این مدت به خاطر کارهای پایان نامه م همش جلوی لپ تاپ ولو بودم (میگم ولو شما بشنوید پخش و پلا)یعنی صحنه ای دیدنی ,دور و برم پر برگه و لیوان و ....
کار پیش امد رفتم بیرون مامانم رفته تو اتاقم یه وسیله بر داره امده بیرون به بابام گفته
مامانم:نمیدونم چرا حس میکنم تو اتاق این دختره یه چیز سر جاش نیست!!!
بابام:چی؟!
مامانم:همیشه یه چیزی وسط اتاق بوداا!!!!!
بابام:یعنی فرش اتاقش نیست؟!!!!!
مامانم:اهان خودش ولو زمین نبود
من:-(
بابامo_O
مامانم:-)
یعنی منو با اشیا اتاق یکی کرده انقدر تو اون حالت دیده!!!!