کلاس سوم ابتدایی بودم خطمم تو افساید !! تصمیم گرفته بودم یه سرو سامونی به خط داغونم بدم *^_^*
آقا ما نشستیم مشق شب ببنویسیم : سر کشای «ک» و «گ» رو خیلی بلند گذاشتم و همه ی حروفو رو یک خط صاف چیدم ...
فرداش معلممون اومد تکلیفا رو نگا کنه ....
هیچی دیگه تا دفتر ما رو دید یه نگا به ما کرد و یه نگا به دفتر با کتابش چنان کوبید پس کلّم که فک کنم مخچم سه سانت جا ب جا شد 0_o
هر چی میگفت بگو کی مشقاتو برات نوشته هی من از تحول براش میگفتم و قسم و آیه می اوردم که خودم نوشتم هیچی دیگه آخرشم باور نکرد کار خودم بوده منم واسه جلوگیری از خطرات احتمالی ( کوبیده شدن مجدد کتاب بر فرق سرم ) تصمیم گرفتم به همون روال سابق بنویسم ...
بعله و اینگونه شد که اولین شکست زندگیمو خوردم و خرچنگ ها و قورباغه ها هم همچنان به زندگیشون رو برگه های دفتر اینجانب ادامه دادن ...