 |
تقيه و صبوري |
|
در ادامهي رسالت منتظران حقيقي، صبر، مقامي بس ارجمند دارد، به بيان امام رضا عليهالسلام: «ما أحسن الصبر و انتظار الفرج!... فعليکم بالصبر». [1] . وه! چه نيکوست شکيبايي و انتظار فرج... پس بر شما باد به شکيبايي. تاکتيک پيروز کننده «صبر» همچون مکتب سازندهي «انتظار» دچار تحريف و اتهام مخالفان دين شده، آن را مايه تسليم و شکست و نشانه سستي و درماندگي پنداشتهاند، در حالي که «صبر» «مقاومت» است و «استقامت». [2] . بنابراين، صبر کمينگاهي براي بسيج نيروها در نبرد سرنوشت عصر ماست، و شخص منتظر در اين سنگر امکانات خويش را براي روز ظهور ذخيره مينمايد، و از همين پناهگاه، به دشمن حملهور ميگردد. روشن است که لازمهي پيروزي در چنين رزمي، غافل ماندن دشمن، مستور بودن سنگر، و مخفي گشتن پيکارگر ميباشد. بنا به [ صفحه 89] روايات ما، اين منظور در سايه «تقيه» بدست ميآيد. «ذوالقرنين» خطاب به مردمي که در خطر هجوم قومي فاسد بودند، گفت: (فأعينوني بقوة أجعل بينکم و بينهم ردما... فما استطاعوا أن يظهروه و ما استطاعوا له نقبا). [3] . مرا با نيرويي ياري دهيد، تا ميان شما و ايشان سدي بلند برآرم... که نتوانند بر فرازش روند، و نتوانند که شکافش دهند. در تفسير آيه فوق، حضرت صادق عليهالسلام فرمود: تقيه، همانند آن ديوار استوار است؛ چون بدان عمل کني، نخواهند توانست که تو را نيرنگ زنند يا بر تو دست يابند. تقيه، دژي پايدار و بلند ميباشد که ميان تو و دشمنان خدا، سدي نفوذناپذير ميگردد. [4] . اهميت و جايگاه تقيه براي شيعيان در عصر غيبت حضرت مهدي عليهالسلام به عنوان يک وظيفه، در حدي است که حضرت رضا عليهالسلام فرمود: «من ترک التقية قبل خروج قائمنا فليس منا». [5] . آنکس که بکلي دست از تقيه بشويد - پيش از آنکه قائم ما قيام کند - پس، از ما نيست. فهم دقيق اين بيان، نياز به توضيح فراوان دارد، اما مختصر و مفيد [ صفحه 90] آنکه: چون لازمه ظهور، آماده شدن گروه بسياري از شيرمردان پارسا و کارآزموده، براي ياري و نصرت حضرت مهدي عليهالسلام است، لذا شيعه بايد بيش از هر چيز و پيش از هر کار، به فراهم ساختن اين جنگاوران پاک و دلاور همت گمارد، و براي تربيت آنان تلاش و کوشش نمايد، و به هيچ بهانه نبايد نيروي آنان را هدر داده و تلف کند. از سوي ديگر، دشمنان و بدخواهان درصددند تا به هزار و يک دسيسه و نيرنگ، قدرت شيعه را نابود سازند، و جمعيت ما را از هم بپراکنند. و هوايداست که در اين ميان، جز پنهان کاري و دشمن فريبي يعني «تقيه» چارهاي نيست. نتيجه اينکه شيوهي حفاظتي تقيه بمعناي «دست از تکاپو کشيدن» و «با بيگانه همدست گشتن» نيست، بلکه «پوشاندن تلاشها» و «خام کردن دشمنها» است، همانکه در علوم نظامي از آن به «استتار» و «غافلگيري» ياد ميکنند. حضرت صادق عليهالسلام در حديثي، از اين تاکتيک، تعبير به «خباء» ميفرمايد: والله ما عبد الله بشيء أحب اليه من الخباء. قلت: و ما الخباء؟ قال: التقية. [6] . به خدا قسم، خداوند به چيزي محبوبتر از خباء براي او عبادت نشده است. عرض کردم، منظور از خباء چيست؟ [ صفحه 91] فرمود: تقيه. خباء به اين معاني آمده است: 1 - خيمهاي که انسان را از ديد ديگران يا وزش باد و ريزش باران و تابش آفتاب مصون ميدارد. 2 - لفاف بذر، مانند پوستهي روي دانه گندم. 3 - خاکستري که روي آتش را ميپوشاند. 4 - کاسبرگ گل. [7] . در تمام اين معاني، مفهوم نگهداري و پوشش وجود دارد. اما دشمن از دو راه ميتواند سد تقيه را بشکافد، و به نقشهها و برنامههاي منتظران راستين دست يابد: يکي گفتار و ديگري کردار؛ پس انسان چشم براه، زبانش را سخت مهار ميکند، هر سخني را به هر کس و هر جا و هر زمان نميگويد و کمتر تظاهر خارجي به نبرد با دشمن مينمايد. از حضرت باقر عليهالسلام پرسيدند: برترين شيوهاي که يک مؤمن در ايام غيبت ميتواند داشته باشد چيست؟ فرمود: «حفظ اللسان و لزوم البيت». [8] . نگهداري زبان و خانهنشيني. در کلامي ديگر امام رضا عليهالسلام، راه رهائي از فتنههاي آخرالزمان را [ صفحه 92] اينگونه مينماياند: «يأتي علي الناس زمان تکون العافية فيه عشرة أجزاء؛ تسعة في اعتزال الناس و واحد في الصمت». [9] . زماني بر مردم آيد که عافيت و به سلامت جستن در ده جزء است: نه دهم در کنارهگيري از مردم است و يکي در خاموشي. فراموش نکنيم که اين کار آساني نيست، بطوري که حفظ ايمان در آن دوران پر مخاطره را تشبيه کردهاند به اينکه کسي با کف دستش، تيغهاي تيز درخت خارداري را چنان بتراشد که صاف گردد: «المتمسک فيها بدينه کالخارط للقتاد بيده». [10] . اثرات چشمگير تقيه در نگهباني از زندگي و حيات عقيدتي بر انسان متعهد در برابر دشمنان روشن و آشکار است. در بيان گهربار ديگري از حضرت علي بن موسيالرضا عليهالسلام در ذيل آيه (ان أکرمکم عند الله أتقاکم) [11] اين گونه از تقيه سخن ميگويند: «ان أکرمکم عند الله أعملکم بالتقية». گراميترين شما نزد پروردگار، کسي است که بيشتر به تقيه عمل کند. پرسيده شد: تا کي؟ اي فرزند پيامبر! فرمود: تا روز تعيين شده که روز ظهور قائم ما اهلبيت است، پس هر کس قبل از قيام قائم ما تقيه را ترک کند، از ما نيست. [12] . [ صفحه 93] آن حضرت کلمه «اتقاکم» - پرهيزکارترين شما - را به تقيه کنندهترين و سخت چنگ زنندهترين شما بدان تفسير فرمودهاند؛ زيرا «اتقاه» در لغت عرب داراي اين معاني است: ترسانيد او را، آگاهانيدش، دورش کرد، و جان او را از بدي نگهداشت. از اين رو، به دوري گزينندگان از گناه «متقي» ميگويند، و تقوي به معني کوشش و کرداري است که موجب نگهداري و حفظ خود از عذاب ميباشد. و آن کسي که از شر جنايت کاران و حيله و فريب کجروان دوري گزيند، خود فردي «متقي» است و عملي که موجب نجات از اين شر و مکر و فريب گردد، «تقيه» خواهد بود. [ صفحه 95]
| |
|
|
 |
آمار و اطلاعات |
|
| |