اينكه اذيت فاطمه عليهاالسلام اذيت خدا و پيامبر صلى اللَّه عليه و آله است، موضوعى است كه دهها حديث معتبر در اين باره در كتب شيعه و سنى آمده، كه اينك بدون نياز به تحليل، به چند حديث از آنها تبرك مىجوييم: 1- قال رسولاللَّه صلى اللَّه عليه و آله: فاطمه بضعه منى، فمن اغضبها اغضبنى. (1) رسول خدا فرمودند: فاطمه پارهى تن من است، هركس او را به خشم آورد، مرا به خشم آورده. 2- عن النبى صلى اللَّه عليه و آله: فاطمه بضعه منى، و هى نور عينى، ثمره فوادى، و روحى التى بين جنبى، من آذاها فقد آذانى، و من آذانى فقد آذى اللَّه، و من اغضبها فقد اغضبنى، يوذينى ما آذاها. (2)
پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمودند: فاطمه پارهى تن من، نور چشمم، ميوهى دلم و روح و روانم است. هركس او را اذيت كند، مرا اذيت نموده و اذيت من اذيت خداست و كسى كه وى را به خشم آورد، مرا به خشم آورده، اذيت مىكند مرا، آنچه فاطمه را اذيت كند. 3- قال النبى: فاطمه بضعه منى، من آذاها فقد آذانى، و من آذانى فقد آذى اللَّه عز و جل و هذا يدل على عصمتها. (3) رسول گرامى فرمودند: فاطمه پارهى تن من است، هركس او را اذيت كند مرا اذيت نموده و كسى كه مرا اذيت كند، خدا را اذيت كرده. (سپس ابن ابىالحديد مىگويد:اين حديث، عصمت فاطمه را در بر دارد.) 4- عن رسولاللَّه صلى اللَّه عليه و آله: ان اللَّه عزوجل ليغضب لغضب فاطمه، و يرضى لرضاها. (4) از پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله آمده است: خداوند با خشم و غضب فاطمه به خشم آيد و با رضاى او راضى مىگردد. 5- قال رسولاللَّه صلى اللَّه عليه و آله: فاطمه بضعه منى، يوذينى ما اذاها. (5) پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمودند: فاطمه پارهى تن من است، اذيت مىكند مرا، آنچه او را بيازارد. 6- قال رسولاللَّه صلى اللَّه عليه و آله: فاطمه بنت محمد، و هى بضعه منى، فمن آذاها فقد آذانى، و من آذانى فقد آذى اللَّه. (6) رسول خدا فرمودند: فاطمه دختر محمد است، او پارهى تن من بوده، هركس وى را آزار دهد، مرا آزار نموده و كسى كه مرا اذيت كند، خدا را اذيت نموده است. اين احاديث ششگانه، كه به عنوان نمونه، از كتابهاى معتبر اهل سنت نقل گرديد، مىرساند كه خشم فاطمه عليهاالسلام باعث خشم خدا و پيامبر مىگردد و اساساً رضايت و غضب الهى به رضا و غضب فاطمه عليهاالسلام بستگى دارد. و چنانچه ملاحظه فرموديد از اين احاديث به عصمت فاطمه عليهاالسلام استدلال نموده و حركت او را معلول اراده و خواست خدا مىدانند.
1ـ كنزالعمال، ج 12، ص 108 ش 34222- جامع الصغير سيوطى، ج 2، ص 208 ش 58333- صحيح بخارى، ج 5، ص 96 ش 278. 2ـ مسند احمد حنبل 7 ج 4، ص 329. 3ـ ابن ابىالحديد، ج 16، ص 273. 4ـ فرائدسمطين، ج 2، ص 46 ش 378. 5ـ صحيح مسلم، ج 16، ص 3 به شرح نووى. 6ـ محجةالبيضاء، ج 4، ص 210.
|