاوار بارگاه اوست بجا آورند و صفات کبريائي را بشناسند و اين غايت مخلوق است و نهايت منصب ممکن، و تا ينابيع حکمت بامر خداوند بي ضنت از زمين دل ظاهر نشود بنده اين 
 
[ صفحه 395]
 
جرعه را بتواند چشيد و تا طي مراتب عالم ممکنات را نکند و ديده در مملکت وجوب و لاهوت نکشايد بآن مرتبه نتواند رسيد آري تا کشور امکان را درنبرد پا بر بساط عند ربهم نتواند گذاشت و لباس حيوة ابديه نتواند پوشيد و حال آنکه بندگان مخلصين را حيوة ابديت ثابت و در نزد پروردگار خود حاضرند.
و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون.
و رزق ايشان همان رزق معلوم است که در حق مخلصين فرمود اولئک لهم رزق معلوم و قتل في سبيل الله اشاره بهمين مرتبه از خلوص است و اين دو رزق متحد است و قرين کون عند الرب است که عبارت ديگر قرب است که حقيقت ولايت که مصدر و شجره اصل نبوت است که انا و علي من شجره واحده و نبوت متفرع بر آن است و متولد از آن بلکه آن نور است و اين شعاع و آن صورت است و اين عکس و آن عين است و اين اثر چه ولي مخاطب بخطاب اقبل است و نبي به خطاب ادبر بعد از اقبل پس نبوت بي ولايت صورت نبندد و ولايت بدون نبوت مي‏شود و در حق مخلصين است که:
ليس بينهم و بينه ان ينظروا الي ربهم الا رداء الکبرياء و کلام خاتم انبياء (ص) رايت ربي عز و جل ليس بيني و بينه الا حجاب من ياقوته بيضاء في روضه خضراء.
هر دو از يک حجاب بيش نيست اگر چه در حجاب هم تفاوت باشد و در اين بشارت عظيم است مخلصين را که بشرف جوار سيد المرسلين‏
 
[ صفحه 396]
 
مشرفند و اين عالمي است فوق عالم ملائکه‏ي مقربين چون حضرت رسول (ص) از جبرئيل پرسيد: هل رأيت الرب؟
قال: بيني و بينه سبعون حجابا من نور لو و دنوت واحد الا حرقت زياده بر اين نتوان در حق مخلصين بيان کرد چو عبارت از آن قاصر و اقهام خلق غير ما متحمل است الي آخر کلمات السيد (قدس سره).
آنچه نوشته شد يا اخلاص در عبوديت و بندگي خداوند بود و يا اخلاص در خود عبد بود و لکن فرمايش امام عليه‏السلام اخلاص در معرفت خداوند و شناسائي حق متعال است پس حمل کلام امام را باخلاص در عبوديت معني ندارد بلکه مراد اخلاص در معرفت و شناسائي حق تعالي است. و اينک مي‏پردازيم بمعناي اخلاص در معرفت.
پس مي‏گوئيم: اخلاص در معرفت آن است که ذات مقدس حضرت سبوح قدوس صرف الحقيقه المقدسه چيزي باو چسبيده نيست صفات عين ذات اوست داراي معاني و احوال نيست.
قال في التجريد و المعاني و الاحوال و الصفات الزائد الخ...
و قال العلامه في شرح قول العلامه نصيرالدين الطوسي.
اقول: ذهبت الاشاعره الي ان لله تعالي معان قائمه بذاته هي القدره و العلم و غيرهما من الصفات يقتضي القادريه و العالميه و الجيه الي ان قال و جماعه من المعتزله اثبتوا لله تعالي صفات زائده علي الذات و هذه المذاهب کلها ضعيفه انتهي.
صفات زائده بر ذات معنايش تعدد قدماء است يعني قدماء ثمانيه و حکماء گفته‏اند که معتزله قائل بنيابت شده‏اند يعني ذات نائب مناب‏
 
[ صفحه 397]
 
صفات است از باب مثال خاصيت علم اتقان فعل است و اين اتقان مترتب بر ذات خود حق است بدون صفت علم يعني ذات قائم مقام علم است، و يا مثلا حدوث عالم مترتب است بر ذات مقدس بدون صفت قدرت و هکذا در باقي صفات.
و در حقيقت اين جماعت نافي صفات حقند مگر بطور مجاز و منشأ توهم آنها اين است که اين صفات اعراض مي‏باشند که قائم بغيرند و حق تعالي منزه است از اين معاني.

دوشنبه 2 آذر 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

صفحات و مطالب گذشته
آیا می شود كه در زمان آمدنت، نوكری یارانت را بكنم. ( محب انصار المهدی )
روی پیغامگیر امام زمان ...
جمعه ها که می شود...
شعري در وصف يوسف فاطمه (س)
درد و دل با امام زمان(عج):
آمار و اطلاعات
بازديدها:
کل بازديد : 288321
تعداد کل پست ها : 858
تعداد کل نظرات : 82
تاريخ آخرين بروز رساني : شنبه 4 اردیبهشت 1389 
تاريخ ايجاد بلاگ : چهارشنبه 1 مهر 1388 

مشخصات مدير وبلاگ :
مدير وبلاگ : محمد رضا زينلي

ت.ت : ارديبهشت 1373
 وبلاگ هاي ديگر من: 
آخرين منجي
پيروان راه حسين
سي سال انقلاب پايدار

سوابق مدير :
كسب رتبه ي اول در دومين جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه دوم در اولين دوره جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه سوم در سومين دوره جشنواره وبلاگ نويسي و وب سايت انتظار


يكي از برندگان اصلي سايت 1430(جشنوراه وبلاگ نويسي اربعين حسيني)
يكي از برندگان جشنواه وبلاگ نويسي گوهر تابناك)

كسب رتبه سوم در جشنوراه پيوند آسماني)

يكي از برندگان جشنوراه وبلاگ نويسي راسخون)
فعالترين كاربر سايت تبيان در سال 87


مدير انجمن دانش آموزي سايت تبيان با شناسه كابري moffline


مدير انجمن هنرهاي رزمي سايت راسخون با شناسه كاربري bluestar


آرشيو مطالب
فروردین 1389
مهر 1388
آبان 1388
آذر 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388

جستجو گر
براي جستجو در تمام مطالب سايت واژه‌ كليدي‌ مورد نظرتان را وارد کنيد :


زمان


ساير امکانات

New Page 2

 

New Page 2

 


 
 

صفحه اصلي |  پست الکترونيک |  اضافه به علاقه مندي ها |  راسخون



Designed By : rasekhoon & Translated By : 14masom