قرآن كريم صبر را به عنوان عامل و زيربناي راستين امامت و شايستگي آن قلمداد ميكند و ميفرمايد: وَ جَعَلْناهُمْ اَئِمَّةً يَهْدُونَ بِاَمْرِنا لَمّا صَبَرُوا؛ ما آنان را پيشواياني قرار داديم كه به دستور ما هدايت ميكنند بخاطر اينكه صبر را پيشه خود ساختند.12
در زندگي امام رضا(ع) نيز تجلي اين صفت را به روشني درمييابيم كه در اينجا به دو نمونه از آن اشاره ميكنيم:
1ـ تدبير و انديشه الهي امام رضا(ع) مأمون را در رسيدن به اهدافش ناكام گذاشت و شخصيت آن حضرت را در ديدگان عظمت بيشتري بخشيد بدين جهت مأمون در صدد آزار حضرت برآمد و حركات حضرت را زير نظر گرفت تا بموقع عليه آن بزرگوار توطئه خويش را عملي سازد. مرحوم صدوق مينويسد: مأمون، هشام ابنابراهيم راشدي را به عنوان جاسوس و دربان حضرت گماشت و دسترسي به آن حضرت پيدا نميكرد مگر كساني كه آنها دوست ميداشتند «و ضيّق علي الرضا (عليهالسلام) فكان من يقصده من مواليه لا يصل اليه؛» آنقدر بر حضرت سخت گرفتند كه دوستداران آن بزرگوار نميتوانستند به خدمت حضرتش برسند و هيچ سخني در خانه حضرت بيان نميشد مگر اينكه هشام آن را به مأمون و «ذوالرّياستين» منتقل ميكرد.13
ب ـ اباصلت هروي ميگويد كه من در سرخس به هنگامي كه حضرت در زندان بودند به حضورش رسيدم از زندانبان اجازه خواستم گفت: بخاطر اشتغال فراوان حضرت به عبادت ملاقات ميسر نميشود. از او خواستم پيام مرا برساند و وقتي را براي من مقرّر كند حضرت اجازه فرمود وارد شدم در حالي كه در محل نماز خويش در حال تفكر نشسته بودند به حضرتش گفتم از شما اينگونه شايع شده است كه مردم بندگان شما هستند حضرت فرمود خدايا اي خالق آسمانها و زمين و داناي پنهان و آشكار تو شاهدي كه هيچ وقت اين را نگفتهام و از پدران خويش نيز اين را شنيدهام: «و انت العالم بما لنا من المظالم عند هذه الامة» تو خود دانايي به ستمهايي كه از اين امت بر ما ميرسد.14
و اينها بخشي از سختيها و مشكلاتي بود كه فرا راه قرار ميگرفت و آن حضرت با صبر و حوصله مخصوص به خويش آن را تحمل ميكرد ـ درود و صلوات خدا بر آن بزرگوار زماني كه در يازدهم ذي قعده سال 148 تولد يافت و زماني كه خورشيد وجودش در قريه سناباد به خاك آرميد و هنگامي كه در قيامت مبعوث شود و به ديدار زائران كويش بشتابد و آنان را شفاعت كند.