تو سرویس نشسته بودیم داشتیم از مدرسه برمی گشتیم خونه، ناظممون رو تو راه دیدم گفتم بچه ها خانوم ناظم
بچه ها نگاش کردن گفتن :اووووووو عینکشو
منم گفتم : من موندم آفتاب کجاست این عینک زده؟؟
دیدم بچه ها می گن : هیییییییییس
یکی از بچه ها گفت راننده رو نگاه کن...
هیچی دیگه، راننده رو نگاه کردم دیدم ای داد بیداد راننده هم عینک زده...!!
راننده بنده خدا بعد چند دقیقه عینکشو برداشت
قیافه ی من 0:
قیافه ی راننده ):
قیلفه ی دوستام @: