ی روز رفته بودیم مهمونی مانشته بودیم داشتیم با موبایلامون بازی میکردیم که دختر خالم اومد وایساد کنار من و تی(طی,ته یه اصن ولش کن) یک عملیات انتحاری موبایلمو گرفت رفت تو دستشویی بعد صدای هولناک سیفون امد و اینگونه بود گه تا 15 دیقه دستم تو چاه بود اخرشم در نیومد
لایک:همدردی
لایک:خوب کرد
اگه لایک نکنی همین بلا سرت بیاد