سالها قبل که نوشابه خانواده ای در کارنبود یکروز ناهار عموم مهمان ما بود عموم گفت من توجبهه با چشمم تشتک درب نوشابه شیشه ای را باز میکنم ما باور نکردیم و خواستیم جلوی ما اینکار را بکند عموم یک شیشه برداشت بالاش را گذاشت رو گودی چشمش و کمی تکون داد یکهو صدای پیییییسسس خالی شدن گاز ش بلند شد وما ناباورانه واسش دست زدیم وتشویقش کردیم عموم خندید وگفت باور کردین؟! بابا با دهنم صداش را در آوردم ما چون روی چشمش تمرکز کرده بودیم حالیمون نشد صدا از کجاش درآمد... خدا رحمتش کنه نه سال مفقود الاثر بود