سلام
اندر احوالات سوتی های مادرم*-*
دیروز سوار تاکسی شده راننده گفته کجا تشریف میبرید خانم؟
گفته چارخونه قند
راننده:ببخشیدکجا؟
مامانم:چارخونه قند
راننده:ببخشید اینجایی که میگید میشه کجا؟
مامانم: وا آقا مگه شما کرج زندگی نمیکنی 2تا 4راه پایین تر میشه چارخونه قند
راننده:هان حاج خانم منظورتون 4راه کارخونه قند بود؟
مامانم: من از اول همینوگفتم شما جوونا معلوم نیست حواستون کجاست
راننده:0-0
مامانم:حالا حواست باشه رد نکنی چارخونه قندو
راننده:0-0
مامانم:*-*