۞۩ஜخدایا پناهم باش.که جز پناه تو پناهی نمیخواهمஜ۩۞۩
از نهضت اومده بودن که خانمایی که سواد ندارن باید باسواد بشن.دوست ماهم معلمشون بود.منم ی روز با دوستم رفتم نهضت .اقا این خانما هر کدوم یه بهانه میگرفتن یکیشون میگفت من تا کتابوباز میکنم سرم درد میگیره .یکیشون میگفت من بلد نیستم مداد دستم بگیرم با خودکار میخوام بنویسم.اصلا ی وضعی بود من که فقط میخندیدم .اخرش دوماه نشده دوستم انصراف داد دیگه نرفت .