پس از وفات حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم شيعهي اهل بيت و دوستداران آنها در اطراف حضرت علي عليهالسلام، امام حسن عليهالسلام و امام حسين عليهالسلام جمع شدند [ صفحه 149] و با شادي آنان شاد بودند و با اندوه آنان غمناک ميشدند، با هر که آنها ميجنگيدند، جنگ ميکردند و با هر که آنها صلح ميکردند، صلح مينمودند تا اين که حضرت امام حسين عليهالسلام شهيد شدند، بعد از آن ائمه اهل بيت قيام نکردند بلکه آنها از حضرت سجاد عليهالسلام گرفته تا امام حسن عسکري عليهالسلام فقط به نشر معارف اسلامي ميان مسلمانان قناعت کردند و به پيروان خود دستور دادند که از جنگ و قتال دوري کنند منتها حکومتهاي وقت، کساني را که عليه ظلم و ستم آنها ابراز نفرت ميکردند رها نميساختند اين بود که واقعه حره در سال 62 هجري قمري در مدينه اتفاق افتاد. بعد از آن شيعياني که از ياري امام حسين عليهالسلام خودداري کرده بودند، از عمل خود توبه کردند و براي طلب خون امام حسين عليهالسلام قيام نمودند. بعد هم قيام مختار پيش آمد که قاتلين حضرت امام حسين عليهالسلام را نابود کرد. به طور کلي در رأس هيچ کدام از اين قيامها از اهل بيت عليهمالسلام کسي نبودند و از عترت حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم بودند مانند زيد بن علي بن الحسين عليهالسلام که عليه هشام قيام کرد و در کوفه شهيد شد و در سال 122 مصلوب گشت و بعد از او يحيي بن زيد قيام کرد که جسد او را سوزاندند و به آب فرات انداختند. [1] . [ صفحه 150] نتيجه خروج يحيي هم قتل و دار کشيدن در دروازه جوزجان [2] بود و در ايام يزيد بن وليد (ناقص)، عبدالله بن معاويه بن عبدالله بن جعفر در کوفه، قيام کرد و مردم را به بيعت با امام عليهالسلام دعوت نمود. وقتي که اهل کوفه را در جنگ سرکوب کرد به طرف اصفهان حرکت نمود و به نيروهاي خليفه در کوفه، بصره، همدان، قم، ري و فارس غلبه نمود و مردم را براي بيعت با خود دعوت کرد نه براي بيعت امام رضا عليهالسلام. همهي بنيهاشم به گرد او جمع شدند و از کساني که به نزد او آمدند سفاح و منصور بودند، پس هر کس از آنها اقدامي عليه او ميکرد، او را به زنجير ميکشيد و هر کس از او صله ميخواست به وي صله ميداد اين وضع ادامه داشت تا اين که مروان حمار، سپاهي زياد براي سرکوبي او فرستاد، اهل اصفهان به مروان در جنگ کمک کردند در نتيجه او به خراسان فرار کرد. معلوم ميشود که امتناع مردم اصفهان از ياري او به واسطه بدخلقي و زشتي اخلاقش بوده است ديگر اين بود که مردم را براي بيعت با آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم دعوت نميکرد بلکه براي بيعت با خود دعوت مينمود. اصفهاني در مقاتل الطالبين گفته: که اين شخص (عبدالله بن معاويه) از اصفهان به خراسان عزيمت نمود و در راه به مردي از اهل مرو وارد شد و [ صفحه 151] از او طلب ياري کرد، آن مرد به وي گفت: آيا تو از اولاد پيامبري؟ گفت: نه، گفت: آيا تو همان ابراهيم امام هستي که در خراسان به قيام او دعوت ميشود گفت: نه: آن مرد گفت من نميتوانم به تو کمک کنم، سرانجام عبدالله بن معاويه در سال 127 هجري قمري کشته شد.
|