يادش بخير اون اولاي دانشگاه وقتي ميخواستم از تاكسي پياده شم با كلي ترس و دلهره كه نكنه رد شيم و روم نشه بگم پياده ميشم از صد متر قبل ميگفتم :آقا ببخشيد من پايين پل هوايي صدمترجلوتر ماشينو ترك ميكنم،ممنون .....حالا بماند كه چقدررررررخجالت ميكشيدم٠٠٠٠
بعدازيه ماه بيست متر مونده بود با دست اشاره ميكردم آقا من پايين اون پل هوايي پياده ميشم٠٠٠
بعد از دوماه ميذاشتم وقتي چندمتريش بوديم ميگفتم زيرپل هوايي پياده ميشم٠٠٠
چندوقت بعدش ديگه فقط با دست اشاره ميكردم ميگفتم زيرپل٠٠٠
ترم بعد فقط يه اشاره كوچيك ميكردم و خيلي سريع ميگفتم پل٠٠٠
بعدش ديگه اصلا اسم پلو نمي آوردم با اشاره ميگفتم اونجا٠٠٠
يه مدت بعدش ميذاشتم دقيقا وقتي ميرسيديم ميگفتم اينجا٠٠٠
حالا ديگه اينم نميگم منتظرم تا طرف خودش بفهمه نگه داره،اخيرأ چند مورد دعوام داشتم ك راننده نفهميده و رد كرده٠٠٠
آخه اين چ وضعشهههههه!!!??? چرا بايد همه چي به زبون بياريم تا بفهمن!!!!!!؟؟؟چرا واقعأ؟؟؟؟؟؟
بي منطقم خودتونين.....