آغا ما بعد از عمری یه مخاطب خاص پیدا کردین و چند دفعه باهاش رفتیم بیرون لامصب خیلی خوشکل بود خودم باورم نمیشد خیلی اخلاقامون شبیه هم دیگه بود داشتم یه دوره عجیبی تو زندگیم حس میکردم دیگه تنها نبودم یه نفر بود که مثل خودم بود منو واسه خودم میخواست کلا یه جور خاص بود که یه روز که رفتیم بیرون روسریش یه مقدار رفت عقب منم که غیرتی روش بودم با دستم خواستم روسری ش رو بکشم جلو که یهو باباش سر رسید نمیدونم چی شد که الان با بچم داریم این پست رو میذاریم لامصب باباش نذاشت به چیزی فکر کنم تازه منم تا به خودم اومدم دیدم تو زندگی مشترک هستم....
به سلامتی همه پدرای باجنبه با غیرت بزن لایکو.......