امام علی علیه‌السلام: بعد از سلامتی خنده بزرگترین نعمت خداست
   
 
نویسنده : طنز پرداز
تاریخ : پنج شنبه 3 دی 1394 
نظرات 0

آغــــا من یه خاطره ای دارم از 3 ماهگیم... خودم یادم نیستا تعریف کردن D:
خودنوادمون اکثر فامیلای نیزدیکمون از جمله بیست و چهار عمه و خاله و دایی عمو ( که همه بزرگوار و سخاوتنمند هستن ) و فرزندان گرانقدرش ( من ؟ پاچه خواری برا رمز وای فای ؟ عمراَ ) رو برای مهمونی دعوت کرده بودن . همه چیز تدارک دیده بودن از انواع غذا ، همه دور چنتا سفره بزرگ جمع شدن . کل برنجایی که تو اون قابلمه بزرگا هم پخته بودن رو ریخته بودن تو یه دیس بزرگ که بریزن توی سینی بذارن جلوی هر پنج شیش نفر ... یعنی وقتی که آدم شانس نداشته باشه همینه ، مامانم منو گذاشت جفت اون دیسه که لباسمو عوض کنه شلوارمو در اوورد ، یدفه ینفر صداش زد منو نیمه کاره گذاشت رفت :|
منم با یک لبخند ملیح بچگونه رو لبام ( در ضمن برادر من تو گوشت فرو کن بچه 3 ماهه چمیدونه شاشیدن توی ظرف غذای هزار نفر کار بدیه ؟؟) یکمی به این مثانم فشار اومد و... اونطوری که در اون لحظه هدف گرفتم کیم وو جین هم نمی تونست هدف بگیره و بطور اسرار آمیزی شلیک به هدف خورد و آب از ظرف می چکید !! (مدیونید اگه فک کنید 6 نفر شیرجه زدن که خودشونو قربانی کنن که بقیه غذا بخورن ولی حیف که هدف گیری من قوی بود ) . آقا یعنی تا الآن که سال ها می گذره ، هروقت یکیشون منو می بینه میگه چطوری نیما شاشو ؟ یعنی اصلا هروقت این جمله رو می شنوم خـــــــــــــــــــورد می شم !!
دختراشون که منو میبینن بجای تیپ و قیافه تـــــکـــم ( بعله داش ) یاد اون صحنه دلخراش میوفتن !! اصن من هدفی دیگه واسه زندگی ندارم ...

اشکام داره مث این برنامه کودکا از بغل صورتم مث آبشار میریزه سریع برم تا غرق نشدم ...

 
 
***************************** امام کاظم علیه‌ السلام : هرکس مؤمنی را شاد کند، ابتدا خدا را شاد کرده و دوم پیامبر صلی الله علیه و آله را و سوم ما را *****************************

طنز پرداز