صبح از خواب بییار شدم دست و صورتمو شستم رفتم صبحونه بخورم
من:مامانم نمیدونم دست صورتم چرا باز خراش برداشته(کلا زیاد تو اینه نگاه نمیکنم خودمو )
بابام:خانوم باید از این دستکش بچه ها براش بخریم(از اینا که دست نوزادها میکنن خودشون چنگ نندازن)
مامانم:نه باید ناخوناشو از ته بگیریم
منo_O
من:خوووو چرا
بابام:اخه تو از بچگی عادته تو خواب خودتو چنگ میزنی
من:واقعا؟!چرا تا الان نفهمیده بودم.چرا قبلا نگفتید؟!
داداشم:جواب چرای خنگ بودن تو رو هم ما باید بدیم؟!!!
مامانم:ولش کنید بچمو با خودش خود درگیری داره
منo_O
بابا و مامانم و داداشم:-)
همچنان منo_O