یه بارم خواب دیدم ما خیلی پولدار شدیم، خیلی خیلی پولدار، بعد یه خونه ی خیلی بزرگ و توپ خریدیم ، اتاق منم یه اتاق بزرگ و قشنگ با حموم دستشویی جدا بود ، تازه وان هم داشت . بلانسبت حموم دستشوییش اندازه ی اتاق الآنم بود ( که البته اینو هم با خواهر برادرم شریکیم ،.... ااای روززززگااااار..) خلاصه اناق من اندازه ی یه خونه بود .
تا اینکه من توی خواب رفتم اردو ، بعد چن روز که مثلا برگشتم خونه ، دیدم طمع کردن وقتی من نبودم میون خونه رو تیغه کشیدن اون طرفش که اتاق منم توش بوده رو دادن اجاره،
ینی به قول آقوی همساده آنچنان شکستی تو خواب خوردم که تا یه هفته تو شوک بودم ، داغون بودم آقو ، لِهِ لِه....