این رو دوستم تعریف می کرد می گفت واقعیه:
می گفت یه دوماهی باعهد وعیال رفته بودیم لندن پیش داداشم که اونجا زندگی می کنه من انگلیسیم فوله فوله . یه روز با ماشین داداشم که می خواستم کنار خیابون پارک کنم .من با قلق ماشینش آشنا نبودم دنده عقب زدم به ماشین عقبی و سپرش رو خرد کردم صاحب ماشین دوید اومد وشروع کرد داد و هوار . من هم از ماشین پیاده شدم و شروع کردم به داد و هوار . بعد دیدم کار داره بالا می گیره با خنده دستم رو گذاشتم رو شونه صاحب ماشین و اشاره کردم به رو برو و گفتم که دوربین مخفیه لطفا لبخند بزنید. این رو که گفتم یارو از خنده غش کرد کلی هم خرکیف شده بود .خلاصه با شوخی و خنده از هم خداحافظی کردیم و رفتیم.
بعله دیگه هوش و نبوغ ایرانیها رو دست کم نگیرین و این رو بدونین که وقتی می گن هنر نزد ایرانیان است و بس درست گفتن