آغو دیروز بابام گف: رها جون برو گلستانو بیار بخونیم دوتا چیز یاد بگیریم....
منم دختر حرف گوش کن...^____^
هیچی رفتم آوردم....
من-بابایی کدوم باب رو دوس داری بخونم؟
بابا-باباجون همون باب اخلاق درویشانو وا کن هر جا اومد بخون
من-چشم
آغو چشتون روز بد نبینه
باز کردم این بیتو دیدم خوندم
چو باد اندر شکم آید فرو هل* که باد اندر شکم بار است بر دل
هیچی دیگه بابام داره عمل میکنه به حرف سعدی
منم با ماسک دارم پست می زارم
وی لاو یو سعدی &___&