آقا ما یه رفیق داریم عشق ترسوندنه
و یکی از تفریحات سالمش اینه که وقتی باهمیم و دختر بچه بامزه میبینه رو به من میگه بیا این بچه رو بدزدیم
آقا یه بار تو کوچه تو ماشین نشسته بودیم که یهو دیدیم دختر کوچولوی همسایه از خونشون اومد بیرون و به سمت ما میومد شاد و خندون
که کرم رفیقمون گل کرد و با صدای بلند گفت بیا اینو بدزدیم
آقا دختره اینو شنید سرعتشو کم کرد وایساد یهو زد زیر گریه که منو ندزدید وگرنه به مامانم میگم
منم داشتم فرمونو گاز میگرفتم
خلاصه بچه هه با گریه و حفظ فاصله از اونور کوچه رد شد و رفت سر کوچه
وقتی برگشت ماهم پیاده شده بودیم
طفلک دیدم بستنی خریده واسه خودش
تا مارو دید دوباره زد زیر گریه و گفت : نه تورو خدا منو ندزدید میرم به مامانم میگم
بعد بدو بدو رفت خونشون درحالی که جیغ میزد
آقا ما یه مدت خندیدیم بعد دوتاییمونم دلمون سوخت واسش
فکک کنم بستنی زهرمارش شد
روانی هم خودتونید