عاقا يه روز ما دسته جمعي رفتيم پارک(با عمو و عمه) اونجا دختر عموم يکي از استاداي دانشگاهشو ديد
بعد سلام عليک پسر عممو ک گودزيلايي واسه خودشو ديد گفت چه پسر خوشگلي اقا پسر شعرم بلدي???
واونجا بود ک پسر عمم دختر عمه ي بيچارمو جلو استادش با خاک يکسان کرد با اين شعر:
توخوشگلي عين پري *** اما کصافتو خري
دوستدارم کصافت *** ر*ي*دم به اون قيافت
دختر عموم:(
پسر عمم:)
ودر اخر استاد :| :|